جهت گرامی داشت ٣٢ مین سالگرد جانباختن دکتر جعفر شفیعی

جهت گرامی داشت ٣٢ مین سالگرد جانباختن دکتر جعفر شفیعی

 سعید امانی

رهبر سخت کوش و پشت و پناه کارگران و زحمتکشان کردستان و ایران، دکتر درد و ئالام مردم ستمدیدە محروم جعفر شفیعی سال ۱۳۳۱ خورشیدی برابر با سال ۱۹۵۰ میلادی در خانواده ای اهل فرهنگ و مطالعە در شهر بوکان چشم بە جهان گشود.

وی تحصیلات ابتدایی ومتوسطە را در شهر بوکان بە اتمام رساند. دانش آموزی بسیار باهوش و زیرک بود. در میان افراد خانواده و رفقایش محبوب و مورد علاقە بود. از همان دوران جوانی با تفکرات سیاسی آشنا شد. و پای گذاشتن در این راە، فکر وی را متحول ساخت.

سال ۱۳۴۹ خورشیدی برابر با سال ۱۹۷۰ میلادی در دانشکده پزشکی دانشگاه تبریز پذیرفتە شد. دیری نپائید کە دکترجعفر تبدیل بە یکی از فعالین جنبش دانشجویی و مبارزات سیاسی گردید. در دوران تحصیل در دانشگاه، بە مطالعەی کتاب هایی در زمینەهای مختلف اجتماعی، فلسفی و اقتصادی پرداخت. واینچنین بود کە وی با تفکرات مارکسیستی آشنا و یکی از فعالین سخت کوش آن عرصه گردید.

در پروسەی فعالیتهای سیاسی دانشگاه و جنبش چپ، رفقای کومەلە را باز یافت. وی بزودی فعالیت های سیاسیش را همسو با رفقای کومەلە آغاز کرد. علیرغم کنترل شدید و متمرکزی کە ساواک در مورد مراکز دانشگاهی اعمال میکرد، جنبش دانشجویی درهمەی شهرهای بزرگ ایران رشد و گسرتش می یافت و دکتر جعفر و رفقایش با درپیش گرفتن شیوەهای کار مخفی، مشغول مبارزه و فعالیت های سیاسی خویش بودند.

در سال ۱۳۵۱ خورشیدی برابر با سال ۱۹۷۲ میلادی بمدت شش ماه از طرف ساواک دستگیر، و زندانی گردید. دکتر جعفر بە شیوەای حماسی و ستایش برانگیز در برابر شکنجە ها و آزاردادنهای ساواک با عزمی راسخ مقاومت کرد و اسرار تشکیلات و رفقایش را در نهایت سر بلندی در سینە نگە داشت و حفظ کرد. فشارهای جسمی و روانی ساواک و دوران سخت زندان نە تنها نتوانست عزم و اراده پوالدین او را بشکند بلکە دوران زندان تجارب گرانبهای دیگری بە وی آموخت. دکتر جعفر توانست از درون رنج ها و مرارت ها سر بلند بیرون آید و با عزم راسخ تری مبارزه سیاسی خویش را ادامە دهد.

طبابت و شغل پزشکی کانال و فرصتی ایجاد کرده بود، تا دکتر جعفرعهد و وفای صادقانەی خویش را در حق طبقات فقیر و کم در آمد جامعە درعمل نشان دهد. وی از این فرصت و موقعیت بە طرز شایستەای استفادە کرد. با اقشار و طبقات محروم جامعە مانند رفیقی دلسوز روبرو میشد و با خصلتی کاملا انسانی و انقلابی برای چارە رنجها، مشقات و سرنوشت بهتری برای آنها گام بر میداشت. در شهر تبریز خانە بە خانە، کوچە بە کوچە و محلە بە محلە در جستجوی کارگرانی بود کە نیازمند معالجە و مداوا بودند؛ کارگران و زحمتکشانی کە خودشان توانایی رفتن بە دکتر و بیمارستان را نداشتند. در مواردی پیش میامد کە در صورت لزوم مریض ها را کول میکرد و در انتقال آنها از درمانگاه بە بیمارستان یاری میرساند. کلبەی محقر دکتر جعفر معمولا مسکن انسان های کم درآمد و فقیری بود، کە توانایی مداوای خویش را نداشتند، و برای معالجه به تبریز می آمدند. زمانی هم کە بە کردستان برمیگشت و در هر جایی کە حضور مییافت چە در خانەها، چە درمراکز درمانی، در مقام پزشکی سادق و رئوف ظاهر میشد، کە مردم برای معالجە بە دیدارش می آمدند. دکتر با کولە باری از صمیمت و درمان روستا بە روستا میگشت و در اوج دلسوزی، متانت و قیافە ای شاد و لبخند بر لب اقشار محروم جامعە و فقرا را کمک و همراهی میکرد. هنوز هم شمار زیادی از اهالی این منطقە هستند کە صحنە های بیاد ماندنی از دلسوزی و صداقت دکتر جعفر را بیاد دارند کە چگونە و چطور مردم مریض را با کول خویش جابجا میکرد و در مواردی پاسی از شب گدشتە و حتی در نیمە های شب فریاد رس کسانی بود کە جگرگوشە و عزیزانشان با خطر مرگ مواجە میشدند.

