دو مطلب … پاد زهر اسلام در جمهوری اسلامی … آخرین تاراج

حامد اسماعیلی

پاد زهر اسلام در جمهوری اسلامی

در زمستان سال ۱۳۵۷ پس از برنامه ریزی و محاسبات دقیق که توسط طراحان سیاسی غرب صورت گرفت ، یک جابجائی قدرت وتعویض مهره انجام شد . آری روح الله خمینی از تبعید گاهی خوش آب و هوا به نام فرانسه به ایران آورده شد و سیستم شاهنشاهی را که دیگر آن گونه که باید جوابگوی پیشبرد اهداف استعمارگرانه غرب نمیباشد را تعویض و پروژه جمهوری اسلامی را که از قبل طراحی و پیشبینی شده بود را پایه گزاری و آغاز می نمایند.

— چرا جمهوری ؟ چرا اسلامی ؟؟؟
جواب این دو سوال بسیار واضح و روشن است ، تیر جمهوری از زمان مشروطه خواهی در چله سیاستمداران غربی بود. تا زمستان ۵۷ این تیر را در دست داشتند و در آن تاریخ پس از آماده سازی اتمسفر داخلی و اذهان عمومی مردم ، این تیر را ربا پسوند اسلامی رها و بی هیچ اشتباهی بر هدف خود مینشانند و چون عموم مردم پذیرای اسلام میباشند برای عمق بخشیدن به این هدف ، ایجاد یک اغتشاش داخلی به نام انقلاب ، برای جابجائی قدرت و ایجاد یک جنگ تحمیلی و ترویج فرهنگ جهاد و شهادت که در رآس ادبیات پوچ اسلام قرار دارد ، لازم و ضروری بود.
برنامه های اجرا شده، بعد از تثبیت جمهوری اسلامی از قبیل جنگ تحمیلی هشت ساله و ایجاد نیروهای مخالف قابل کنترل در داخل و خارج از کشور ، عمقی ژرف به ریشه های هرز این جمهوری دروغین بخشیدند.
آیا باعث مشکلات کنونی کشور و مردم ایران جمهوری اسلامی میباشد یا قسمت دوم این حرف ؟؟!!
     ولی اگر کمی خردمندانه و عمیق به تاریخ چند صد ساله پیش نگاه کنیم ، می بینیم که این اسلام و باورهای باطل مردم از اسلام بوده که باعث این فجایع و مصیبتها بر سر ایران و ایرانی گشته است.
حال ایرانیان اسلام زده در طی این قرنها ، چاشنیهای گوناگونی متناسب با فرهنگ و سلیقه خود به این دین اجباری اضافه کرده و با افسانه پردازی و استوره سازی  ، پرده ای آذینی برای این هیولای متجاوز دوخته اند، تا شاید نسل کنونی و نسلهای آینده متوجه چگونگی ورود این ننگ بر این دیار کهن نگردند. ولی ظهور جمهوری اسلامی با مهره های سیاسی نو پایش همچنان که ملاحضه میشود ، این پرده کاذب را برداشته و چهره واقعی و فراموش شده اسلام را دوباره برای مردم ایران یاداوری میکند؛ این یاداوری دقیق وصحیح خارج از برنامه های از پیش ریخته شده تئوریسینهای غرب است و این یکی از نقاط مثبت و قابل عطف این جمهوری دروغین میباشد که ناخواسته برای این مرز و بوم به ارمغان آورده شد.
اسلام همچون گیاهی هرز است که نهالش هزار و سیصد و اندی پیش در خاک ایران کاشته شد و با خون گرم و پاک ایرانیان بیشماری آبیاری گشت و ریشه های سرطانی خود را در تمام خاک این مرز و بوم گستراند و خود را تثبیت نمود. عده زیادی از ایرانیان آگاه و غیرتمند ، حاضر به تن دادن به ننگ اسلام و جزیه نشدند وراه ترک وطن را به سوی شبه قاره هند پیش گرفتند ، این عمل معقولانه ترین راه بود، زیرا چنان که گفته شد ،این دین همچون گیاه هرزه ایست که اگر بر شاخ و برگ آن حمله شود ، تنه و ریشه آن قویتر میگردد و اگر حتی تنه آن را بسوزانیم در دوره بعد گیاهی هرزه تر و قویتر با چهره ای مظلوم ومحبوب از آن ریشه های سرطانی خواهد رست.
برای از بین بردن این گیاه هرز باید از ریشه های آن شروع کرد ،مهلک ترین سم کشنده و تنها آنتی بیوتیک برای این بیماری مضمن ، دادن آگاهی و تابش نور علم و خرد بر تمامی اقشار جامعه میباشد.
دوام هرچه بیشتر جمهوری اسلامی ،باعث باز شدن هرچه بیشتر چشمان مردم نسبت به اسلام و باورهای غلطشان نسبت به این مذهب تحمیلی میگردد. اگرچه این دوام باعث سوختن نسل کنونی خواهد شد ولی این حقیقت را باید در نظر گرفت که سوختن کامل یک دوره بهتر از تداوم این زجر ننگ آور تا ابد میباشد.
حامد اسماعیلی

