فرق مبارزه علمی و رادیکال با مذهب و اسلاموفوبی چیست؟

فرق مبارزه علمی و رادیکال با مذهب و اسلاموفوبی چیست؟

از: سعید صالحی نیا

salehinia@aol.com

۲۱ ژوئن ۲۰۱۹

مقدمه:

این سوال تازه ای نیست و سالهاست در اشکال مختلف ارائه شده و بخاطر اینکه هنوز و همچنان خصوصا برای نسل جوان ما تکرار می شود باید دوباره و چند باره پاسخ گیرد.

انچه در تاریخ معاصر ایران و جهان شاهدش هستیم اینست که گرایشات راستی تلاش کرده اند نژاد پرستی خود را در چهارچوب اسلاموفوبی عرضه کنند. عزت الله فولادوند که می خواست پادشاهی دیگری بسازد را بیاد داریم که شب و روزش را به حمله به اسلام و عربهای “سوسمارخور “می گذراند.در اروپا و امریکا هم گرایشات نژاد پرست تبلیفات اسلاموفوبی می کنند که هدفش مهاجر ستیزی هدفش توسعه حکومت نژاد برتر است.

لذا این ادعا که اسلاموفوبی یک ایدئولوژی نژاد پرستانه و راست است تحلیل سیاسی نیست بلکه مشاهده مستقیم است.

از سوی دیگر ما جنبش نقد مذهب را داریم که هدفش توسعه انسان محوری علم گرائی و برابریست که در مذهب (نمونه اش اسلام) یک ایدئولوژی زن ستیز ضد علم و عقل می بیند که در تاریخ معاصر ابزار طبقه سرمایه دار برای فریب افکار عمومی بوده و تاریخ معاصر خاورمیانه را به خون کشیده. خوب اینهم تحلیل تاریخ نیست یک مشاده مستقیم است.

اگر دو واقعیت بالا را فرض بگیریم به این سوال باید پاسخ دهیم که چگونه می شود بخشی از جنبش مبارزه با مذهب بود و در دام اسلاموفوبی نیفتاد. به دام گرایشات راست نژاد پرست که ما به ازایشان در ایران “اعراب” را عامل توسعه اسلام می دانند و بدنبال برگرداندن تاچ و تخت اریائی و مهملات زرتشتی هستند .بدنبال ساختن دین اهورائی هستند؟

با اینکه من بارها به این معضل و سوال پرداخته ام مدعی هستم این سوال بطور عملی در جامعه ما حتی در میان مدعیان اپوزسیون ما حل نشده و به اندازه کافی پاسخ نگرفته .

اسلاموفوبی بعنوان یک تله فکری برای بدام انداختن نسل جدیدی که از رژیم اسلامی متنفر است توسط راست سیاسی بکار می رود.از میان جوانان هوادار جمع می کنند و انها را برای برگشت سلطنت پهلوی اماده !

با ذکر این مقدمه می روم به سراغ راه حلها:

(۱)توضیح درست مسئله مهمترین راه حل:

وقتی مسئله درست باز شود بسیاری مواقع پاسخ دادن به آن ساده می شود.ورود به مسئله تداوم مذهب همین قانون را دارد. وقتی توضیح دهیم که مذهب (نه فقط اسلام) یک پاسخ به نابرابری اجتماعی یک پاسخ به فقر و نااگاهی و ناتوانی انسان معاصر است .وقتی توضیح دادیم که مذهب ابزار فریب افکار عمومیست و اعم از نژاد طبقه حاکمه در تاریخ بکار گرفته شده .وقتی توضیح دادیم که اتفاقا شیعه گری ریشه اش عربی نیست بلکه پاسخ ایرانیهاست به حمله اعراب و این ایرانیها بودند که شیعه گری را توسعه دادند دیگر کسی مردم را فریب نخواهد داد و اعراب را مقصر نخواهد شناخت!

بواقع مبارزه فکری و فرهنگی با اسلام و مذاهب از طریق مبارزه سیاسی با حاکمیت طبقاتی می گذرد و نه مبارزه با اعراب! مبارزه ای که به اصل ماجرا یعنی نابرابری اجتماعی و نااگاهی می پردازد و نقد مذهب را از سر این انجام می دهد.

(۲) مبارزه با مذهب و اسلام از سکوی مدرنیته و درک علمی نه از سکوی “صرفا اسلام ستیزی”

در هر جامعه انواع مذاهب هستند .در ایران مذاهب مسیحی یهودیت بهائیت و زرتشتی .همه اینها ضد علم ضد منطق هستند و همه براحتی یا توسط حکومتها استفاده شدند یا می شوند. همانطور که اسلام!

گرایشات اسلامو فوب روی اسلام متمرکز می شوند تا حکومت اریائی زرتشتی گری و سایر ایدئولوژیهای ضد عقل را توسعه دهند.تا سیاست راست را به خورد مردم دهند.

لذا یک تضاد مهم مبارزه با مذهب با گرایشات راست اسلاموفوب همینست که بشود کلیت مذهب را نقد کرد و مردم را از افتادن توی چاله های دیگر ممانعت کرد.

توضیح داد که علم چیست و چرا علم گرائی و انسان گرائی و عقل گرائی مدرنیته را باید درک کرد و توسعه داد.چرا این سه رکن مدرنیته وجوه شاخص جنبشهای رادیکال و انقلابی باید باشند .

