نقد کمونیستی کماکان کارساز است!

نقد کمونیستی کماکان کارساز است!

پاسخی به حمید تقوایی

اخیرا رفیق حمید تقوایی در پاسخ به نقد من و محمد آسنگران از سیاست ایشان و کاظم نیکخواه در دفاع مستقیم و غیر مستقیم از تحریمهای اقتصادی مطلبی تحت عنوان “در نقد کلیشه سازی از مباحث کمونیسم کارگری” نوشته است. این یادداشت پاسخی به چند نکته محوری در قبال سیاست این دوستان در دفاع از تحریمهای اقتصادی و بررسی عقب نشینی چراغ خاموش شان است. این پیشروی را باید ثبت کرد. نقد کمونیستی کماکان کارساز است!

کدام کلیشه سازی؟

تیتر مطلب حمید تقوایی “در نقد کلیشه سازی از مباحث کمونیسم کارگری” است. هر خواننده منصفی منتظر است که بداند که رفقای مخاطب این مطلب مرتکب چه خطای سیاسی شده اند؟ از کدام مبحث کمونیسم کارگری کلیشه ساخته اند؟ و چرا تاکید بر سیاست آشنا و “قدیمی” کمونیسم کارگری در قبال تحریم های اقتصادی در شرایط کنونی دیگر “کلیشه” شده است و چرا باید سیاست جدیدی را اتخاذ کرد؟ انتظار این است که نویسنده نشان دهد که چه شرایطی تغییر کرده است و تغییر شرایط نتیجتا کدام سیاست جدیدی را طلب میکند؟

اما نه! چنین انتظاری از نوشته حمید تقوایی کاملا بیهوده است. ایشان در هیچ کجای نوشته خود کوچکترین اشاره ای به هیچ “کلیشه ای” نکرده است. در هیچ کجای این مطلب معلوم نیست که مخاطبین اش کدام “کلیشه” را از کدام “مباحث کمونیسم کارگری” ساخته اند؟ بنظر این وظیفه بعهده خود ما گذاشته شده است که سیاستی را که از قرار “کلیشه” کرده ایم نیز روشن کنیم. این هم ظاهرا گوشه ای از روش “بدیع” و “بدعت گذاری” جدید است! و شاید هم نه، نشان پوچی نقدی است که مطرح شده است. بمنظور روشن شدن این “کلیشه” سازی چند پرسش از حمید تقوایی ضروری است: از کدام سیاست منصور حکمت و کمونیسم کارگری در قبال تحریم اقتصادی “کلیشه” سازی شده است؟

آیا ایشان مخالف این سیاست منصور حکمت است که میگوید: “این سیاست آمریکا مستقل از تاثیراتش بر ثبات و بى ثباتى رژیم اسلامى، باید بعنوان یک اقدام زیانبار براى مردم ایران بدون هیچ ابهامى محکوم شود.”؟ آیا این آن سیاستی است که ما از آن “کلیشه” ساخته ایم؟ اگر پاسخ مثبت است، آیا اکنون دیگر نمیتوان مستقل از تاثیرات تحریم اقتصادی بر ثبات و بی ثباتی اش بر رژیم اسلامی، آن را بدون هیچ ابهامی محکوم کرد، یا وقت آن است که با شک و تردید و ابهام در قبال آن موضع گرفت؟ آیا باید تاثیرات تحریم اقتصادی بر بی ثباتی رژیم را، همانطور که جریانات راست ادعا میکنند، در تعیین موضع سیاسی خود ملحوظ کرد؟ آیا اکنون ایشان معتقد است که “سود” تاثیر تحریم اقتصادی بر ثباتی رژیم اسلامی بیشتر از “زیان” آن بر “مردم” است و نتیجتا مانند کاظم نیکخواه باید معتقد بود که “تحریمها برداشته بشود که چی بشود.”؟

