معامله، بند و بست، و” مذاکره” با حکومت اسلامی، ممنوع! / گفتگوى سوسیالیسم امروز با سلام زیجى

معامله، بند و بست، و” مذاکره” با حکومت اسلامی، ممنوع!

(گفتگوی ویژه با رفیق سلام زیجی، دبیر شورایی رهبری حزب سوسیالیست انقلابی ایران)

 

سوسیالیسم امروز: در این بخش از برنامه از رفیق سلام زیجی دعوت کرده ایم که در رابطه با دو رویداد،”مذاکره” چند حزب ناسیونالیست اپوزسیون کورد با جمهوری اسلامی و”کنگره مشاهیر کورد”جمهوری اسلامی،

 گفتگویی داشته باشیم ، رفیق سلام زیجی خیلی خوش آمدید.

سلام زیجی:خیلی ممنون، به شما و بینندگان گرامی این برنامه سلام میکنم.

سوسیالیسم امروز: رفیق سلام زیجی همانطور که شما و بینندگان این برنامه مطلع هستید در چند روز گذشته دو موضوع  قابل توجه در رابطه با جامعه کردستان ایران رسانه ای شده است. که یکی از آن ها شایعاتی در باره مذاکره پنهانی چند حزب  ناسیونالیست کردستان ایران با رژیم سرکوبگر ایران است، و دومی برگزاری”کنگره مشاهیرکورد” از جانب جمهوری اسلامی در شهر سنندج. موضوع  “کنگره مشاهیر کورد” را دربخش دوم و آخر این  گفتگو به آن خواهیم پرداخت. اما در باره داستان “مذاکره”، اولا این  موضوع و اخبار حول آن  تا چه اندازه صحت دارد، و از نظر شما  نظرتان در این باره چیست و مردم آزادیخواه چگونه به رویدادی که به اسم آنها صورت میگیرد باید برخورد و  قضاوت کنند؟

سلام زیجی: بله، در این روزها شایعاتی وسیعی در حال پخش شدن است که  گویا این احزاب، که شامل حزب دمکرات کوردستان ایران، حزب دمکرات کوردستان، و دو سازمان دیگر که قبلاً از کومله جدا شده  بودند یعنی دو “سازمان   زحمتکشان”، یکی با رهبری عبدالله مهتدی، و دیگری عمری ایلخانی زاده بیش از یکسال و نیم است که مخفیانه درگیر یک مجموعه تماس و “مذاکره”سری هستند و بنظر میرسد دوباره به بازی گرفته شده اند و سرگرم معامله با دشمنان و قاتلین جامعه ایران و کردستان هستند. گویا با واسطه گری یک نهاد مورد حمایت دولت نروژ در کشور نروژ این “مذاکرات”، که  بنا به اطلاعات پخش شده حداقل تا کنون سه بار بوده، صورت گرفته است.

اما بعد از این که طرف پنجم این مذاکرات سری، گفتیم از یکسال و نیم پیش شروع شده است، سازمان کومله ی حزب کمونیست ایران بوده  که دیروز و امروز از زبان رهبری این حزب هم به زبان کوردی و هم به زبان فارسی با صراحت چنین اتفاقی را تائید کردند. بنابر این برای ما تردیدی باقی نماند و واقعیت این موضوع  برای ما اثبات شد. قبلاً اگر تردیدی وجود داشت(نه اینکه این انتظار از احزاب نامبرده را نداشته ایم که تن به هر ذلت و معامله ای بر سر سرنوشت جامعه انجام بدهند و این احزاب اهل این معاملات و کارها نباشند)بلکه ما در نظر داشتیم که باید منبع موثق تر و معتبرتری بدست آورد  تا بتوان به آن استناد و قضاوت کرد. شخصاً باشنیدن  خبر این رویداد از زبان دبیر اول کومه له، ابراهیم علیزاده، و اینکه گفت یک سال و نیم است این مذاکره در جریان بوده است، همانطور که ببیندگان حتما آنرا شنیده و دیده اند، بنا به گفته علیزاده خود این سازمان هم  تا آخرین نقطه جزو آن چهارحزب با همراهی مستقیم و غیر مستقیم احزاب نامبرده بورژوا-ناسیونالیست کردستان که اسم “مرکزهمکاری احزاب کردستان ایران” روی خود نهاده اند، در این پروسه سری نه تنها حضور داشته اند که ابراهیم علیزاده ادعا دارد حتی دلالان مذاکره(ان،جی،او صلح طلب مقیم کشور نروژ) از یکسال و نیم پیش اول به سازمان آنها مراجعه کرده است!

 الان به نظرمن هیچ تردیدی نیست که این موضوع  در یک سال و نیم أخیر اتفاق افتاده است؛ اینکه چطور با این مسئله برخورد کنیم، وقتی که من این مسئله را شنیدم  زیاد برایم جای تعجب نبود، و به نظر من نباید اسم “خیانت” و “خود فروش” و غیره  را روی این احزاب و موضوع بند و بستشان به دولت جنایتکار اسلامی گذاشت. ما همه ی زندگی سیاسی خودمان را در کنار و در تقابل با سیاست و اعما ل این احزاب گذرانده ایم، و قبلاً هم شاهد همین  نوع کارها از جانب آنها بوده ایم. این احزاب نه حزب انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی بوده اند تا انتظار سیاسی و عمل انقلابی از آنها داشته باشیم، نه هیچ وقت خواهان سرنگونی رژیم بوده و برای کسب آزادی و برابری برای همه شهروندان تلاش کرده اند، تا از نا سلامتی سیاسی و قابل اعتماد نبودنشان در میدان نبرد با جمهوری اسلامی تردید داشته باشیم. و اگر از بُعد طبقاتی به این احزاب نگاه کنیم در حقیقت هیچ فرق پایه و طبقاتی با جمهوری اسلامی ندارند. درسته جنگ کرده اند، درسته اپوزیسیون بوده اند، اما جنگ و آشتی شان را نیز در قالب یک طبقه  با  دو یا سه گرایش متفاوت ناسیونالیستی و مذهبی در جامعه باید دید که هر کدام بر سر سهم بری بیشتر و شراکت در قدرت تا خشن ترین شکل ممه علیه هم بجنگند و جامعه را هم در این راه به قهقرا ببرند، و البته هر کدام توجیهاتی برای خود همواره دست وپا کرده  و بخشی از جامعه را حول سیاست خود بسیج و فریب داده اند.

اگر وقت باشد میتوان  با جزئیات برای شما توضیح دهم که بعضی از این احزاب با جمهوری اسلامی واقعا هیچ تفاوتی ندارند.  در رابطه با نگاهشان به ابدی دانستن و مقدس بودن جهان طبقاتی حاکم، در باره پدیده نفس برابری واقعی انسان مستقل از انتساب کردن دروغینشان به ملیت و دین و نژاد و جنسیت خاصی، در باره پدیده زن و ظلم کردن به زن، در برخورد به کارگر و دشمنی سیاسی طبقاتی شان با آن جنبش و طبقه، در باره برخورد به آزادیهای سیاسی و آزادی بیان و فعالیت کمونیستها و دها مورد دیگر محتوای فعالیت سیاسی و ماهیت طبقاتی و اهداف نهائی شان تفاوت زیادی با حاکمیت، دولت مرکزی، ندارند. اینکه ارتجاع حاکمیت در قالب اسلام یا شونیسم آنها را هم سرکوب و یا تحمل نمی کند به هیچ عنوان به معنی تفاوت بنیادی داشتنشان با هم نیست، وقتی خود این اپوزسیون کورد حاکمت کرده اند یا بکنند دقیقا همان کارهای ارتجاعی و ظالمانه و جنایتکارانه ای کرده و میکنند که همواره دولت مرکزی آنجام میدهد.  

