از میان رویدادهاى مهم هفته

عبدل گلپریان

اعتراض مردم علیه قتل عمد دولتى

  هفته گذشته دخالت مسئولانه مردم در مقابل حکم اعدام دلارا دارابی توسط حکومت اسلامی، این حکم را فعلا متوقف کرد. نمایش پرشوری بود، غرور آفرین بود. حکومت اسلامی می خواست دلارای جوان را به جرثقیل آویزان کند، می خواست انسانی را که هنگام دستگیری و در سن ١٧ سالگی که جزو کودکان محسوب می شود اعدام کند.

می خواست با اعدام دلارا جامعه را مرعوب کند. می خواست برای مبرا نشان دادن خود، خانواده مقتول را شریک در این جنایت کند اما نتوانست. هرچند که هنوز این حکم همچنان بر بالای سر دلارا می چرخد اما تا همینجا متوقف ساختن آن بدون تلاش ما و مردمی که می خواهند پدیده اعدام را به همان عهد عتیق باز گردانند ممکن نبود. مردم بحق و برای متوقف ساختن این ماشین آدم کشی به میدان آمدند و دخالت کردند.

  مردم در چندین برنامه پخش زنده کانال جدید و با صدای رسا اعلام کردند اعدام قتل عمد دولتی است. اعلام کردند این جنایت علیه بشریت است و گفتند احکام اعدام باید برچیده شود. این دخالتی کم نظیر بود که مردم سران صد هزار اعدام را در مورد دلارا سر جای خود نشاندند. مردم با فرهنگ بالا و انسانی خود به حکومت آدمکشان نشان دادند که اعدام و حکومت اعدام نمی خواهند. نشان دادند که علیه قوانین ماقبل قرون وسطایی قانون قصاص و تمام قوانین ضد انسانی آن هستند. مردم در مصاف علیه حکم اعدام دلارا و علیه هر گونه حکم اعدام دیگری، گامهای بلندی را رو به جلو و برای مهار این دستگاه آدم کشی برداشتند. مبارزه علیه حکم اعدام دارد به یک سنت و یک فرهنگ در جامعه تبدیل می شود  اما هنوز کافی نیست. این نبرد ادامه دارد. باید کاری کنیم دلارا زنده بماند، باید کاری بکنیم که این گیوتین اسلامی و قوانین این دستگاه سلاخی را از کار بیندازیم. صدها و هزاران دلارای دیگر هنوز در چنگال این حکومت در اسارت بسر می برند. هنوز بیش از صد نوجوان در زندانهای این رژیم حکم اعدام بر بالای سرشان می چرخد. ما مردم، ما انسانهای شریف و آزادیخواهی که توانستیم در این چند روز به جنایتکار ترین حکومت تاریخ افسار بزنیم، قطعا خواهیم توانست این حکومت و قوانینش را که از قعر تاریخ برخواسته است به همان قعر تاریخ بفرستیم.

 

وحشت حکومت اسلامى از اول مه 

 ماموران رژیم اسلامی روز ٢٨ فروردین ٨٨ در سنندج به تجمع اعضای کمیته هماهنگی در منزل همکارشان غالب حسینی یورش بردند و به تهدید، اذیت و آزار فعالین کارگری پرداختند و با گرفتن عکس و فیلم و انگشت نگاری از آنان، مانور ایجاد نا امنی برای کارگران را با وارد شدن به حریم زندگی آنها به نمایش گذاشتند. این یورش مغول وار به منزل غالب حسینی از فعالین کارگری که به جرم شرکت در اول ماه مه حکم زندان گرفته بود، وحشت دستگاه حکومت اسلامی در سنندج و در شرف اول مه امسال را نشان داد. اول مه ١١ اردیبهشت ٨٨ برای جمهوری اسلامی در سراسر کشور یک زنگ خطر بزرگی است. تمام بخشهای مختلف مردم و در راس آن کارگران و فعالین کارگری در تدارک یک اول مه باشکوه و گسترده هستند. حکومت اسلامی این را بو کشیده است. می داند که کارگران برای گرفتن حق خود کوتاه نمی آیند. اعتراض و مبارزه بطور روزمره و بر علیه موج اخراجها، برای گرفتن دستمزدهای پرداخت نشده، برای افزایش دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر، برای برپایی باشکوه اول مه و دهها خواست و مطالبه دیگر می جنگند و این مبارزه تعطیل ناپذیر است. ایجاد فضای تهدید و ارعاب علیه کارگران و مردم نخواهد توانست آنان را یک قدم وادار به عقب نشینی کند. 