آیا ایشان اکنون مخالف این ارزیابی شناخته شده کمونیسم کارگری است که: “قربانیان فورى آن نه رژیم اسلامى، بلکه توده وسیع مردم کارگر و کم درآمد در ایران خواهند بود.”؟ آیا این سیاست وارزیابی ای است که ما از آن “کلیشه” ساخته ایم؟ و بدون “توجه به شرایط زنده و ویژگیهای هر دوره” آن را تکرار کرده ایم؟  اگر پاسخ مثبت است، آیا اکنون دیگر قربانیان فوری تحریم های اقتصادی توده وسیع مردم کارگر و کم درآمد نیستند؟ نتیجتا باید معتقد بود که “تحریمها برداشته شود که چی بشود؟” آیا ایشان قبول ندارند که تحریم ها چه در دوران پیشا کرونا و چه در دوران حاضر قیمت اقلام مورد نیاز زندگی مردم را چند برابر کرده است؟ آیا همین سیاست سفره مردم را علاوه بر سیاستهای همیشگی رژیم اسلامی، تاکید میکنم علاوه بر سیاستهای همیشگی رژیم، به ورطه فقر و فلاکت بیشتر نکشانده است؟ آیا همین مردم اکنون با امکانات و قدرت خرید بسیار کمتری برای زندگی و سلامت خود در مقابله با ویروس کشنده کرونا و حکومت اسلامی قرار نگرفته اند؟

آیا ایشان معتقد است که ما ازسیاست “من با همان شدتى که مخالف تحریم اقتصادى ایران هستم، خواهان رد اعتبارنامه رژیم اسلامى بعنوان دولت ایران و اخراج مقاماتش از همه نهادهاى بین‌المللى هستم.” کلیشه ساخته ایم؟ چگونه؟ آیا ایشان واقعا و انصافا تفاوتی میان این سیاست و سیاست “تحریمها برداشته شود که چی بشود؟” نمی بیند؟ یا اینکه این سیاست را “ضد امپریالیستی” از یکسو و “پرو رژیمی” از سوی دیگر میداند؟  اگر نه، چرا یک کلمه، تنها یک کلمه در رد این سیاست کاظم نیکخواه نگفته است و کماکان نمی گوید؟ و بدتر از آن دفاع میکند. واقعا کدام منفعت سیاسی ای ایشان را منع میکند که به این حقیقت سیاسی اذعان کند؟

آیا ایشان اکنون معتقد است که ما از سیاست “محاصره اقتصادى خود مهلک ترین سلاح انهدام و کشتار جمعى است.” کلیشه ساخته ایم؟ و معتقد است که اکنون شرایط عوض شده و تحریم اقتصادی دیگر چنین کارکردی ندارد. تحریم های اقتصادی “هوشمند” شده اند، دیگر سلاح انهدام و کشتار جمعی نیستند، کسی را گرسنه تر و فقیرتر و محروم تر نمیکنند؟ و شاید هم سلاحی است که باید به کار گرفته شود و بطور “تاکتیکی” از آن استفاده کرد و اصلا “برداشته بشود که چی بشود؟”

واقعا چرا ایشان به هر شاخ و برگی متوسل میشود بجز اینکه به اثبات ادعایی بپردازد که تز مطلب اش است؟ پاسخ بنظر من این است که هرگونه اشاره ای به این تزها، هر گونه تلاشی برای نشان دادن ادعای غیر واقعی “کلیشه سازی” صرفا نشان دهنده تمایز سیاست اتخاذ شده ایشان و کاظم نیکخواه و مواضع روشن و بدون ابهام کمونیسم کارگری و منصور حکمت است. بنظرم دلیل اجتناب آشکار را باید در همینجا جستجو کرد.

ماجرای “دکمه” و “کت”

اما حمید تقوایی از آنجائیکه موضعی گرفته است که نمیتواند به سادگی مانند کاظم نیکخواه از آن دفاع کند، ضرورتا به استدلالات دیگری هم برای توجیه سیاست خود متوسل میشود. مدعی است که موضع شان “تحریف” شده است، میگوید: “دوستان ما ترجیح داده اند از دل این بحث دکمه ای پیدا کنند و کت “این رفقا موافق ادامه تحریمها هستند” را به آن بدوزند“.

