ناسیونالیسم خطری که از نو باید شناخت (۳)

ناسیونالیسم خطری که از نو باید شناخت (۳)

 همیشه سلایق و منویات فردی می توانند منشع اثر باشند اما نباید تمایلات شخصی اردشیر زاهدی به حکومت اسلامی را در کینه ها و عقده های ایشان از خانواده پهلوی به سبب جدایی از شهناز پهلوی و غیره نسبت داد. آنچه اردشیر زاهدی را به دست بوس قاسم سلیمانی تبدیل کرد ناسیونالیسم است. زاهدی خواهان ایرانی با ابهت و مقتدراست و حکومت اسلامی موفق شده است نفوذ ایران را در کل خاورمیانه و بخصوص از کربلا تا بیروت گسترش دهد. در نتیجه قاسم سلیمانی برای کل ناسیونالیسم ایرانی قهرمان است از زاهدی تا توده ای – اکثریتیها و مائوئیستها و تا خاندان پهلوی و پان ایرانیستهای ضد عرب. ناسیونالیسم ایرانی در قاسم سلیمانی نه یک جنایت کارجنگی بلکه یک قهرمان مدافع میهن و مرز و بوم ایران می بیند.

الفاظ رکیک اردشیر زاهدی نشان از یک زندگی سراسر لمپنی یک عضو حکومت ناسیونالیستی پهلوی را دارد: “به کسانیکه قاسم سلیمانی را تروریست خواندند و گفتند خلیج عربی می گوید “مثل سگ – کثافتها – با بی شرفی – مرتیکه – گه خوردیم – زشته بگم – آقای انگلیس جاکش – یارو مرتیکه – یک مادر … انگلیسی گفته بود – مرتیکه تو بشری؟ -خواهر کوزده –  و نه (۹) مورد هم چنان لغات رکیکی را بیان می کند که امید دانای دست پرورده سپاه قدس شرم می کند و روی ان لغات را در گفتگو بوق می گذارد. امید شریفی می گوید “بعضی ها نمی فهمند شما نگاه ملی دارید”. و زاهدی کلید واژه هایی بکار می برد که ناسیونالیسم ایرانی و نگاه ملیش را ثابت میکنند. “دفاع از مملکت” “اینها افتخار مملکتند” “امریکاییها امدند خوردند” “باید جواب اینارو داد. اینا تروریستند و ایران جوابشونو داد” “یک پام لب گوره ولی تا روزی نفسم در میاد وظیفه دارم وطن یک چیز مخصوصه”. الفاظ رکیک لمپنی و کلید واژه های ناسیونالیستی مکمل هم هستند. ناسیونالیسم مبلغ و حامی فرهنگ لمپنی و اسلامی و مردسالار بوده و هست چه در ایران چه در ترکیه و چه در کردستان.

عبدلستار دوشکی در نقد اردشیر زاهدی بدرستی دخالت در منطقه خاورمیانه توسط حکومت اسلامی را ادامه دخالت حکومت پهلوی در جنوب یمن و بلوچستان پاکستان میداند اما ایشان نمیخواهد ناسیونالیسم را محکوم کند چون خودش هم یک ناسیونالیست است. دوشکی مخالف دخالتهای دو رژیم است با این استدلالات که آن دخالتها “نه در دفاع از خاک کشور” بلکه “شراکت در جنگ و کشتار دیگران” و چون “تعداد بیشماری از سربازان ایران در ظفار در عمان کشته شدند” است. بعلاوه آقای دوشکی تعجب خودش را از ادعای زاهدی در اینکه اگر اعلیحضرت هم زنده بود از قاسم سلیمانی دفاع میکرد نشان میدهد. که یعنی من معتقدم اعلیحضرت حمایت نمی کرد چون او “ازخاک کشور” دفاع میکیرد و نه دخالت در منطقه.

دوشکی بدرستی می نویسد “بعد از کم رنگ شدن حنای گفتمان  “اسلام گرایی” جمهوری اسلامی, مدتی است که رژیم در صدد استخدام عوامل متعدد ( از چپ ها و سلطنت طلب های سابق گرفته تا کهریزکی های سابق و توابین و غیره) برای دفاع از عملکرد نظام تحت لوای گفتمان “ایرانگرایی” کاذب بر آمده است.” اما آقای دوشکی نه از سر اشتباه که بدلیل ایرانگرایی خودش ایرانگرایی امثال زاهدی را کاذب میشمارد. اگرنه اتفاقن این ایرانگرایی است که زاهدی و دانا و همایون و پهلوی و سلیمانی را بر یک محور سوار میکند. ایرانگرایی یا ناسیونالیسم ایرانی یک سنت و جنبش صد ساله در سیاست ایران است والبته خود آقای دوشکی هم به آن تعلق دارند.

