عالمی از مرگ ندا، اشگبا ر
شد جگر لاله ، زغم، داغدار
ننگ بر این د ولت آدمکشان
دشمن زن، دشمن نسل جوان
قدرت پوشالی بیدادگر
سلطه خود کامه ضد بشر
وه که به فتوی و بدستور شیخ
لشگر خونخواره و مزدور شیخ
بار د گر، فتنه برانگیختند
خون ندا را بزمین، ریختند
سرخ شد از خون جوانان، زمین
توده، ازاین ظلم وستم، خشمگین
بود ندا، مظهر پویندگی
نو گل گلزار شکوفندگی
دشمن خود کامگی و زور بود
دختری آزاده و پر شور بود
آه ! چه ها، خصم ستمگر کند
بس گل نشکفته که پرپر کند
خیز که تا رزم دلیران کنیم
کاخ ستم، یکسره ویران کنیم
تا که شود خون ندا ، بارور
تا که دهد جنبش مرد م ، ثمر
تا که شود خصم ستمگر، زبون
پیکره ظلم ، شود سرنگون
۱۳۸۸