گلاویژ حسینی و انتخابی جدید در مبارزه بر علیه مرد سالاری

نظیره معماری

رفیق گلاویژ حسینی از دوستان قدیمی و کمونیست سخنرانی در مورد موقعیت و جایگاه زنان در احزاب سیاسی در  سمینار کارزار زنان بمناسبت ۸ مارس ۲۰۰۹ داشته است و متن آنرا پخش کرده ا ند. مسایل متنوع و ارزنده ای در این سخنرانی در مورد وضعیت زنان در سازمانهای سیاسی و در محدوده کومه له که گلاویژ در آن فعال بوده است وجود دارد. این بخشی از تجربه ای مشترک است که من نیز در بسیاری از آن ها با گلاویژ شریک هستم. در کنار این اما مساله ای مهم اتفاق افتاده است و آن انتخابی جدید است که گلاویژ به شرح و تمجید از آن پرداخته است و بعد از مدتها ابهام و ناروشنی به نظر میرسد اینبار گلاویژ انتخاب صریح تری کرده است.انتخابی که برای مبارزه با ارتجاع مردسالاری و زن ستیزی و برانداختن سیستم های تولید کننده آن باز هم بیراهه است.

 جایگاه زنان و مبارزه آنان در کومه له و تاثیرات گرایشات مختلف بر آن نمیتواند نادیده گرفته شود. مانند دیگر پدیده ها و مسایل سیاسی و اجتماعی، مساله زنان، برابری آنها در همه شئون و برسمیت شناختن آنها در آن زمان در کومه له تابعی از قدرت و توان و غالبیت فرهنگ گرایشات سیاسی بود که بر کومه له و هر دوره آن غالب بود. در هر بخش از این سازمان، در واحد های نظامی و در اردوگاه، در شهر و در میان تشکیلات در همه شهرها، در روستا ها و مهمتر از همه در میان طیف رهبری یعنی کمیته های مختلف و در راس آنها کمیته مرکزی،  هیچ چیزی خود بخود ممکن نمیشد، اگر ازادیخواهی و برابری بود، اگر خشونت بر علیه زن و بعضا خودکشی یک رفیق سوالات و مسایل جدیدی را پیش میکشید، اگر تحقیر مبارزه زنان بود، اگر تحقیر برابری زن و مرد بود و زنان و مردان کمونیست و برابری طلب با عناوین مختلف مشمز کننده لقب میگرفتند و اگر خشونت و مردسالاری بر علیه زنان پدیده ای غریب نبود و اینها همه ترس و اضطراب را و یا امید و ناامیدی رادامن میزد ، اینها تاثیر گرایشات سیاسی جنبش های مختلفی بود که در کومه له هم موجود بود. این مساله مورد توجه و یا علاقه گلاویژ نیست و از زاویه  جنبش کمونیستی نیست که به نقد وضعیت زنان در میان کومه له آن زمان که ادامه اش را امروز هم میتوانیم ببینیم میپردازد. این مساله مورد توجه گلاویژ نیست و تا جایی که متاسفانه مبارزه بر علیه مرد سالاری و سیستم تولید کننده خشونت و نابرابری بر علیه زنان و مبارزه بر علیه مرد سالاری را به جنبش فمینیستی واگذار کرده است و خود آگاهانه به تبلیغ این نشسته است. این بیراهه ای است که گلاویژ به آن رفته است و یک کمونیست سابق را به مبلغ و فعال جنبشی دیگر تبدیل کرده است. این نتیجه گیری است که گلاویژ دارد و او را حتی با اشاره ای دو جمله ای ملزم نکرده است به سراغ جنبش کمونیستی برود. 
انتخاب جنبش فمینیستی برای مبارزه با ریشه های نابرابری و خشونت بر علیه زنان بشدت نارسا، محدود و اشتباه است. جنبش فمینیستی اگر کماکان برای تعدادی میتواند جذابیت داشته باشد فقط بخاطر تاثیرات جنبش کمونیستی است که هنوز در این جنبش بجا گذاشته است و آثارش را میشود دید و اشتباه است اگر فکر کنیم این جنبش کمونیستی است که به جنبش فمینیستی بدهکار است و اگر کسی مایل به مبارزه بر علیه مرد سالاری و برای آزادی و برابری زنان است، آدرس آن کماکان جنبش کمونیستی و مبارزه متشکل با ماست. جنبشی که اکنون و همیشه نیز با مبارزه بر علیه سرمایه داری و حاکمیت آن در ایران میتواند پاسخی روشن، واقعی و درست باشد. مبارزه با سرمایه داری که امروزه در ایران و همه جا  فرهنگ زن ستیز و نابرابر برای ما  ایجاد کرده است را نمیتوان با اتکا به جنبش های ناسیونالیستی و فمینیستی و در لابلای اینها و با تردید  پیش برد. این جنبشها یا خود بخشی از این سیستم و نظامند و یا انتقادات سطحی و بسیار محدودی از آن دارند. آنچه که در مورد گلاویژ و احتمالا همفکرانش در کومه له اتفاق افتاده است خداحافطی با جنبش کمونیستی بعنوان انقلاب کارگری و رهایی جامعه و از جمله زنان است و خیر مقدم به جنبش فمینیستی بعنوان راه نجات زنان برای رسیدن به جامعه انسانی است. بنظر میرسد انتخاب جدید گلاویژ حسینی اساسا بخشی از وضعیتی باشد که امروز کومه له و فعالینش به آن دچارند. بخشی بسیار مستقیم پرچم ناسیونالیستی را برافراشته اند، بخشی اعلام کرده اند سوسیالیسم متعلق به امروز نیست و جامعه برای آن آمادگی ندارد! برخی نئوتوده ای شدن را انتخاب کرده اند، و متاسفانه گلاویژ و همفکرانش هم به جنبش فمینیستی روی آورده اند و برای ما زنان نسخه پیچ این جنبش شده اند و این راهی به ناکجا آباد است.
 به نظر من رهایی زن بدون رهائی طبقه کارگر ممکن نیست و تعیین تکلیف با ساختار فکری مرد سالاری نسبت به زنان بدون تغییرات رادیکال و بنیادی در جامعه و همچنین در تئوری و تعرض به سنت های عقب مانده و ارتجاعی بر علیه زنان در پراتیک یک سازمان متعلق به  جنبش کمونیستی هم ممکن نیست.
فروردین ۱۳۸۰
Mehmari_1965@yahoo.com