اعلامیه اخیر کومه له؛ محکوم کردن جنایت اتحادیه میهنی یا تلاش دیگری در جهت توهم آفرینی قومی؟

اعلامیه اخیر کومه له؛ محکوم کردن جنایت اتحادیه میهنی یا تلاش دیگری در جهت توهم آفرینی قومی؟

با تسلیم مصطفی سلیمی به جمهوری اسلامی و اعدام او، برگ دیگری به تاریخ خیانت‌ها و جنایت‌های احزاب و سازمان‌های قوم‌پرست کُرد در حق خود مردم کردستان اضافه شد. تا آنجا که به آگاهی سیاسی توده‌های کارگر و زحمتکش در پرتو این تجربه تلخ برمی‌گردد، حالا فرصت مناسبی برای این توده‌هاست تا از نوع محکوم کردن‌هائی که از محکوم نکردن بدتر و عقب مانده تر است پی به ماهیت احزاب و سازمان‌های قوم پرست کرد در این سوی مرز، در ایران، ببرند. چپ ترین جریان قومی کردستان، کومه له، جنایت اتحادیه میهنی را با این جملات دو پهلو و بنابراین توهم زا باصطلاح محکوم میکند: «مصطفی سلیمی برای نجات جان خود به منطقه تحت حاکمیت حکومت محلی کردستان پناه آورده بود. اقدام به تحویل دادن آن (آن؟!) به جمهوری اسلامی در حالیکه روشن بود که خطر مرگ وی را تهدید می‌کند، در هرسطحی و توسط هر نهادی صورت گرفته باشد، محکوم است. حکومت محلی کردستان در مقابل افکار عمومی مردم کردستان، که همواره در روزگار سخت و در دشواریها، پشت و پناه همدیگر بوده اند، باید پاسخگو باشد». ببینید یک عبارت نیمه جان و از سر رفع تکلیفِ «محکوم است» را چطور در جمله بعد با یادآوری ظریف و پوشیدۀ یکی بودن گروه خونی مردم و این سازمان جنایتکار، و به این ترتیب توهم آفرینی در توده مردم نسبت به کل احزاب قومی کرد، جبران کرده‌اند. حکومت محلی کردستان و کل «مردم کردستان که همواره … پشت و پناه همدیگر بوده‌اند» را در یک جمله در ردیف هم آورده اند، یک کاسه کرده اند، و گفته اند که حالا دومی که از همان جنس کل مردم کردستان است، «از خودمان است»، باید بیاید و به آن مردم فقط «پاسخ بدهد» که چرا مصطفی سلیمی را دست بسته تحویل رژیم ایران داده است! به این ترتیب هیچ جنایتکار عاقلی نیست که از آن «باید پاسخگو باشد» حتی دلگیر بشود!

حکومت محلی کردستان چند دهه است بطور واقعی آدمکش مزدور جمهوری اسلامی است؛ پول می گیرد و برای رژیم ایران فعالین اپوزیسیون رژیم را فردی یا جمعی ترور می‌کند. این حکومت را فقط «در افکار عمومی مردم پاسخگو» کردن در واقع عفو کردن این حکومت آدمکش است! حتی جمهوری اسلامی برای ظاهرسازی هم شده در حق جنایتکاران و دزدانی که دیگر بقول معروف گندش را درآورده‌اند سخت‌تر از «پاسخگوئی در افکار عمومی» می‌گیرد، و حتی به «زندان»‌شان می‌اندازد!