 

قبلاً هم گفته ام که  چنانچه جمهوری اسلامی از همان سال ۵٧ برخوردی کهنه پرستانه و خشن با اپوزیسیون خود در پیش میگرفت، لزومی نداشت اکنون شاهد این نوع اپوزسیون در کردستان و ایران باشیم.  زمانی که عبدالرحمان قاسملوو به خمینی لبیک فرستاد و هئیت مذاکره بین احزاب کوردستان تشکیل شد همان زمان اگر کمی دروازه را باز گذاشته بودند همه ی این احزاب الان در داخل ایران بودند و بخشی از کسانی بودند که الان در مجلس جمهوری اسلامی هستند و جزو جبهه دو خردادیها و اصلاح طلبان میشدن و خواسته های خود را که هم اکنون بخشا جمهوری اسلامی تامین کرده است، پی میگرفتند.  و حتی  در این نوع کنگرهای مضحک “مشاهیر کورد” نیز نقش زیادی میتوانستند ایفا کنند. میخواستم بگویم اصولا نباید از وقوع مذاکره و بدو بستان و تسلیم این جریانات تعجب کرد! بلکه به عنوان یک واقعیت عینی و منفی سر راه آزادی و برابری به عواقب آن و مقابله با آن باید تمرکز داشت. سخنان من به معنای بی تقاوتی نسبت به این موضوع نیست بلکه باید به این دید آن را نگاه کنیم که این ها اگر چهل سال دیگر هم اپوزیسیون باشند سر آنجام  باید برگردند به آغوش جمهوری اسلامی یا هر دولت دیگری تا بتوانند به موجودیت و منافعشان خدمت نمایند.جمهوری اسلامی همین امروز با وجود همه جنایتهایش حتی علیه اینها  چنانچه گوشه ای از قدرت سرکوبگر دولتی را به انها بدهد با شیرجه به سویش خواهند رفت. کافی است بخشی از شهرداری یا یک مسئله ی فرهنگی را برای آن ها تامین کنند،کفش (کلاش)یا لباس کوردی را برای آن ها آزاد تر کند، زبان کوردی را به میل آن ها سازمان دهند مشکلشان حل میشود و بر میگردن به آغوش حاکمیت و اینبار مشترکا به جنایت و چپاول و فساد و سرکوب کارگر و صف آزادیخواهی ادامه خواهند داد.

در شبکه ی اجتماعی حتی از جانب برخی چپ ها نیز دیده ایم گفته اند این ها “خیانتکار و سازشکار” هستند. لابد کسی اینو می گوئید که خودش را در جبهه آنها می بیند که اکنون به او “خیانت” شده است؟!، نخیراین ها به ما “خیانتی” نکرده اند!، به چه کسی خیانت کرده اند؟، شاید به بقیه احزاب همجنبشی خودشان! به ما و طبقه و جنبش ما نه!، زیرا جزو جبهه ی ما نبوده و نیستند که امروزبه ما خیانت کرده باشند، جزو جبهه جامعه ی انقلابی نیستند تا به جامعه خیانت کرده باشند، اتفاقا به جنبش و طبقه خودشان که نصفشان با حکومت فاشیست اسلامی هستند بهترین خدمت را دارند میکنند که شکافشان را به این شکل پر میشود!، فرقی نمیکند مذاکره کرده باشند یا نه، در حال جنگند یا آتش بس، در هر حالت به طبقه ی حاکم و سرمایه داران نزدیک ترند، در طول تاریخ چنین بوده، و به اصطلاح در حال دعوایی  خانوادگی شان هستند.

 ما نباید به چشم تعجب به این مسئله نگاه کنیم، اما در عین حال ما موظف هستیم  به مابه ازای منفی این  نوع جنگ و آشتی و “مذاکره” ها را که به اسم “مردم” و “کوردها” صورت میگیرد بیش از پیش حساس باشیم و علیه آن جامعه را بسیج کنیم. در پوشش اپوزسیون و حتی به اسم اپوزسیون”چپ” به این شکل سم توهم در قبال چنین حکومتی پخش کردن نتایج منفی بسیار وسیعی برای انقلاب و مبارزه مردمان آزادیخواه و انقلابی به دنبال دارد. این ها  خودشان سدی هستند در مسیر مبارزه  ما در راه سرنگون کردن جمهوری اسلامی. در این چهل سال به غیر از شکست و ناکامی و پیشگیری از موج انقلاب کارگران و زحمتکشان ضد جمهوری اسلامی، و تولید خرافات قوم پرستی و خاک پاشاندن به چشم  زحمتکشان جامعه کردستان به نظرم نقش مثبتی نداشته اند. خیلی طبیعی است که این کار ها را انجام میدهند چه پنهانی و چه آشکار. ما باید هوشیار باشیم معاملات و سوداهایی که این ها در حال پیشبردن آن هستند  و به نام “مردم کوردستان و “حقوق خلق کورد” به دنبال گرفتن سهم بورژوای خودشان هستند نگذاریم راحت قورتش بدهند و فریب کاری کنند یا مانع سر راه تداوم مبارزه سرنگونی طلبانه ما ایجاد نمایند. باید از آن ها قبول نکنیم به اسم”نماینده مردم” سیاست ارتجاعی خود را دنبال کنند.  باید همه روشن بدانند که اینها باندها و احزاب و جنبشی هستند که به دنبال بخشی از قدرت حکومتی در ایران هستند که حکومت با آن ها بسازد همانطور که با مفتی زاده و دو خردادی ها و نمایندگان کورد مجلس  سهمی داده است و یک مشت مفت خور و مزدور و بی خاصیت که به جمهوری اسلامی خدمت میکنند و همراه جمهوری اسلامی و سرمایه داران دست در دست هم مردم کوردستان و ایران را چپاول و ویران  کرده و میکنند و سیاست و قوانین کثیف اسلامی را بر زندگی همگان حاکم نموده اند. اگر این طور به قضیه نگاه کنیم بهتر جایگاه مبارزاتی و طبقاتی هم آنها و هم خودمان را بهتر خواهیم شناخت. چیزی نیست که به تازگی رخ داده باشد، در چهل سال عمر جمهوری اسلامی و این احزاب شاهد آن بوده ایم. راه حل این است که باید کاری کنیم تا  جامعه و مردم آزادیخوا هوسێارتر و اگاهتر به ماهیت این احزاب و عواقب بند و بست شان با جمهوری اسلامی باشند. ضروری است صف خودمان و جنبش مان را از آنها جدا کنیم، لازم است اکثریت جامعه، از جمله کارگران و زحمتکشان  آنها را ترد کنند و از خودشان ندانند.  باید چنان آمادگی به وجود آورد اگر آن ها در چاه و منجلاب “مذاکره” و جمهوری اسلامی افتاده اند نباید بتوانند ما و جنبش و جامعه معترض وانقلابی را نیز با لاشه خود به این چاه و منجلاب فرو ببرند. این اهم وظیفه ما در این باره است!

سوسیالیسم امروز: رفیق سلام در حرفهایتان به این اشاره کردید که ابراهیم علیزاده، دبیر اول کومله حزب کمونیست ایران گفته است که یک سال و نیم در حال مذاکره با ایران هستند، اما  همچناکه همه می دانیم به تازگی این مطلب درز پیدا کرده و در شبکه های اجتماعی مطرح می شود. به نظر شما چرا این موضوع  به تازگی مطرح میکنند و چرا ابراهیم علیزاده اکنون آنرا طرح و تائید میکند؟

سلام زیجی: من با دقت به گفتگوی  دیروز ابراهیم علیزاده دبیر اول کومله و امروز نیز به صحبت های جمال بزرگپور که به عنوان نماینده حزب کمونیست ایران در رادیو پیام  کاندا مصاحبه کردند گوش دادم. تنها نتیجه ای که گرفتم این است آن ها هم با صداقت و صراحت و راستگوئی رو به جامعه ایران و  حتی حزب خودشان، و مخصوصاً که آنها در لباس چپ و کمونیست ظاهر میشوند، به این موضوع و پدیده و بدو بستان ارتجاعی برخورد نکردند. اولین چیزی که نباید از این جریان قبول کرد این است که چرا حالا؟! چرا سکوت و پنهانکاری یکسال و نیم تان؟!