  طبقه کارگر و کل جامعه می داند که برای بقا و برای یک زندگی انسانی راهی بجز اعتراض، مبارزه، متحد و  متشکل بودن ندارد. حکومت اسلامی در آستانه اول مه دارد بخود می لرزد. کارگران، فعالین کارگری و فعالین چپ وکمونیست با رفتن به استقبال یک اول مه قدرتمند می توانند آنرا در تاریخ جنبش کارگری به ثبت برسانند. می توان و باید اول مه امسال گورکنان حکومت اسلامی سرمایه داران را وسیع و قدرتمند به خیابانها آورد. فعالین کارگری و فعالین سوسیالیست و کمونیست وطیفه بسیار مهمی بر عهده دارند. بسیج عمومی توده کارگران و بخشتهای مختلف مردم در اول مه جنبش کارگری را گامهای بسیار بلندی بطرف یک حرکت متحد و یکپارچه و برای گرفتن سنگرهای بعدی بجلو خواهد برد. حضور گسترده صدها هزار نفره در چهارشنبه سوری در شهرهای کردستان و در سراسر کشور، رژیم اسلامی و دستگاه سرکوبش را زمین گیر کرد. نه تنها توان تعرض را نداشتند بلکه در هراس از تعرض مردم نفس در سینه هایشان حبس شده بود. اول مه ١١ اردیبهشت را نیز می توان در همین قامت و در ظرفیت صدها هزار نفره به خیابانها آورد و کیفرخواست جامعه علیه حکومت اسلامی سرمایه را به گوش دنیا رسانید. این امر مهم برعهده فعالین کمونیست و فعالین و رهبران کارگری قرار دارد. به امید برگزاری یک اول مه قدرمند، متحد و توده ای.  

 اعتراض معلمان شهر سنندج 

 بدنبال محکومیت یکی از معلمان شهر سنندج بنام جمال خوال به ٣ سال تبعید، انجمن صنفی معلمان کردستان با صدور اعلامیه ای به این حکم اعتراض کرد. در این بیانیه که ٢٣ فروردین منتشر شد، آمده است که مدیریت ناحیه یک طی نامه ای با وارد کردن اتهامات ناروا، جمال خوال معلم ابتدایی و با سابقه این شهر را به دادگاه اداری معرفی نمود و ایشان را به ٣ سال تبعید به استان سمنان محکوم کرد. انجمن از همه فرهنگیان سنندج خواست که برای لغو کامل این حکم به مدیریت ناحیه یک اعتراض کنند. اقدام فرهنگیان سبب شد که نهاد صادر کننده حکم به دادن وعده و وعید مبنی بر لغو این حکم موضع خود را اعلام نماید.  

 اعتراض متحدانه فرهنگیان شهر سنندج مدیریت ناحیه یک را ناچار به دادن وعده و بازبینی این حکم ارتجاعی کرد. شرایط فلاک
تبار اقتصادی از یک سو و از سوی دیگر اذیت و آزار، بگیر و ببند و تبعید معلمان، آن جهنمی است که به جامعه تحمیل کرده اند. تنها با اعتراض و مبارزه متحدانه است که می توان این قلدرمنشی را به عقب براند. اعتصاب و اعتراض دانش آموزان هنرستان روستای گشکی از توابع کامیاران نیز نمونه ای از یک حرکت مصمم و یکپارچه برای دست یابی به سرویس رفت و برگشت به مدرسه بود. اعتصاب سراسری معلمان در اسفند ماه ٨٧ نیز نمونه دیگری از اعتراضات معلمان به شرایط و موقعیتی بود که حکومت به زندگی میلیونها معلم شریف و زحمتکش در جامعه تحمیل کرده است و رئیس حکومت اسلامی را ناچار به وعده دادن های دروغین کرد. اعتراض اخیر فرهنگیان شهر سنندج باید این را بخوبی نشان داده باشد که با اقدام متحد، قاطع و یکپارچه است که می توانیم به خواستهایمان دست یابیم. با گسترش این اعتراضات می توان فرزاد کمانگر معلم مبارز را از زندان آزاد کرد. بخشهای مختلف جامعه با اعتراضات خود دارند در مسیری گام بر می دارند که بجز اعتراض، اعتصاب و اتحاد، راه دیگری برای عقب راندن شرایط فلاکتبار و تحمیل شده بر خود را ندارند. این صف را باید تقویت کرد. در اول مه ١١ اردیبهشت روز جهانی کارگر، معلمان شریف و زحمت کش و همه بخشهای مختلف مردم باید در سطح بسیار وسیعی همراه با کارگران، اعتراض وسیع و قدرتمند خود را با صدای رسا علیه این حکومت و به وضع موجود اعلام نمایند.