دوشکی در علت یابی حمایت اردشیر زاهدی از جمهوری اسلامی مانند هر ناسیونالیستی آدرس غلط میدهد تا توجه ها را از علت اصلی دور نماید: “به دلیل تزویر و تطمیع است یا تهدید؟ … آیا واقعا از ترس جان اینگونه بی محابا به “صحرای کربلا” زده است و همراه با عوامل روانپریش مبتلا به “سندروم استکهلم”  در زیر پرچم جمهوری اسلامی به سینه زنی از نوع رقت انگیز و اندوهناک روی آورده است یا اینکه دلایل دیگری وجود دارد.” به این ترتیب از نظر یک ناسیونالیست ایرانی مانند دوشکی حمایت ناسیونالیستی اردشیر زاهدی از جمهوری اسلامی اصیل و واقعی نیست بلکه تزویر است. شاید هم از ترس جان. آقای دوشکی در ادامه نوشته اش – حمایت ناسیونالیستی امید دانا از زاهدی و قاسم سلیمانی را اصیل نمی داند و آن را به “سندروم استکهلم” نسبت میدهد. و به این ترتیب نه ناسیونالیسم ایرانگرا بلکه تزویر و ترس و سندروم استکهلم مقصرند.

دوشکی مینویسد: “همه می دانند که امثال زاهدی ها نه غم وطن در سر می پرورانند و نه عشق به مردم محروم و در بند ایران در سینه چرکین خویش.” و اینجا معیار و اصالت ناسیونالیسم وطن پرست را چنین بیان میکند “غم وطن و عشق به مردم”. این غم وطن با چاشنی عشق به مردم شعار تمام ناسیونالیستهای جهان بوده و هست. البته وقتی قدرت سیاسی را گرفتند عشق به مردم ناپدید می شود و عشق به مقام و ثروت جانشین آن میشود. و این وجه مشترگ پهلویها و آتا تورک تا اردوغان و خمینی و خامنه ای تا حکومت اقلیم کردستان و خاندان اسد و دولتمردان اسراییل و سران احزاب قومی در کردستان و بلوچستان و خوزستان و آذربایجان است. گویا همین عشق به مردم است که آقای دوشکی را بر آن داشته که در همان کمپینی شریک شود که زاهدی و امید دانا و خیلیهای دیگر را پشت سر جمهوری اسلامی به صف میکند: “هیچ ایرانی با تحریم دارو, لوازم و تجهیزات پزشکی و غذا و مواد کشاورزی و کمک های انسانی برای مردم ایران موافق نیست.” این اصطلاح “تحریم دارو و تجهیزات پزشکی و غذا” کلید واژه کمپین جمهوری اسلامی برای لغو تحریمهاست که “عشق به مردم” چنان چشم مخالفین تحریم را بسته است که نبینند لغو تحریم بر سر خرید اسلحه و فروش نفت و کمک مالی به جریانات تروریسم اسلامی در عراق و سوریه و لبنان و یمن و افغانستان است و نه برای خرید دارو و غذا.

برعکس آقای دوشکی و آقای زیباکلام امید دانا پرچم رهبری همه ناسیونالیستهای ایرانی را چه از نوع لمپن آن یعنی اردشیر زاهدی و امید دانا و چه از نوع محقق و استاد دانشگاه آن یعنی عبدلستار دوشکی و زیبا کلام را به اهتزاز درآورده است:  “ما هوادار منافع ملی کشورمان هستیم”. و دقیقن این هواداری از منافع ملی کشورمان (همان غم وطن آقای دوشکی) است که اردشیر زاهدی را به حمایت از قاسم سلیمانی و خود حکومت اسلامی وادشته است و نه تزویر و یا ترس و یا بقول زیبا کلام پس گرفتن املاکش در تهران و بازگشت به ایران.

چهارم مه ۲۰۲۰  اقبال نظرگاهی

https://iranianuk.com/20200428160743026/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%A7-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D8%B2%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C

https://iranianuk.com/20200428161546027/%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-%DA%98%D8%B1%D9%81-%D9%88-%D8%AE%D9%81%D8%AA-%D8%A2%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D8%B2%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%A7-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D8%B4%D9%88%DA%A9%DB%8C