ایرج مصداقى
به عنوان یک جان به در برده از کشتار ۶۷ و کسی که از نزدیک یک دهه جنایات سازمان یافتهی رژیم را به چشم دیده؛
به عنوان کسی که شاهد خاموش شدن صدای دوستان و رفقایش در راهروهای مرگ بوده؛
بر خودم لازم میدانم اجازه ندهم که قاتلان و پشتیبانان قتلعام عزیزانم لباس اصلاح طلبی به تن کنند و از «حقوق بشر» دم بزنند.
وظیفه من است که با «فراموشی» مبارزه کنم و به سهم خودم اجازه ندهم خون عزیزانم پایمال شود.
تکلیف ما و جامعه با امثال احمدینژاد از پیش مشخص است. برای همین لازم میدانم توضیح کوتاهی در ارتباط با موسوی و کروبی و نقششان در کشتار ۶۷ بدهم.
قصد من در اینجا تعیین تکلیف کردن برای مردم نیست. من نه در ایران به سر میبرم و نه بطور مستقیم دستی برآتش دارم. اما تلاش میکنم به کسانی که میخواهند تصمیم بگیرند کمک کنم. تلاش میکنم نقش کسانی را که در کشتار و شکنجهی بهترین فرزندان این میهن سهیم بودند رو کنم.
کروبی و حقوق بشر!
اینروزها تلاش میشود تا کروبی را به عنوان نمادی برای دفاع از حقوق بشر در جامعه جا بیاندازند. وای بر جامعهای که پرچمدار دفاع از حقوق بشرش کروبی باشد. کسانی که این سیاست را دنبال میکنند به عمد خود را به فراموشی زده و حقایق را کتمان میکنند.
عمادالدین باقی به عنوان یکی از حامیان کروبی میگوید:
«کروبی به معیارهای حقوق بشری نزدیکتر است و در مقایسه با گزینههای دیگر مطرح در جبهه اصلاحات وی گزینه مناسبتری است.
… انتخاب من به عنوان یک فعال حقوق بشری فردی است که که به معیارهای حقوق بشری نزدیکتر باشد. وقتی که من مقایسه میکنم میان آنها با تجربیاتی که دارم اگر بخواهم در این انتخابات شرکت کنم کروبی را مناسبتر میدانم، چون در دوره ای که وی رییس مجلس بود، اتفاقاتی در مجلس افتاد که بیسابقه بود، شعار دفاع از مخالف را خیلیها دادهاند، اما کروبی بود که این توجه را در مجلس داشت. »
http://www.mardomak.org/news/s/7866/
قصد من در اینجا پرداختن به عملکرد کروبی در مجلس شورای اسلامی و یا در بنیاد شهید و بعثه خمینی در حج و کشته شدن زائران ایرانی در مکه نیست.
من تنها به کشتار ۶۷ به عنوان سیاهترین برگ از تاریخ جمهوری اسلامی و رویکرد کروبی به آن میپردازم.
کروبی نه تنها به کشتار ۶۷ نقدی ندارد، نه تنها قتلعام زندانیان سیاسی را اشتباه نمیداند، نه تنها در مقابل این جنایت بزرگ سکوت نمیکند که برعکس به منتقدان آن میتازد و زمینهی برکناری آیتالله منتظری را فراهم میکند. در جلد چهارم کتاب خاطرات زندانم به نقش کروبی و مجمع روحانیون مبارز در برکناری آیتالله منتظری اشاره کردهام، اما در اینجا نه از موضع خودم بلکه این واقعیت را از زبان محمدعلی ابطحی که امروز مشاور کروبی در انتخابات است بیان میکنم تا مبادا تصور شود ضدیتم با رژیم باعث طرح چنین مسائلی میشود .
ابطحی در «وب نوشت» خود مینویسد:
«کروبی همیشه از پرچمداران و پیشتازان مخالفان سیاسی و جناحی خود بود و آنان را به دلیل اعتقاد این که با امام خمینی یا مخالف بودند و یا کم اطاعت، طرد و عرصه را بر آنها تنگ میکرد. حتی وقتی در درون جبههی چپ و همراهان و یاران امام نیز قرار بود حذف و طردی صورت گیرد، باز هم کروبی جلوتر از دیگران قرار داشت. اوج این پیشتازی را در نگارش نامه تاریخی کروبی، امام جمارانی و سید حمید روحانی به آیت الله منتظری که آن روزها نفر دوم نظام بود میتوان رد یابی کرد. آن نامه اولین اعتراض علنی به آقای منتظری بود که سلسله رفتارهای بعدی تا عزل آیت الله منتظری از قائم مقام رهبری ادامه داشت. … وی(کروبی) در آن دوران از نظر حقوقی و رسمی تنها نماینده مجلس بود و رئیس بنیاد شهید؛ اما به دلیل ارتباط شخصی او با امام و به خصوص ارتباط صمیمی وی با حاج احمد آقا، فرزند قدرتمند امام، جایگاه واقعی و تأثیرگذار او در گردونهی قدرت آن روزها به مراتب بیش از جایگاه حقوقی او شده بود.»
http://www.webneveshteha.com/media.asp?id=2146309744
در کتاب خاطراتم به این نکته اشاره کرده بودم که کروبی و بنیانگذاران مجمع روحانیون مبارز به خاطر نزدیکیای که با احمد خمینی داشتند بیشترین نقش را در برکناری آیتالله منتظری داشتند و اتفاقاً بعد از برکناری ایشان هم ول کن ماجرا نبودند و به مصاحبههای مطبوعاتی دست زده و در دانشگاهها میزگرد میگذاشتند. آنها در صدد این بودند که احمد خمینی را جانشین خمینی کنند، اما به علت مرگ خم