بگذارید این استدلال و این “دکمه کذایی” و “کت” مورد نظر را کمی دقیق تر بررسی کنیم. در این استدلال خوشبختانه نشانه ای از “کلیشه سازی” نیست. مبنای بحث بر عدم درک و “تحریف” موضع شان استوار شده است. بسیار خوب، من از ایشان می پرسم: آیا فورمول سیاسی “تحریمها برداشته بشود که چی بشود؟” واقعا تنها یک “دکمه” است؟ یک “سوتی” دیگر است؟ بیان سیاست شناخته شده ای نیست؟ کدام بخش این سیاست روشن نیست؟ آیا این سیاست بیان فشرده یک سیاست راست و ارتجاعی در قبال تحریمهای اقتصادی نیست؟ آیا کسی که چنین سیاستی را در قبال تحریم های اقتصادی دارد را میتوان با هیچ درجه تخفیفی در صف مخالفان تحریمهای اقتصادی قرار داد؟ آیا چنین سیاستی منتج به محکوم کردن این سیاست “بدون هیچ ابهامی” خواهد شد؟

آیا واقعا این “کت” که سیاست این دوستان در این گفتگو در قبال تحریمهای اقتصادی تغییر کرده است، کت نا برازنده ای به این “دکمه کذایی” ایشان است؟ آیا واقعا فورمول “همانطور که کاظم گفت پولش به جیب مردم نمیرود” صرفا یک “سوتی” دیگر است؟ آیا نوع استدلالات و نوع منطقی که ردیف میشود، مجموعا نشان دهنده این سیاست نیست که این دوستان در چهارچوب سیاست دیگری سیر میکنند؟ روشن است که در این مصاحبه موافق تحریمهای اقتصادی اند. سیاست اتخاذ شده شان متفاوت از سیاست مصوب و گذشته این حزب است؟ البته اگر این دوستان خاطرشان نیست، من میتوانم به یادشان بیاورم. آیا حمید تقوایی در مصاحبه انگلیسی خود از اقدام ترامپ در لغو برجام قاطعانه دفاع نکرد؟ آیا حمایت از لغو برجام به معنای حمایت از سیاستی که از لغو آن منتج میشود، نیست؟ (توضیح: من نه از برجام دفاع میکنم و نه آن را محکوم میکنم، به بررسی پی آمدهای سیاسی و اقتصادی آن و نقد و افشای عوامفریبی هایی که بر مبنای آن صورت میگیرد، می پردازم. یک نکته محوری در این چهارچوب این است که وجود برجام اتوماتیک وار به معنای هیچگونه بهبودی در زندگی مردم نیست و نبود. چرا که هر درجه بهبودی تنها در مبارزه علیه حکومت اسلام و سرمایه ممکن است. اما اعمال تحریم ها بدون شک منتج به وخامت بیشتر زندگی مردم میشود. این مساله مانند شرایط زندگی کارگر در دوران رکود و رونق اقتصادی است. در دوران رکود اقتصادی مسلما وضع زندگی توده کارگر بدتر میشود، اما در دوران رونق اقتصادی الزاما تغییر مثبتی در زندگی کارگر ایجاد نمیشود. هر بهبودی تنها حاصل و تلاش آگاهانه توده کارگر و مردم زحمتکش است.)

آیا این استدلال حمید تقوایی که میگوید: “همانطور که کاظم گفت پولش به جیب مردم نمیرود” یک دفاع سیاسی روشن و بدون ابهام از موضع کاظم نیکخواه نیست؟ مگر تاکنون پول هر مبادله ای به جیب رژیم نمی رفت؟ مگر این اوباش اسلامی تازه به درآمد حاصل از فروش نفت و ثروت جامعه دست پیدا کرده اند؟ این فاکتور که تغییر نکرده است. آنچه که با تحریم ها تغییر کرده و ظاهرا به ناقابلی یک “دکمه” از جانب این دوستان فراموش شده است، تاثیر تحریم های اقتصادی بر زندگی مردمی است که زیر دست و بال رژیم اسلامی به زندگی چند برابر زیر خط فقر محکوم شده اند. همان مردمی که قرار است آزاد و رها شوند؟

کرونا و تحریم اقتصادی

حمید تقوایی میگوید: “اساس بحث ما اینست که شیوع بیماری و بحران کرونا در ایران از سیاستهای جمهوری اسلامی ناشی میشود و نه از تحریم اقتصادی اما … تم اصلی صحبت آنان مخالفت با تحریمها و بر شمردن مضار و عواقب تحریم است.” بگذارید این ادعاها را هم کمی عمیق تر بررسی کنیم.

