جنبش انقلابی مردم کردستان!

جنبش انقلابی مردم کردستان!

((جنبش انقلابی مردم کردستان)) یا ((بزووتنه وه ی شورشگیرانه ی خه لکی کورد)) عبارتی ست که ابراهیم علیزاده همواره در سخنان و برنامه و رئوس اصلی حزب خود گنجانده است. البته که او مبدعش نیست و این عبارت حاصل یک روند تاریخی، محاسباتی و نشئت گرفته از جایگاه طبقاتی یک طیف مشخص در درون کومله و بعداً حزب کمونیست ایران است. وجود گرایشات مختلف و منشاءهای تاریخی- طبقاتی متفاوت آنها،یعنی روشنفکران و دانشجویان ناراضی، ناسیونالیسم چپ و سوسیالیسم کارگری، به حزب کمونیست ایران یک خصلت ائتلافی داده بود. پرداختن به جریانات موجود در کومله و بعدها حزب کمونیست ایران موضوعی ست که فرصتی جدا طلب میکند. بپردازیم به اصل موضوع که همین عبارت است : ((جنبش انقلابی مردم کردستان)) ببینیم این عبارت چگونه ماهیت طبقاتی این حزب را مشخص میکند. از جنبش شروع کنیم. اگر جنبش را کنش جمعی گروهی از انسانها بدانیم که میخواهند از طریق این کنش منافع مشترکشان را پیش ببرند آنگاه است که ما در می یابیم در جامعه سرمایه داری طبقات نه به صورت مستقیم بلکه از کانال جنبش های اجتماعی است که منافع خود را به پیش میبرند و از دل همین جنبش هاست که احزاب و شخصیت های سیاسی رو می آیند. مثلاً در ایران بورژوازی لیبرال از کانال جنبش نه به حجاب و چهارشنبه های سفید است که بحث زنان را پیش میبرد یا مثلاً خرده بوژوازی از کانال ((دیوار مهربانی)) و ((صاحب خانه مهربان)) است که میخواهد بحث فقر و مسکن را حل کند. اما واژه ((انقلابی))، مارکس در مانیفست، بورژوازی را ستایش میکند که با سرعت برق و باد توانست با انقلاب در روابط بین نیروهای تولیدی در جامعه و به تبع آن روبنا که شامل حال نوع حکومت و بحث مذهب و…بود هر آنچه سخت و استوار نشان میداد را به هوا بفرستد. پس حتی بوژوازی نیز میتواند بنا به شرایط یک جامعه انقلابی باشد چه رسد به خرده بورژوازی و طبقه کارگر.حزب کمونیست ایران عامدانه از واژه انقلاب استفاده میکند اما از فاعل و سوژه این انقلاب نامی نمی برد. اگرهم میبرد همواره ملغمه ای بوده از کارگر و دهقان و بازاری و دانشجو و مجموعاً خلق.در این لحظه است که باید فهمید سردرگمی و گیج زدن در تاکتیک و افق کمونیستی و نوسان در این تاکتیک و افق حاصل نفوذ و پایداری سنت ها، افق ها و جنبش طبقات دیگر است نه جناح، خطوط و افق های پیش روی جنبش یک طبقه واحد.  اما واژه ((مردم))،هر فرد، گروه و یا حزبی که خود را کمونیست معرفی میکند باید بداند که درس اول مانیفست این است که ما مقوله ای به اسم ((مردم)) نداریم و این مردم هرکدام به طبقه ای تعلق دارند که بنا به ماهیت متضاد منافعشان همواره در جدال با یکدیگرند.همین ((خه لکی کورد))که شما از آن نام میبرید متشکل از کارگر، خرده بورژوا و سرمایه دار است. اما برسیم به ((کردستان))، اگر یک حزب خود را حزب کمونیست ایران و حزب انقلابی طبقه کارگر میداند چگونه است که همواره سرنوشت طبقه کارگر در کردستان را از سایر مناطق ایران جدا میداند؟ آنهم در زمانه ای که سیستم سرمایه داری اقصی نقاط جهان را در نوردیده و بیش از پیش خصلت انترناسیونالیستی طبقه کارگر را عیان ساخته است. شما نمیتوانید هم به میخ کوردایه تی بزنید و هم به نعل کارگر بودن، خرما و کشمش را نمیشود یکجا داشت! البته ((سانتر))بودن یعنی همین! با این توضیحات کوتاه باید نتیجه بگیریم که پشت هر جنبشی منافع یک طبقه مشخص خوابیده و وقتی میگوییم ((جنبش انقلابی)) باید پشت بند آن نام یک طبقه ذکر شود البته اگر قرار بر کمونیست بودن یک جریان است اما مشاهده میشود پشت بند این عبارت واژه مردم بکار رفته است که این خود عمق پوپولیست بودن یک جریان را نشان میدهد. زمانی که شما می گویید(( مردم کردستان)) پس واضح است هنوز درک نکرده اید که در همین کردستان مرزبندی های طبقاتی به عیان ترین شکل ممکن خود را نشان میدهد یا شاید درک کرده و اما منافع طبقاتی تان اجازه این تفکیک را به شما نمیدهد. در این اواخر نیز به تاریخ هجده تیر نود و هشت کمیته مرکزی کومله در رابطه با مذاکرات جریانات ناسیونالیست با ج.