کومه له دارد با همین یک جمله احزاب کردیِ آن طرف مرز و حکومت گانگستری – عشیرتی شان را احزابی مردمی، احزابی از همان گروه خونی «مردم کردستان»، جا می‌زند. در غیر این صورت محکومیت (خیر، حتی این هم نه، فقط «پاسخگو بودن»!) آنها در دادگاه «افکار عمومی مردم کردستان» یکسره پوچ و بیمعنا می‌شود! از یک جنس بودن نوع اتهام و دادگاه، بعبارت دیگر تفکیک دادگاه‌ها بر اساس جنس اتهام، یک اصل بدیهی امر قضا در همه جای دنیاست. همانطور که گفتیم حتی جمهوری اسلامی هم دزدان و جنایتکاران بیش از حد رسوا و منفورش را در ظاهر دستگیر و به زندان می اندازد دقیقا به این دلیل که کار از کار گذشته و دیگر نمی توان این دزدان را از جنس مردم جا زد، و بنابراین به اتهام‌شان نمی‌توان در دادگاه افکار عمومی مردم رسیدگی کرد. و جمهوری اسلامی حواسش هست که با احکام ظاهری زندان و غیره این تفکیکِ صورت گرفته در افکار عمومی مردم، این طرد شدن دزدان و جنایتکاران رسوا از افکار عمومی مردم را برسمیت بشناسد، و با این فریب باز آنها را در توهم فرو ببرد. بنابراین بسنده کردن به حکم پاسخگو بودن حکومت تروریستی آن طرف مرز در محضر افکار عمومی در واقع دقیقا همتای کاری است که جمهوری اسلامی با سعید مرتضوی جانی کرد: او را فقط به توبه واداشت تا این جانی بخیال خام رژیم بتواند به دامان «افکار عمومی مردم» بازگردد!

ثانیا، این تلاش برای بقول عوام قالب کردن احزاب قومی کرد – در این مورد اتحادیه میهنی – بعنوان احزاب مردمی، در این سه جملۀ کومه له باز یکبار دیگر هم بعمل می‌آید؛ این بار با یک تلاش عوامفریبانه برای جعل تاریخ. این جنایت اخیرِ یک سازمان کردی را بدست قضاوت افکار عمومی توده‌های مردمی سپردن که «همواره در روزگار سخت و در دشواری ها پشت و پناه همدیگر بوده اند»، و از این طریق این احزاب و خیانت‌ها و جنایت‌هایشان را همسنخ و همجنس و قابل جمع و گوئی متعلق به توده‌های « پشت و پناه هم» جلوه دادن، در واقع افزودن یک برگ دیگر به یک تاریخ سراپا مجعول است که هر بار بدست همین احزاب و سازمان‌های قومی، از جمله خود کومه له، نوشته می‌شود. بله، درست است، مردم کردستان هم مثل مردم همه جای دنیا و در همه جای تاریخ «همواره در روزگار سخت و در دشواری‌ها، پشت و پناه همدیگر بوده‌اند»، اما سازمانهای سیاسی کرد را سننه؟! توده های مردم کردستان در دشواری ها پشت و پناه هم بوده اند نه بعلت تلاش احزاب قومی کرد، چه در قدرت و چه در حال مبارزه برای رسیدن به قدرت، بلکه در اکثر موارد دقیقا علیرغم وجود این احزاب و تلاش‌شان برای خنجر فرو کردن به گُرده توده‌های مردم بمحض آنکه منافع‌شان ایجاب کرده است. تاریخ احزاب قومی کرد مالامال از خیانت آنها به توده‌های مردم کردستان و مآلاً جنایت در حق آنهاست. این را دیگر بعد از هشتاد نود سال هر کودک ده دوازده ساله‌ای که بدست همین احزاب و سازمان‌ها شستشوی مغزی نشده باشد فهمیده است.

کومه له با اعلامیه آخرش جنایت اخیر اتحادیه میهنی و حکومتش را محکوم نکرده است؛ یک ضربه به میخ محکومیت زده و دو تا به نعل توهم آفرینی نسبت به ماهیت این سازمان و حکومت عشیرتی-گانگستری کردستان عراق، و از آن طریق نسبت به کل احزاب و سازمان های قومی کرد. بعبارت دیگر کومه له با اتحادیه میهنی حداکثر همان کاری را کرده است که جمهوری اسلامی با جانیان خودیِ بیش از حد رسوائی مثل سعید مرتضوی کرده است.

جمشید هادیان

۱۴ مارس ۲۰۲۰ (۲۶ فروردین ۹۹)