اول مه ۸۸ نقطه عطفى مهم و تعیین کننده در جامعه ایران بود

محمد آسنگران

اول مه روز جهانی کارگر هر ساله در ایران همانند دیگر نقاط جهان گرامی داشته شده است. تشکلها و فعالین کارگری به انحا مختلف با سازمان دادن جشن و مراسم و تظاهرات و… تلاش کرده اند مطالبات خود را مطرح و جامعه را متوجه خواسته هایشان کنند. امسال ادعانامه کارگران علیه سرمایه از همیشه برجسته تر بود.

 طبقه کارگر در ایران هر ساله وارد یک کشمکش حاد با سرمایه داران و دولتشان بر سر اول مه شده است. اما اتفاقی که کارگران و تشکلهای کارگری در ایران در سال ۸۸ شمسی خلق کردند متفاوت از سالهای قبل بود. برای اولین بار اکثریت فعالین شناخته شده کارگری و تشکلهای موجود کارگری در یک صف واحد و با یک قطعنامه واحد به پیشواز روز جهانی کارگر رفتند. روز٬ ساعت و محل مراسم اول مه را مستقل از دولت٬ کارفرمایان و خانه کارگر و شوراهای اسلامیشان اعلام کردند و فراخوان به تجمع دادند.

طبق گزارشاتی که در رابطه با اول مه سال ۸۸ تا کنون منتشر شده است در تهران٬ تبریز٬ اراک٬ کرمانشاه٬ سنندج٬ اهواز٬ بندر عباس٬ قصرشیرین٬ رشت٬ سقز و کامیاران اقدام به تجمع و برگزاری اول مه شده است.
در همه شهرها٬ مراسمهای اول مه با یورش نیروهای امنیتی و انتظامی رژیم مواجه شده و یا بدلیل حضور گسترده نیروهای سرکوب و علیرغم تجمع مردم، مراسم برگزار نشده است. طبق گزارشات رسیده در سنندج ۶ نفر، در بندرعباس ده نفر و در تهران بیش از ۱۵۰ نفر دستگیر شده اند. به دلیل شرکت وسیع زنان در این مراسمها تعداد زنان دستگیر شده بیش از مردان است.

مراسم پارک لاله در تهران از همان دقایق اول مورد یورش وحشیانه نیروهای انتظامی و لباس شخصی قرار گرفت و بیش از ۱۵۰ نفر از فعالین کارگری و شرکت کنندگان این تجمع بازداشت شدند. تعدادی از چهره های شناخته شده جنبش کارگری در میان بازداشت شدگان هستند. طبق خبری که اتحادیه آزاد کارگران ایران اعلام کرده است تا روز پنجم  ماه می  ۲۵ نفر از بازداشت شدگان آزاد شده اند. اسامی تعدادی از بازداشت شدگان که تا کنون اعلام شده است عبارتند از: 
١-  جعفر عظیم زاده، رئیس هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران ۲- شاپور احسانی راد، نماینده کارگران اخراجی کارخانجات نورد و پروفیل ساوه و عضو اتحادیه آزاد کارگران ایران ۳- بهرام (عیسی) عابدینی، عضو اتحادیه آزاد کارگران ایران ۴- سعید یوزی، عضو کمیته پیگیری ۵- محمد اشرفی عضو کمیته پیگیری ۶- یونس ارژنگ  فعال کارگری ۷- فرهاد – م ۸- مهدی شاندیز فراهانی ۹- صالح کیاآبادی ۱۰- منصور حیات غیبی از اعضای هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران ١۱ -بهزاد خباز ١۲ -غلامرضا خانی، عضو سندیکای شرکت واحد ١۳ – سیروس فتحی ١۴ – مریم محسنی ١۵- پروانه  قاسمیان ١۶ – فاطمه شاه نظری ١۷ – شریفه فتحی ١۸ -شریف محمدی ١۹ – محمد لطفی ۲۰ – فرج الله سعدی، ٢۱علی رضا ثقفی ٢۲ – محسن ثقفی ٢۳ – بهروز خباز ٢۴ – فایق کیخسروی ٢۵ – زانیار احمدی ٢۶ – نجمه رنجبران ٢۷علی معدب ٢۸ -سعید سجودی ٢۹ – جمال سید علی ۳۰ – سیروس رهیاد ٣۱ – حمید قربانی ٣۲ – سید جواد موسوی از فعالان دانشجویی٣۳- یکزاد زنگنه ٣۴ – امیریعقوبعلی ٣۵ -کاوه مظفری ٣۶ – پوریاپیش تازه، ٣۷ – طاها ولی زاده ٣۸ – جلوه جواهری از اعضای کمپین تغییر برای برابری٣۹ – افسانه عظیم زاده ۴۰ – حسین میربهاری ۴۱ – مریم میربهاری ۴۲ – احمد داوودی- ۴۳ -مریم یمینی فر ۴۴ – امید شفیعی ۴۵ – مهران یزدی ۴۶ – حمید یعقوب علی ۴۷ – محمد احسان ۴۸ – نسرین علیزاده ۴۹ – بهرام (عیسی) عابدینی ۵۰ – لاله محمدی ۵۱ – فاطمه اقدامی ۵۲ – مسعود لقمان ۵۳ – بهناز فرمانبر ۵۴ – میثم جعفر نژاد ۵۵ – اسدالله  پورفرهاد ۵۶ – علیرضا فیروزی ۵٧ – هما اژدرنیا ۵٨ – حمید خادمی ۵٩ – عین اله بصیری ۶٠ – غلامرضا رجبی ۶١ – سجاد سبزعلی پور ۶٢ – آیسان زرفام ۶۳ * خوشبخت ۶۴ – احمد داوودی ۶۵ – بهنام * و…..

