دو مطلب

فقط، پیروزی انقلاب قهری کمونیستی کارگران سازمان یافته ومسلح چاره و درمان دردهاست!

خاتمی پقیوز و فرا خوان به شرکت در انتخابات؟

انتخابات در جامعه کنونی – جامعه سرمایه داری امپریالیستی، یعنی هر۴ سال یکبار تصمیم بگیریم که کدامیک از اعضای طبقه ی حاکم در مجالس قانونگزاری طبقات حاکم، نماینده ما، یا به درستی گفته شود و بگویم و به نویسم : سرکوب گر ما باشد، یعنی ما را با همکاری و همراه دیگر هم طبقه ای هایش، سرکوب کند، اسیر کند، زندانی و شکنجه نماید و به کشتن ما ن بدهند و یا بکشند مان، تحت بهانه های مختلف!

دولت که شامل همه دستگاه های سرکوب گر جسمی و مغزی مانند نیروهای مسلح و مجالس قانونگزاری و دستگاه مذهب وغیره است، در جامعه مدرن فقط می تواند کمیته ای باشد، برای رسیدگی به امور طبقه ی سرمایه دار – بورژوا و نه چیز دیگری.

در جامعه ی بورژوایی که پرولتاریا در آن چیزی و مایملکی از آن ندارد و مجبور است که خود – نیروی کارش – را هر روز بفروشد تا زنده بماند ” قانون، اخلاق، مذهب، برای وی چیز دیگری نیست، جز تعصب بورژوازی که در پس آنها منافع بورژوازی پنهان شده است.”. مانیفست حزب کمونیست کارل مارکس و انگلس سال ۱۸۴۸.

البته، این چیزی است که در جوامع باصطلاح پیشرفته، مدرن، سکولار و با دموکراسی خیلی خوشگل و گل و بلبل حاضر یعنی سرمایه داری متمدن انجام می گیرد و ما می بینیم. خیابانها شهرهایی همچون پاریس یا هزاران پلیس مجهز به انواع سلاح های مدرن و خودکار و رژه تانگ های نظامی، نمونه ای از آن است.

در جامعه سرمایه داری ایران که اکثریت مردم یعنی کارگران و زحمتکشان اصلا انسان نیستند و امت و رعایا بحساب آمده و در صف ستورانند، و حق و حقوقی ندارند، فقط باید همه تابع اوامر ولی فقیه مردک نادان و خرافی ای باشند که مردم یعنی همان کارگران و زحمتکشان را به بهشت ببرد.

در این نوع جوامع اصولا و اساسا انتخاب کردن و انتخاب نکردن معنی و مفهوم ندارد، زیرا که سازمان ها و ارگان هایی همچون، شورای نگهبان در ایران اسلامی، یعنی گوش و چشم همان فقیه نادان که البته خودشان هم از او دست کمی ندارند، مثل یک نواله ای یک عده را که دست چین شده اند، جلوی کارگران و زحمتکشان می اندازند که یکی از دیگری حقه بازتر، حیله گرتر و سرکوب گرتر است، از بین آنها باید عده ای “انتخاب”؟ شده و برای سرکوب آماده شده و به مجلس بروند، شهرداری ها را در دست بگیرند، وزیر و وکیل و رئیس جمهور بشوند.

بنا براین، کارگران و زحمتکشان در ایران باید به این امر واقف شوند که فقط خودشان هستند که می توانند، کاری برای خود نمایند. باید سازمان یابند و متحزب و مسلح شده و تنها با پیروزی انقلاب قهری شان و درهم شکستن تمامی دم و دستگاه دولت موجود یعنی جمهوری اسلامی ددمنش به منافع و حقوق انسانی خویش میرسند.

