خنده های لوس عنتر شیخ اسلامی به اعصابم زده

خنده های لوس عنتر شیخ اسلامی به اعصابم زده
دزد غارتگر به ایرانم به اموالم به جانانم زده
خنده بر انبوه کشته میکند این شیخ رذل
گریه او بر امامانش تاتر شیخ بر حالم زده
آستان قُدس و اوقاف و ستاد پول زور…
برده از جیب خلایق تیر بر جانم زده
حمله مور و ملخ بر کشت محصولم چو سیل
شیخ جانی با هزاران حیله بر رفتار اجدادم زده
زن فروشی اعتیاد و دزدی و غارت کمش
شیخ جانی خنده بر تاریخ ایرانم زده
دین اسلام و جهالت را نمیخواهند اینجا مردمان
این ولی امر اینان با کرونا و اتم بر عمر و افکارم زده
میفروشد خاک ایران را به پوتین یا به چین
نکبت اسلام اینان بر برو بحرم زده
من نمیترسم ز جنگ با اجانب دین و آن اسلام او
منجلاب مذهب آخوند بر هر روز و فردایم زده
باید از چنگال آخوند و ستم آزاد گردد کشورم
غصه و درد و مرض بر مردم پاکم زده
دست بر زانو بپاخیزید تا گور فقیهان گم شود
این فاشیزم و خنده های لوس عنتر خان به سامانم زده
اخگر و آتش بجان شیخ و ملا و نظامش میکشیم
مرگ و اسلام و فقاهت روی این خاکم زده
غزل شماره ۴۹
نوید اخگر
۱۴ ماه آوریل سال ۲۰۲۰ میلادی سوئد استکهلم