در پاسخ به دفاعیه خالد حاج محمدی

آذر ماجدى

عذر بدتر از گناه
یک دنیای بهتر: تلاش حزب در جلوگیری از آلوده سازی فضای اپوزیسیون توسط برخی جریانات سیاسی و از جمله "حزب کمونیست کارگری – حکمتیست" (ح ک ک – ح) با عکس العمل عصبی و هیستریک و یک سری اتهامات زشت و پوچ از جانب رهبری این حزب روبرو شد. چه اتفاقی برای رهبری این حزب افتاده است؟

 خالد حاج محمدی، دبیر اجرایی این حزب، تلاش کرد به بهانه "موضع شخصی" از حزب خود سلب مسئولیت نموده و در عوض مشتی اتهام بار منتقدین این بی پرنسیپی کند. نظر و ارزیابی شما چیست؟ رابطه مسئولیت فردی و حزبی چیست؟ ادعا میکنند که در "جنگ با وزارت اطلاعات هستند" از قرار این جنگ بهشان مجوز میدهد با سابقه ترین کمونیستها را مورد تعرض قرار داده و منتقدین خود را به لقب "پروکاتور پلیس" مفتخر کنند؟ این چه جنگی است که قربانیانش کمونیستها هستند؟ سالها پیش منصور حکمت در اطلاعیه "دریغ از یک جو شعور" این شیوه اتهام زنی را عمیقا مورد نقد قرار داد. آیا تکرار آن مواضع در قبال این حزب موضوعیتی ندارد؟

آذر ماجدی: واکنش خالد حاج محمدی به موضع اصولی و مسئولانه حزب ما عین روش و سبک کار این حزب است. ما از این حرکت متاسف شدیم ولی متعجب نشدیم. ما با روش این حزب در این چند ساله کاملا آشنا هستیم. آنها همیشه بقول ضرب المثل عامیانه "دست پیش میگیرند تا پس نیافتند." زمانیکه اشتباه یا بی پرنسیپی شان را یادآور میشوید، از یک موضع حق بجانب به خود شما حمله ور میشوند. در فرهنگ عامه این روش را رجز خوانی و قلدر منشی مینامند. این روش حاکم در حزب ح ک ک – ح است.

این اولین بار  نیست که رهبری این حزب به این شکل زشت و ناپسند در مقابل منتقدین اش موضعگیری میکند و میکوشد آنها را "حقیر" و "کوچک" جلوه دهد. رفقایی که در این چند روزه به موضعگیری خالد حاج محمدی برخورد کرده اند، مثال های متعددی از این روش ذکر کرده اند. در اینجا ذکر این نکته کافی است که فواد عبداللهی، عضو جوان کمیته مرکزی این حزب، که مبارزه سیاسی – حزبی را عمدتا در این حزب آموخته است، فقط دارد مثل یک دانش آموز خوب، آموخته هایش را تراوش میکند. او تبلور و سمبل این سنت است.

موضع گیری خالد حاج محمدی، علیرغم برخورد زشت و حقارت آمیزش، بسیار دفاعی است. دفاعی بودن موضع از همان اولین کلمات عیان میشود. این رجزخوانی و تلاش برای تحقیر کردن طرف مقابل از روی استیصال است. این حزب شدیدا زیر فشار قرار دارد. اتخاذ سیاست های اشتباه یکی پس از دیگری، و سپس برخوردهای غیراصولی و بی پرنسیپی سیاسی برای لاپوشانی کردن سیاست های اشتباه و بمنظور حفظ نیرو، آنها را به این موضع استیصال انداخته است.

در اثر سیاست های اشتباه، راست روی های پاتولوژیک و بعضا ماجراجویانه و سپس برخوردهای تحقیر آمیز رهبری برای سرکوب انتقاد، این حزب نه تنها در میان اپوزیسیون منزوی و بدنام شده است، بلکه به "خونریزی داخلی" افتاده است. در چنین شرایطی بجای آنکه به بازبینی اشتباهات خود بنشینند و صراحتا در پیشگام جامعه به اشتباهات شان اذعان کنند، به زمین و زمان فحش و ناسزا میدهند.

