خانم گیسو شاکری شما چرا از ارتجاعی در مقابل ارتجاعی دیگر بنام «اختلاف عقیده وانسانیت» دفاع میکنید؟
ن .هدایت
خانم شاکری من د ر سایتهای مجاهدین خواندم که شما میخواهید که ما به عنوان اپوزیسیون ایرانی در مقابل حقوق مجاهدین د رعراق سکوت نکنیم .
http://www.aftabkaran.com/a6784.html
خانم شاکری شما اگر نمیدانید وتاکنون سکوت کرده اید پس در سیاستهای جنایتکارانه رهبری مجاهدین شریک میباشید ویا شما همه سرکوبگری رهبران مجاهدین وماهیت ارتجاعی وسکت وار آنرا به حساب «خزعبلات»آخوندی میگذارید؟ آیا شما د رمقابل زنانی که در قلعه اشرف اسیر میباشند و به گفته یکی ازاعضای زن جدا شده آنها «رحم صد و پنجاه»نفر آنها بیرون آورده شده است تا در رهبری مسعود رجوی «ذوب »شوندچرا سکوت کرده اید؟ اگر شما هم معتقد هستید که این ها دروغ است یک بار با این زنان هموطن خود تماس میگرفتید ویا بگیرید و پای سخنان آنها بنشینید.یک با ر با جدا شدگان ا زمجاهدین تماس بگیرید و به پای درد ودل آنها بنشینید ؟ مگر شما ظلم آخوندی را در همه جا با چشمانتان دیده اید یا اینکه بر شاهدین این ستم جنایتکارانه جمهوری اسلامی تکیه نمیکنید که یا خود شکنجه و ا سیر بوده اند ویا نقل قولها و به جنایتکار بودن رژیم ایران تاکید دارید ؟پس چرا چشم خود را در مقابل شاهدان ستم رجوی بسته اید و ادعای انسانیت و وجدان هم میکنید ؟اگر وجدان شما برای تمامی انسانهاست پس فریاد خود را در آنجا چرا بر نیاوردید؟
مطمئن هستم که احساسات شما وهنرمندانه تان مورد سو استفاده افراد پوششی مجاهدین مانند سامع ها و یا ناظرها و ایرج مصداقی ها قرار گرفته است وداستا ن حقوق بشر را در مقابل شما دلیلی کرده اند تا بتوانند شما را به پشتیبانی از سیاستهای رهبری مجاهدین برانگیزند آنهم زیر پوشش حقوق انسانهای مبارز در بند در عراق .
ولی این رهبری مجاهدین در عملکرد خود نشان داده است که این مساله ها بعنوان وسیله ای استفاده میکند تا بتواند احساسات انسان دوستانه افراد را مورد استفاده قرا ردهد.
از شما میپرسم واز شما سوال میکنم که چرا از رهبری مجاهدین نخواسته اید که این انسانهای مبارز بقول شما که در واقع در جهت ارتجاع رهبری خود مبارزه میکنند ونه برای آزادی ایران وبرای بردن مریم خانم به تهران خود را میسوزانند ویا به آتش میکشند آنهم به دستور همین رهبری ، چرا نخواسته ونمیخواهید که بجای اصرار در عراق ماندن آنهم عراقی که به گفته تمامی کارشناسان جهانی ناامن است تا آنجا که کشور های اروپایی مجبور به پذیرش هزاران پناهنده ا زعراق میشوند ، چرا رهبری مجاهدین در تلاش نیست که برای رهایی این انسانها از عراق تلاش کند؟چرا شما از اپوزییسیون ایرانی بطور مشخص نمیخواهید که برا ی نجات جان آنها تلاش کنند و بجای خواسته «ماندن درعراق» که به دستور رهبری مجاهدین است که در پی آن است که روزی تاقاری بشکند و ماستی از یک «جرقه جنگ »ا حتمالی اسرائیل و یا آمریکا برعلیه مردم ایران برایشان بریزد ،بخواهید که این افراد را به یک جای امن در کشورهای مختلف جهان پناهندگی دهند ا زجمله همان کشوری که شما مقیم آن میباشید و مانند نانظرها وسامع ها میخواهید که ما از سیاست ارتجاعی رهبری مجاهدین که ساختار آن غیر دمکراتیک و سرکوبگرانه ونهایت ضد زن میباشد دفاع کنیم .
جان فردی و حقوق فردی این انسانها ارزشمند است . مسلما هر انسانی حقوقی دارد وحقوق فردی این افراد محترم و باید از نقطه نظر انسانی رعایت شود . ولی این نباید مورد بهره برداری سیاست رهبری مجاهدین قرار گیرد که میخواهد مانند همیشه با سو استفاده از حقوق انسانی این افراد آن را دسیسه ای برای پیش برد سیاستهای ضد مردمی خود کند.
یادتان نرود که این رهبری با صدام حسین همان کسی که خون مردم ایران را با بمب های متجاوزانه خود به زمین ریخته است وشما در جهت رهایی آنها از بند آخوندیسم هستید همکاری وعهد برادری بستند. این گفته خود آقای رجوی به مامورا ن صدام حسین در مخابرات سابق عراق است که فیلم آن در اینترنت موجود است.
این رهبری ارتجاعی مجاهدین است که با بخشی از هیئت حاکمه جنگ طلب آمریکا در زمان بوش همکاری نزدیک داشته ودارد و در جهت «جرقه جنگ» تلاشی افزون در بخش مربوط به خبرهای غلو آمیز در برنامه اتمی رژیم ایران و دخالت رژیم در عراق داشته ودارد وگونه ای عمل میکرده ومیکند که گویی اشغال گر رژیم ایران است ونه آمریکا با بمب هایش بر سر مردم عراق .
در سیاست داخلی خود سازمان دیگر سالهاست که حاکمیت رجویسم بنام «رهبر ایدئولژیک» بر سازمان حاکم شده است و یک دگردیسی ضد دمکراتیک در درون وبیرون در برخورد با دیگران حاکم است .
فراموش نکنید که از هم اکنون در موضع اپوزیسیون مریم رجوی به طرفهای خارجی خود بخوانید قدرتهای امپریالیستی قول «تضمین منافع»بخوانید ادامه غارت امپریالیستی میدهد و «بازار آزاد» را فرم اقتصادی برای آِینده ایرانی میخواند اگر که آنها حاکم شوند.
وبا ز یادتان نرود هر پدیده را باید در حرکات درون وبیرونش دید ونتیجه ای که گرفته است و با این اوصاف مجاهدین طی سی سال گذشته نشان میدهد که این جریان زیانهای زیادی برای جنبش آزادی خواهی مردم ایران داشته است از آنجا که باعث بدنام تر شدن اپوزیسیون ایران شده است از زمانی که دست خود را در دست صدام حسین نهاد ویا در دست نیروهای نئوکان آمریکایی مانند پرل شاهزاد ه سیاهی ودیگر لابی های صهونیستی در آمریکا گذاشته است.
از نظر انسانی رهبری مجاهدین هیچ ارزشی برای جان این انسانها قائل نیست بطوریکه دستور خود سوزیهای