پیامدهای برکناری جان بولتون مشاور امنیتی دولت ترامپ / گفتگوی نشریه سوسیالیسم امروز با زاگرس ابراهیمی

گفتگوی نشریه سوسیالیسم امروز با زاگرس ابراهیمی
در باره پیامدهای برکناری جان بولتون مشاور امنیتی دولت ترامپ

سوسیالیسم امروز: به نظر شما آیا برکناری جان بولتون از طرف ترامپ و بر روی کار آمدن رابرت اوبرایان که به شخصی “میانه رو” مشهور است تغییری در سیاست برخورد آمریکا در قبال ایران خواهد داشت ؟ 

زاگرس ابراهیمی: ابتدا میخوام گذری سطحی بر دوران بر سرکار بودن جان بولتون بر منسب مشاور امنیت ملی آمریکا بیندازم. همانطور که شاهدیم جان بولتون طی سخنرانی های متعددی که در رسانه های اجتماعی داشت آشکارا خواهان سرنگونی رژیم ایران و بر باور تاثیر گذار بودن سیاست فشار حداکثری در مقابل رژیم ایران بود که در هر دوی این نظریه های جان بولتون تا این لحظه ، اداره ترامپ نه شاهد پیشرفتی در سیاست سرنگونی رژیم ایران و نه تاثیر گذار بودن اعمال فشار حداکثری بر سیاست مداخله جویانه ایران در منطقه بوده است. بلکه برعکس به نظر من حتی نسبت به قبل رژیم ایران دخالتهایش را بیشتر کرده است.اگر چه در داخل کشور جمهوری اسلامی راه سرکوب و به فقر کشاندن هر چه بیشتر جامعه بنا به ماهیت ضد مردمی خود و همچنین در سایه سو استفاده از سیاست  “فشار حداکثری” امریکا دنبال کرده و همواره با موجی از اعتراضات مواجه است، اما همچنان هزینه زیادی برای  گسترده تر کردن نفوذش درمنطقه دنبال کرده و سیاستهای امریکا تا امروز نتوانسته مانعش گردد.

 برای مثال از تشکیل نیروهای حشد شعبی تا شرکت آنها به عنوان یک جریان سیاسی در پارلمان عراق و از همه مهمتر سفر و حضور مقتدی صدر به تهران را میتوان نام برد، یا حتی حمله به مراکز نفتی عربستان هر چند ایران تکذیب کرده اما همه می دانند دست ایران در این کارها هست، یا ادامه کمک به جریانات تروریستی دیگر در لبنان و منطقه. ترامپ نیز به خاطر اینکه به شروع دور جدید انتخابات ریاست جمهوری نزدیک میشود، قصد دارد با سران رژیم به توافقی برسد و اگر هم نتوانست به توافقی دست یابد با طولانی کردن نشست های مابین دو کشور تا زمان برگزاری انتخابات از عکس های یادگاری گرفته شده در دیدار ها به نفع انتخابات و تاثیر بر اذهان عمومی استفاده کند. در هر حال به نظر من سیاست خارجه آمریکا در مقابل ایران در همه دوره ها همیشه یکی بوده است و چه جان بولتون و چه رابرت اوبرایان مشاور امنیت ملی باشند تأثیری در تغییر سیاست خارجه آمریکا نخواهند داشت زیرا به باور من سیاست خارجه امریکا از طرف سازمان های دیگری برنامه ریزی میشود و با گذشت این همه سال و تغییر چهره های حاکمان آن سیاست خارجه آنها همیشه به دنبال کنترل خاورمیانه و به خصوص رام کردن دولت اسلامی  ایران بوده است و تنها با تغییر چهره ها نوع ترفندها برای دستیابی به این هدف تغییر خواهد کرد .

سوسیالیسم امروز: سیاست رژیم ایران در قبال این تغییر در کابینه دولت ترامپ را چگونه ارزیابی یابی میکنید؟ آیا آن را چراغ سبزی از طرف دولت ترامپ میداند ؟ 