در جریان بر گزاری مراسم  روز جهانی کارگر در سنندج ۶ نفر دستگیر شدند که عبارت بودند از :
 ۱- منصور کریمیان ۲- شیوا سبحانی ۳- شب بو ( گلریز ) خلیلی ۴- فرازم عبدی  ( نوجوان ۱۴ ساله ) ۵- فواد کیخسروی ۶- بابک باجلانی . این شش نفر روز شنبه دوم ماه می با قرار وثیقه آزاد شدند و مورد استقبال خانواده ها و کارگران سنندج قرار گرفتند. مردم با دسته های گل به استقبال آنها رفتند. لازم به ذکر است که صبح روز جمعه اول ماه می تعداد شش نفر از فعالین کارگری شهر سنندج به  ستاد خبری این شهر فراخوانده شدند که تا ساعت ۶ بعد ازظهر (پایان مراسم ) در ستاد خبری در باز داشت بودندکه عبارت بودند از :۱-  صدیق کریمی عضو هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران ۲- خالد حسینی ۳- ژیان سبحانی -۴-  شریف ساعد پناه عضو هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران ۵- مجید حمیدی عضو کمیته هماهنگی ۶- کورش بخشنده. وزارت اطلاعات به آنها گفته بود نباید مراسم روز جهانی کارگر را برگزار کنند. اما علیرغم بازداشت این فعالین مراسم در پارک امیریه سنندج برگزار گردید و قطعنامه آن قرائت شد.

به دنبال بازداشتهای وسیع اول مه در تهران خانواده های بازداشت شدگان هر روز در مقابل دادگاه انقلاب تهران تجمع کرده و خواهان آزادی دستگیر شدگان شده اند.

علیرغم یورش نیروهای مسلح رژیم اسلامی و حامیان سرمایه علیه کارگران و مردم معترض در این مراسمها٬ اول مه امسال تفاوتهای چشمگیری با سالهای قبل داشت. هر فعال کارگری و کمونیست لازم است این تفاوتها را به رسمیت بشناسد و بر مولفه های پایه ای و اساسی آن تعمق کند. تنها با شناخت دقیق از تحولات پایدار جامعه٬ موقعیت جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی و موقعیت طبقه حاکم و دولت حامی آن و بویژه موقعیت و جایگاه گرایش کمونیستی کارگری و دیگر گرایشات غیر کارگری میتوان سیاست و تاکتیک مناسب و مطلوب را در پیش گرفت. این شناخت برای فعالین کارگری و بویژه فعالین حزب ک
مونیست کارگری در داخل کشور از اهمیت بالایی برخوردار است. بدون شناخت و تحلیل درست از این تحولات، تعیین تاکتیک و سیاست درست ممکن نیست.

این تاکید ممکن است بدیهی و ابتدایی به نظر برسد. اما هنگامیکه سیاست و نقش تعدادی از احزاب سیاسی و بعضی فعالین و تشکلهای کارگری را در دوره قبل مورد بازبینی قرار میدهید متوجه میشوید که این تاکید نه تنها مهم بلکه حیاتی است. زیرا کم نبودند احزاب و تشکلهایی که خود را "چپ"، "کمونیست" و فعال کارگری میدانستند٬ اما در دوره قبل و بویژه چند ماه قبل از اول ماه مه امسال در بهترین حالت منزه طلبانه و آرزوهایشان را تکرار کردند و یا به عنوان مانع در مقابل پیشروی جنبش کارگری عمل کردند.

اما علیرغم موانعی که گرایشات غیر کارگری و غیر اجتماعی ایجاد کردند این واقعیت انکار ناپذیر نباید کم رنگ شود  که جمهوری اسلامی و سرمایه داران مانع اصلی پیشروی جنبش کارگری و دیگر جنبشهای انقلابی هستند. صف آرایی ما باید اساسا علیه ارتجاع حاکم و نظام کار مزدی باشد. اما برای پیشروی علیه جمهوری اسلامی و برپایی جامعه ای سوسیالیستی کمونیستها ناچارند همیشه گرایشات غیر کارگری و بازدارنده را چه در درون جنبش کارگری و چه در بیرون آن مورد نقد قرار داده و حاشیه ای کنند. بدون حاشیه ای کردن گرایشات غیر کارگری و بورژوایی که در لباس دفاع از کارگر حرف میزند نمیتوان طبقه کارگر و اقشار معترض و حق طلب جامعه را بر محور یک سیاست کارگری کمونیستی گرد آورد.
در میان اپوزیسیون بورژوایی کم نیستند احزابی که به اسم چپ حرف میزنند. همچنین افراد و تشکلهای معدودی در میان کارگران وجود دارند که نه به عنوان راه حل بلکه به عنوان مانع پیشروی جنبش کارگری باید نقد و افشا شوند.