 این پدیده نیز در ادامه همان سیاست مستمر این جریان و مثل همان داستانی است که مدتی قبل نیز با ٢٠- ٣٠ جریان غیر سرنگونی طلب، از شاخه های دیگری از احزاب ناسیونالیست کورد منطقه و نزدیکتر به جمهوری اسلامی بطور سری همکاری دارند، حتی امضایشان زیر بیانیه دست راستی در برخورد به حکومت ایران میرود  و وقتی علنی میشود، از زیرش در میروند، اظهار بی اطلاعی میکنند و حاضر نشدند یک کلمه علنی علیه آن جریاناتی که گویا بدون اطلاع اینها نام حزبشان را زیر بیانیه ارتجاعی گذاشته اند بگویند،  آنرا در چهار چوب “دیپلماسی” شناخته شده رهبری کومله  ماست مالی کردند.  همین موضوع باعث این شد که “اتحاد”  جدیدشان با یکی دو تا از سازمان های چپ، حداقل با بخشی از آنها، که همزمان با هر دو طیف سر گرم “کار مشترک” بودند، فعلا به هم خورد.

این همان خط و سیاستی است که مردم باید بپرسند جناب ابراهیم علیزاده یا هر کس دیگری در آن سازمان چرا سکوت کردید؟ تا در شبکه های اجتماعی بر ملا نشد شما همه این رابطه و این بازی را با جمهوری اسلامی پنهان نگهداشتید؟ اگر تو در این رابطه صداقت داری چرا در یک سال و نیم گذشته حرفی نزده ای؟در ظاهر توجیه شان این است که به  انجمن دلال نرویژی قول داده اند تا  مسئله جدی نشده است مطالبی در این رابطه پخش نکنند. شما اگر اصول “علنی کاری” دارید، چرا این قول را پذیرفتید؟،اما اکنون سوال میکنم که شما در حال حاضرآیا از این انجمن اجازه گرفته اید که بعداز یکسال و نیم بر خلام”قول” که داده بودید عمل نموده اید و مسئله را علنی کرده اید و رسماً به عنوان رهبری حزبتا آنرا را تأیید میکنید  که “اول به ما مراجعه کرده اند، بار دوم  هم دیدار داشتیم”؟ بی تردید نه! اما وقتی دیدید ابرو ریزی کرده اید و همه دارند باخبر میشوند امدید “پیش دستی” کردید!، شما حتی می گوئید فقط بار سوم  حضور نداشته اید در این مضحکه که جمهوری اسلامی برایتان تدارک دیده بود، و گویا در این مرحله سوم است مقامات “بالا”ی “مرکز” ناسیونالیستی کردستان و جمهوری اسلامی حضور بهم رسانده اند.اما توضیح هم نمیدهید که چرا بار سوم شما “غایب” بودید‌!.

 بنظرم به این می گویند سیاست دیپلماسی ناسالم که به عنوان چپ و سوسیالیست نباید هیچ کسی آنرا از شما بپذیرد!، این قبول نیست.  نباید از آن ها این موضوع را قبول کرد. با بگومگوهای که در بین  این کومله با جریانات دیگر “مرکز” کذائی پیش آمده، به هر دلیلی کومله علیزاده  به نشست سوم راه داده نشد و به حاشیه افتاده اند و تنها مانده اند. وقتی ابراهیم علیزاده جوهر و تمرکز بحثش “حول ایجاد تفرقه بین احزاب” باشد، تنها جدال و تفاوتشان با چهار جریان دیگر حول همین جنبه است، نه وجود دو سیاست بنیادی متفاوت در برخورد به جمهوری اسلامی و “مذاکره” ، با عدم حضور کومله حزب کمونیست در نشست آخر عملا این  جدائی  بین کومله وچهار حزب دیگر را فعلا به جود آورده است.

یک جریان کمونیستی شفاف  با تجربه ی غنی و با تجربه ی شکست در این نوع مذاکرات با جمهوری اسلامی که دارند در روز اول موضوع را به جامعه اعلام خواهد کرد، نه در یک کاغذ نوشته باشند و بعد از یک سال تبلیغات و توجیه درست کردن برای جامعه این موضوع را مطرح کند. به نظر من هر فردی که با توضیحات  این دوستان،ابراهیم علیزاده و جمال بزرگپور( تا این لحظه که من در این باره صحبىت میکنم فقط این دو فرد در آن حزب بطور رسمی در این باره صحبت کرده اند ) در این رابطه قانع شود اشتباه میکند. در نتیجه من موافق سیاست های آن ها نیستم. اشتباه کرده اند. به نظر من از همان یک سال و نیم پیش اشتباه کردنده اند و مسئولیت سیاست غیر کمونیستی که  در پیش گرفتن باید متقبل شوند!، اگر بند و بستی در جریان است  و این به ضرر مبارزه انقلابی  کارگران و زحمتکشان  جامعه کوردستان  و ایران است، که هست!،  باید مسئولیت عواقب آنرا پذیرفت. طبقه ی کارگر و هر انسان مسئول در جامعه میپرسد در عرض یک سال و نیم و اینکه شما اولین سازمانی  هم بوده اید این پیشنهاد را دریافت کردید اما شما الان حرف میزنید اگر قرار بر محاسبه ی ضرر و زیان آن باشد شما اولین حزبی هستید که مسئول و پاسخگو تر هستید حتی از حزب دموکرات و جریانات دست راستی مانند حزب زحتمکشان عبدالله مهتدی وبقیه. شما بیشتر مسئول هستید چون در لباس چپ و کمونیست نیز ظاهر میشوید و با ادامه این نوع سیاست با این لباس و نام زیان و ضرر بیشتری به جنبش کارگری و سوسیالیستی خواهید رساند.

موضع گیری و همه ی توضیحات مربوط و نامربوط که به عقیده ی من ابراهیم علیزاده به خصوص در این باره ارائه میکند اصلاً قانع کننده نیستند که هیچ بلکه کاملا طفره میرود. او قبل از اینکه این نوع مذاکره ها را رد کند در حال توجیه کردن آن است، که بله “اصولاً مخالف مذاکره نیستیم”، و توجیه او این است در جنگ میان آمریکا و چین چه اتفاقی افتاده، یا صدام و آمریکا چگونه مذاکره کرده اند، که همه این ها بی ربط به موضوع امروز و غیر منطقی و توجیه گری بسیار ناشیانه ی است. بحث امروز در باره چگونگی “مذاکره” “اپوزیسیون” با دولت مرکزی است، و فراتر از همه ی این ها  بحث ما بر سر اپوزیسیونی است که لباس قرمز پوشیده است و میگوید چپ و کمونیست هستم، به اصطلاح بر دیوار مقرات و دفترش “مرگ بر جمهوری اسلامی” را نوشته اند و میگویند اپوزیسیون سرنگونی طلب اند، نه اصلاح طلب و بازی در میدان قوانین و سیاستهای ضد انسانی جمهوری اسلامی!، نمیتوان با شعار دادن این حرف های “رادیکال” را هر روز تکرار کرد، اما همزمان و در عمل در حال مذاکره و بدو بستان با نظامی بود که خواهان سرنگونی اش هستید و بدین شیوه به چشم حقیقت و کارگر و آزادیخواهی خاک به پاشید!.

