دو مطلب

انقلاب قهری کمونیستی با درهمشکستن دولت سرمایه داران، ایجاد دولت کارگران و زحمتکشان مسلح، تنها وسیله نجات است.

کارگران و زحمتکشان سازمان یافته و متحزب و مسلح، قادر به پیروزی چنین انقلابی هستند!

سازمان سازمان سازمان، رفقا سازمان، دوستان سازمان انقلابی و مسلحانه کمونیستی!

در سال ۱۳۸۸ یکی از سرداران سپاه در ویدئوئی طرح می کرد که تظاهرات تا کنون ، تظاهرات از میدان انقلاب به بالاست و خطری ندارند، ولی اگر به تظاهرات پائین تر از میدان انقلاب تبدیل شوند، آنگاه اوضاع دگرگونه میشود. گزارشات نشان می دهند که این اعتراضات مال مردم زحمتکش و کارگران پابرهنه است! این را باید دریافت و درک کرد!

جمهوری اسلامی در حال مرگ است، زنده باد کمونیسم کارگران و زحمتکشان!

کارگران آگاه، انقلابی و کمونیست و فرزندان آگاه شان، ضمن شرکت در این تظاهرات و اعتراضات برحق، ولی فراموش نکنند که وظیفه اصلی و اساسی آنها، ایجاد تشکلات توده ای طبقاتی- سیاسی نظامی از قبیل کمیته های مخفی انقلابی می باشد.

این کمیته ها را باید در اسرع وقت تشکیل دهند که بطور مسلحانه از تظاهر کنندگان محافظت نمایند و خاطیان را به مجازات برسانند. نباید اجازه داد، فرماندهانی که دستور تیراندازی مستقیم بسوی تظاهرکنندگان و متعرضین را می دهند، بدون مجازات بمانند.

این کمینه ها باید قادرگردند : شعارهای انقلابی و به نفع انقلاب قهری کمونیستی، شعارهائی که کلیت نظام اجتماعی یعنی سرمایه داری و رهبران نظام را هدف قرار می دهند ، تعیین کرده و از دادن شعارهای انحرافی ناسیوناسیونالیستی و احیانن به پشتیبانی از این و آن دولت سرمایه داری امپریالیستی و عقب گرایانه و به نفع شاهان که در وقت خویش، همچون حاکمان کنونی قاتل بوده اند، جلوگیری کنند، یعنی اعتراض کنندگان را به ماهیت این دولت ها و شاهان آگاه نمایند.

باید بیشتر تخریب اماکن دولتی مثل بانک ها و مخصوصا متعلق به نیروهای سرکوب گر مثل پلیس، سپاه و بسیج و غیره باشند.

اما، در لحظه تعیین کننده ،یعنی قیام مسلحانه توده ای طبقاتی که با احتمال زیاد خیلی سریع میرسد، سازمان و داشتن سلاح و آموزش به کار بردن و اهداف سلاح تعیین کننده است.

بنابراین یکی از وظایف اساسی کمیته های مخفی محل کار و محل زندگی بجز اینکه باید بهم پیوسته و ستاد انقلاب یعنی حزب سیاسی طبقه کارگر – حزب مخفی کارگران آگاه را موجودیت دهند، این است که خود را مسلح نمایند.

کارگران آگاه بدانند که جنگی بزرگ و سهمگین – جنگ طبقاتی – در پیشروی دارند، اگر که، خواستار رهائی هستند.

اعتراضات خیابانی با اعتصابات کارگری مخصووصا در مراکز تعیین کتننده مثل نفت و گاز و توانیر و برق، همراهی شان دولت را فلج میکنند. یادمان نرفته است که اعتصاب کارگران پالایشگاههای نفت در سال ۱۳۵۷ باعث شدند که تانگ ها وزره پوش های نظامی عازم برای سرکوب تظاهرکنندگان را در بین راه متوقف گردند و شاه صدای انقلاب را شنید!

کارگران سراسر ایران متحد، متحزب و مسلح شوید که شما نیروی نجات دهنده خویش و جامعه هستید. شما لیاقت رهبری و حاکمیت را دارید و نه مفتخوران سرمایه دار و حاکمان قصاب انسان!

حمید قربانی ۱۷ نوامبر سال ۲۰۹۲ اسپارتاکوسی

https://www.facebook.com/watchparty/1061093904245000/?entry_source=USER_TIMELINE

+++

پیروزی انقلاب سرخ – انقلاب قهری کمونیستی در ایران ممکن است!

زیرا که طبقه کارگر اکثریت بالاتفاق جمعیت جامعه را تشکیل می دهد!

طبقه کارگردرایران با متحدینش – خیل وسیع زحمتکشان توانائی به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی را دارد، پیروزی انقلاب، یعنی، درهم شکستن دستگاه دولت کنونی و موجودیت دادن به دولت کارگران – دیکتاتوری پرولتاریای مسلح – شوراهای مسلح کارگران و زحمتکشان، اما باید نخست حزب کمونیستی مسلحانه – حزب مخفی کارگران آگاه، انقلابی و کمونیستی را ایجاد کند. چنین حزبی اساسا توسط کارگران آگاه و فرزندان روشنفکرش با ایجاد کمیته های سرخ محل کار و زندگی موجودیت مییابد و با شرکت در مبارزات جاری با قبول هزینه توده ای میشود. بدون چنین حزبی پیروزی انقلاب بالا، غیرمحال است، زیرا که نیروی دشمن، سازمان یافته و مسلح است. دولت حاضر، نیروی سرکوب گر طبقه سرمایه دار- دشمن طبقه کارگر است. اعتصابات اقتصادی سیاسی طبقه کارگر، همراه با اعتراضات خیابانی کمر رژیم را می شکند و شرایط را برای قیام مسلحانه وپیروزی انقلاب سرخ آماده می کند. این پیروزی سخت و خونین است و اما، بدست آمدنی!