زاگرس ابراهیمی:همانطور که میدانیم سران رژیم به خاطر تحریم هایی که بر جامعه مدنی ایران صورت گرفته است از داخل تحت فشار هستند و در سال های گذشته اعتراضاتی از طرف مردم نیز صورت گرفت که به هر دلیلی که نمیخوام حال به آن بپردازم سرکوب شد و البته اکنون در مراکز کارگری دوباره اوج گرفته است. اما اگر این اعتراضات ادامه می یافت به نظر من سیاست فشار حداکثری امریکا شاید آن زمان میتوانست اثر گذار باشد و تغییری در سیاست رژیم ایران ایجاد نماید. اما به دلیل سرکوب و مهار این اعتراضات که گفتیم تحریم اقتصادی امریکا خود توجیهات سرکوب حکومت ایران را فراهم تر کرده،  و فعلا رژیم ایران توانسته سایه ترس را از آن قالب جدی اعتراضات داخلی که بر روی شانه های آن رژیم سایه افکنده بود را بکاهد و دست به مقابله به مثل با سیاست امریکا هم بزند. از این روی چه با بر سرکار بودن جان بولتون و چه با تغییر جدیدی که در کابینه دولت ترامپ صورت گرفته است هیچ گونه تغییری در سیاست رژیم ایران  نیز اتفاق نخواهد افتاد. ما به مناسبتهای دیگری پیشتر اعلام کرده بودیم که این دو حکومت ضد مردمی دنبال معامله ای با هم هستند که هر دو در آن ذینفع باشند نه مردم گرسنه و بی دفاع منطقه، تا این منفعت طرفین تامین نگردد سیاست دو طرف بر اساس تقابل متقابل کش پیدا خواهد کرد. درکل رژیم ایران خواهان برداشتن تحریم ها و  بازگشتن آمریکا به توافق برجام است، اما به نظر من آمریکا نیز در نهایت به یک توافق جدید به اسم ترامپ نیاز دارد که در ظاهر هم که شده است نشان دهد فشار حداکثری کار خودش را انجام داده است و چهره اقتدار امریکا حداقل در میان کشورهای عربی حفظ شود .

سوسیالیسم امروز:در نهایت وضعیت خاورمیانه با وجود این تنش های مابین آمریکا و ایران را چگونه ارزیابی میکنید و به نظر شما خاورمیانه به چه سویی میرود ؟

به نظر من جهان در حال تغییراتی در نظم جهانی است به گونه ای که در حال حاضر قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای جدیدی در حال شکل گیری هستند  و تمامی کشور ها نیز این را به خوبی درک کرده اند. مسئله خاورمیانه تنها سلطه طلبی های رژیم ایران نیست بلکه کشورهای دیگری مانند ترکیه و روسیه و چین و عربستان و اسرائیل و غیره نیز  در حال گسترش نفوذ خود در منطقه هستند. اما تنش مابین امریکا و رژیم ایران بر سر مالکیت این کشورهایی است که رژیم ایران در سایه روسیه وهمکاری با چین و روسیه و بخشا ترکیه در آن نفوذ پیدا کرده است و امریکا منافع خود را در این کشورها در خطر میبیند. به نظر من تا بحال آمریکا برای جلوی گیری از رژیم ایران هرآنچه کارت فشار داشته است را برعلیه رژیم  به کار برده است و نتیجه ای جز به گروگان گرفتن زندگی مردم ایران در مقابل به زانو در آوردن این رژیم نداشته است. از این روی رژیم ایران سیاست پافشاری برای حفظ تثبیت این نفوذ خود در منطقه را در پیش گرفته است و تنها مشکل امریکا با ایران نیز توافقی برای تقسیم امتیازات کشورهای تحت نفوذ است و همه این تنش ها را از این بُعد باید دید نه آن بُعدی که امریکا به عنوان عدم هسته ای شدن ایران و دفاع از دمکراسی و حقوق بشر عنوان میکند.

همچنین زمانی این تنش ها نیز از بین خواهند رفت که مابین این دو کشور یا بهتر است بگوئیم بین امریکا و روسیه و حتی چین نیز بر سر منافع منطقه ای توافقی صورت گیرد، در غیر این صورت تنش ها ادامه خواهند یافت و مردمان این منطقه همچنان در میان تنش های مابین این دو دولت جنایتکار گرفتار خواهند ماند. و اگر توافقی ما بین این دو کشور نیز شکل گیرد این به معنای طولانی تر شدن عمر این رژیم میتواند باشد.  از همین روی اپوزسیون باید کاملا هوشیارانه با این شرایط موجود برخورد کند و هرآنچه که میتواند در این لحظه حساس تاریخی برای ایجاد یک همبستگی مبارزاتی در ایران علیه جمهوری اسلامی و حتی در میان احزاب نزدیک به همدیگر در جهت سازماندهی مردم آزادیخواه برای سرنگونی این رژیم انجام دهد. در آخر هر دو دولت آمریکا و رژیم ایران  خواهان توافق  با هم هستند اما هر کدام به نوع خود و برای کسب امتیازات مورد نیاز دولت حاکمه خود !

منبع: نشریه سوسیالیسم امروز،  شماره ١٠٩

١ مهر ١٣٩٨- ٢٣ سپتامبر ٢٠١٩

Iransocialist2017@gmail.com