 بحث ما این نیست که هیچوقت با جمهوری اسلامی “آتش بس” یا  حتی”مذاکره” نمی توان کرد.  اما موضوع امروز بنظرم کاملا متفاوت است و هیچ همسوی با شکل و شروط و اهداف “مذاکره” یک نیروی انقلابی سرنگونی طلب با یک حکومت ارتجاعی ندارد. نمونه ی که اکنون به ذهنم رسید میخواهم کوتاه بازگو کنم تا بگویم در چه موقعیتهای حتی میتوان با جمهوری اسلامی هم “آتش بس و “مذاکره” کرد، این است که ما در کومله ی کمونیست قدیم در دهه ی ۶٠، در اوج جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی  در تابستان سال ۶۴ یا ۶۵ شمسی  در روستائی “قولقله” سقز داشتیم استراحت میگردیم و چند زخمی هم از قبل داشتیم. جمهوری اسلامی نیروی بزرگی را برای نابودی ما به هدف محاصر مان روانه کرد.  بدون اطلاع ما و به دلیل سهل انگاری واحد حفاظت ما، نیروهای رژیم موفق شدند شب هنگام همه روستا را کامل محاصره کنند، ارتفاعات و همه خروجی روستای که در بین چند قله کوه بلند قرار گرفته بود را پر از نیرو کنند و حتی آمده بودن پشت بام برخی از مکانهای خواب و استراحت ما، وقتی متوجه شدیم، قبل از فرصت دادن به شروع تیراندازی آنها، ما ضربتی بیرون آمدیم و در عرض سی تا چهل دقیقه تمام نیروهای تروریست و سرکوبگر جمهوری اسلامی و گروهای ضربتش که بخش زیادی از آنها “کورد” هم بودند از سر راه خود پاکسازی کردیم و شکست شان دادیم. تصور میکنم١٠ نفرشان به سلامتی به شهر سقز و یکی از مراکز مهم شان در روستای “میره ده” نتوانستند برگردند. با این وجود ما  بجز یک یا دو زخمی سطحی هیچ تلفاتی هم ندادیم. فردای آنروز هم از کانال رادیو صدای انقلاب ایران( ده نگی شورشی ئیران) و هم با ارسال واسطه پیش مقامات منطقه ای رژیم اعلام کردیم جمهوری اسلامی میتواند بیاید جنازه هایش را جمع آوری کند ببرد و ما تیر اندازی نمیکنیم، گفتیم هلال احمر بیاید جنازه ها و زحمیها را جمع آوری کند حتی همکاری هم میکنیم و این کار را هم کردیم. با این مثال موردی میخواهم پرنسیب و موقعیت و تناسب قوای که باید برای “مذاکره” با یک نظام فاشیستی که خواهان سرنگونی اش هستی زنده تر روشن کرده باشم که تقریبا باید به این شکل و در چنین تناسب قوایی باشد. اما الان که شما نه در عرصه نظامی نه  در میدان سیاست نه در هیچ  زمینه و سطحی از حداقل امکانات و توانای برخوردار نیستی چگونی ادعای “تناسب قوای مساعد” میکنید؟! نه فقط فاقد آن حداقل ها هستید  بلکه به یک سوراخ پرت شده اید و بیست و پنج سال است آنجا به نام “پیشمرگه” نشسته اید، تفنگ هایتان همه زنگ زده اند، و در هیچ عرصه ای هیچ فشاری بر روی جمهوری اسلامی هم ندارید! اکنون حرف زدن از “مذاکره” و تناسب قوای “مناسب” آیا واقعا یک پلتیک مضحک نیست؟؟

 روشن است که تناسب قوای الان با سال پنجاه و هفت  نیز یکی نیست، بنابراین پناه بردن به حکایت” هیئت نمایندگان خلق کورد” در آنزمان نیز نمیتواند توجیگر سیاست تسلیم طلبانه و ضد انقلابی “مذاکره”ی که فقط به نفع جمهوری اسلامی است در موقعیت کنونی باشد.مواردهای که آنزمان نیز اتفاق افتاد در شکل پنهان و بزدلانه مانند امروز شماها نبود، از جمله مواردهای که امثال فواد مصطفی سلطانی و صدیق کمانگر ها در آن نقش داشتند.

ابراهیم علیزاده میگوید تناسب قوا به زیان جمهوری اسلامی است!، مانند بقیه احزاب همقطار فوری مراجعه میکند به دیماه ٩۶ و اعتراضات آنزمان و غیره ، اما فرار میکنند از واقعیت قدرت سرکوب و نظامی جمهوری اسلامی و از ظرفیتهای جنایتکارانه این نظام برای سرکوب و عقب نشینی به بخشهای های از جامعه و همینطور بازی دادن اپوزسیون مانند شماها، که اتفاقا با همت و بهره گیره از سیاستهای ضد انسانی و قلدرمابانه ترامپ و هیئت حاکمه امریکا توانسته هم در ایران  و هم در منطقه بیشتر کفچرانی و قدرت نمائی کند. باید این واقعیت را دید که جمهوری اسلامی با آمریکا درگیر است، صفی از نیروهای اسلامی و حتی کوردی را در چند کشور دور خودش بسیج کرده است نفس این جدال با امریکا و عربستان موقعیت جمهوری اسلامی را در منطقه  نه تنها ضعیفتر نکرده است بلکه همانطوری که گفتم آنرا بهانه و پلی کرده برای عبور از برخی بحرانهای درونی خود و جواب ندادن به مطالبات گسترده در کل کشور.

 از هر زاویه ای نگاه واقعبینانه ی به اوضاع داشته باشیم تناسب قوایی کنونی نه به نفع جنبش و طبقه ما است، نه به نفع اپوزسیون انقلابی است نه به نفع  ادعای “جنبش انقلابی کردستان”، نه به نفع صف مردم آزادیخوا و متنفر از جمهوری اسلامی. حتی اگر تناسب قوا برای اپوزسیون کورد با این همه شاخ و بال و قندیل و حکومت اقلیم   و زیر سایه امریکا و این و آن دولت قرار گرفتن ها مساعد بود این وضعشان نبود که  میبینیم چگونه از هر سو به بازیچه‌ دست دولتهای مرتجع جهانی و منطقه ای گرفته شده اند. شاهد این نمی بودیم که هر بار و هر سال با همین ترفند”مذاکره” جمهوری اسلامی  دموکرات را به فرانسه نمیکشید و رهبریشان را ترور کند، در ادامه در برلین آلمان به همان شکل و صدها مورد دیگر، و الان هم در ادامه همان ترفند تعدادی متوهم بی ربط به مبارزات آزادیخواهانه در جامعه را به اسم “اپوزسیون”  به اتاقی در نروژ و یا هر جای دیگری میبرند، و مانند تسبیح دست خود با آنها بازی میکنند، و اگر جان سالم هم بدر ببرند، بعدا میایند بیرون بجای نشان دادن “دستاوردهای” ناشی از “تناسب قوای مساعد” شان و پاسخگوئی به جامعه، بدون شرم  کردن در مقابل دوربین تلویزیونها قرار میگیرند و ژست میگیرند و در باره “مذاکره” و اصول و شروط شان شروع میکنند به هذیان گوئی.

  دوباره تاکید کنم سیاست رهبری حاکم بر کومله  در این باره یک سیاست انقلابی و کمونیستی را نمایندگی نمیکند و ورود آنها به این منجلاب هیچ ربطی به تناسب قوا هم ندارد، واقعیت این است بخشی از همان سیاست و استراتژی ناسیونالیستی است که  چهار حزب دیگر”مرکز همکاری” به پیش میبرند با اندکی تفاوت  و پوشش”چپ” گرانه تر. اما  عوارض منفی این سیاست هم برای خودشان و هم کارگران و جامعه بیش از بقیه  “احزاب فعال کردستانی” تمام شده و خواهد شد.  در هر حال این اوج درماندگی جریانات اپوزیسیونی است که به این صورت به “مذاکره” و معامله تن میدهند، چه علنی و چه پنهانی. برخورد دوستان کومله حزب کمونیست به کلیت این موضوع نامسئولانه وغیر شفاف و ناصادقانه است.