اگر از سیاستهای پایه ای و غیر کارگری و غیر اجتماعی جریانات مورد اشاره بگذریم و فقط به مباحثات آنها حول کمپین دستمزدها و برخورد به تشکلها و فعالین کارگری از یک سال قبل نگاهی بیندازیم٬ متوجه این واقعیت میشویم که جریاناتی از سر شکم سیری به مخالفت با آنها پرداخته و جریاناتی که تازگی متوجه شده اند که کارگر "مهم" است و جنبش کارگری "مهم" است وارد این نوع مباحث شده اند. این جریانات در خوشبینانه ترین حالت نه مکانیسمهای تغییر و تحول جامعه را میشناسند و نه عمقی در مباحثاتشان مشاهده میشود. در این میان البته گرایشاتی از خود فعالین کارگری "چپ" هم هستند که به همین درجه پرت و غیر زمینی وارد مباحث و مسایل جنبش کارگری شده اند.

در این بحث به خانه کارگر و شوراهای اسلامی نمیپردازم زیرا کمتر کارگری در ایران پیدا میشود که به این دار و دسته دولتی توهمی داشته باشد. گرایش سندیکالیستی و رفرمیستی هم تاریخا در جنبش کارگری ایران از جایگاه قوی و اجتماعی برخوردار نبوده است. به اشتباه و نادرست جریاناتی که در نقد سندیکالیسم و رفرمیسم قلم زده اند نمونه های مورد اشاره شان یا گرایشات دوم خردادی بوده و یا گرایشات امکانگرا و پراگماتیست که هیچکدام از اینها گرایشات پایدار و اجتماعی در جنبش کارگری نیستند. زیرا این گرایشات تابع تعادل قوای حاکم در جامعه میباشند. سندیکالیسم و رفرمیسم در جنبش کارگری یک گرایش داده شده و واقعی است. اما به دلیل فضای خفقان و به دلیل دیکتاتوری حاکم٬ که سنت همه دولتها در تاریخ ایران بوده است٬ عملا هژمونی سنتهای سیاسی سرنگونی طلبانه در مقابل حاکمان دیکتاتور در ایران سنت اصلی در جامعه و در جنبش کارگری بوده است. و همین فاکتور امکان مانور و گرد آوری نیرو به گرایش سندیکالیستی نداده و نمیدهد.

برای روشن شدن این حکم کلی لازم است تاکید کنم که رفرمیسم و سندیکالیسم تابع و نتیجه سیاست یک بخش از بورژوازی رفرم طلب در جامعه و در حاکمیت است. بدون یک حاکمیت رفرم پذیر و یک اپوزیسیون بورژوایی رفرم طلب انتظار اینکه رفرمیسم و سندیکالیسم در جنبش کارگری به یک جریان قوی و اجتماعی تبدیل شود یک توهم و یک تحلیل ذهنی بیش نیست.

هم اکنون هم بعضا شاهد این هستیم که فلان تشکل یا فعال کارگری خود را سندیکالیست و مبارزه خود را صنفی معرفی میکند. اما به طور واقعی در جنبش کارگری ایران هنوز یک گرایش قوی سندیکالیستی شکل نگرفته است. آنچه تا کنون شاهد آن بوده ایم گرایشات محافظه کار٬ امکانگرا و گرایش کمونیستی و رادیکال است که قابل مشاهده هستند. کمونیسم و رفرمیسم دو گرایش پایدار در جنبش کارگری هستند. اما قدرت و جایگاه سندیکالیسم در جنبش کارگری همان اندازه قابل مشاهده و قابل توجه است که لیبرالیسم بورژوایی در میان طبقه بورژوا در ایران٬ که هیچ وقت در تاریخ ایران هیچ بخشی از بورژوازی نتوانسته است لیبرالیسم را نمایندگی کند. در ایران٬ دیکتاتوری و تلاش برای ایجاد استثمار شدید و تحمیل کار ارزان و کارگر خاموش٬ سیاست همه اقشار حاکم بورژوازی در تاریخ ایران بوده است. نقش و تقسیم کاری که بورژوازی ایران در چهار چوب مناسبات بورژوایی جهانی به عهده دارد حکم میکند که مستبد و سرکوبگر باشد. این خصلت الزاما ربطی به ماهیت ایدئولوژی ناسیونالیستی یا اسلامی و منش دیکتاتور مابانه این یا آن بخش بورژوازی ندارد. هیچ بخش "خوش نیت" و "خوش قلب" بورژوازی در ایران نمیتواند لیبرال و دمکراسی طلب باشد. بورژوازی در ایران برای حفظ حاکمیت خود ناچار است و باید دیکتاتور و سرکوبگر باشد. این توهم که گویا اقشاری از بورژوازی ایران میتواند دمکر