حکمتیست ها و مسئله ملى

محمد نبوی 

اخیرا اَقاى کورش مدرسى، لیدرسابق و دبیر فعلى کمیته مرکزى حزب کمونیست کارگرى ایران _ حکمتیست، مصاحبه اى با سایت «به یان» در مورد فعالیت کمونیست ها و جایگاه احزاب کمونیستى در کردستان ایران، انجام داده، که در تاریخ۱۱ اَوریل ۲۰۰۹ در این سایت انتشار یافته است.

از اَنجا که ایشان در بعضى از موارد کتمان کرده و حقایق را اَنطور که بوده و هست بیان ننموده و در پاره اى موارد نیز به جاى استدلال سیاسى و متین که باید على القاعده، منطق کمونیست ها باشد، به کلمات رکیک و نابجا بسنده کرده است. من علاقمندم انتقاداتم از گوشه هایى از این مصاحبه را در معرض قضاوت مردم، مخصوصا اعضاء حزب حکمتیست، قرار دهم، بلکه منشأ اثر واقع شود و جسارت انتقاد پیدا کرده و به این برادر بگویند، به مردم بیحرمتى نکند.

مضافا ًبه اینکه، من ناچارم هم بلحاظ امانت دارى و هم به جهت یاداَورى سخنان اَقاى مدرسى، متن سوال خبرنگارسایت «به یان» و جواب اَقاى مدرسى را، تکرارکنم، که امیدوارم موجب ملال خاطر خوانندگان نباشد.

«به یان»:شماچه نگرشى به شعار فدرالیسم، احزاب کردى درایران دارید، ایا این شعار را میتوان بعنوان خواست مردم کردستان تلقى کرد؟

کورش مدرسى در جواب میگوید : به نظر من شعار فدرالیسم قومى در ایران، ازجمله درکردستان، یک شعار تماماً فاشیستى است که جنگ، کشتار و پاکسازى قومى را به هر کوچه و برزن در ایران تسرى میدهد. اگر ماجراى نقده و کشتار دهات قلاتان و قارنا در اَغاز انقلاب را بیاد داشته باشید که تنها یک جرقه کوچک در محیط کوچک بود، اَینده ایران فدرالیسم از یوگسلاوى و عراق به مراتب خوفناک تر و مهلک ترخواهد بود. این دیگر کمونیست و غیرکمونیست برنمیدارد. به نظرمن هرکس ذره اى شرف و وجدان داشته باشد باید درمقابل این چشم انداز بایستد. این فاصله ارتجاع مطلق با سوزنى انسانیت را رقم میزند.( تاکید از من است )

پاسخ اَقاى مدرسى از سه بخش مرتبط بهم تشکیل شده: ۱ــ مشابه دانستن فدرالیسم با فاشیسم ۲ــ مدعى است که فدرالیسم (بخوان خیالى) کردستان ایران در مقایسه با فدرالیسمى که فى الحال در کردستان عراق وجود دارد خوفناک تر و مهلک تر خواهد بود، ۳ــ خطاب به توده هاى مردم کردستان، می گوید، هرکس در مقابل چشم اندازى که فدرالیسم در پى خواهد داشت نایستد، شرف ندارد. در رابطه با بخش اول، مشابه دانستن فدرالیسمى که احزاب کردستان ایران از جمله حزب دمکرات ها و هر دو سازمان زحمتکشان خواهان اَن هستند، با فاشیسم فقط یک مقایسه دلبخواهى است و مطلقاً پایه علمى ندارد. اَقاى مدرسى خوب می داند، جامعه کردستان مترقى تر از اَن است که فاشیسم بتواند خودنمایى کند. این قیاس سلبى که جنگ، کشتار و پاکسازى قومى را به هرکوچه و برزن ایران تسرى می دهد، فقط یک ادعاى بیمورد است و مصرف تبلیغاتى دارد.

در ارتباط با این مساله که فدرالیسم "موهومى" احزاب کردى در کردستان ایران اَینده اى به مراتب خوفناک تر و مهلک تر از یوگسلاوى سابق و عراق امروز خواهد داشت، بیشتر به پز دادن شبیه است تا به یک پیش بینى واقعبینانه. ضمناً اگر تحلیل اَقاى مدرسى این است که، اَینده اى خوفناک و مهلک را براى کردستان عراق پیش بینى می کند، باید شاخص ها و پایه هاى مادى این تحلیل را مستدل بیان کند، وگرنه با رمل و اسطرلاب نمی شود افکار عمومى را در مخالفت با این ساختار حکومتى ارتجاعى بسیج کرد. و اما در مورد بخش سوم پاسخ اَقاى مدرسى که بى پروا ملت کرد را خطاب قرار داده و به اَنان بى حرمتى کرده، حقیقتاً جاى تأسف است.

اَقاى مدرسى جاى گناهکار و بیگناه، جاى ظالم و مظلوم و جاى حاکمان و فدرالیست هاى مرتجع را با توده هاى تحت ستم کردستان، عوضى گرفته است.

این جوهر نقد کسى است، که خودش را به مارکس و لنین و منصورحکمت منتسب می کند، و این در حالى است که هیچکدام از اَنان به توده هاى مردم بى احترامى نکرده اند. ایشان ارزیابیش را، نه از وضعیت واقعى تحولات اجتماعى، نه از مبارزه طبقاتى، نه از توازن قواى سکولاریسم و ارتجاع بلکه از شرافتمندى و ناشرافتمندى انسانها، اَنهم در مقیاس یک ملت، بیان می کند. تکرار این مواضع از جانب اَقاى مدرسى، در حالى که ایشان می داند، تکیه بر جدایى ملت ها و مطالبات ملى براى بسیج توده ها (که در ادبیات حکمتیست ها اصطلاحاً قوم پرستى نامیده می شود) در جامعه ایران زمینه اَنچنانى ندارد، در واقع بخشى از سبک کاریست که این حضرات در مبارزه سیاسى پیشه کرده اند. بعبارت ساده تر این اَقایان با هوچیگرى و جنجال، با بزرگ نشان دادن خطراتى که احتمال وقوع اَنها تقریباً منتفى است،  می خواهند بقول خودشان، مصونیت از خطر ویروس ناسیونالیسم را درجامعه ایران تأمین کنند ولى در واقع می خواهند، با اوهام اَفرینى و عمده کردن این موهومات براى خودشان بازارگرمى کنند و موجبات شارژ شدن، خودشان را بعنوان تنها کمونیستهاى ایران و ناجى مردم از مصایب احتمالى فراهم اَورند. حکمتیست ها در مورد خطر جنگ و حمله اَمریکا به ایران نیز با همین سبک کار و روش برخورد کردند و با وصف اینکه یقین داشتند، حمله نظامى اَمریکا به منظور سرنگونى جمهورى اسلامى تقریباً منتفى است، اما اَتش بیار معرکه شده بودند و اَنچنان خطر وقوع جنگ را عمده کردند، که امر برخودشان هم مشتبه شده بود.

بهتراست به مسائل مورد مناقشه در مصاحبه اَقاى مدرسى برگردیم؛ و در واقع منشاء هرسه بخش جواب ایشان، یعنى مترادف دانستن فدرالیسم با فاشیسم، عمده کردن خطر فدرالیسم در ایجاد سنار