تلاش برای آزادی فوری دستگیرشدگان اول ماه می و نگاهی به دستاوردهای این روز!

بهرام رحمانی

bamdadpress@ownit.nu 

کارگران ایران، هم چون هم طبقه ای ها و هم سرنوشتی های خود در جهان، دست در دست خانواده ها و مدافعین طبقاتی خود، در میان انبوهی از مشکلات اقتصادی، سرکوب، بی کارسازی های وسیع در اثر بحران سرمایه داری و…، در خیابان های شهرهای جهان، دست به نمایش قدرت زدند و خواست ها و مطالبات خود را به گوش جهانیان رساندند.

شاید ایران، تنها کشور استثنایی توسعه یافته در جهان باشد که کارگران حق ندارند روز جهانی خود را آزادانه و به طور مستقل برگزار کنند. اما فعالین کارگری با وجود تهدیدات و سرکوب های مداوم دولتی، از ماه ها قبل با شور و شوق فوق العاده و تحسین برانگیزی به استقبال روز همبستگی جهانی خود و  سازمان دهی  آن می روند. از این رو، مراسم های روز جهانی کارگر که در شهرهای مختلف ایران برگزار شد در برخی از شهرها به ویژه در سنندج و تهران، نیروهای سرکوبگر حکومتی به تجمع کنندگان یورش بردند و با ضرب و شتم بیش از ۲۰۰ نفر را دستگیر کردند.

کارگران ایران، در حالی به استقبال اول ماه می امسال خود شتافتند که هفته های قبل از آن، اعتراضات کارگری در جریان بود و برخی از فعالین کارگری نیز تهدید و یا زندانی شده بودند. برای نمونه، دستگیری حدود ۹۰ نفر از فعالین کارگری در شهر سنندج و یا احضار رهبران سندیکای شرکت نیشکر هفت تپه به دادگاه؛ معلمان به عنوان بخشی از طبقه کارگر ایران، با اعتصاب خود مدارس را به تعطیلی کشانده بودند؛ در برخی از دانشگاه های کشور، اعتراضات دانش جویی در جریان بود و رسانه های غیردولتی به ویژه وب لاگ نویس ها، با هجوم سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات، دولت و مجلس مواجه شده بودند؛ در واقع فعالین جنبش های اجتماعی و آزادی بیان و قلم و اندیشه بیش از گذشته، با تهدید و تعقیب مامورین امنیتی – انتظامی مواجه بودند. یک وجه مهم این فضاسازی پلیسی – امنیتی در مقطع اول ماه می، تلاش نیروهای سرکوبگر حکومتی برای جلوگیری از برگزاری مراسم های مستقل روز جهانی کارگر بود. سران حکومت اسلامی، از خیزش کارگران و مردم محروم نگران بودند. البته این نگرانی آن ها هنگامی به کابوس مبدل شده است که مضحکه انتخابات ریاست جمهوری شان را در پیش دارند. اکثریت مردم ایران، به این بازی تکراری سی ساله حکومت اسلامی، اهمیت چندانی نشان نداده اند و با وحشی گری هایی که حکومت اسلامی با حمله به تجمع کارگران در روز اول ماه می، دستگیری فعالین زنان، تهدید و زندانی کردن روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان و… راه انداخته اند اصولا حتا باید توجه متوهم ترین انسان ها را نیز به این مساله جلب کند که به پای صندوق های رای این جانیان، ستم گران و استثمارگران حکومتی و جناح های آن نروند و در مقابل دوربین های تلویزیونی به سیاهی لشکر آن ها تبدیل نگردند!