وزارت اطلاعات کامپیوترهایشان را هک کرده است و هر روز به شکل بسیار نامناسب و شدیدا مضر به حال کل اپوزیسیون مدارک و اسنادی را بر سایت ها منتشر میکند. اینها در عوض یک جنگ دون کیشوت مابانه علیه وزارت اطلاعات برای خود تعریف کرده اند و به جای مبارزه علیه وزارت اطلاعات، به جنگ لفظی، فحاشی و اتهام علیه اپوزیسیون مشغول شده اند. بجای اینکه راهی برای مقابله با نفوذ وزارت اطلاعات در تشکیلاتشان بیابند و ضمنا به جامعه اطمینان خاطر دهند که مسئولانه در تلاش برای ترمیم این ضربه مهم پلیسی هستند، منتقدینشان را "مامور وزارت اطلاعات" و همکار و "پرووکاتور پلیس" مینامند.  
دنیا در این حزب کاملا وارونه است.

دبیر اجرایی این حزب حتی یک کلمه در نقد روش عضو کمیته مرکزی حزبش نگفته است. حتی بخود زحمت نداده است که مثلا بگوید: "این کار مذمومی است. ما از این اتفاق متاسفیم، اما مسئولیت آن بعهده فرد است و نه حزب." یک چنین موضعی را میشد قبول کرد. میشد بهشان ارفاق کرد و گذشت کرد. اما، خیر. باید با همان رجزخوانی های زشت و ناپسند خصلتی شان به منتقد شان برخورد کنند. چرا؟ باین خاطر که فواد عبداللهی هیچ چیزی خارج از مواضع و سیاست های رسمی حزب متبوعش نگفته است. این حزب در "اسناد رسمی  و از زبان مقامات رسمی" اش نه تنها به افراد حقیقی در اپوزیسیون اتهام همکاری پلیسی زده، بلکه یک حزب چپ را "شاخه وزارت اطلاعات" نامیده است. فواد عبداللهی، تا آنجا که به حزب متبوعش برمیگردد، هیچ پروتکل حزبی، هیچ موضع رسمی حزب و حتی اصول سازمانی نانوشته اما حاکم در حزبش را زیر پا نگذاشته است. فواد عبداللهی، تا آنجا که به ح ک ک –ح برمیگردد یکی از حزبی ترین کادرهای آنست.

دلیل این برخورد زشت، ناپسند و غیر کمونیستی خالد حاج محمدی را باید در این حقیقت انکار ناپذیر و معرفه در مورد این حزب جستجو کرد. این حزب و روش های مذموم آن پدیده ای معرفه است. خودشان هم میدانند که کسی این ادعاهای آنها را جدی نمیگیرد. اما زیر فشار روز افزون از جانب جنبش کمونیسم کارگری، اپوزیسیون چپ و درون تشکیلات خود به خالد حاج محمدی ماموریت حمله داده اند و محتوای حمله را نیز برایش تنظیم کرده اند. باید گفت خالد حاج محمدی مامور است و معذور.

این حزب، طبق معمول، زمانی که گاف اش برملا میشود، به منصور حکمت آویزان میشود. ما بارها از آنها خواسته ایم که "منصور حکمت را راحت بگذارند." این بار باید بگوییم که لطفا به منصور حکمت آویزان نشوید. این ننگ را نمیتوانید با نقل قول از منصور حکمت پاک کنید. سیاست ها و روش های اصو
لی منصور حکمت نمیتواند شما را از این گردابی که در آن افتاده اید، نجات دهد. اطلاعیه "دریغ از یک جو شعور" علیه خود شما حکم میدهد. بنفع تان نیست به این اطلاعیه ارجاع دهید:

"در پاسخ بیانیه ما، حضرات هر چه در چنته خالیشان داشتند بیرون ریختند. فحاشى کردند و رجز خواند اند. اعلام کردند که از آنجا که میپندارند با رژیم اسلامى مبارزه میکنند، خود را مجاز میدانند که حقوق مدنى افراد را یکجا شکمى ملغى اعلام کنند و یک تنه در نقش دادستان و قاضى و میرغضب حق افراد را کف دستشان بگذارند. گوئى مشکل مردم با خلخالى‌ها و ریشهرى‌ها و گیلانى‌ها فقط عمامه شان بوده است و همه منتظرند تا با آغوش باز همان ذهنیت منحط، همان تلقى نازل از شأن و حق فرد و همان دادگاههاى صحرائى و محاکمه هاى مخفى چند دقیقه اى را در بسته بندى جدید از محافل درجازده ایرانیان قبلا سیاسى هامبورگ و هانوفر تحویل بگیرند. در پاسخ فحاشى هاى اینها ما فقط میگوئیم خجالت بکشید."

لازم نیست انسان کمونیست کارگری باشد، یا در حزب منصور حکمت مبارزه کرده باشد تا درک کند این حکم تا چه حد برازنده روش و رفتار ح ک ک –ح است. هر انسان منصفی که روش های زشت این حزب را در چند ماه پیش مشاهده کرده باشد، اتهام زدن های آنها را به افراد و جریانات اپوزیسیون دیده باشد، با خواندن "دریغ از یک جو شعور" نه تنها حساب این حزب را درجا و کاملا از منصور حکمت و کمونیسم کارگری حکمتی جدا میکند بلکه همچنین تطابق موضع این حزب با "محافل درجا زده … هامبورگ و هانوفر" را تشخیص میدهد.

یکی دیگر از خصلت های شناخته شده این حزب ژست های توخالی آن است. ژست میگیرند، از روی دست منصور حکمت کپی میکنند و اعلام میکنند که "آنها میدانند که این حزب دستگاه سانسور بر نظر افراد خود را ندارد." این فقط یک ژست توخالی است. رفیقتان طبق اسناد رسمی حزب تان مقاله ای نوشته و یک چهره شناخته شده کمونیست را "پرووکاتور پلیس" نامیده است. اگر با موضع او مخالف بودید، حتما از او میخواستید که نوشته اش را اصلاح کند، از روی سایت تان برمیداشتید و از ایرج فرزاد رسما معذرت میخواستید و اعلام میکردید که یک اشتباه بوده است. این حزب ممکن است "دستگاه سانسور" نداشته باشد، اما ارعاب و تحقیر مخالف و منتقد سیاست همیشگی اش است. اگر یکی از کادرهای تان، بعنوان "نظر شخصی" یکی از اعضای رهبری حزب تان را پرووکاتور پلیس می نامید هم همینطور برخورد میکردید؟ میگفتید نظر شخصی او است و شما دستگاه سانسور ندارید؟ لطفا مردم را بازی ندهید!

از آنجا که در مورد اطلاعیه های شخصی به منصور حکمت ارجاع داده شده است، ضروری است که برای روشن شدن اذهان عموم به یک تجربه مشخص از برخورد منصور حکمت به یک اطلاعیه شخصی اشاره کنیم.
حدود ۸-۹ سال پیش اطلاعیه ای از اعظم کم گویان از کادرهای حزب کمونیست کارگری در مورد اسماعیل خویی منتشر شد. اعظم کم گویان در این اطلاعیه با لحن زشتی به اسماعیل خویی توهین کرده بود. توجه کنید: اتهام نزده بود. او را همکار جمهوری اسلامی یا وزارت اطلاعات و غیره ننامیده بود. به او توهین زشتی کرده بود. منصور حکمت بمحض اطلاع از محتوای این اطلاعیه که فکر میکنم عملا چند ساعت پس از توزیع آن بود، از کمیته حزبی در انگلستان خواست که توزیع این اطلاعیه را فورا متوقف کند. از کمیته خارج کشور خواست که بهیچوجه آن را روی میزهای کتاب حزب نگذارد و از سایت روزنه خواست که آنرا منتشر نکند. به خود اعظم کم گویان اشتباه اش را توضیح داد. و بالاخره در اولین پلنوم پس از این ماوقع در مورد آن صحبت کرد، توجه کادرهای حزب را به برخورد اصولی و درست جلب کرد و در پاسخ اعظم کم گویان که در توجیه رفتار ناپسندش گفت: "عصبانی شدم." گفت: "لطفا عصبانی نشوید!" منصور حکمت در برخورد به یک توهین زشت به یکی از اعضای اپوزیسیون با این دقت و وسواس برخورد کرد و کوشید کادرهای حزب را به اتخاذ روش های درست و اصولی تشویق کند. این روش و اصولی گری منصور حکمت است. ارجاع به منصور حکمت فقط اوضاع تان را بدتر میکند و بیشتر باعث آبرو ریزی تان میشود.