«بین الملل کمونیستی این نظریه را که پرولتاریا بدون یک حزب سیاسی مستقل کارگری می تواند انقلاب خود را به پیروزی برساند قاطعانه رد می کند. هر مبارزه طبقاتی یک مبارزه سیاسی است. هدف این مبارزه سیاسی که به ناچار به یک جنگ داخلی تبدیل می شود، تصرف قدرت سیاسی است. قدرت سیاسی را جز از طریق یک حزب سیاسی نمی توان به دست آورد، سازمان داد و به کار گرفت. تنها در صورتی که حزبی متشکل و با تجربه با هدف هائی روشن و برنامه عملی برای اقدامات فوری، به منظور رویاروئی با دشواریهای سیاست داخلی و خارجی در رهبری طبقه کارگر قرار داشته باشد، آنگاه می توان گفت که قدرت به دست آمده پدیده ای تصادفی نیست، بلکه سرآغاز ساختمان جامعه کمونیستی پایداری است که به دست پرولتاریا بنا می شود. لازمه این مبارزه طبقاتی نیز رهبری متمرکز و وحدت یافته شکلهای گوناگون جنبش پرولتری (اتحادیه های کارگری، تعاونیها، شوراهای کارخانه ، فعالیت های آموزشی، انتخابات و جز آن) است. تنها یک حزب سیاسی می تواند یک چنین مرکز هماهنگ کننده و رهبری کننده ای بشود. مخالفت با ایجاد و تقویت چنین حزبی و پیروی از آن به مفهوم انکار وحدت نیروهای مختلف رزمندگان و کارگران در میدان های مختلف نبرد است. مبارزه طبقاتی پرولتاریا به تهییج متمرکزی نیاز دارد که مراحل گوناگون مبارزه را از یک دیدگاه روشن می سازد و در هر لحظه خاص توجه کارگران را به وظایف مشخصی که باید تمام طبقه انجام دهد جلب می کند. این منظور بدون یک دستگاه سیاسی متمرکز، یعنی بدون یک حزب سیاسی برآورده نمی شود. بنابراین تبلیغاتی که سندیکالیستهای انقلابی و طرفداران «کارگران صنعتی جهان» علیه ضرورت تشکیل حزب مستقل کارگران انجام دادند از نظر عینی به تقویت بورژوازی و «سوسیال دمکراتهای» ضدانقلابی کمک کرده و می کند. سندیکالیست ها و «کارگران صنعتی جهان» که می خواهند فقط اتحادیه های کارگری یا اتحادیه های «عمومی» بی شکل کارگران را به جای حزب بنشانند در تبلیغات خود علیه حزب کمونیست به فرصت طلبان معروف نزدیک می شوند. پس از شکست انقلاب ١٩٠۵ ،منشویکهای روسیه سالها از نظریه به اصطلاح کنگره کارگران که قرار بود جانشین حزب انقلابی طبقه کارگر شود دفاع می کردند. اعضای حزب کارگر در اتحادیه های زرد با عقاید گوناگون سیاسی، در انگلیس و آمریکا تشکیل اتحادیه های بی شکل کارگری با سازمانهای بی هویت و صرفاً پارلمانی را به جای حزب سیاسی به کارگران تلقین می کنند و در عین حال سیاستهای کاملاً بورژوائی را به کار می بندند. سندیکالیستهای انقلابی و «کارگران صنعتی جهان» مشتاقند که علیه دیکتاتوری بورژوازی به نبرد برخیزند اما نمی دانند چگونه دست به این کار بزنند. آنها نمی دانند که طبقه کارگر بدون یک حزب سیاسی مستقل مانند بدنی بدون سر است. سندیکالیسم و صنعتی گرائی انقلابی، در مقایسه با ایدئولوژی کهنه ، پوسیده و ضد انقلابی بین الملل دوم خود گامی به جلوست، اما این هر دو در مقایسه با مارکسیسم انقلابی یعنی کمونیسم ، گامی به عقب است. بیانیه کمونیستهای «چپ» آلمانی در نخستین کنگره افتتاحیه در ماه آوریل که می گفتند حزبی را تأسیس می کنند، اما «نه حزبی به معنی سنتی کلمه» تسلیم ایدئولوژیک به این نظرات ارتجاعی سندیکالیستی و صنعتی گرائی است. طبقه کارگر تنها با تکیه بر اعتصابات عمومی و متحد شدن نمی تواند بر بورژوازی چیره شود. طبقه کارگر باید به قیام مسلحانه روی آورد. هر کس که معتقد به قیام مسلحانه باشد باید ضرورت یک حزب سیاسی متشکل را نیز درک کند و بداند که اتحادیه های بی شکل کارگری کافی نیستند. سندیکالیستهای انقلابی غالباً از نقش بزرگی سخن می گویند که اقلیت انقلابی مصمم می تواند بر عهده داشته باشد. اقلیت به راستی مصمم طبقه کارگر، اقلیتی که کمونیست است و می خواهد عمل کند و دارای برنامه ای است یعنی می خواهد مبارزات توده ها را سازمان دهد، این اقلیت دقیقاً همان حزب کمونیست است. »، مصوب دومین کنگره بین الملل کمونیستی در سال ١٩٢٠ – منبع سایت کمونیستهای انقلابی. رنک آمیزی از من است.

کارگران و زحمتکشان – پرولتارها متحد، متحزب، آگاه و مسلح شوید! آزادی خویش را در جنگ طبقاتی ممکن کنید!

حمید قربانی – ۱۸ نوامبر ۲۰۹۲ سال اسپارتاکوسی!