سال ۱۳۵۷ خورشیدی برابر با ۱۹۷۸ میلادی دکتر جعفر همراە یەک رفیق دیگر بە توصیە و در چارچوب یک مأموریت تشکیلاتی از طرف کومەلە، نزد اتحادیەی میهنی کردستان در منطقە مرزی کردستان عراق رفتند. در آنجا هم بەعنوان پیشمرگە و هم پزشک مشغول فعالیت شد. و بە مردم محروم آن سامان خدمت کرد . زمانیکە از این ماموریت و سفر سیاسی بە کردستان ایران بر گشت، تجارب گرانبها و ارزشمندی در زمینە های شیوه مبارزه و سبک کار وهدایت جنبش را باخود بە ارمغان آورد. برگشتن دکتر جعفر از این مأموریت مصادف بود با اوج مبارزات برای بە ثمر رسیدن آرزوها و خواست های او و هزاران انقلابی دیگر در ایران. در آن هنگام انقلاب ایران بر علیە رژیم سلطنتی با شدت هرچە تمامتر درجریان بود؛ هم از اینرو سبک کار و مبارزات دکتر جعفر و رفقایش شکل دیگری بەخود گرفتە بود. مبارزه سیاسی پیشرو برعلیە ظلم و ستم دیکتاتوری از حلقە تنگ احزاب و تشکل های مخفی و روشنفکران در آمده بود و موج اعتراضات توده های وسیع مردم آهستە و پیوستە در سطح خیابانها بە حرکت درآمد بود. طولی نکشید کە دکتر جعفر در سطح جنبش توده ای مردم کردستان بە مثابە رهبری توانا و باتجربە خود را نشانداد. وی در این پروسە همەی ابتکار و توانایی خویش را بکار گرفت و نمایان ساخت. دکتر جعفر در مجامع اعتراضات وسیع توده های مردم در شهر های: سقز، مهاباد و بوکان سخنگو و مبلغ سیاست ها و مواضع کومەلە گردید. پس از فرمان جهاد علیە مردم کردستان و در خلال جنگ سە ماهە و حملات نیروهای رژیم بە کردستان در تابستان و پائیز سال ۱۳۵۸ جمهوری اسلامی در برابر پیشمرگان و اعتراضات دمکراتیک مردم کردستان ناچار بە آتش بس و قبول شکست نیروهای خود گردید. دولت جمهوری اسلامی کە در موقعیتی شکننده و ضعیف قرار گرفتە بود، بە خلق کرد پیشنهاد مذاکره داد. در این رابطە هیأت نمایندگی خلق کرد بعنوان ارگانی کە مورد حمایت گستردە مردم کردستان بود ایجاد شد کە در آن دکتر جعفر بعنوان نماینده کومەلە یکی از اعضا هیئت نمایندگی خلق کرد بود کە برای مذاکره با رژیم جمهوری اسامی ایران تعیین شده بود. بیست و چهار ساعت بعد از نخستین و تنها دور گفتگو و مذاکرە رسمی با نمایندگان جمهوری اسامی ایران در مهاباد، دکتر جعفر و چند تن از اعضای هیأت نمایندگی خلق کرد با رسانە های گروهی از جملە تلویزیون مهاباد مصاحبە کرد. در این مصاحبە تلویزیونی دکتر جعفر با تیز بینی و بطور سنجیدەای چگونگی روال مذاکرات و مواضع هیأت نمایندگی خلق کرد و نیز برخورد و مواضع نمایندگان دولت را موشکافانە مورد تجزیە و تحلیل قرار داد.

  همیشە سعی میکرد با متانت و خستگی ناپذیری مردم محروم را در زمینە توانایی ها و منافع طبقاتیشان آگاه نموده و آنها را با باورها و فرهنگی کە مایە رهایی و نجاتشان میشود آشنا سازد. دکتر جعفر علاوه بر کردستان ایران در بخشهای دیگر کردستان نیز چهرەای شناختە شدە و یکی از معروف ترین رهبران کومەلە بود. زمانیکە در سال ۱۳۵۷ نزد اتحادیە میهنی کردستان بود با نام مستعار دکتر “عزیز” شناختە میشد. دکتر جعفر با رسانە های گروهی اروپا از جملە رادیو فارسی بی بی سی، تلویزیون و مطبوعات فرانسە و رسانەهای چند کشور دیگر اروپایی مصاحبەهایی انجام دادە بود. دکتر جعفراولین عضو کمیتەی مرکزی کومەلە بود کە در سال ۱۳۶۱ خورشیدی برابر با ۱۹۸۲ میلادی بە اروپا سفر کرد و درآنجا مبارزات و مشکات مردم کردستان را با انسانهای آزادی خواه و جامعە کردهای مقیم اروپا و نیز ایرانیان مقیم خارج کشور را مورد بررسی و تجزیە وتحلیل قرار داد. همچنین با ارگان ها و رسانە های خبری چندین کشور دیدار و گفتگو کرد.  دکتر جعفر شفیعی یکی برجستە ترین کسانی بود کە نقش چشمگیری در تشکیل حزب کمونیست ایران داشت، و تا روز جانباختنش عضو کمیتە رهبری حزب بود.

با اندوە و تاسف فراوان روز هفتم آبان ماه سال ۱۳۶۶ خورشیدی برابر با ۲۹ اکتبر۱۹۸۷ میلای در حالیکە برای انجام وظیفەای تشکیلاتی عازم اروپا بود، در نزدیکی شهر تکریت در تصادف ماشین جانباخت.

  گرامی باد یاد و خاطرە رهبر خستگی ناپذیر دکتر جعفر شفیعی

  سعید امانی

  ٢٨/ ١٠/ ٢٠١٩