آزاده / اکبر یگانه

آزاده
نگاهم
درنگاه غصب آلوده
گوشوارها
می‌نشیند
وهزاران هزار سئوال
در مغز
جاری می‌شود
کجا است
آن برده ای که
آزاد کرده خود را
از آن
آیا او هم
در پشت پنجره مه آلود
در جستجوی درختان رنگین است
یا با اسب سپید
می تازد
تا پیدا کند سرزمین سبز را
می‌خواند گوشواره ها او را
حتی در آن شب مه آلود
بدون لحظه‌ای درنگ
نمی‌شنود او
هیچ صدای
بد آوازی را
حتی
در پشت پنجره ای
که نشسته اند
گوشوارها.
اکبر یگانه ۲۰۱۹٫۱۰٫۲۴
Marbacka