اگر یک ارزیابی کوتاهی از اول ماه می امسال داشته باشیم به این واقعیت ها برمی خوریم که اولا، اول ماه می امسال نسبت به سال های قبل، در شهرهای بیش تری برگزار شد. دوما، فعالین کارگری تجمعات خود را به مراکز شهرها کشاندند. سوم و مهم تر از همه، ده تشکل کارگری با گرایشات مختلف و با استقلال خود، به پای سازمان دهی مشترک روز جهانی کارگر در پارک لاله رفتند. این سه وجه، به لحاظ کمی و کیفی گام مهمی در جهت همستگی طبقاتی کارگران و پیش زمینه ای در جهت برپایی تشکل سراسری کارگران ایران محسوب می شود. باید این حرکت را تقویت و تاکید کرد که ارتباط بین این ده تشکل مستقل کارگری را باید به سطح عالی تری ارتقا داد و برای پیش برد امر طبقاتی کارگران، طرح و برنامه روشن تری برای نزدیکی و به ویژه برای سازمان دهی حرکت های متحد و مشترک در جهت خواست ها و مطالبات عمومی کارگران تدارک دید. در سطح نظری نیز طبیعی است که در فضای صمیمانه و سالم و رفیقانه، نقد و بررسی مسایل گرهی طبقه کارگر، معنی و مفهوم واقعی و تاثیرگذاری پیدا می کند. یعنی نباید توهم داشت که این تشکل ها، با یک فراخوان به لحاظ نظری خیلی سریع به همدیگر نزدیک شوند. بی شک، در پروسه عمل و فعالیت بهتر می توان به توافق ماندگاری دست پیدا کرد. در همین پروسه و  تلاش در راستای سازمان دهی تشکل سراسری کارگران است که کدام یک از گرایشات درون طبقه در سطح رهبری سراسری این جنبش قرار می گیرد؛ مثلا گرایش کمونیستی و یا رفرمیستی و سندیکالیستی، بستگی به توازن قوای آن ها در درون طبقه و طرح و نقشه عمل ها و تلاش هایشان در جهت همبستگی و اتحاد کارگران و مبارزه متشکل و متحد سراسری آن ها بستگی دارد. اما اگر قطعا گرایش کمونیستی ناظر بر فعالیت های طبقاتی کارگران نباشد نفس استثمار زیر سئوال نخواهد رفت.

 
چند روز قبل از اول ماه می، ۱۰ تشکل مستقل کارگری با انتشار بیانیه ای علنی اعلام کرده بودند که مراسم جهانی خود را در پارک لاله تهران برگزار خواهند کرد. بر اساس این بیانیه، این تشکل ها خواستار زندگی بهتر برای میلیون ها کارگر شده بودند. افزایش حداقل دست مزدها و توقف اخراج ها از جمله خواست های کمیته برگزاری مراسم روز جهانی کارگر، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه، اتحادیه آزاد کارگران ایران، هیات بازگشایی سندیکای کارگران نقاش و تزئینات ساختمان، کانون مدافعان حقوق کارگر، شورای همکاری تشکل ها و فعالین کارگری، کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، شورای زنان و جمعی از فعالین کارگری بودند. این یک اقدام موثر و مهمی است که برای اولین بار چند تشکل مستقل کارگری با جهت گیری های مختلف سیاسی، این مراسم مشترکی را تدارک دیده بودند. شکی نیست که دست اندرکاران این تشکل ها و دیگر فعالین دل سوز جنبش کارگری، در صورت تشخیص خود، سیاست های همدیگر را در فضایی صمیمانه، رفیقانه و سالم مورد نقد قرار دهند و در عین حال فر
اموش نکنند که سازمان دهی حرکت های سراسری مشترک و متحد مثلا برای برپایی تشکل سراسری کارگران، افزایش دست مزد، گرفتن دست مزدهای معوقه، برقراری بیمه بی کاری مکفی، لغو کارهای موقت و پیمانی و استخدام دایمی، لغو کار کودک، آزادی کارگران زندانی و همه زندانیان سیاسی، آزادی بیان و تشکل و… امر همه کارگران بدون توجه به گرایشات سیاسی آن هاست. از سوی دیگر، عموما در عرصه فعالیت و عمل و رابطه مشترک است که گرایشات هر چه بیش تر نقاط ضعف و قوت و مشترک همدیگر را تشخیص می دهند و نقد و بحث و بررسی خود را بر روی آن ها متمرکز می کنند. در چنین روندی این نقدها و بحث ها هم گوش شنوای بیش تری پیدا می کنند و هم تاثیر مخربی در اقدام مشترک طبقاتی به بار نمی آورند.

خواست هایی که در فراخوان ۱۰ تشکل مستقل کارگری به مناسبت روز جهانی کارگر فرموله شده است مسایل مبرم کارگران ایران را در بطن خود دارد. از این رو، برای تحقق این خواست ها از همین امروز باید طرح و نقشه عمل داشت و در جهت آن ها کوشید. 

در فراخوان نهادهای مستقل کارگری، ۱۵ خواست مبرم کارگران ایران، به شرح زیر فرموله شده است:

۱- تامین امنیت شغلی برای همه کارگران و لغو قراردادهای موقت و سفید امضاء و برچیده شدن فرم‌ های جدید قرارداد کار.

۲- حداقل دست مزد مصوب شورای عالی کار، خط مرگ تدریجی است! حداقل دست مزد کارگران باید توسط نمایندگان واقعی و تشکل‌ های مستقل کارگری تعیین گردد.

۳- برپایی تشکل مستقل کارگری، اعتصاب و اعتراض و تجمع حق مسلم ماست!

۴- دست مزدهای معوقه باید بدون عذر و بهانه پرداخت گردد!