پس، نباید فریب شارلاتان هایی مثل خاتمی را بخورند که در دو دوره ریاست جمهوری اش ۸۰ درصد از کارگران را از تمام حقوق و مزایای مستتر در قانون کار ارتجاعی و … محروم شدند و برده صرف در دست سرمایه داران شدند، در دوره های ریاست جمهوری اش قتل های زنجیره ای را سازمان دادند که بهترین ها را کشتند مانند محمد مختاری و جعفر پوینده، زنان را با حجاب اسلامی شان خفه کردند، کارگران خاتون آیاد را فقط به جرم خواستن شغل به رگبار بستند و قتل عام کردند، کارگران ایرانی افغان تبار را سیبل کردند و بیکاری و بی حقوقی کارگران و زحمتکشان را که نتیجه نظام سرمایه داری و بویژه اعمال خود سردمداران حاکم و پذیرش و اجرای دستورات سازمانهای جهانی سرمایه مانند صندوق بین المللی پول، سازمان جهانی کار و سیاست نئولیبرال اقتصادی – سیاست پذیرفته و اعلام شده ی سرمایه جهانی در عصرما، و در رأس آنها، خود خامنه ای و خاتمی ها و دیگر سرمایه داران و حاکمان جامعه بودند، به گردن آنها انداختند و تعداد خیلی زیادی از آنها را زیر شکنجه کشتند و بقیه را برای گوشت دم توپ شدنشان در افغانستان برداران شان فرستادند، صنایع و هر آنچه که نامی از جامعه بر خود داشت را به کسان خویش واگذار کردند، یعنی خصوصی نمودند و این را تا امروز ادامه داده اند و ادامه می دهند. دانشجویان را شبانه با فریاد یا زهرا از پنجره های خوابگا به بیرون پرت کردند و قاتلان آنها، امروزه، همچون قاتلان زنان، کارگران، نویسندگان و زندانیان سیاسی راست می گردند و در ناز و نعمت زندگی می کنند. خاتمی هم خود را یک آشپزباشی بیشتر ندانست، من اینها را در همان زمان ها هم نوشته ام.

اکنون، رفقای کارگر و زحمتکش، ما، در این جامعه سرمایه داری سود طلب که همه چیز آن از عبا و عمامه کسانی همچون خاتمی، این سید خندان که با خنده فرمان قتل عام کارگران خاتون آباد را حتما صادر کرد، گرفته تا ماشین و زیر دریائی، از تولیدات ماست، ساختمان های مجلل و راه و مال های زیبا تجاری از کار ماست که برروی مواد داده شده در طبیعت کارما، انجام شده است ، ما ساخته ایم، هیچی نداریم و فقط، اگر میخواهیم چیزی داشته باشیم که همه چیز است، باید و میتوانیم، متحزب و مسلح شده و انقلاب مسلحانه کنیم و همه چیز را که سرمایه داران دینی و غیر دینی در دست گرفته اند و ما را برده کرده اند را، بدست آوریم یعنی از غاصبان اموال خویش، خلع مالکیت کنیم و همه چیز را در دستان توانای خود متمرکز سازیم.

آری، ما باید بگوئیم : مرگ بر سرمایه و سرمایه داری، مرگ بر امپریالیسم، مرگ بر کارمزدی، مرگ بر دولتی دیروزی و امروزی، مرگ بر استثمار و استثمارگر، پیروز باد انقلاب سرخ، زنداه باد کمونیسم!

جامعه ی بدون دولت، بدون طبقات، بدون مالکیت خصوصی سرمایه داران و کارمزدی، جامعه انسان آزاد و نه سرمایه دار مفت خور و کارگر محروم!

حمید قربانی ۱۹ یولی ۲۰۹۲ سال اسپارتاکوسی!

