آیا مشکل اصلی ملل ساکن ایران، حاکمیت مذهبی ست؟

آیا مشکل اصلی ملل ساکن ایران، حاکمیت مذهبی ست؟


برخی بر این باورند که مشکل اصلی ایران حاکمیت مذهبی ست.
اگر پاسخ درست این سوال را بخواهیم، بد نیست ادعای خود حاکمیت در مورد این سوال را بشنویم.
حاکمیتی که بنیان خود را در نفی انقلاب بخاطر خربزه و انتساب علم اقتصاد به خر و کوشش در صدور حاکمیت مذهبی و نفی برابری زن و مرد و طرد دگراندیشان بنیاد نهاد، امروز به صراحت می گوید مشکل اصلی ایران معیشت مردم است!
پس در بالای جامعه پس از چهار دهه آقایان فهمیده‌اند که مشکل اصلی مردم ایران معیشت است و درنتیجه اقتصاد مال خر، نبوده، نیست و نه خواهد بود!
آری مشکل اصلی با رژیم شاهنشاهی نیز تنها در قلع و قمع آزادی و تن دادن به منافع دولت های امپریالیستی نبود. مشکل اصلی در اقتصاد چند محصولی وابسته به امپریالیسم بود. اقتصادی ناموزون، غیرمولد، و بی هویت که در صورت عدم تبعیت از منافع سرمایه های امپریالیستی فلج می شد. این اقتصاد با تصمیم دولت های امپریالیستی برای ایجاد یک «کمربند سبز اسلامی» در جنوب «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» در کنفرانس گوادلوپ و قطع حمایت از سرمایه داری وابسته، فلج شد و به همت توده های ملل گوناگون ساکن ایران، به آرامگاه تاریخ روانه شد!
درس بزرگ این واقعه تاریخی که از ۱۹ تا ۲۴ بهمن ماه؛ تنها در عرض ۵ روز؛ چند هزار سال شاهنشاهی را به آرامگاه فرستاد، همانا تغییر شکل حاکمیت سوپر شیک و پیک شاهنشاهی با حکومت تبعیض و ضدزن مذهبی ست. این حاکمیت اگر چه در شکل با رژیم شیک و پیک شاهنشاهی متفاوت است اما این تفاوت در نفی نقش زنان در جامعه، همچون دو روی یک سکه است!
بواقع برغم همه تفاوت های شکلی، ماهیت این دو نظام تفاوت چندانی ندارد. اگر زن در حاکمیت مذهبی انسان درجه دو بحساب می آید که وظیفه اش آشپزی و تولید مثل است، در نظام شاهنشاهی هم زن علاوه بر وظیفه تولید مثل، همچنین جهت تزیین مجالس و در بهترین حالت نیروی ذخیره کار در اقتصاد وابسته ایران بحساب می آمد!
این همه از آنجایی ست که حاکمیت مذهبی ایران، با سرکوب آخرین انقلاب شکوهمند تاریخ بشریت که می رفت با سرنگونی نظام سرمایه داری وابسته و حاکمیت توده ها در کارخانه و کوی و برزن، دوران انتقال به سوسیالیسم را آغاز کند، همچون فرزند خلف نظام شاهنشاهی، دفاع از «تقدس مالکیت خصوصی» بر اموال عمومی را ادامه دهد!
این حاکمیت با تمام وجود از تقدس نظام سرمایه‌داری دفاع می کند. هم از این روست که برغم همه تضادهای شکل حاکمیت مذهبی ایران با حکومت های پیشرفته سرمایه داری، کارشناسان امپریالیستی حاکمیت مذهبی ایران را بهترین مدافع حاکمیت سرمایه داری در ایران می دانند. چه بمدت چهار دهه هر دو گرایش حاکمیت مذهبی ایران در حرف و عمل نشان داده‌اند که توافقشان در حفظ و تداوم «جمهوری اسلامی» در دفاع مشترک از تقدس سرمایه خلاصه می شود!
کارشناسان امپریالیستی بروشنی می بینند که نه تنها شبح نفی مالکیت خصوصی بر اموال عمومی در پایین جامعه ایران به پرواز درآمده است بلکه، دو نحله از خود حاکمیت نیز با درک های متفاوت، صحبت از نفی «ربا» در حاکمیت اسلامی می کنند.
بواقع اگر فشار و سرکوب مشترک دو جناح در قدرت در دفاع از تقدس سرمایه بطور مداوم و مستمر صورت نگیرد، چه کسی قدرت سرکوب و به محاق راندن توده های محروم ملل ساکن ایران و دو نحله مسلمان مخالف نظام سرمایه‌داری را به پیش خواهد برد؟
در این وضعیت است که ساده لوحانی همچون احدیه و رجویه و مهتدیه و هجریه ناگهان در می یابند که مهره آمریکا برای فشار به دو جناح، جهت سازش با یکدیگر و توافق همیشگی با سرمایه‌داری جهانی قرار گرفته اند!
در این وضعیت است که فرقه های درپی قدرت و محافل سوپر مدرن جویای نام امیدوار به کنفرانس ورشو؛ که مشکلی با حاکمیت سرمایه ندارند؛ یکشبه از برانداز مسلح به گربه های اهلی تبدیل شده اند و میو میو کنان سر از میز مذاکره درآورده‌اند!
این همه تجربه تلخی ست که نشان می دهد در تند پیچ های تاریخی و در دورانی که توده های میلیونی فاقد سرمایه، برای بهبود وضع خود به میدان می آیند، همه مدافعین تقدس سرمایه دست بدست یکدیگر می دهند و با حمایت سرمایه‌داری جهانی، نهضت های مردمی جهت آزادی و برابری و برادری را یا با لطایف الحیل یا خنثی می کنند و یا به خاک و خون می کشند!
پس در این لحطه تاریخی، هر کجا که هستیم، بر ماست که با درسگیری از فداکاری ملل ساکن ایران و تجربه شکست تمام و کمال آخرین انقلاب تاریخ بشریت، متحدین خود در نفی نظام سرمایه داری را بشناسیم و برغم تمامی اختلاف سلیقه ها، دست در دست یکدیگر، به ایجاد جبهه متحد ضد سرمایه‌داری اقدام کنیم.
بدون تردید در این لحظه، منفعت مشترک میلیاردها انسان فاقد سرمایه، نخست نفی بربریت موجود است و آنگاه با استفاده بهین از علم و تکنولوژی و بویژه انقلاب عظیم ارتباطات، با کوشش جمعی «دوران انتقال به سوسیالیسم» را آغاز کنیم تا از هلاکت مادر همه ما زمین، پیشگیری کنیم!

جواد قاسم آبادی، آموزگار تبعیدی
بیست و ششم امردادماه ۱۳۹۸
ghassemabadi@yahoo.fr