گروگیری آراء کودکان در مضحکه انتخابات!

عطا خلقی

ata.kholghi@gmail.com

 
احمدی نژاد و باند حمایتی اش که میدانند بدون یک تقلب سازمانیافته وسیع شانسی برای تصرف دوباره قدرت دولتی ندارند، به هر ترفندی دست می زنند. تازه ترین ترفند دولت نهم تصویب لایحه دوفوریتی کاهش سن واجدان شرایط رأی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری است که قرار بود مجلس نیز به آن رسمیت قانونی ببخشد.

این دومین بار است که دولت احمدی نژاد طی لایحه ای دو فوریتی خواستار کاهش سن واجدان شرایط رأی از ۱۸ سال به ۱۵ سال می شود که هر دو بار مجلس هشتم با لایحه پیشنهادی دولت مخالفت کرده است.

ببینیم توجیه آقای رئیس جمهور در این اقدام چیست؟ احمدی نژاد در آغاز سال تحصیلی ۱۳۸۶ در پیامی به دانش آموزان ”نوید” کاهش دوباره سن واجدان شرایط رأی را از ۱۸ سال به ۱۵ سال داده بود. وی آن زمان این اقدام دولتش را «هدیه دولت به جوانانی که به سن ۱۵ سالگی نزدیک می شوند» عنوان کرده بود.

دولت احمدی نژاد در توجیه اقدام دوباره ارائه لایحه دو فوریتی کاهش سن رأی می گوید: «این لایحه به منظور ایجاد و زمینه مشارکت و حضور همه جانبه و موثر نسل جوان در انتخابات ریاست جمهوری به تصویب رسید.»

دولت احمدی نژاد در حالی لایحه کاهش سن را تصویب و برای بار دوم به مجلس هشتم ارائه کرده است که نمایندگان مجلس هفتم در تاریخ ۱۲ دیماه سال۱۳۸۵ با تصویب طرح دو فوریتی اصلاح قانون انتخابات مجلس و ریاست جمهوری مقرر کردند که سن رأی دهندگان از ۱۵ سال تمام به ۱۸ سال تمام افزایش یابد.

تلاش احمدی نژاد و دولتش برای افزایش سن رأی دهندگان، انگیزه استتار شده آنها را به وضوح رو می کند که چگونه با توسل جستن به هر ترفندی می خواهند ضمن تصاحب آراء بیشتری، بازار مضحکه انتخابات شان را هم گرم جلوه دهند.

البته این تنها گوشه ای از یک تلاش وسیع برای بازار گرمی مضحکه انتخابات است؛ تلاش های آشکار و پنهان دیگری در جریان است که یکی یکی رو می شوند.

در طول یکی دو ماه اخیر بسیاری از کسانی که ماجرای مضحکه انتخابات را تعقیب و حول و حوشش اظهار نظر کرده اند، بارها بدرستی این نکته را یادآور شده اند که احمدی نژاد با آن کارنامه سیاهش جز از طریق یک تقلب بزرگ سازمانیافته به کمک وزارت کشور و سپاه و اطلاعات و بسیج، بهیچوجه نخواهد توانست در انتخابات آینده آراء مردم را جلب نماید!

اکنون و در آستانه نزدیک شدن به روز انتخابات، نشانه های انکار ناپذیر این تقلب سازمانیافته بچشم می خورند. تلاش برای کاهش قانونی سن رأی دهندگان انتخابات تلاشی بود مزورانه و بخشی بود از این تقلب سازمانیافته که از قرار معلوم روز یکشنبه ۶ اردیبهشت مجلس هم آنرا رد کرده است!

چشمه دیگری از این تقلبات صدور ۱۰ میلیون برگه اضافی رأی است که حتی صدای خودی هایشان را هم در آورده است! براساس ادعای کامران دانشجو، رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور، تعداد واجدان شرایط رأی دادن در کشور ۴۶ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر است؛ در حالیکه بر اساس گزارش خبرگزاری فارس از طریق هماهنگی‌های به عمل آمده با شورای نگهبان، ۵۷ میلیون برگه رأی ویژه انتخابات ریاست جمهوری؛ به چاپ رسیده است.