لینک گفته های خاتمی

https://t.me/GoftandNO/1577

ﻣﺎدامﮐﻪ اﻓﺮاد ﻓﺮاﻧﮕﻴﺮﻧﺪ درﭘﺲ هر ﯾﮏ از ﺟﻤﻼت، اﻇﻬﺎرات و وﻋﺪﻩ و وﻋﻴﺪهاﯼ اﺧﻼﻗﯽ، دﯾﻨﯽ، ﺳﻴﺎﺳﯽ واﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻃﺒﻘﺎت ﻣﺨﺘﻠﻒ را ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮐﻨﻨﺪ، در ﺳﻴﺎﺳﺖ هموارﻩ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺳﻔﻴﻬﺎﻧﻪ ﻓﺮﯾﺐ و ﺧﻮدﻓﺮﯾﺒﯽ ﺑﻮدﻩ و

ﺧﻮاهند ﺑﻮد. و .ای. لنین، سه منبع و سه جزء مارکسیسم. حروف درشت از من است.

نگاهی به یک فراخوان! فراخوانی اپورتونیستی!

اینکه مذاکره و نشست و برخاست با نمایندگان جمهوری اسلامی محکوم است، یک چیز خیلی روشن و غیر قابل انکار، مخصوصا در شرایط کنونی است و اما، اولا نمایندگان رژیم جمهوری اسلامی، تنها در تهران نیستند، بلکه از جمله، در کردستان عراق و در وجود رهبران اتحادیه میهنی کردستان و پارت دموکرات کردستان عراق و رئیس دولت اقلیم کردستان عراق هم هستند که همواره نه تنها این احزاب بلکه احزاب دیگری همچون حزب کمونیست ایران – کومه له سازمان کردستان این حرب در حال مذاکره و مشورت و غیره هستند و دوما، این آقایان و خانم ها که تنها و فقط احزابی را که تا همین امروز نه تنها با دولت های سرمایه داری امپریالیستی جهانی مثل دولت امپریالیستی و اشغالگر و خون ریز ایالات متحده که منطقه خاورمیانه را به خاک و خون کشیده و نیز بند و بست همین سازمان ها و احزابی که امروز با رژیم ددمنش جمهوری اسلامی که یکی از این جلادان انسان کارگر و زحمتکش کُش می باشد، تنها این بند و بست آخری را آگراندیسمان می کنند، نه تنها در شناخت از ماهیت این احزاب بورژوایی که در تمام طول عمر فعالیت شان با رژیم جمهوری اسلامی سرمایه داری و ارتجاعی مشغول مذاکره بوده اند، تلاش نمی کنند، بلکه از آن بزرگتر بر مسئله اساسی ای که برای کارگران و زحمتکشان جهان و بویژه منطقه، یعنی به موجودیت نیروهای نظامی و دولت های دست نشانده سرمایه جهانی در منطقه است، پرده ی ساتری میاندازند تا ماهیت احزاب و سازمانهای مطبوع خودشان را در رابطه با مذاکره با دولت ها و حمایت شان از دولت های امپریالیستی و دست نشانده در منطقه از دید پرولتاریا و زحمتکشان زن و مرد، کرد و عرب و فارس و ترک و… پنهان نمایند.

بنا براین، در حقیقت، این نوع افراد و جریانات مشمول این ضرب المثل ها و گفته ها میباشند.

ضرب المثلی است فولکلوریک روسی : ” گاهی مواقع منافع مادی و طبقاتی افراد ایجاب می کند که شکل اشکال هندسی هم تغییرنمایند، مثلا مثلث متوازی الاضلاع و برعکس متوازی الاضلاع مثلث گردد.”،

ضرب المثل فولکلوریک اسپانیائی : “به من بگو با چه کسی راه می روی تا من بگویم که شما از نطر سیاسی دارای چه سیاستی هستی؟.”

برتولت برشت ” آنکس که حقیقت را نمی داند، بیشعور است، اما آنکس که حقیقت را می داند و آنرا دروغ می نامد، تبهکار – جنایت کار – است.”