ا.ا  اطلاعیه ای صادر کرد که در بخشی از آن آمده است : “در چنین شرایطی رژیم با طرح مسئله مذاکرات پنهانی، اهداف توطئه گرایانه ای را دنبال میکند که عبارتند از: اول، بهره برداری از شکاف های موجود در بین احزاب سیاسی فعال در کردستان و تشدید تفرقه میان آنها.” احتمالاً آقایان کمیته مرکزی منتظر بودند ج.ا.ا شکاف های بین این احزاب را کم کند! اما اساس قضیه در قسمت آخر است جایی که نوشته اند((تشدید تفرقه میان آنها)) در واقع اگر یک حزب به معنای کلمه و درعمل کمونیستی باشد، چه وجه اشتراکی با جریانات ناسیونالیست، مذهبی و باندهای ترور دارد که الان بخواهد تفرقه میانشان تشدید شود؟پس واضح است این حزب اشتراکات بسیاری با این جریانات دارد و حالا که بازی اش نداده اند دست پیش را گرفته که پس نیفتد!در بخشی دیگر از این اطلاعیه آمده است : اگر رژیم واقعاً خواهان مذاکره برسر حقوق مردم کردستان و آزادی فعالیت احزاب سیاسی است، باید بعنوان مقدمه هر گفتگویی گام های عملی در راه اعاده پاره ای از حقوق پایمال و سرکوب شده مردم کردستان بردارد. بعنوان مثال زندانیان سیاسی و فعالین مدنی را آزاد کند، موانع امنیتی موجود بر سر راه فعالیت های مدنی و ایجاد تشکل های توده ای کارگران، زنان و جوانان، محیط زیست، فعالیت های فرهنگی و هنری آزاد مستقل را در کردستان بردارد. تبعیدیانی که تحت فشارهای رژیم ناچار به مهاجرت شده اند، بتوانند در امنیت کامل به کردستان بازگردند و اموال و دارایی های مصادره شده شان به آنها بازگردانده شود. نیروهای رژیم اعم از ارتشیان و پاسداران صحنه شهرها و روستاها را ترک کنند و به پادگانها بازگردند.” انگار در سایر مناطق ایران آزادی های سیاسی، فعالیت احزاب مختلف، تشکل های مستقل کارگری و … در جریان است و فقط در کردستان است که این حقوق پایمال شده است! اگر این حزب خواهان سهم از سفره ناسیونالیسم در کردستان نیست پس خواهان چه چیزی برای طبقه کارگر در کردستان است؟ آیا غیر ازین است که کومله ابراهیم علیزاده نیز بال چپ ناسیونالیسم است دقیقن به سان ((اتحادیه میهنی کردستان))عراق؟اینجا است که خصلت منطقه ای و قومی این جریان خود را نشان میدهد. اگر این متن را در مقابل یک شهروند عادی در رشت، تهران ، سمنان، سیستان و بوشهر قرار دهید و به او نگویید این متن را حزب کمونیست ایران نوشته است قطعاً بدانید حدس او این است که این نوشته متعلق به جریانات ناسیونالیست و قوم پرست کرد است. این اطلاعیه نشان از درک نازل کمیته مرکزی این حزب از روبنای سیاسی در ایران دارد. جایی که برای به حرکت در آمدن چرخهای سرمایه و انباشت آن نیاز به سرکوب شدید صداهای مخالف از همه رقمه آن است. باید دانست که کومله و حزب کمونیست ایران محصول یک سیر تاریخی در جنبش مبارزاتی سالهای قبل و بعد از ۵۷ است نه یک ارث و میراث خانوادگی! حزب پویا و انقلابی طبقه کارگر حزبی ست که با نبض جنبش مبارزاتی طبقه کارگر نبضش بزند نه با تشکیلات داری در روستاها و صرف برگزاری مراسم ۲۶ بهمن! حزب پویا و انقلابی طبقه کارگر حزبی ست که همواره از گذشته خود به بهترین نحو ممکن درس و الگو میگیرد نه اینکه فقط در کلیپ های شعری و موسیقایی از سازندگان این تجارب و الگوها یاد کند آن هم فقط در مناسبت های حزبی!کسانی که با جان و دل با ایمان و شور انقلابی بعلاوه پیوند تئوری و پراتیک کمونیستی توانستند برگ های زرینی درتاریخ جنبش کمونیستی ایران ثبت کنند کسانی که دل در گرو معامله و بند و بست و سازش و شرط و شروط نداشتند. از اصطلاح ((توازن قوا)) زمانی استفاده میکردند که پایشان در میدان مبارزات طبقه کارگر گیر بود نه زمانی که لم به صندلی داده و دلخوش به تاییدیه مریدان خویش باشند.

هه وراز ابراهیمی

شهریور ۱۳۹۸