۵- اخراج و بی کارسازی کارگران باید متوقف گردد!

۶- حقوق زنان و مردان در تمامی شئون اقتصادی – اجتماعی باید برابرباشد.

۷- بازنشستگان باید از یک زندگی مرفه و بدون دغدغه اقتصادی برخوردارشوند.

۸- کارگران با معلمان (کارگران فکری)، پرستاران و سایر اقشار زحمت کش جامعه متحدند و از مبارزات آنان پشتیبانی می‌کنند.

۹- از اعتراضات و خواسته‌ های کارگران فصلی و ساختمانی قاطعانه پشتیبانی می ‌کنیم.

۱۰- کار کودکان غیرانسانی و استثمارگرانه است. ما با فعالین لغو کار کودک هم سنگر هستیم.

۱۱- منصور اسانلو، ابراهیم مددی و دیگر کارگران زندانی باید بدون قید و شرط آزاد گردند و تعقیب‌ های قضایی علیه دیگر کارگران باید فورا پایان پذیرد.

۱۲- ما خود را متحد با جنبش های اجتماعی دیگر مانند دانش جویان و زنان می دانیم.

۱۳- ما ازکارگران مهاجر مانند کارگران افغانی، به عنوان بخشی از هم طبقه ‌ای‌ های خود، قاطعانه پشتیبانی می کنیم.

۱۴- ضمن تشکر از حمایت‌ های جهانی از کارگران ایران، ما کارگران ایران، خود را متحد با دیگر کارگران جهان می‌ دانیم.

۱۵- اول ماه مه، باید تعطیل رسمی گردد و هرگونه ممنوعیت و محدودیت برگزاری مراسم این روز ملغی گردد.

این خواست ها و مطالبات واقعا زمینی و  دغدغه واقعی و دایمی کارگران سراسر کشور است. از این رو، ضروری است که همه فعالین و مدافعین جنبش کارگری برای تحقق آن ها طرح و برنامه داشته باشند و قبل از همه، فعالین و مسئولین این ده تشکل، پیش گام و پایه گذار و طراح اصلی حرکت های بعدی در تحقق بندهای فراخوان خود باشند و اتحاد و همبستگی سراسری کارگران ایران را بیش از پیش تقویت کنند. چرا که در این دوره، یکی از مسایل عمده و مهم کارگران، سازمان دهی تشکل سراسری کارگران سراسر کشور است. در هر حرکتی و اقدامی و جمعی و جلسه ای باید به این مساله تاکید کرد.

از سویی مراسم امسال دولتی روز کارگر توسط خانه کارگر، با حضور کم تر از ۵۰۰ نفر برگزار شد، بار دیگر ورشکستگی این نهاد ضدکارگر را به نمایش گذاشت. این مساله هم ناشی از رشد و آگاهی هر چه بیش تر کارگران است. بیش تر شرکت کنندگان مراسم دولتی خانه کارگر، یا از دانشجویان علمی کاربردی خانه کارگر بودند و یا از کارمندان خانه کارگر شهر ری و خانه کارگر شرق تهران. این افراد قبلا به این مراسم دعوت شده بودند تا کارگران معترض نتوانند وارد آن جا شوند و همانند سال های قبل، این مراسم دولتی را به ضدبرگزارکنندگان آن تبدیل نمایند. بنابراین، اول ماه می امسال، خانه کارگر حکومت نیز رسواتر شد.

دستگاه قضایی حکومت اسلامی، در روز اول ماه می، برای این که وحشی گری خود را هر چه بیش تر به جامعه ایران و جهانیان نشان دهد، «دلارا دارابی» که متهم بود در کودکی مرتکب قتل شده است به دار آویخت. دلارا دارابی، متهم بود در سال ۱۳۸۶ در سن ۱۷ سالگی مرتکب قتل شده و به اعدام محکوم شده بود، روز جمعه ۱۱ اردیبهشت ماه در زندان رشت اعدام شد.

شایان ذکر است که طی هفته های اخیر، تلاش های گسترده ای در داخل و خارج ایران برای جلوگیری از اجرای حکم اعدام دلارا در جریان بود اما، حکومت اسلامی بدون اعتناء به این حرکت های انسانی دلارا دارابی را اعدام کرد.

در چنین شرایطی، لازم به تاکید است که نمایش انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ۲۲ خرداد ۸۸، به معنای واقعی امر کارگران، زنان، دانش جویان و مردم تحت ستم نیست. چرا که اگر این انتخابات برای جناح ها و سران حکومت، رقابتی واقعی بین آن ها در جهت تقسیم قدرت و ثروت است بر عکس، برای اکثریت مردم ایران، ارزش چندانی ندارد. در این سی سال گذشته نیز انتخاب