(۳) نقد مداوم گرایشات اسلاموفوب و راست و نژاد پرست

گرایشات اسلاموفوب حتی اته ایست نیستند. اینها تمرکزشان روی اسلام تمرکزی نژادپرستانه است.مدعی هستند که نژاد اریائی یا سفید (در اروپا و امریکا) خالص است و مردم مسلمان “خارجی” در ایران رشد عجیب گرایشات ضد عرب ضد افعان را با ماسک اسلامو فوب جلو می برند.

اسلامو فوبی ریشه بدختی های جهان معاصر را خارجی ها می داند که مسلمانند. نه از سر حل عقب ماندگی مذهبی نه از سر پایان استثمار انسانها نه از سر برابری انسانها بلکه از سر “اخراج عربها افغانهاو خارجی ها”

فاشیزم در شکل اسلاموفوبی! انداختن مشکلات ناشی از نظام سرمایه داری بدوش خارجی ها عربها با ماسک ضد اسلام!

لذا جنبشی که به برابری انسانها می اندیشد باید بطور مداوم این نوع ایدئولوژی راست را افشا کند منزوی کند و تضادش را با جنبش مبارزه با مذاهب و ایدئولوژیها نشان جامعه دهد.

(۴)نقد همزمان سایر مذاهب و ایدئولوژیهای ضد عقل

جنبش رادیکال انسان محور به حوزه ضد اسلام محدود نمی ماند.ریشه های اسلام را در نبرد طبقاتی می بیند و لذا انواع دیگر ایدئولوژیهائی که در طول تاریخ ابزار توسعه نابرابری بوده اند و به همان اندازه ضد عقل بوده اند و ضد انسان افشا می کند.این نویسنده از همین جهت بود که ارشیوی در نقد بهائیت ارائه دادم که روشن شود که چون بهائیت امروز مورد ظلم رژیم اسلامیست به هیچ وجه نباید از نقد ازادیخواهان معاف باشد.

نقد مسشیحیت نقد زرتشتی گری و یهودیت و نقد مذاهب زمینی مثل مارکسیزم و لنینیزم.همه اینها باید موضوع نقد جنبش ازادیخواه و برابری طلب باشد.

اینجا هم مرز واضحی بین اسلاموفوبها و حامیان پایان مذاهب اسمانی و زمینی هست.اینجا هم مچ اسلاموفوبها که دنبال حقنه کردن سایر مذاهب هستند گرفته می شود.

(۵)تاکیید بر وجه طبقاتی مبارزه با مذهب   مرز بندی با اته ایزم

از ضعفهای بارز اسلامو فوبی اینست که ریشه طبقاتی مذهب را منکر است. با خاک هوا کردن و علت را به هجوم عربها وصل کردن می خواهد جامعه نفهمد که مکانیزم توسعه و تداوم اسلام در ایران واقعا چه بوده. نمی خواهد مردم بفهمند چگونه زرتشتی گری در دوران پیش از تهاجم عربها ابزار فریب جامعه بود و چگونه همان سنتهای حکومتی لباس اسلام پوشید؟ همان نوع طبقات حاکم اینیار مسلمان شدند و جامعه را زیر یوغ خود گرفتند با خدائی دیگر!

بسیاری فرقه های مدعی اته ایزم همین مسیر را رفته اند و مبارزه با مذهب را به سطح مبارزه فکری تفلیل داده اند.

اته ایزم در پاسخ به ریشه مذهب ناتوانست.جنبشهای اته ایستی ربطی به مبارزه طبقاتی واقعی نداشته اند.

اته ایزم چنبش ناراضیانی از میان طبقه حاکم بوده و تجملی از میان تجملها!

لذا جنبش رادیکال مبارزه با مذهب نمی تواند در سطح اته ایزم هم بماند. چرا که بخشی است از جنبش برای پایان چامعه مبتنی بر استثمار که در دوران ما نامش و ماهیتش سرمایه داریست.

خلاصه کنم:

موارد بالا رئوس مرزبندی با گرایشات اسلاموفوب است.مرزبندی از موضع چپ و کمونیستی که رهائی از مذاهب را بر بستر تحول اجتماعی طبقاتی می بیند و بر بستر توسعه و حکومت مدرنیته و عقل گرائی.با اته ایزم مرز دارد با اسلامو فوبی مرز دارد و اینها را نه تنها راه حل نمی داند بلکه سد راه مبارزه واقعی و چند جانبه بر علیه درک مذهبی می داند که در دوران معاصر انواع دارد و به مذاهب خاورمیانه هم محدود نیست!

مبارزه با مذاهب در کانتکس مبارزه برای پایان سرمایه داری در چهارچوب یک برنامه علمی و سوسیالیستی ممکنست.عقل گرائی دوران ما همانطور که البرت اینشتین بخوبی بیان کرد، به پایان نظم سرمایه داری و رهائی انسان گره خورده.

در عرصه نظری نباید اسلاموفوبی و عرب ستیزی و خارجی ستیزی بتواند پرچم ناراضایتی مردم شود که اگر شد میوه ارتجاعی خواهد داد.

منبع:

سایت مناظره سیاسی (سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/commandroom