پرسیدنی است که وزارت کشور و ستاد انتخابات این وزارتخانه، با این ۱۰ میلیون برگ رأی اضافی چه خواهد کرد؟! آیا این برگ ها، برگ های برنده ای به نفع اصولگرایان نیست که اضافی چاپ شده اند؟!

از همین روست که نامزدهای جناح اصلاح طلب که بیشتر از هر کسی به شیوه و شگردهای حقه بازانه همدیگر آشنا هستند، از این بابت سخت نگران اند و خواهان تشکیل ارگانی نظارتی شده اند!

چندی پیش مهدی کروبی و میر حسین موسوی، دو نامزد اصلاح طلب انتخابات ریاست جمهوری، ضمن ابراز نگرانی از سرنوشت آراء در این انتخابات، خواهان تشکیل ” کمیته صیانت از آراء ” شده بودند، که با مخالفت اصولگرایان و مقامامات دولتی مواجه شد.

مردم ایران خوب می دانند که در انتخابات این دوره ریاست جمهوری، احمدی نژاد به غیر از مزدوران و جیره خوارانی که کارشان تفتیش و جاسوسی و سرکوب مردم است و سر در توبره ارگان های بگیر و ببند و تحمیق رژیم دارند و مرگ و زندگی شان به حیات و ممات این رژیم گره خورده است، کسی را پشت سر ندارد تا شانسی برای انتخاب مجدد داشته باشد.

هیچ کارگر و زحمتکش و احدی از مردم تهیدست و انسان های آزادیخواه و برابری طلب نه تنها هیچ نفعی در ابقای احمدی نژاد و یا ”انتخاب” چهره دیگری از همقطاران او و چهره های بزک کرده اصلاح طلبان ندارند، بلکه آرزوی به گور سپاری کل حاکمیت جمهوری اسلامی را با همه جناحهایش را در سر دارند و به هیچوجه حاضر نیستند آراء شان را وثیقه لمیدن این یا آن جنایتکار حاکمیت سی ساله اسلام و سرمایه، کنند.

بد نیست در ادامه مطلب کمی بیشتر روی این ترفند دولت احمدی نژاد که با به کار گرفتنش می خواست احساسات کودکانه نوجوانان را ببازی گیرد، مکث کنیم!

باند احمدی نژاد می خواست با بکار گیری چنین ترفندی مزورانه کودکان ۱۵ ساله را در زمره بزرگسالان به حساب آورد و با بزرگ جلوه دادن آنها و به ” حساب آوردن شان ” تطمیع شان نماید و آراء شان را غصب کند.

احمدی نژاد در رابطه با کاهش سن واجدان شرایط شرکت در انتخابات، صحبت از”زمینه مشارکت و حضور همه جانبه و موثر نسل جوان” می کند و به این طریق از سویی ریاکارانه هندوانه زیر بغل نوجوانان هیچگاه به حساب نیامده می گذارد و چشم به آراء شان می دوزد و از سویی دیگر سایه سنگین تهدیدی بزرگ روی سر آنها می کشد و ناگفته می گوید که اگر در انتخابات شرکت نکنند در آینده چه محرومیت های آموزشی و شغلی بزرگی در انتظارشان خواهد بود.

به احتمال زیاد اگر چنین طرحی به تصویب مجلس هم می رسید، از آن پ
س یکی از امتیازات تعیین کننده پذیرش در کنکور و یا گرفتن هر شغلی، در گرو شرکت داشتن آنها در انتخابات می شد!

باند سپاهی نطامی احمدی نژاد که چند روز پیش محسن رضایی هم ـ یکی از قدیمی ترین جنایتکاران جمهوری اسلامی ـ کاندیداتوری خود را اعلام کرد، در تلاشند که از هر وسیله و امکانی سود جویند تا کماکان قدرت سیاسی را در قبضه داشته باشند. گرو گیری آراء کودکان۱۵ ساله یکی از این امکانات بود که با مخالفت مجلس از دست رفت.

