من که میدانم چرا دل نامرادی میکند

من که میدانم چرا دل نامرادی میکند

روی هر قصه چو باران سیل جاری میکند

پر پر یک شاپرک را روی شمع خاطره

میکشد خاکستر غم دادخواهی میکند

عشق من رویای من در لاله زاران خفته است

باز این خونین جگر در رزم یاری میکند

شیخ و نامردی و اسلام و ترور در یک نگاه

سالیان بر روی کشور تُرک تازی میکند

میکُشد با بمب و موشک با کرونا یا اتم

نکبت اسلام از ایران من هم باج خواهی میکند

کشف ویروس کُرنا کشف جن ویروس یاب

این سپاه پاسداران با خودش پیوسته بازی میکند

شیخ فضل الله و روح الله و شیخ خامنه

میخورد خون و بتر او صحنه سازی میکند

فقر و بیداد و فلاکت دامن ما را گرفت

شیخ بر هر تن فروشی نیز سهم ساری میکند

با مواد و شیشه و بنگ و حشیش

بر جوانان در میان موج دریا ناخدائی میکند

از بنفشه روغن بهتر به ریشش میکشد

این جهالت بر سرم آوار او بر ما خدائی میکند

با امام صادقش عنبر نصارا میخورد به به زنان

از شتر نوشیدنی با مرگ گویا مهربانی میکند

کو تن تیغی که میبرد فضای سینه آخوند را

غیر این اخگر نمیآبد کلامی حکم جاری میکند

نوید اخگر

غزل شماره ۵۲

۲۰ ماه آوریل سال ۲۰۲۰ میلادی سوئد استکهلم