کوشیده اند بصیرت نشان دهند و نیت ما در محکومیت این روش را روانکاوی سیاسی کنند. نیت ما را "کاسبکارانه" خوانده اند. مدعی شده اند که حزب اتحاد کمونیسم کارگری:
"به بهانه نظر شخصی رفیقی ڪه تازه نوشته اش در هیچ نشریه رسمی حزب نیامده است٬ اهداف حقیرانه دیگری را دنبال میڪند. مسئله دفاع این جریان از حقوق انسان و فضای سالم سیاسی در این ماجرا٬ پوششی برای یک کاسبی حقیرانه است. 
تمام ماجرا این است ڪه اینها چشم امید به پیوستن چند نفری بسته اند ڪه زمانی در صف ما بوده اند. تمام حقوق انسان و دفاع از فضای سالم سیاسی و ادعاهای بزرگ و ڪوچڪ این جریان را چنین منفعت حقیری رقم میزند. جریانی ڪه این قطب نمای سیاسی اش در دنیای امروز باشد٬ سرانجام بهتری از موقعیت ورشڪسته ڪنونی حزب اتحاد در انتظارش نیست. جریانی که رسما دروغ میگوید را نباید جدی گرفت."

 ما مسئولانه و در پیگیری از اصول کمونیسم کارگری حرکت زشت و مسموم فواد عبدالهی را محکوم کرده ایم و اعلام کرده ایم که انتظار میرفت حزب ک ک -ح رسما این حرکت را محکوم کند، نوشته را از روی سایت حزبی اش بردارد و عذرخواهی کند. باین خاطر مشمول اظهار لطف بیدریغ و بسیار مودبانه خالد حاج محمدی، بعنوان مقام رسمی، این حزب شده ایم. نیت ما را کاسبکارانه
خوانده اند. واقعا که این ژست های توخالی تا چه حد ناخوشایند و نابرازنده است. ظاهرا "کافر همه را به کیش خود پندارد!"

جالب اینجاست که در اظهارنامه رسمی مقام رسمی شان که قصد دارد تقصیر یک کار زشت و کریه را از دوش حزب بردارد و به دوش فرد بیاندازد نیز نمیتوانند کمی خود را کنترل کنند و ادب بخرج دهند. در همین نوشته با لحنی تحقیر آمیز به کمونیست های با سابقه ای اشاره میکنند که در نقد به سیاست ها و روش های این حزب، که یک نمونه اش را در اینجا مشاهده میکنیم، از این حزب کناره گیری کردند. دست بر قضا، یکی از کسانی که در اینجا مورد لطف مقام رسمی این حزب قرار گرفته است، موضوع این جدال است و اتهام به او این موضعگیری را لازم کرده است.

این اولین بار نیست که حزب ما چنین برخورد کرده است. وقتی حدود دو سال پیش، درست پیش از کنگره دوم این حزب، رهبری ح ک ک این حزب را اتهام باران کرد، ما این حرکت را محکوم کردیم. زمانی که جریان آذرین – مقدم بر مبنای اطلاعات وزارت اطلاعات علیه داب مطلب نوشت، این کار را نیز محکوم کردیم و عملی شنیع و مذموم خواندیم. وقتی این حزب عنان پاره کرد و راست و چپ، اپوزیسیون را به همکاری با پلیس سیاسی متهم کرد، این کار را نیز محکوم کردیم. ما در اصولیگری خود منسجم و پیگیریم. پایبندی به اصول خصلت ما است. روش حزبی ما است. جای افتخار است که این حزب به کمونیسم کارگری حکمتی پایبند است.