***

اگر اصلاح طلبان با اتکا به توهم آفرینی و شعار” ترقی خواهی ” می خواهند ” آراء خاموش ” مردم را صاحب شوند و بر مسند قدرت بنشینند، احمدی نژاد و باندش هم روی آراء میلیون ها کودک زیر ۱۸ سال و۱۰ میلیون برگه اضافی چاپ شده انتخاباتی و شیوه و شگردهای تقلباتی وزارت کشور و ارگانهای سرکوب سپاه و اطلاعات و بسیج و دست غیب امام زمان حساب کرده اند تا در فردای انتخابات زمام امور را بدست گیرند.

طرح لایحه کاهش سن واجدان شرایط انتخابات ریاست جمهوری علاوه بر اینکه گامی در جهت بازارگرمی مضحکه انتخابات و افزایش احتمالی میزان آراء سپاهی نظامیان جناح اصولگرا بود، می توانست پیش زمینه تهدیدات دیگری هم برای نسل جوان باشد.

اگر چنین طرحی به تصویب مجلس می رسید و شکل قانونی به خود می گرفت، بیم آن می رفت که:

ــ‌ کار کودکان کمتر از ۱۸ سال وسیعتر از پیش رواج یابد و توجیه قانونی هم پیدا کند. از آن پس هر کارفرما و سرمایه داری می توانست استدلال کند که قانون، کودک ۱۵ ساله را بزرگسال و صاحب رأی می داند، او نیز مجاز است کودک ۱۵ ساله را از شمول تعریف کودک بیرون کشد و به مثابه ”یک بزرگسال صاحب رأی” در مراکز کار استثمار کند!

ــ احکام قضایی علی العموم و احکام اعدام ها و سنگسارهای کودکان کمتر از ۱۸ سال وجاهت قانونی پیدا کنند!

ــ ازدواجهای کمتر از ۱۸ سال مشوق قانونی پیدا کنند و با تصویب این قانون جدید، جا افتاده تر شوند!

ــ امر بسیج گیری از میان کودکان توجیه قانونی هم پیدا کند.

ــ استانداردهای بین المللی در تعریف کودک بیشتر از پیش نادیده گرفته شوند!

***

اکنون که این شگرد مزورانه احمدی نژاد با اقبال هم جناحی های نشسته اش در مجلس هم مواجه نشده است، باید از ایشان و اعضای کابینه اش که مهر تایید پای چنین طرح کودک آزارانه ای گذاشته اند، پرسید شما که آنقدر در فکر ” ایجاد زمینه مشارکت و حضور همه جانبه و مؤثر نسل جوان ” هستید و ریاکارانه چنین طرحی را هدیه دولت به جوانانی که به سن ۱۵ سالگی نزدیک می شوند، می دانید؛ چرا به فکر آن بخش از همین نسل جوانی که با سنی کمتر از ۱۵ سال هم در کوره های آجر پزی در کنار پدر و مادرهای شان کار شاق می کنند و جان می کنند، نیستید؟!

چرا به فکر آن بخش از همین نسل جوانی که در سنین زیر ۱۵ سال در خیابانهای شهر و سر چهار راه ها پابرهنه می دوند و شیشه ماشینها را پاک می کنند و یا کنار پیاده روها واکس می زنند و فال حافظ و آدامس می فروشند و شبها در کارتونی مچاله شده و می خوابند، نیستید؟!

چرا به فکر آن بخش از همین نسل جوانی که در همین سن و سال به دام اعتیاد افتاده اند و گوشه گوشه هر خیابان و کنج هر مخروبه ای افتاده و از درد و خماری بخود می پیچند و وجدان انسانهای رهگذر را می آزارند، نیستند؟!

چرا به فکر آن بخش از همین نسل جوانی که از سر سیه روزی و بد بختی های تحمیلی به دام شبکه های مافیایی توزیع مواد مخدر و فحشاء به سرکردگی فرماندهان نظامی عالی درجه صاحب منصب سپاه و اطلاعات افتاده اند، نیستند؟!

در مملکتی که ابتدایی ترین آزادی های انتخاب مردم را گرفته اند و بر سر دختربچه های کمتر از ۱۵ سال هم مقنعه می کشند و برای کودک دختران ۹ ساله هم مراسم ”تکلیف” برگزار می کنند، حق رأی داشتن کوکان ۱۵ ساله برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری نه تنها جوک است که صددر صد کار بردی ابزاری و بخشی از یک تقلب سازمانیافته انتخاباتی است.