سوسیالیسم امروز: به نظر شما هدف هر دو طرف، چه جمهوری اسلامی، و احزاب ناسیونالیست در این “مذاکره” چیست؟

 

سلام زیجی: برای احزاب ناسیوالیست کورد این تقلا نشانه اوج درماندگی و نا امیدی، فرار از بن بست و به منظور  پیدا کردن روزنه دیگری برای بقا، از جمله دستیابه به هدف محوری، گرفتن سهمی و گوشه ای از قدرت دولتی است. و این شراکت در قدرت  نیز همواره بر محور استراتژی “مذاکره،جنگ، مذاکره” استوار است. یک رکن پایه بقای این استراتژی هم استفاده از شکاف دولتهای مرکزی، و یا  همراهی  و همکاری مستقیم و غیر مسقیم با یکی از دولتهای منطقه و جهانی که، خود عامل سرکوب شهروندان کورد و غیر کورد زبان و مانع حل کشمکش درد آور و دیرینه مساله کورد درمنطقه اند، میباشد.

به نظر من به طور کلی احزاب ناسیوالیست و “چپ “های شرکت کننده در این نوع مضحکه “مذاکره” همیشه در تاریخ سیاسی خود که حرف از “ملت کورد” میزنند، باید مانند”پروپاگاند” و ابزار بهره برداری سیاسی از مردم کرد زبان و ستمی که اعمال میشود توجه کرد، که در جهت به قدرت رسیدن یک جنبش خاص، جنبش ملی-بورژوازی کورد، نه پیروزی آزادی و برابری و رفا و امنیت و خوشبختی شهروندان، و نه اینکه واقعا  حتی به دنبال پایان دادن به ستم  ملی و کشمکش دیرینه مساله کورد باشند، مورد نظر قرار داد. تاریخ گذشته و موقعیت و حاکمیت کنونی بخشی از این جنبش و احزاب گویایی این حقیقت ساده است.

از ژشت گرفتن نوکرصفتانه عبدالله مهتدی با وزیر خارجه آمریکا و عکس گرفتن با قدیم پاسدارهای تکنوکرات شده در خارج کشور، تا دیگر اقدامات مشابه سران حزب دموکرات،  تا رابطه سیاسی و قلبی شان با بخشهای از حاکمیت و “کوردهای”  دوم خردادی و “فرهنگی”یان  داخل کشور، و غیره همه نشانه آویزان شدن بی حد و مرز و بی پرنسیپانه به هر پدیده ای برای رسیدن به روئیای متحقق نشده قدرت فرقه ی و جنبشی شان است. استراتژی اصلی به قدرت رسیدن آنها اساسا همراهی با سیاستهای ضد انسانی و ارتجاعی دولت امریکا و ترامپ و در آرزوی تکرار سناریو سیاه عراق و کردستان عراق بسر می برنند تا به تخت و تاج و ثروتهای باد آورده برسند،  آرزوی حمله به ایران میکنند و کاک عبدالله را شهردار بوکان کنند و فلان و فلانی در مهاباد و جاهای دیگر قدرتی به دست بگیرند، یعنی اتفاقاتی که در کوردستان عراق روی داده است و زیر سایه ی امریکا اتفاق افتاده در ایران نیز میخواهند تکرار شود، اما نمی فهمند تکرار سناریو عراق در ایران یا غیر ممکن است یا در قالب دیگری میتواند به پیش برده شود. اما از بختک بد آنها فعلا این سناریو عملی نیست، وقتی میبینند ترامپ و دولت آمریکا با آنها بازی میکند و چنین چیزی اتفاق نمی افتد و اگر هم اتفاق بیافتد  فعلا اینها جایگاهی در سیاست آمریکا نخواهند داشت،  با عجله آمدند”مرکز همکاری احزاب  کردستان ایران” را درست کردن  تا پیام  آمادگی و قابلیت “کورد”های “متحد” تفنگچی را برای اجرای نقشه های امریکا برسانند. خلاصه با نامیدی از پروژه های فعلی دولت ترامپ  نتیجه اش این است که  چراغ سبز به جمهوری اسلامی بدهند و با جمهوری اسلامی به توافقی برسند، اما این دروازه بازی دادنشان نیز مانند چهل سال گذشته بسته خواهد شد.

  هدفشان این است که هر طوری شده دریچه های برای آن ها باز شود، فعالیت هایی انجام دهند، بتوانند امتیازاتی سطحی از جمهوری اسلامی بگیرند، حداقل اینکه جمهوری اسلامی ولشان کند با موشک به آن ها حمله نکند، و در عراق و سلیمانیه و زیر حاکمیت کوردی و ناسیونالیستی دیگری ترورشان نکند، آرامشی نداشته باشند. این  سیاستی مستاصل و مملو از  یأس و ناامیدی است که با دست و پا زدن “فعالانه” خودشان را  به هر چیزی که ممکن باشد آویزان میکنند.میتواند از طریق ترامپ و پومپئو و آمریکا، یا عربستان باشد یا امروز و فردا میتواند خود جمهوری اسلامی ایران باشد.

سیاست این احزاب  و آینده جنبش شان همواره چنین بوده است، اما مشکل اینجا است که تاوان شکست و ناکامی شان را ما “مردم” پرداخته ایم. از دوره  قاضی محمد و قبل از قاضی محمد تا الان بخش زیادی از رهبرانشان ترور شده اند دقیقاً در راه همین سیاست ها، نه تنها درس نگرفته اند بلکه هیچ چاره ی دیگری هم ندارند. احزابی که به جامعه و مبارزه آزادیخواهان و انقلابی متکی نباشد، و از مردم هم به عنوان ابزاری برای رسیدن به قدرت خود استفاده کند، راهی دیگری برای پیمودن ندارند. الان شما به ماهیت این احزاب نگاه کنید، آقای عبدالله مهتدی و آقای مفتی زاده که دیروز رهبر “جاش” کوردستان بود و ما شب روز با آن ها جنگ داشتیم اکنون تبدیل شده به  ستون فقرات عبدالله مهتدی و بارها تقدیر از او  و دیگر هم مسلکی هایش در “جنبش  فرهنگی کورد”و با بخش زیادی از نیرو های نزدیک و وابسته با جمهوری اسلامی رابطه نزدیک دارند. از راه کاسبی و پول و سیاست با هم ارتباط دارند، حزب دموکرات همینطور ملا را  و جنبش مسلمانان “کورد” را سازمان می دهد، یکی دیگرشان آرزوی ایجاد دولت کوردی می کند تا مانند هر دولت دیگری بکشد و اعدام کند، البته با “کلاش” و “جامدانه ” و زبان کوردی!  همه اینها با جریانات دیگر دوم خردادی ها و مجلسی های کورد مزدور هیچ مشکلی ندارند. یعنی در واقع بخشی از پیکره این ها در جمهوری اسلامی  حضور دارد و برایش جانانه ۴٠ سال است کار میکنند. و میدانند که جمهوری اسلامی حتی بخشی از احزاب کوردی عراق را هم به بخشی از نیرو و “دوست استراتژیک” خود تبدیل کرده است. در نتیجه در چنین شرایطی میخواهند به هر شیوه ای امتیازاتی از جمهوری اسلامی بگیرند، و دستشان به جای بند باشد.

 اما اینکه  جمهوری اسلامی به دنبال چیست؟ باید با قاطعیت گفت که جمهوری اسلامی به اندازه ی یک سرسوزن هم به دنبال دادن حقی به هیچکس نیست!، حتی  هیچ “حق ومطالبه”ی که باعث تضعیف کنترلش بر کردستان شود به این احزاب  همیشه سینه چاک “مذاکره” کننده هم نمی دهد مگر اینکه کاملا به نیرو و ابزار آنها تبدیل شوند، مانند همان ” مفتی زاده ها و مکتب قرانی های و “جاشها”ی که بعدا تحصیل کردگانشان شدن دوم خردادی و بعد اسم “فعالیت فرهنگی” روی خود گذاشته اند و با جمهوری اسلامی هیچ مشکل بنیادی ندارند!

