علت عقب ماندگی تاریخی ایران !

در دوم ماه محرم سال ۶۱ هجری کاروان حسین که قصد خروج از قلمرو حاکمییت یزید را داشت به کربلا رسید و یزید که خروج حسین از قلمرو خودش و اعلام خلافت در جایی دیگر توسط حسین را تهدیدی برای حاکمییت خودش میدید راه حسین را بست و رسما گفت یا بیعت میکنی و خلافت یزید را میپذیری و یا جنگ !

مدتی قبل از آن حسن برادر حسین سهم خودش از حاکمییت را نقدا به معاویه فروخته بود . که به نام صلح امام حسن نام دارد . روایت معتبر داریم که حسن بدون اطلاع حسین با یزید از طرف هر دو بیعت میکند . چون حسن و حسین خودشان را نوه پیامبر وصاحب حاکمییت میدانستند . مطابق صلح حسن با یزید قرار شد که سالانه ۱ میلیون درهم به حسن پرداخت گردد و ۵ میلیون درهم از خزانه کوفه و مالیات برخی مناطق ایران مانند اهواز، فسا و دارابگرد به وی تعلق گیرد …

حسین که از ماجرا با خبر شد به حسن گفت : چرا اینکار را کردی برادر ؟ حسن هم گفت چون کار از کار گذشته برادر … همه بزرگان با یزید بیعت دارند یزید عملا حاکم است و من حساب کردم دستمون به جایی بند نیست بهتره همین کسیه های سکه رو هم از دست ندیم … ولی حسین متقاعد نشد و قبول نکرد و خطاب به حسن گفت : من همه حاکمییت رو میخوام .. کیسه زر درش مستتر است .

حسین قهر کرد و تصمیم گرفت از قلمرو یزید خارج شود و برود … برود در جایی دیگری اعلام خلافت کند که این پراکندگی برای تنها حاکمییت موجود یزید تماما مخرب بود.

مشاوران یزید که خیلی مارمولک و هفت خط بودن گوشی رو دادن یزید … که اگه حسین بره جای دیگه اعلام خلافت کنه این شکاف توی دستگاه حاکمییت سیاسی خوب نیست…

یزید هم راه خروج حسین را بست و گفت اگر میخواهی بروی اول بیعت کن …

…………………………………

و اما حکایت محرم از زبان علمای شیعه…

امام حسین با ۷۲ تن از یارانش تصمیم گرفت که یهویی با ۱۰۰۰۰ لشگر بزید بجنگد . از پیرمرد ۷۲ ساله میان این ۷۲ تن بود تا کودک شش ماهه شیرخواره ، پیرمرده قبل از شهادت ۴۳۰۰ نفر از لشگر یزید را هلاک کرد و خودش مظلومانه شهید شد ! ( کسی که ۴۳۰۰ نفر رو کشته باشه مظلومیتش چه شکلی است ؟ )

یک حضرت عباس در میان لشگر هست که متخصص گرفتن مشک آب با دندان است با دستهای قطع شده ، دنداپزشک حضرت عباس راز چنین دندانهای محکمی را فاش نکرد …

مقادیری اسبهای زیبا هم هستند با انبوهی تیر در بدن و خونریزی که هنوز مشغول خدمت به اسلام هستند .

یک بچه شش ماهه هم هست که حرمله تیری به گلویش زده و دارد از پشت درختها جان دادن بچه را نگاه میکند و حالش را میبرد .

یک علی اکبر داریم که همان شب جنگ و خون و گریز.. ازدواج میکند وپدرش میگوید پسرم تا میتونی بکن که فردا دهن هممون سرویسه !علی اکبر پرسید پس ماه عسل ما چی میشه بابا ؟ حسین هم گفت ماه عسل چیه بچه ؟ فقط امشب وقت داری بکنی …

مقداری امام بیمار و زن بیوه امام و مرغ و خروس و باقی دارایی را یزید نامرد ضبط میکند .

یک زینب هم داریم که با سر بریده حسین قدرت میگیرد نطق میکند یزید تحت تاثیر نطق زینب سوسک میشود ، و لشگر یزید خیمه ها را آتش میزند .

اگر از یک فیلمنامه نویس زبل بخواهیم این روایت مسلمانان شیعه را بنویسد ، خلاصه داستان بیشتر شبیه جوک و طنز میشود .

نتیجه ولی خوب نیست . یا حسین روانی بوده که با کودک شش ماهه و بیمار و بقیه  خانواده رفته میدان جنگ …

یا کسانی که این مزخرفات را باور میکنن نیاز به روانپزشک دارند.

هرچه که هست روی همین باورها چهل ساله حکومت اسلامی در ایران داره میکشه و غارت میکنه و خراب کرده … چنین مقدسات مزخرفی تبعات مخرب مادی دارد .

داستان یا افسانه یا وقایع تاریخی … را وقتی مقدس کردند شک کنید . مثلا رابین هود یا بن هور یا زورو یا بت من را هم مثل شیعیان مقدس کنید تا ببینید چقدر مضحک میشوند ؟ ولی در ایران چاه مستراح را هم مقدس میکنند و درآمد زایی میکنند . تقدس گرایی همان ژن معیوب فرهنگی مردم ایران است . آخوندها از هر تقدسی نان و آب درمیآورند . گریه و غم و زنجیر و قمه اش مال عوام …. درآمدش مال آخوند …

به قول مخاطبی که نوشته بود اگر این حاکمان مسلمان فعلی در ایران از نوادگان حسین هستند ، پس شک نکنید حق با یزید بوده و یزید روشنفکر قابلی در زمان خودش بوده است . وقتی یزید بعد از کشتن حسین به زینب خواهر حسین اجاره میدهد تا در دربارش سخنرانی کند پس انسان روشنفکری بوده است . این نوادگان حسین که الان در ایران حاکمند در دهه ۱۳۶۰ وقتی به لاجوردی گفتند فلان خانمی که اعدام کردی حامله بود … جواب داد این همان فرمان امام خمینی است که گفت فتنه را نطفه خفه کنید…

این بود علت عقب ماندگی تاریخی ایران …

اسماعیل هوشیار

۰۱٫۰۹٫۲۰۱۹

بررسی آناتومیک یک فقره رسانه هرمافرودیت به نام میهن تی.وی…

ای آقا چه حوصله ایی داری ؟ کجای دنیا جاکشی سیاسی میهن تی وی و یاران را بررسی آناتومیک میکنن ؟

بروید معنی ادبی جاکشی را از دهخدا بخوانید تا مجبور نشوی داستان طولانی بنویسی