کودک ۱۵ ساله ای که قرار است رأیش در انتخابات ریاست جمهوری به حساب آید و به قول آقای رئیس جمهور ” زمینه مشارکت و حضور همه جانبه و مؤثرش ایجاد شده باشد” نه در کلاس درسش و نه در مدرسه اش حق این را ندارد شورای دانش آموزی خود را داشته باشد و خارج از موازین بسیج دانش آموزی و انجمن های اسلامی مداس و رهنمودهای مربیان ”تربیتی” کلیه حرکات و هر اقدامش تحت کنترل است و کج بجنبد اگر روانه زندانش نکنند و پدر و مادرش را نیارند و نبرند، کیف و کتابش را زیر بغلش میگذارند و از مدرسه اخراجش می کنند!

واقعیت این است که نه باند احمدی نژاد با اتکاء به ۱۰ میلیون برگ اضافی انتخاباتی و گرو گیری آراء نوجوانان ۱۵ ساله و نه اصلاح طلبان چشم دوخته به تصاحب ”آراء خاموش” متنفرین از احمدی نژاد و دار و دسته اش، نخواهند توانست به غیراز خیل مزدوران و سر در توبرگان و مشتی از انسانی هایی که نان و کارشان در گرو رژیم است کسی را پای صندوق های رأی بکشانند!

***

حتماً طرح چنین لایحه ای از سوی دولت و رد آن از سوی مجلس اسلامی، ذهن بسیاری از جوانان را بخود مشغول داشته و سوألات زیادی را برای شان بوجود آورده است. در این رابطه لازم است پدر و مادرها و معلمان و هر کسی که به شکلی با نوجوانان و جوانان سر و کار دارد صبورانه و با استدلال و به زبانی مفهوم
، آنها را متوجه کاربرد ابزاری چنین شگردهایی که طراحانش عنوان های ریاکارانه و فریبنده ای برایش می تراشند، بنمایند.

توضیحات و استدلال ها چنان باید روشن و برگرفته دنیای خود این گروه سنی باشد که در آنها موجب هیچ گاردگیری نشود. بطور طبیعی این گروه سنی از اینکه به حساب شان می آورند بوجد می آیند و گاه نیز فریب مشوق های دست نیافتنی از قبیل رفتن به دانشگاه و امتیازاتی از این دست می خورند. بعضاً نیز از بیم اینکه مبادا عدم شرکت شان به آینده تحصیلی و روند کاریابی و … شان لطمه بزند، تسلیم می شوند و مراد سیستمی را که روی این تهدیدها و این تطمیع ها حساب کرده اند و چنین طرحی را طراحی کرده اند، حاصل می کنند. باید این امید و این مراد و این نقشه را هم خنثی کرد و نگذاشت شور و غرور سالم جوانان دستخوش مشوق های کاذب و مسموم سودجویان قرار گیرد.

واقعیت این است که کارگزاران جمهوری اسلامی دریافته اند که توده های مردم بویژه اقشار تهیدست جامعه، زنان و جوانان چه نفرت عمیقی از خودشان و از نظام شان دارند، ازهمین روست که از ”مقام معظم رهبری” شان گرفته تا کاندیداهای اسم نوشته و اسم ننوشته، تا رئیس مجلس و امامان جماعت و روضه خوانهای دور و نزدیک کشور، تا میدیای صد در صد اصولگرا و صد در صد اصلاح طلب و شبکه های صدا و سیما مرتب جار می زنند که شرکت در انتخابات، یک ”فریضه اسلامی” است و ”مردم مسلمان” را به شرکت وسیع و پر شور در انتخابات دعوت می کنند و برای نوجوانان و جوانان هم تدارک بسته های تشویقی می بینند.

فراخوان این جنایتکاران به هر شکلی و از جانب هر جناحی که باشد، از سوی توده های مردم و از جمله جوانان پرشور؛ نباید پاسخی جز ریشخند و نه گفتن داشته باشد!