من این اتهام را می پذیرم. مسلما اختلافی بر سر نقش سیاستهای رژیم اسلامی در گسترش ویروس کرونا در جامعه نمیتواند وجود داشته باشد. مساله دقیقا بر سر نقش تحریمهای اقتصادی در این هر شرایطی و مشخصا در این شرایط خطیر است. چند سئوال: آیا بر شمردن و تاکید بر مصائب تحریم ها بر زندگی مردم دیگر یک گناه کبیره است؟ این است معنای “غیر سیاسی و ایدئولوژیک” برخورد کردن؟ در کدام سیستم فکری مخالفت با تحریمها و همزمان تلاش برای “رد اعتبار نامه” رژیم اسلامی در تمامی مراجع بین المللی برخورد “ایدئولوژیک”، “غیر سیاسی”، “کلیشه پردازی” و دور شدن از موضوع مورد بحث است؟ آیا نمیشود هزار بار بر نقش مخرب سیاستهای رژیم اسلامی بر گسترش ویروس کرونا تاکید کرد، هزار بار بر سیاست به فقر و فلاکت نشاندن توده مردم توسط رژیم اسلامی تاکید کرد و در همان حال خواهان لغو تحریمهای اقتصادی بخاطر تاثیر مخرب آن بر زندگی مردم شد؟ آیا فهم این سیاست کمونیستی مشکل است؟ کسی در درک این سیاست دچار سردرگمی میشود که استدلالات و منطق نیروهای دست راستی را در بررسی تحریمهای اقتصادی هضم کرده است.

فرار از نقد سیاستهای هیات حاکمه آمریکا

یک نکته بسیار مهم در مطلب حمید تقوایی این است که شما کوچکترین اشاره و انتقادی به عاملین و مجریان سیاست ارتجاعی تحریمهای اقتصادی پیدا نمی کنید. گویی این سیاست از آسمان بی ابر بر زمین نازل شده است. دولت و دستگاه حاکم نقشی در تعیین و اعمال این سیاست نداشته است. اما این غیبت تصادفی نیست. خود نشان یک چرخش مهم به راست و همسویی با برخی از سیاستهای هیات حاکمه آمریکا در قبال حکومت اسلامی است. چرا؟

مدتی است که در سطح جهان یک کشمکش ارتجاعی میان هیات حاکمه آمریکا و متحدینش در منطقه و حکومت اسلامی و متحدینش در جریان است. کلید این جدال جهانی در ١١ سپتامبر زده شد. این جدال بازتاب خود را در سیاست ایران نیز دارد. ناسیونالیسم پرو غربی مدافع و متکی بر سیاست هیات حاکمه آمریکا و جنبش ملی اسلامی با سیاست کور “ضد آمریکایی” خود با یک حلقه واسطه به جنبش اسلامی و متحدین اش متصل میشوند. کمونیسم کارگری تنها اردویی است که در مقابل هر دو سوی این تخاصم قرار داشته و برای آزادی و رهایی جامعه تلاش میکند. تلاشی که یک شرط تحقق آن سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی است. یک ویژگی مهم سیاست کمونیستی اتخاذ موضع و افشای ماهیت این جدال و تلاش برای دور کردن توده کارگر و مردم آزدیخواه و سرنگونی طلب از هر دو سوی این تخاصم و جذب آنها به اردوی آزادی، برابری و رفاه است. ما همواره گفته ایم که این تقابل ارتجاعی چه در شکل تحریم اقتصادی باشد و چه در شکل تروریسم اسلامی و یا تروریسم دولتی، در مقابل تمام صور این خصومت ایستاده ایم. سیاست ما خواهان لغو تحریمهای اقتصادی، “رد اعتبار نامه جمهوری اسلامی”، اخراج آن از کلیه مراجع بین المللی و تحریم سیاس – نظامی – تسلیحاتی این رژیم است.