اگر سیاست های کمونیستی ما، روش اصولی حزب و پایبندی مان به کمونیسم کارگری حکمتی موجبات اتحاد و نزدیکی کمونیست های کارگری با سابقه و سرشناس را فراهم آورد، این فقط جای خوشحالی، افتخار و بیانگر درستی و اصولی گری سیاست های ماست. نزد حزبی که از سیاست فقط سکتاریسم، رجزخوانی و تحقیر سایرین را میفهمد، ممکن است این روش به کاسب کاری تلقی شود. این مشکل آنها است. اکنون حزب اتحاد کمونیسم کارگری در بیش از دو سال فعالیت پیگیر در دفاع از کمونیسم کارگری منصور حکمت، در پراتیک پیگیر و انقلابی کمونیستی، در نقد پیگیرانه اپورتونیسم سیاسی و سیاست های راست و چپ سنتی که تحت نام کمونیسم کارگری به جامعه ارائه میشود، جای خود را در جنبش کارگری، جنبش کمونیسم کارگری و جامعه کاملا محکم کرده است. همین واقعیت مقام رسمی حزب ک ک-ح را به پاسخ رسمی به نقد ما واداشته است. بنابراین ادعاهایی چون "حزبی را که دروغ میگوید نباید جدی گرفت" را فقط باید یک ژست توخالی و موضع دفاعی دانست که در اثر فشار روزافزون حزب اتحاد کمونیسم کارگری بر این حزب برانگیخته شده است.

از همه مضحک تر این نکته است که در نوشته ای بر سر رد محکومیت از حزب و رجز خوانی برای منتقدین، گذرا به نقد ما از مواضع شان در مورد بحران جاری جهانی سرمایه داری اشاره ای کرده اند و آن را "دروغ" نامیده اند. این دیگر شاهکار سیاسی روز است. نمیتوانند یک پاسخ جدی و سیاسی به نقد ما بدهند، "کاسبکارانه" از این موقعیت استفاده کرده اند تا به تشکیلات شان بگویند جواب نقد های حزب اتحاد کمونیسم کارگری را داده اند. سپس خطاب به تشکیلات شان گفته اند: "اینها سر سوزنی نه قابل اعتمادند و نه جایی جدی را در سیاست اشغال میڪنند. جارو جنجالهای بی پایه جریانی حاشیه ای و اپورتونیست ڪه هر بار دروغی را به اسم دیگران در بوق میکنند، تا دل چند نفر را بدست آورند٬ دیگر نباید به مشغله ما و ڪسی تبدیل شود. نباید جدی گرفته شود. هیچ فعال سیاسی جدی و با پرنسیپی با چنین جار و جنجالهای حقیرانه ای جذب یک جریان سیاسی نا سالم نمیشود."

و پس از این موضع آیت الکرسی مابانه، یک فوت بخود و حزب شان کرده اند. امیدشان اینست که با این رجزخوانی بی خاصیت، با این حمله پیشگیرانه که اگر کسی جذب حزب اتحاد کمونیسم کارگری شود "نه جدی و نه باپرنسیپ است"  و این ژست های توخالی، حزب شان را در مقابل نقدهای محکم و کمونیستی ما واکسینه کرده باشند. این موضعگیری رسمی ح ک ک – ح بیش از هر چیز خطاب به تشکیلات خود است. خود میدانند که در میان اپوزیسیون کسی این موضعگیری های آنها را جدی نمیگیرد. دارند به فشار درون تشکیلاتی پاسخ میدهند. میخواهند جلوی خونریزی داخلی ای را بگیرند که سر فروایستادن ندارد. *