کارل مارکس : “منافع مادی همچون پرده ی ساتری عمل می کند که بر دیدگان طبقات و نمایندگان طبقات میافتد و آنها را از دیدن واقعیات آنطور که هستند، ناتوان می کند.” ، نقل از ذهن.

آقایون و خانم ها، احزاب و سازمانهایی که در باره مذاکره ی جدید احزاب بورژوائی و مرتجع ناسیونالیستی کردستان با رژیم جنایت پیشه جمهوری اسلامی، این قدر داد و بیداد راه انداخته اید، بدانید که زمانی که اولا شما، یعنی (احزاب شما، مثل حزب کمونیست ایران و احزاب کمونیست کارگری و…) با این احزاب یک قول و دو قول بازی می کردید، و قبل و بعد از آن، این احزاب در حال مذاکره با رژیم بوده اند و دوما شما، چرا؟ از مذاکره این احزاب با نمایندگان دولت های امپریالیستی و مرتجع، فاشیست و کودک کُش دیگر منطقه مانند دولت عربستان سعودی و اسرائیل و دولت اقلیم کردستان عراق و کمک مالی گرفتن از این جنایت کاران حرفی نمی زنید؟ آیا این بدین معنی نیست که خودتان هم همین کارها میکردید و می کنید؟ و به قول معروف، روطب خورده را منع خرما کردن باعث مزاح است.

آیا به عنوان مثال اعضا و هواداران احزابی همچون حزب کمونیست ایران، احزاب کمونیست کارگری و… از مذاکره این احزاب با دولت های جنایت کار سرمایه دار، مثلا آمریکا، عربستان سعودی و اسرائیل و اقلیم کردستان عراق بی خبرند؟ و دیگر اینکه آیا دولت جمهوری اسلامی ایران که خود نتیجه سیاست دولت های بزرگ سرمایه داری است، واقعا، جنایت کارترازدولت های امپریالیستی ایالات متحده و دولت های دیگر، عضو پیمان نظامی ناتو و عربستان سعودی و اسرائیل و… است؟ ، اگر نیست، چرا؟ در باره همکاری و نه تنها مذاکره این احزاب با این دولت ها حرفی نمی زنند و خفه خون گرفته اند؟ آیا این ماهیت احزاب و سازمانهای خودشان را نمی رساند، که نوکر و حامی سیاست های این دولت ها بوده اند و هستند؟

دوستان، دولت جمهوری اسلامی جنایت کار و قاتل است، ولی متأسفانه، تنها نیست و جنایاتش در مقابل جنایات دولتی همچون ایالات متحده آمریکا و اعضای دیگر ناتو مانند ترکیه و انگلیس و…، خیلی کوچک است، باید کمونیست بود و حقیقت را آنطور که هست، گفت، گر چه همچون هنزل تلخ است و نه آنرا دُم بُرید و سر و ته زده شده طرح کرد! این هیج نفعی به حال کارگران ندارد، که خودتان را مدافع آن ها می دانید!

یک کمونیست افشاء گری اش قطره چکانی نیست، بلکه افشاء گری هایش همه جانبه و مخصوصا درمورد اساس مسئله، در اینجا ماهیت سرمایه و دولت های امپریالیستی ایالات متحده و دیگر اعضای ناتو هست، به باور من! اگر قدرت افشاء گری کمونیستی ندارید، سکوت کنید و ببخشید، خوب آن است که خفه شده و این قدر آب گل آلو را گل آلودتر از اینکه هست، نکنید!

کارگران و زحمتکشان، فقط با واقف شدن بر ماهیت کلیت سیستمِ سرمایه امپریالیستی و ارتجاع حاکم بر جهان و ایران می توانند، انقلاب اجتماعی – انقلاب قهری کمونیستی را به پیروزی رسانده و خود و جامعه را رها و آزاد نمایند.

حمید قربانی ۲۰ یولی ۲۰۹۲سال اسپارتاکوسی!

لینک این فراخوان،
https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid=870477616619405&id=100009715234555