واقعیت این است هرگونه تقلیل این سیاست چند وجهی به یک سیاست تک بعدی مترادف با همسویی در سیاست با نیروهای راست پرو غربی و یا ارتجاعی ملی – اسلامی است. کسی که خواهان لغو تحریمها است اما موضع قاطع و روشنی در قبال سرنگونی حکومت اسلامی ندارد و یا این سیاست را در تلاش برای لغو تحریمها مستتر نمیکند، در چهارچوب جنبش اسلامی و جنبش ملی – اسلامی جست و خیز میکند. از طرف دیگر نیرویی که مدعی سرنگونی رژیم اسلامی است، اما زبانش در نقد سیاستهای آمریکا و غرب به لکنت می افتد، میتوان گفت که در همسویی با بخشی از سیاستهای جنبش راست پروغربی قرار گرفته است.

و این رکن سیاست کمونیسم کارگری اکنون مدتی است که در ادبیات سیاسی این دوستان حاشیه ای شده است. در نگرش جدید این دوستان هر نقدی به سیاست های میلیتاریستی و قلدرمنشانه سرمایه در آمریکا، دیگر مترادف “ضد آمریکایی گری” کور جنبش اسلامی و ملی – اسلامی است. این تغییر سیاست در قبال ارتجاع هیات حاکمه آمریکا یک رکن اساسی چرخش سیاسی است.

اجتناب حمید تقوایی از طرح کوچکترین انتقادی به چنین نیرویی که همانند تروریسم اسلامی تاریخچه خونینی در جنایت و کشتار در سطح جهانی دارد، نشان آشکار این چرخش است.

در انتها، عقب نشینی در عین تعرض؟

حمید تقوایی در انتهای مطلب خود بالاخره ناچار شده است که سیاستی را که در مصاحبه در همراهی با کاظم نیکخواه اتخاذ کرده بود، سیاستی که برای ترامپ در پاره کردن برجام دست زده بود، پس از کلی سخنان نسنجیده و اتهام به ما پس بگیرد و عقب بنشیند. این دوست با ادعای “نوآوری جدید” و “درافزوده” به سیاست تحریم اقتصادی هر چند با لکنت زبان “نه” بگوید. میگوید: “”تحریم اقتصادی نه، تحریم سیاسی آری” موضع حزب ما را دقیق تر و کامل تر از صرف محکومیت تحریم اقتصادی توضیح میدهد.” جالب اینجا است که این سیاست را در امتداد گفتگو و در دفاع از اینکه “تحریم ها برداشته شود که چی بشود” مطرح میکند. اینکه ایشان این دو سیاست را چگونه میتواند با هم جمع کند، در خود قابل توجه است. در پاسخ باید گفت، اولا سیاست حزب را مصوبات حزب بیان میکنند. نه مقالات و اظهار نظرات شخصی. ثانیا این سیاست نه “جدید” است و نه “بدعت” گذاری ایشان است؟ سیاستی است که ٢٣ سال پیش منصور حکمت در پاسخ سئوال راه کارگر که پرسیده بود، عادی سازی روابط جمهوری اسلامی و آمریکا، آری یا نه؟ و چرا؟ به صراحت و روشنی تاکید کرده بود، که : “من با همان شدتى که مخالف تحریم اقتصادى ایران هستم، خواهان رد اعتبارنامه رژیم اسلامى بعنوان دولت ایران و اخراج مقاماتش از همه نهادهاى بین‌المللى هستم.”

براستی چرا حمید تقوایی به این سیاست قدیمی کمونیسم کارگری کوچکترین اشاره ای نمیکند؟ این است واقعیت بسط و گسترش “خلاق” سیاستهای منصور حکمت توسط ایشان؟

اما بهرحال اتخاذ این سیاست از سوی حمید تقوایی در عین حال یک عقب نشینی آشکار است. این عقب نشینی محصول نقدهایی است که در قبال سیاست ایشان و دوستان صورت گرفته است. این عقب نشینی را باید به فال نیک گرفت. اما در عین حال باید تاکید کرد که گامهای بعدی این عقب نشینی نیازمند نقد روشن سیاستهایی است که خود ایشان و برخی دیگر از دوستان در مقاطع مختلف در دفاع از تحریمهای اقتصادی مطرح کردند. آیا آنها در یک چرخش دیگر به نقد تحریمهای اقتصادی و عاملین آن در کنار رد اعتبار نامه رژیم اسلامی در تمام مجامع بین المللی میرسند؟ باید دید!