قرون وسطی در قلب اروپا

از اول ژانویه امسال (سال میلادی) قانونی در ایرلند به اجرا گذاشته می شود که  براساس آن، کفرگویی جرم شناخته شده و بر مبنای آن مجرم (کسیکه کفرگویی کرده) محکوم به پرداخت ۲۵ هزار یورو خواهد شد.
بنظر درهورت آهرن وزیر دادگستری ایرلند،  این قانون تعدیل و تعادل را بین خدایان مذاهب و ادیان مختلف در مقابل کفرگویی میسر میسازد. و بدین معنی این قانون مختص دین مسیحیت نیست.
جالب توجه است که نه فقط دولت و مجامع کلیسایی ایرلند، بلکه مجامع اسلامی و بویژه سازمان کنفرانس اسلامی از این تصمیم دولت ایرلند استقبال کردند. آنها همچنین اظهار امیدواری کردند که چنین قانون عهد حجری و قرون وسطایی را نه فقط در کشورهایی اروپایی بلکه در سطح جامعه بین المللی و از طریق سازمان ملل متحد تصویب و به مورد اجرا بگذارند.
تصویب این قانون با مخالفت های وسیعی از جانب مردم و بخصوص از طرف تشکل های مختلف سکولار، اته ایست و هم چنین نهادهای حقوق بشر در سطح ایرلند مواجه شده است. و بقول مایکل ناگنت رییس سازمان اته ایستهای ایرلند: ” برای ما شرم آور است که ایرلند اکنون تبدیل به الگویی برای کشورهایی چون پاکستان شده باشد. او همچنین ادامه میدهد که بنظر میرسد که برای دولت ایرلند ودر مقابله با افتضاحاتی که جامعه کلیسایی ایرلند در رابطه با سواستفاده جنسی و پدوفیلی که روحانیون و کشیشان کلیسا در سالهای اخیر داشته اند؛ قانونی وضع شود که جلو انتقاد از کلیسا و جامعه کلیسایی ایرلند را سد کند.
ناگفته نماند که سواستفاده جنسی از کودکان از جانب کشیش ها و روحانیون کلیسایی در ایرلند یک سابقه قدیمی، و روش دیرینه در تاریخ کلیسایی و مذهبی ایرلند دارد. همه ساله و نه فقط در ایرلند بلکه در بسیاری از کشورهایی اروپایی اسکندال و رسوایی مقامات کلیسایی در سواستفاده جنسی از کودکان در مطبوعات این کشورها منتشر میشود.
 بدین منظور دولتها برای جلوگیری از آبروریزی و در عین حال سد کردن انتقاد مردم از اولیای کلیسا و روحانیون جامعه کلیسایی باین تدبیر توسل پیدا کرده اند، که قوانینی این چنین که صوری از قرون وسطی وتحجر کامل را بنمایش میگذارد و بتدریج محدود کردن و ممنوع کردن آزادی نقد وبیان مذهب را مطرح میسازد، وضع کننند.
شایان ذکر است گفته شود، که این روش یعنی سواستفاده جنسی از کودکان (ایضا زنان) در کشورهای اسلام زده و بویژه در مجامع حوزوی و بیوت طلاب در شهرهایی نطیر قم و مشهد وسایر حوزه های دینی درایران نیز بسیار رایج و باب است.
اما باج دادن دول اروپایی به مذاهب و ادیان از طریق وضع قوانین و مقرارت قرون وسطایی و محدود کردن آزادی بیان و نقد مذهب و بقول وزیر دادگستری ایرلند، تعدیل ومساوی ساختن تمام ادیان و خدایان در مقابل کفرگویی ؛ علاوه بر مصرف داخلی ، بخصوص خشنود ساختن مجامع قرون وسطایی و مرتجع اسلامی، شیوه تازه ای در تحبیب و تلطیف جریانات ارتجاعی اسلامی در سطح بین المللی است.
ولی این باج دهی و تحبیت نه فقط اندکی از تعرض ارتجاعی و ضد انقلابی این جریانات از گوربرخاسته بر علیه منافع و مصالح عموم مردم ستمدیده و بویژه در خطه های اسلام زده نمی کاهد، بلکه موجبات تعرض و تجاوز آشکار تر آنها را بر علیه جان و سلامت اجتماعی و بخصوص علیه آزادیهای بشری دراینگونه کشورها را فراهم میکند.
درگیریها ومنازعات هفته های اخیردر کشورهای مالزی، اندونزی و نیجریه، گواه دیگری است که این باج دهی و سبیل چرب کردن ها دردی ازمردم محروم و ستمدیده دوا نخواهد کرد.
این روش غرب تا به امروز و در دفاع از ارتجاع مذهبی و کمک به بدست گرفتن قدرت و حاکمیت قرون وسطایی این ارواح در کشورهایی نطیر ایران، بعد از ۳۰ سال حاکمیت شکنجه و کشتار؛ عبث بودن و نادرست بودن این سیاست را روشن ساخته است.
این گارانتی به تداوم حکومت ارتجاعی جمهوری اسلامی، با ظهور یک جنبش عظیم و شورانگیز از جانب مردم ایران که میرود بساط قدرت مذهب را در جامعه ۷۰ ملیونی با تاثیرات شگرف و خیره کننده منطقه ای و جهانی بر چیند، به سرآمد است.
شکست دکترین تشکیل و کمک به دولت های موزاییکی و لوی جرگه های محلی و منطقه ای بسررسیده است. نمونه های عراق و افغانستان بهترین گواه اند. پروژه تکیه بر قومیت؛ ملیت و بویژه مذهب برای بقدرت رساندن ارتجاع قرون وسطایی در کشورهایی نظیر ایران، افغانستان و عراق محکوم است. بشریت امروز نیازمند جامعه ای باز مرفه و انسانی است که  فارغ از هر نوع ستم و عقب ماندگی باشد.
تا همین جا سیاست غرب در کمک به روی کار آوردن ارتجاع مذهبی در مقابله با قطب سوسیالیستی ومدرن اجتماعی درایران با شکست روبرو شده است. تلاشهای مذبوحانه و شبانه روزی ” اطاق های فکر” و رسانه های غربی برای ساختن یک بدیل جایگزین جمهوری اسلامی محکوم به شکست است.
جنبش انقلابی و مردمی ایران، بویژه در آستانه ۲۲ بهمن، خواب های شیرین غرب وارتجاع محلی را به کابوس مبدل خواهد ساخت. سال ۸۸ تفاوت های بسیار زیاد و بنیادینی با سال ۵۷ دارد. هم اوضاع داخلی ایران و هم شرایط بین المللی آلترناییو سازی را با موانع اساسی و عدیده ای مواجه ساخته است.
نسل جوان وانقلابی امروز ایران، رهبران سیاسی و اجتماعی خود را نه در هلال قرص ماه ، بلکه در روی زمین ودروسط خیابان جستجو می کنند.
این جنبش تا همین جا هم اهداف سیاسی وآرمانهای انقلابی و انسانی خود را دربرپایی این حرکت عظیم و شکوهمند و باین اعتبار رهبری سیاسی خود را بخوبی نشان داده است. تداوم و تعمیق این مبارزات، رهبری را در سطوح دیگری نیز به جلو صحنه خواهد راند. ۲۲ بهمن سال ۸۸ این را نشان خواهد داد.

هوشیارسروش
۲۶ ژانویه ۲۰۱۰
Hoshiar60@gmail.com