………………………………………………………………………

آخرین تاراج

با نگاهی اجمالی به تاریخ بعد از اسلام در ایران در میابیم که تمامی جنایتها و هرزه گیهائی و وطن فروشی ها  که توسط سرنوشت سازان این مرز و بوم ، اعم از ، شاه ، وزیر ، و دیگر رجال حکومتی صورت گرفته و متصلآ صورت میگیرد ، توسط مسلمانان و با استفاده از قوانین اسلامی صورت گرفته است ؛ و چون تمامی و اکثریت مردم ایران اسلام زده هستند و طبق موازین اسلام ، اجبارآ باید به این قوانین سربنهند ، جای هیچ اعتراضی باقی نمیماند .
و اسلام این مذهب دروغین که ستونهای آن با تجاوز و چپاول پایه ریزی گشته است ، قوانین و پاراگراف های بیشماری برای مشروع و بی عیب جلوه دادن؛ تجاوز، دروغ ،دزدی ، قتل ، زن ستیزی و کودک آزاری و امثال اینها برای مسلمانان عرضه کرده است .
همیشه واعظان و ملایان با روایات و احادیثی که از پایه و اساس با عقل ومنطق و علوم روز  و انسانیت در تناقض هستند ، این فجایع و حتی تاراج ناموس را آذین میکنند و به خورد مردم میدهند .
آخرین و ننگ آورترین تاراج اسلامی در ایران ، تسخیر و مخدوش کردن هویت ملی ایران بود. درفش و پرچم عضوی مقدس از زندگیمان که از گذشته گان به ما ارث رسیده است ،آسان به دست نیامد و راحت از آن نگهداری نگشت ، که ما اینگونه بی تفاوت به آن باشیم. برای سربلند به اهتزاز در آمدن این متاع مقدس ، خونهای گرم وپاک بسیاری به زمین ریخته و سرهای سرفراز بسیاری به بالای دار رفته است.
این نشانه ملی که در هر رنگ و در هر نقش آن یک معنی و داستان غرورانگیز وجود دارد، به یک باره و بی مقدمه به زیر کشیده میشود و به کثیفترین نحو ممکن مخدوش میگردد و مورد تجاوز واقع میشود؛ و بسا جای تآسف و تـآثراست که چرا با وجود این اتفاق ننگین خون در رگهای ایرانیان منجمد نشد ؟؟؟؟!!!!
و حال با نگاهی سرد و خالی از غیرت و غرور ، شاهد حضور ایرانیان در مجامع بین المللی ورزشی،نظامی،علمی،سیاسی و غیره هستیم ، بدون درخشش برگه هویت و پرچم ملی در کنار نام مقدس ایران .
دستهای زهرآلود تئوریسینهای سیاست جهانی در پس پرده ها ازانجام این اعمال و اقدامهای مشابه م
ثل ساخت فیلم توهین آمیز و غیرواقعی ۳۰۰ چه اهداف شومی را دنبال میکنند ؟؟؟؟
در جواب میتوان گفت که ثبتیات تاریخ ۷۵۰۰ ساله ایران ثابت میکند که ایرانیان با داشتن غرور ملی همیشه شگفتی ساز وپیشتاز در تمامی عرصه ها بوده اند و امروز در عصر تقسیم مرزهای نامرئی ،برنامه نویسان جهانی جهت بر هم نخوردن توازن قدرت سیاسی در دنیا  و استفاده هرچه مفیدتر از منابع داخل و اطراف ایران ، بر آن شدند این محرک جادوئی که همانا غرور ملی باشد را به هر روش ممکن باید از بین ببرند.  در راس این برنامه ها ، توهین و لگدمال کردن پرچم بوده و هست.