تسلیم نومیدانه در برابر سرنوشت محتوم؟

نادر احمدی

در پاسخ مقاله من به نام: "طبقه کارگر، از خیالپردازی تا واقعیت" آقای سربلند پاسخی را در "سایت خبرگاه" و سایت من و پالتالک، منتشر کرده است که روشن کردن آن باعث پرداختن به مسائلی می شود که وجه مشترک بخشی از تفکر مارکسیستی است. علیرغم اینکه ایشان خود را از گروههای مارکسیست جدا می کند اما متد فکری ایشان کاملأ همانند این گروهها است.

ایشان در ابتدای مطلب نومیدانه خود چنین می نویسد: " راستش قصد پاسخگویی نداشتم. چون فکر میکنم کار ما از این مجادلات گذشته. آنهم مجادله میان کسانی که دیگر قرار نیست چیزی دیگری شوند، نه سن و سالشان به آنها اجازه میدهد و نه شرایط به گونه ای است که سبب ساز تغییرات پایه ای در کسی شود."

آقای سربلند همانند اغلب دیگر مارکسیستها که خود را مجهز به اصول علمی"مارکسیسم- لنینیسم" می دانند!؟ انسان را نه موجودی در حال تحول بلکه موجودی ایستا و ساکن می بیند و فکر می کند که چون ما دیگر جوان نیستیم منجمد شده ایم و چشمش می بیند اما نمی تواند باور کند که دنیا و همراه با آن تمام انسانها صرفنظر از سن و سال آنها تا زمان مرگ در حال تغییر نسبی اما مداوم هستند و مارکسیتها و احزاب سیاسی نیز بطور نسبی باید تغییر کنند و در غیر اینصورت قادر به ادامه موجودیت نخواهند بود. البته مشخص نیست که منظور او از تغییرات پایه ای چیست؟

در ادامه او ضمن کتمان اینکه به من فحش داده است اقرار می کند که فحش می دهد و می نویسد: "من عصبانیم چون ارمانهایم را از من دزدیدند. من پرخاش میکنم، فحش میدهم،…" گویا او نمی داند که من هم قربانی هستم و به جای فحش دادن به کسانی بی تقصیر مانند من بهتر است که به همراه همفکرانش یک راه حل مثبت ارائه کند که تأثیر آن از فحش دادن و رفتار احساساتی بیشتر است! و در ادامه می نویسد: ".. برای قضاوت کسی که دم از حقوق دیگران و رفتارهای متمدنانه و دمکرات میزند همین کافیست که ببینید نقدش را در حالی برای ده ها سایت ارسال میکند.."   اینطور که ایشان ادعا می کند من مطلب خودم را برای دهها سایت ارسال نکرده ام و بجز سایت خودش یعنی سایت من و پالتالک، آن را فقط برای دو سایت دیگر فرستادم و به جای لینک دادن اما نوشتم که مطلب او در سایت من و پالتالک منتشر شده است.

من قبلأ در سایت آقای سربلند و دو سایت دیگر مطلبی در مورد کیبوتص های اسرائیل و سفر جلال آل احمد به اسرائیل و  دیدار او از این کیبوتص ها منتشر کردم و آقای سربلند که مدعی است به من توهین نکرده است در آن زمان نیز تقریبأ چنین نوشت: " نمونه " کیبوتص" های اسراییلی دقیقا جمع هایی سوسیالیست هستند. همانگونه که بسیاری از قبایل بدوی و آدمخوار هم مناسبات سوسیالیستی را در درون خود مراعات میکردند."

براستی تعجب برانگیز است وقتی که مارکسیستها آنارشیسم را "هرج و مرج طلبی" معرفی می کنند آقای سربلند کیبوتص های مدرن و پیشرفته اسرائیلی را با قبایل بدوی و آدمخوار مقایسه کند؟ کیبوتص های مدرن و پیشرفته اسرائیل با نشاط تمام چنان روابط عالی را در بین خود ایجاد کرده اند که تعجب جهانیان را بر انگیخته است. جامعه اسرائیل به مراتب از کشور ایران پیشرفته تر است و جامعه سوسیالیستی آقای سربلند و قبایل بدوی عرب بیشتر سزاوار مقایسه با جوامع بدوی است تا کیبوتص های اسرائیل. ایشان در ادامه می نویسد: " کیبوتص های اسراییلی از مشوقین و حامیان کشتارهای دهشتناک دولت اسراییل هستند. کیبوتص هایی که سوسیالیستی ترین مناسبات ( زندگی اشتراکی به معنی کامل و بی نقص آن )  را در درون خود دنبال میکنند اما بخشی از سرمایه شان را برای حمایت مالی ارتش اسراییل در کشتار یک مشت آدم بدبخت هزینه میکنند." اولأ خوب بود که ایشان چند عدد فاکت برای اثبات ادعاهای بی اساس خود ارائه می کرد، و بر خلاف ادعا و هندوانه ای که او زیر بقل داده است، زندگی اشتراکی در کیبوتص ها کامل و بی نقص نیست! دومأ مگر آقای سربلند نمی داند که او نیز با پرداختن مالیات هزینه دولتهای سرکوبگر سرمایه داری را برای سرکوب کارگران و جنگ افروزی تأمین می کند؟ ایشان طوری در مورد کشور اسرائیل می نویسد که گوئی این کشور عمدتأ از مهاجران تحصیلکرده روسی و اروپائی و آمریکائی تشکیل نشده و این کشور دارای یک صنعت پیشرفته نیست و در کشور اسرائیل چپ و راست وجود ندارد و همه مردم اسرائیل ضد فلسطینی هستند و بر اساس یک چنین برداشتی است که رژیم جمهوری اسلامی و حزب طوفان در مورد کشور اسرائیل حرف می زنند!  اگر او از رویاروئی با حقیقت وحشت نداشت و فقط مطلب مرا در این مورد که در سایت خودش نیز منتشر شد صادقانه مطالعه می کرد اینگونه حقایق را وارونه جلوه نمی داد!  ایشان در ادامه می نویسد:" اگر کسی بنام " لنین" در تاریخ وجود نداشت سوسیالیسم در همان حد بدوی اش مانده بود. لنین بود که همه آنچیزی که مارکس گفته بود را از تئوری به عمل کشاند."

بدینترتیب و بر اساس نظر شدیدأ علمی!! آقای سربلند که مروج کیش شخصیت نیز نیست!! حضرت لنین محصول شرایط اجتماعی و ضرورتهای اجتماعی و سیاسی دوران خودش نبوده است بلکه سوسیالیسم روسی و حزب بلشویک محصول لنین بوده است و به قول آقای سربلند "اگر کسی بنام " لنین" در تاریخ وجود نداش