جمهوری اسلام اکنون علاوه بر فاکتورهای داخل کشوری، بطور مشخص و مهمتر به دنبال این است که این احزاب را در دوره جدال خود با امریکا و عربستان و اسرائیل خنثی کند. میخواهد احزاب بورژوا- کوردی در قطب بندیهای کنونی منطقه ای و جهانی به جای  حضور در جبهه ارتجاعی ترامپ-عربستان در جبهه ارتجاعی جمهوری اسلامی صف بکشند و سرباز مواجب بگیر باشند. این رژیم در دورانی بحرانی و  پر کشمکش جدی و مخاطره آمیزی با آمریکا و غرب و عربستان سعودی بسر میبرد. مطلع است که این احزاب پول و تجهیزات و اسحله دریافت کرده اند. برای جمهوری اسلامی مهم است که اگر جنگی رخ دهد این اپوزیسیون را به هر طریقی شده خنثی کند و نگذارند که اپوزیسیون کمک کننده ی راه انداختن  جنگ نیابتی در مقابله با رژیم در کردستان باشند. یا با زبان” مذاکره” یا فشار مستقیم و مستقیم در مرز و از طریق کردستان عراق جمهوری اسلامی در صدد خنثی کردن آنها است،  اگر ظاهراً رژیم  با فرستادن چند مقام دست چندمشان برای دیدار  با “معاون”های چهار حزب مزکور نرمش بدون عمل نشان داده و آرام صحبت میکند به قول کوردی برایشان مانند مرغ دانه های گندم میریزد تا جذبشان کند، و بتواند در موقعیتی قرارشان بدهد که  از مخاطرات  و فشار و یا  احتمالا جنگ نیابتی انها علیه خود بکاهد یا اینکه اگر “حرف سرشان نشد” با زور ضربه کشنده تری به انها وارد نماید. در نتیجه جمهوری اسلامی هدفش کم کردن فشار سیاسی و نظامی علیه خودش است و به خصوص دورنمای سیاست جمهوری اسلامی، قبل از بحرانها و معضلات و اعتراضات داخل ایران، اساساً در سطح جهانی و منطقه ای متمرکز است چرا که شکست در این میدان برایش شکست مستقیم داخلی تلقی میگردد، و بر عکس میخواهد از این راه “پیروزی” خود را بر داخل کشور نیز اعلام و اعمال نماید.

بعلاوه این  فشارها و “مذاکرات” را نیز در این دوره باید در بستر یک پروژه  هماهنگ و جامعتر جمهوری اسلامی  مشخصا علیه جامعه کردستان و علیه رادیکالیسم و کمونیسم و ضد ڕژیمی گری انقلابی -اجتماعی که بعد گسترده و توده ای دارد و چهل سال است  نتوانسته تضعیف و یا خاموشش کند  قرار داد، تا بتوان کل زوایای اهداف کثیف پشت پرده نمایش مسخره “مذاکره” را بهتر درک کرد. چنین پروژه ضد انقلابی و اما اعلام نشده ای میتواند پروژه مشترک جمهوری اسلامی و “مرکز همکاری احزاب کردستان ایران” هم باشد. من اطلاعات بسیار دقیقی ندارم، اما میتوان مشاهده کرد و دید که جمهوری اسلامی حتی در بعد منطقه ی نیز به دنبال هدف بزرگتری تحت عنوان “حلال شیعه – کوردی” نیز هست. بخشی از اپوزیسیون کورد در کشور های سوریه و ترکیه و عراق هر کدام به نوعی عملا در این “حلال” قرار گرفته اند. فقط  کردستان ایران را کم دارد که الان در حال درست کردن آن از کانال کنگرههای پیشمرگان مسلمان( “جاشها”) و کنگره”مشاهیر کورد” (هنرمندان بی خاصیت سیاسی) و دوم خردادیها و مجلسی های کرد زبان همیشه خدمت گذار نظام، و اکنون با این “مذاکره ” میخواهند احزاب مسلح همین جنبش ملی-مذهبی- کوردی را نیز به آن نقشه  وصل کند. همین امروز و سالها است که انواع فعالیت “فرهنگی-کوردی” و انواع جریانات اسلامی-کوردی با ریش و پشم و ضد زن و ضد انسان با پولهای هنگفت ایران و عربستان آزادانه از سنندج تا بقیه ی شهر های کوردستان ایران فعالیت میکنند. با پیوستن  دو حزب دمکرات و دو جریان حزب “زحمتکشان” و همچنین پژاک و پکک نیز در شکل دیگری به این پروژه میتواند بقای یک جمهوری اسلامی به معنای دقیق کلمه کثیفتر و جنایتکارتر از گذشته در کردستان و منطقه بر جامعه تحمیل کرد.  و البته ما امیدواریم و تلاش میکنیم این پروژه ارتجاعی به سر آنجام نرسد وبا سیلی محکم کارگران و زنان و جوانان و سوسیالیستها و آزادیخوان کردستان و منطقه و ایران مواجه شود.

جمهوری اسلامی دنبال این اهداف است. غیر از این هر کسی خیال  دیگری در سر بپروراند اشتباه میکند. جالب است توجه کنید که با این پروژ ها و با این تاریخ و سابقه خونین وحشیانه که جمهوری اسلامی توجه کنید کسانی مانند ابراهیم علیزاد و جمال بزرگ پور به عنوان دو عنصر و جریان چپ و مدعی کمونیست چه توهمات مخربی در باب “شروط مذاکره” شان بخورد ما میدهند. ابراهیم علیزاد و جمال بزرگپور بیان میکردند که گفته ایم این کار را انجام بدهید ، گفته ایم ملزومات مذاکره باید فراهم کنید، آزادی زندانی سیاسی را خواسته ایم، علنی بودن آن، بیرون بردن بخشهای از نیروهای نظامی و غیره  را به عنوان تدارک ملزومات و پیش شرط طرح کرده ایم. براستی من با شنید این حرفها تعجب کردم که چنین ادعاهای توهم آمیز از دهن چه کسانی بیرون می آید که خود را کمونیست میدانند! اگر جمهوری اسلامی این شرط و شروط تو را قبول کند معنی ندارد که جمهوری اسلامی باشد. معنی ندارد که جمهوری اسلامی زندانی را آزاد کند. معنی ندارد “آشغالگران” را از کوردستان ایران بیرون ببرد، خوب “اشغالگر کوردی” جانشینش میکند، راضی میشوید؟ معنی ندارد دست از کشتار و اعدام بر دارد، معنی ندارد فعالیت سیاسی را آزاد کند، … این توهم پراکنی ها یعنی یا تو جمهوری اسلامی را واقعا نمیشناسی یا دیپلماسی بازی بسیار نا سالم و فریبنده ی تحویل “مردم” می دهید. با خودتان و اعضای سازمانتان هم دارید دروغ می گوئید.

 خلاصه جمهوری اسلامی به دنبال این است که این دسته از “اپوزیسیون” و مخاطرات ناشی از آنها را از خودش دور کند و همزمان با پروژهایش در داخل و علیه روند آزادیخواهی در ایران و کردستان آنرا منطبق کند. در ضمن جمهوری اسلامی در این راستا  این امکان را دارد تا از راه “دوستان” دیرینه و نزدیک خود در اقلیم کوردستان این پروژه را با مانع کمتری به پیش میبرد، حتی اگر لازم باشد دوباره به جای زبان “مذاکره” سری با زبان علنی  نظامی ضربه خود را مجددا به انها وارد کند. چه با زبان “مذاکره” و چه  با زبان زور و نظامی جمهوری اسلامی  به دنبال اعمال اهدف سیاست خود بر جوامع کورد زبان از جمله در ایران است، نه دادن هیچ حق و حقوقی!. از یک طرف کنگره ی مضحک “مشاهیر” را برای “کوردها” برگزار میکند و “عطوفت” خود را با “کردها” و “خالقی” ها نشان بدهد و هم سفره  و شریک خود کند، از طرفی دیگر میخواهد به این شیوه به مناطق کورد زبان ایران بگوید  بینید این اپوزسیون مسلح اگر “قهر مان ها” و “سمبل های مسلح” شما هستند به این شکل چه با تفنگ و چه از راه بند و بست این چنین به خفت و خاری کشانده ایم، شما هم بشینید سر جایتان!  با این سیاستها همچنانکه گفتم هر چند کاهش فشار ناسونالیسم کرد را نیز دنبال میکند اما بطور واقعی اساسا به دنبال آسیب زدند به بنیادهای  مبارزه تاریخی- سیاسی-اجتماعی چپ و کمونیسم و خصلت توده ای-انقلابی آن در جامعه کرد زبان و اعمال تمرکز فشار بیشتر بر روند آزادیخواهی و روند تسلیم ناپذیری در مقابل جمهوری اسلامی است!

