دانشجویان آزادیخواه و برابرى طلب هنوز وجود دارند

حامد خاکى

نوشته اخیر نوید مینایى دررابطه با جنبش دانشجویى تحت عنوان( اعتراضات دانشجویى در سالى که گذشت)  نمونه تیپیک برخورد حزب کمونیست کارگرى ایران(حککا) به جنبشهاى اجتماعى، مبارزات توده اى و واقعیتهاى جامعه است·

بدون شک این اولین بار نیست که حککا و رهبرى آن راجع به جنبش دانشجویى ابراز نظر مى کنند و به آن مى پردازند· حداقل در دو سال گذشته به کرات به این جنبش و رویدادهاى آن پرداخته اند از نوشته ها و مطالب تحلیلى گرفته تا اطلاعیه رسمى و پوشش خبرى دادن به رویدادهاى درون جنبش دانشجویى· اما جالب و قابل تامل است که این حزب تلاش بسیار دارد که اسمى از دانشجویان آزادیخواه و برابرى طلب (داب) به میان نیاورد و در واقع مى خواهد با دور زدن این جریان به نوعى به تضعیفش بپردازد·

 

داب جریان ناشناخته و گمنامى نیست، بلکه برعکس جریان شناخته شده و بزرگى است که اتفاقا همه جا هم به عنوان یک جریان مارکسیست شناخته مى شود· داب بعد از شکست دوم خرداد و به عنوان جناح مارکسیست جنبش دانشجویى به سرعت رشد کرد و در واقع فى الحال مارکسیست و سوسیالیست و رادیکالیسم  در دانشگاه با داب تداعى مى شود· داب با اینکه به دلایل قابل فهم و منطقى خود را سازمان یا تشکیلات معرفى نکرده است، اما واقعیت این است که در همان قالب تاکنونى خود توانسته صفى از مارکسیستهاى روشن بین را درون دانشگاه شکل بدهد و خوشبختانه این پدیده محبوب به یکى دو جا هم محدود نمى شود بلکه تقریبا ریشه در همه دانشگاهها دوانده است و علیرغم اینکه متحمل ضربات سنگینى از جانب رژیم و دم و دستگاه سرکوبش شد اما همچنان موجودیت فعال دارد· اینها حقایقى هستند که دوست و دشمن مى داند و  اگر دنیا هنوز از قاعده و منطق خود پیروى کند و هنوز دوست و دشمن در دنیاى واقعى براى انسانها و احزاب معنى داشته باشند، تمام آنهایى که خود را سوسیالیست و کمونیست و مارکسیست مى دانند باید کمر همت به تقویت این جریان ببندند و دشمنان مارکسیستها هم طبعا به دشمنیش برمىخیزند· دراین میان برخوردهاى امثال این دوست تحلیلگر حککا را نمى دانم چه باید نامید· 

 

ایشان در به اصطلاح بررسى جنبش دانشجویى به رادیکالیزه شدن و توده اى شدن این جنبش، به سرکوب دانشجویان، زندانى کردنشان، فشارهاى براین جنبش، سهیم شدن دانشگاههاى کوچک و بزرگ در این مبارزه، تحکیم وحدت و انجمنهاى اسلامى دانشگاه  و غیره و غیره به همه چیز اشاره مى کند جز به جناح رادیکال و مارکسیست این جنبش یعنى دانشجویان آزادیخواه و برابرى طلب و این ابدا نمى تواند اتفاقى باشد  بلکه دقیقا تمام تئورى بافیها و اساسا اقدام به نوشتن این نوع مطالب از طرف ایشان و هم حزبیهایش به همین منظور است· تمام کنه مطلب ایشان و هدف نوشته شان پاراگراف آخر آن است که در آن با آرامش کامل وجدان از نبود تشکل رادیکال حرف مى زنند·

 

نمى تواند اتفاقى و بدون حب و بغض باشد که به مهمترین پدیده این جنبش هیچ اشاره اى نمى شود، این سیاست آگاهانه و هدفمند حزب کمونیست کارگرى براى مقابله با دانشجویان آزادیخواه و برابرىطلب است· مدتهاست که در تمام ادبیات حزب کمونیست کارگرى بسیار آگاهانه هیچ اسمى از داب یافت نمى شود·

و این درست مثل آن است که کسى به نگارش تاریخ حزب کمونیست ایران و حزب کمونیست کارگرى بپردازد و از کانون کمونیسم کارگرى هیچ اسمى به میان نیاورد· همانقدر که عجیب و سفیهانه است که کسى تاریخ مبارزه با آپارتاید نژادى در آفریقا را بنویسد و از کنگره ملى آفریقا اسمى نیاورد، همانقدر هم عجیب است که فى الحال به جنبش دانشجویى درایران پرداخت و از دانشجویان آزادیخواه و برابرى طلب اسمى نبرد.

 

این البته متاسفانه به یک ضرورت براى حککا تبدیل شده است، این در واقع یک نوع سهم خواهى خجولانه است ازاین جنبش، تئورى و فراخوان به ایجاد یک تشکل سراسرى دانشجویى!! اعلام خجولانه دشمنى با دانشجویان آزادیخواه و برابرى طلب است. فراخوان و رهنمود ایشان در آخر نوشته شان  براى هیچ آدم سیاسى جدى نمى تواند هیچ درجه اى ازارزش را داشته باشد· ایشان در ژست یک تحلیلگر بعد از مقدار زیادى کلى گویى  دست آخر مانند کبکى که سر دربرف کرده مىنویسد:" تشکلی که مطالبات دانشجویان را در همه عرصه ها بتواند نمایندگی کند و رادیکال و تیز بین باشد و همگام با اعتراضات جاری در جامعه و دوش به دوش آنان مطالبات دانشجویان را نمایندگی و رهبری کند در حال حاظر در دانشگاه های ایران موجود نیست."  باید پرسید که شما دارید آرزو مى کنید یا واقعا مشاهداتان را مى گویید؟ واقعا داب وجود ندارد؟ واقعا شما مساله تان ایجاد و تقویت یک تشکل رادیکال است؟!! این که از مدتها قبل وجود دارد چرا به جاى تقویتش تلاش دارید به مردم بقبولانید که وجود خارجى ندارد؟

اما این نوع فراخوانها درواقع به زبان آدمیزاد فراخواندن دانشجویان به فاصله گرفتن از دانشجویان آزادیخواه و برابرى طلب است، منع دانشجویان از پیوستن به یک جریان روشن بین مارکسیستى درون دانشگاه است و گرنه، اگر مساله شما متشکل شدن دانشجویان وبرپایى یک جریان رادیکال و مارکسیست درون دانشگاه اس