سوسیالیسم امروز: رفیق سلام به طور کلی نظر و دیدگاه شما حزب سوسیالیست انقلابی ایران  در رابطه با پدیده مذاکره با جمهوری اسلامی و این که آیا این احزاب ناسیونالیست میتوانند با دولت مرکزی رژیم سرکوبگری مانند جمهوری اسلامی مذاکره کند یا نه چیست؟ به نظر شما مردم آزادیخواه باید چطور در این باره برخورد کنند؟

سلام زیجی:ما باید اینگونه فکر کنیم و به چنین پدیده ای برخود نمائیم: کسی که مذاکره میکند کیست؟  چرا مذاکره میکند و طرف مذاکره کننده چه دولتی است؟  اما در کل به نظرمن اپوزیسیونی که طرفدار سرنگونی جمهوری اسلامی باشد، اپوزیسیونی که آزادیخواه و انقلابی و چپ و سوسیالیست باشد، اپوزیسیونی که معتقد باشد جمهوری اسلامی نماینده مردم ایران نیست، حکومتی تحمیلی است، حکومتی که در سال ۵٧و از راه خلق جنایت خرداد سال ۶٠ و شهریور ماه ۶٧ و رویداد  ٢٨مرداد ۵٨ که فتوای حمله به کوردستان و دیگر نقاط مانند ترکم صحرا صادر کردند و و ده ها اتفاقات از این قبیل و جنایت های بی انتهای  خلخالی و قتلهای زنجیره ای و …توانسه است خود را به جامعه تحمیل کند، و کسی که اینگونه فکر کند که تنها راه خوشبختی و تنها راه نفس کشیدن و رسیدن به آسایش و آزادی و امنیت سرنگونی جمهوری اسلامی است، اپوزیسیونی که اینگونه فکر کند و علیه چنین نظامی تا حال مبارزه کرده و جامعه را به سرنگونی فراخوان داده اما به هر دلیلی امروز به طرف مذاکره برود یک اپوزیسیون حقه باز و بدون پرنسیپ و ضد مردمی است!

 اما اگر اپوزیسیون کاری به این نداشته باشند که جمهوری اسلامی راست است، ارتجاعی است، زن را سنگسار میکند، اعدام میکند، کارگر حقوقش داده شده یا نه، کارگر اگر حقش هفت میلیون است به او یک میلیون میدهند یا نه برایش فرقی نمیکند و دردی  نمیکشد، زیرا از جنسی است که اگر خودش هم  قدرت را به دست بگیرد همین راه و همین سیاستهای ضد کارگری و ضد آزادیخواهانه را ادامه میدهند، و بلاخره به نظر من برای احزابی که به دنبال سرنگونی نیستند، بلکه به نوعی مانند جناحهای درون خود رژیم به دنبال اصلاحاتی هستند، به دنبال سهم خواهی بیشترند ، به دنبال شراکت در دولت هستند هر طوری میخواهد میتواند با رژیم دور یک منقل بنشیند و مذاکره بکنند یا نکند. در اول صحبتهایم به آن اشاره کردم اصلاً نباید تعجب کرد. بله این ها میتوانند مذاکره کنند، اما ما باید  در جامعه شرمسارشان کنیم، همانطوری که تا امروز همه جناحهای جمهوری اسلامی و دعوا و آشتی های آنها را افشا کرده ایم و به مردم گفته ایم فریب اینها را نخورید!، همه سر وته یک کرباسند، بد و بدتری در کار نیست!، هم جنگ و هم آشتی آنها بی ربط است به منافع و آزادی و برابری انسانها.  و اکنون باید هر کسی که فهم سیاسی و حافظه ی تاریخی داشته باشد میداند که حق با ما بود و از روز اول تا امروز ما درست گفته ایم در باره ماهیت رژیم و جناحهای آن!

بنظر من برای اپوزسیون راست و ملی و اسلامی نیز در سطح دیگری داستان همین است! شبیه دعوای درونی جناحهای رژیم است. ما جنگ و آشتی آنها و فریبکارهایشان را، در هر حالتی، چه مذاکره کنند چه نکنند، موانع تراشی و توهم و دروغ پراکنی مستمرشان و مواضع سیاسی و عملکرد زیانبارشان، و هر نوع  بدن و بدستشان  را علیه شهروندان در میسر مبارزه مان برای سرنگونی کلیت نظام اسلامی و سرمایه داری، علیه استبداد،علیه خرافات اسلامی و ملی گرائی، علیه نظام فاسد سرمایه داری، وعلیه منفعت و اتحاد طبقاتی کارگران و آزادیخواهان موظف هستیم افشا کنیم و اجازه ندهیم جنگ و آشتی جنبشها، احزاب، و دولتهای بورژوائی، بیش از این قربانی سیاسی و انسانی بگیرند و به بقای نظام  طبقاتی حاکم کمک نمایند.

 مذاکره هایشان نیز دقیقا مانند زمانی که با هم جنگ دارند ربطی به آزادی و خوشبختی جامعه ندارد. ما فقط در این زمینه دخالت میکنیم و اهداف و نتایج بند و بست بین هر دو طرف بورژوا و مرتجع در پوزسیون و اپوزسیون را بر ملا میکنیم،  و نقد و اطلاع رسانی درست به نفع جنبشمان را خواهیم کرد نه مخالفت صرف با “مذاکره” آنها. در اینجا مشخصا بحث در باره بند و بست جریانات ناسیونالیست کورد ایرانی با دولت مرکزی ، یعنی جمهوری خون و جنون جمهوری اسلامی است که می گوئیم  نه شما و نه جمهوری اسلامی نماینده “مردم نیستید”، گورتان را گم کنید، به اسم آنها با ‌هم جنگ و آشتی نکنید، بروید با هم بسازید و سفره و نان و نعمت و ثروت به گرو گرفته ما را با هم تقسیم کنید و مشترکا به جنگ ما بیائید! ما هم همین موقعیت را به نفع  خودمان میدانیم تا اینکه بخشی از شما گرگ صفتان در پوشش گوسفند نیائید به اسم مردم و اپوزسیون نقش  ضد انقلابی و ضد آزادیخواهانه و بازدارنده ایفا کنید و چوب لای چرخ مبارزه ما علیه حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی و سرمایه داران زالو صفت بگذارید که دها هزار قربانی برایش داده ایم، و هزاران همسنگر کمونیست و کارگر و آزادیخواه  در میدانهای مختلف نبرد در این راه جانشان را فدا کرده اند.

اما ایا برای یک جریان سوسیالیست این رخ نمیدهد؟همانطور که من در سخنانم نمونه ی از گذشته برایتان آوردم ممکنه در زمان و مکانی  معین موضوع “مذاکره” و “آتش بس” و غیره با دشمن طبقاتی  روی میزمان قرار بگیرد. اما هر گز استراتژی ما برای رسدیدن به هدف “مذاکره”  نیست! برای توافق و رضایت دادن به وضع موجود و در راستای تائید کلیت دولت و یا کمک به بقای دولت و طبقه حاکمه نمیتواند صورت بگیرد. تنها در راستایی پیشبرد استراتژی سوسیالیستی و سرنگونی طلبانه و انقلاب کارگری، به منظور زمینه سازی برای تحمیل پیروزی بیشتر بر دولت و طبقه حاکمه، و در زمانی که تناسب قوای  واقعی طبقاتی و توده ای و سازمانی در زمین صفت مبارزه به نفع چنین اقدامی باشد ما میتوانیم در موارد بسیار محدود و مشخص حول موضوعات تک موردی با دولتی که با آن در حال جنگ  هستیم وارد گفتگوهای هم شد. یک جریان سوسیالیستی و کارگری و آزادیخواه در روند مبارزه ی آزادیخواهانه ی خود انقدر پیشرفت میکند که  در همه عرصهای سیاسی، اجتماعی و حتی نظامی در بعد وسیع و گسترده  فضا را بر  جمهوری اسلامی و دولتهای مشابه تنک کرده است و در چنین حالت های از موضع قدرت میشود حول موضاعاتی “مذاکره” کرد. ما باید بدانیم که جمهوری اسلامی بدون خون ریختن و خون دادن و قربانی دادن از سر راه جنبش و طبقه ما برداشته نخواهد شد، و به نظر من هر مارکسیست واقعی بینی باید چنین به اوضاع نگاه کند تا بتواند به وظایفش آگاهتر باشد.  و با این مبارزه و آگاهی و اعلام شفاف استراتژی و اهداف مبارزاتی اش  بر سر موضوعات معین میتوان در مقاطعی به نفع خودت وارد “گفتگو با دشمن” شد. ممکن است تبادل اسیر انجام دهیم، ممکن است آن موقع تناسب قوایی داشته باشیم که بگوییم ما پنج شش نفر از مقام های بالای جمهوری اسلامی را دستگیر کرده ایم و تا اسماعیل بخشی و …را از زندان آزاد نکنید ما هم این افراد را آزاد نمیکنیم. این هم یک نوع مذاکره است. ممکن است حول یک اعتصاب گستره کارگری و نتایج آن جای نیاز به گفتگو و مذاکره باشد. این روند معینی است که در این روند تو هم بخشی از قدرت هستی  و به خاطر ضعف و ذلیلی خواهان مذاکره نمیشوی و میدانی و اعلام هم میکنی که برای یک موضع داریم با دشمن دور یک میز می نشینیم، هدف غیر قابل مذاکره سرنگونی کل بساط سیستم  سر جایش باقی است و نبرد تا تحقق کامل آن  ادامه خواهد داشت.

به نظر من الان چه چپ چه راست بخواهد از راه مذاکره با جمهوری اسلامی به توافق برسد، و ارزیابی او این باشد که تناسب قوا به نفعش است به نظرم سر خودش کلاه گذاشته و بازنده است. به بقای جمهوری اسلامی کمک خواهد کرد. هیچ جریان سرنگونی طلب واقعی، و هیچ نیروی آزادیخواه و سوسیالیست و چپ  در باره کوردستان باشد و چه کل ایران، چه در اساسنامه اش نوشته شده باشد یانه که میتواند مذاکره کند یا نه، مجاز نیست این کار را انجام دهد. جریان سرنگونی طلب و سوسیالیست فقط در موقعیت و تناسب قوایی که راجع به آن حرف زدیم میتواند مذاکره کند. در موقعیتی که جنبش ما و مبارزه کارگری و دیگر ملزومات پیشروی علیه دولت  در راستائی  پیشروی بدون اما و اگر استراتژی سوسیالیستی-کارگری برای همه ملموس و معلوم باشد که به نفعت تمام میشود و طبقه و جامعه را نه خانه نشین ونه  در صف انتظار، که بیش از پیش به اعتصاب و اعتراض و مبارزه و جنگ علیه دولت و طبقه حاکمه دعوت میکنی و در میدان هستند. در این حالت میتوان از وجود تناسب قوای مساعد برای مذاکره یک نیروی سوسیالیست سرنگونی طلب حول موارد معین با دولت مرکزی آسیب دیده و ضعیف شده سخن به عمل آورد. نه آن خیمه شب بازی که امروز به آن میگویند “تناسب قوا مساعد” است!

 حتی به دوران گذشته جامعه کوردستان برگردیم، اواخر دهه ۵٠ و اوایل دهه ی۶٠که همه یا بخش زیادی از جامعه ی کوردستان ایران را در اختیار داشتیم پایگاه و دفتر و دستک و پارتیزانهای کمونیست زیادی داشتیم، حمایت توده ای گسترده داشتیم و مسئولان و تروریست های زیادی از جمهوری اسلامی را مرتب  اسیر می کردیم ، یعنی به نسبت آن دوره هم قدرت داشتیم و هم تناسب قوای مساعد وجود داشت ، رفتیم پای مذاکره با رژیم اسلامی، هر چند بنظر من آن سیاستها و هیئت نمایندگی خلق کرد آنزمان و دیگر اقدامات مشابه اندوره نیز از زاویه منفعت جنبش سوسیالیستی و حتی تامین پیشروی جامعه کردستان علیه دولت مرکزی جلو نرفت چرا که یک ستون پایه مذاکره کنندگان دنبال شراکت در قدرت و سهم خواهی بودند نه سرنگونی، درست مانند امروزشان، به همین دلیل حتی به تداوم عمر و یورش جمهوری اسلامی و کشتار جامعه از جانب جمهوری اسلامی  نیز عملا کمک کردند و به آسانی فریب جمهوری اسلامی ضعیف و تازه بقدرت رسیده در آنزمان نیز خوردند. الان شاید دوباره بگویند برای حل مسئله ی کورد حل مسئله ی ملی و آشتی و صلح با جمهوری اسلامی مذاکره میکنند. به نظر من  کسی که این حرف را میزند  معلوم است که حقیقت را بیان نمی کند و حتی می خواهد مسئله ی کورد را برای همیشه پشت گوش به اندازد و به مردم دروغ تحوی میدهند تا خودشان به قدرت میرسند.

ما معتقدیم جمهوری اسلامی هیچ نوع عدالتی را با زبان نرم و مذاکره اجرایی نمیکند! یک دولت فاشیست، تروریست و حکومتی کاملا قاتل و تک تک  مسئولینش مجرمند. مثلا تصور کنید که کوردستان برای این احزاب  مشترکا با جمهوری اسلامی “آزاد شد” و برگشتند و در حال حکومت  کردن هستند، اما بالأخره رسیدگی به سرنوشت دها هزار کشتار و دها هزار تجاوز و اعدام و جنایت چه میشود، میخواهید با آنها مشترکا، حاکمیت سیاه “کرداتی-اسلامی” تان دایر کنید و اینها فراموش شوند.  مگر بر روی جنازه تک تک ما کمونیستها و میلیونها کارگر و شهروند کرد زبان و غیر کرد زبان عبوار کنید تا بتوانید به این هدف ارتجاعی خود برسید! همه کسانی که با جمهوری اسلامی هستند و بودند، جنایت کرده اند، با مفتی زاده و “پیشمرگان مسلمان” قاتل بوده اند، یا دو خردادی و مکار رژیم بودند یا الان با مجلس جمهوری اسلامی هستند، یا فرماندار مهاباد و بوکان و سردشت و سنندج و مریوان و غیره هستند، یا مسئول نیروی نظامی فلان جا هستند همه ی این ها تک تکشان مجرم هستند و باید حساب پس بدهند!.

فردا روزی اگرشما با جمهوری اسلامی مذاکره هم بکنی منطقه را هم به دست بگیری این ها باید مجازات شوند. بخشا از طریق و اتکا به این بخش از انگلهای جامعه و مزدوران است که جمهوری اسلامی چهل سال است توانسته عمر بکند. از راه مردمان کاسه لیس و عقب افتاده و نوکر صفت و مزدور جمهوری اسلامی توانسته است  وضعیتی که الان حاکم است اعمال نماید. وگرنه جمهوری اسلامی همه مطلع هستند که نتیجه ی انقلاب ۵٧نیست بلکه نتیجه ی کشتار و خون ریختن و کشتار دسته جمعی تعداد زیادی از ما و هم نسلان ما  و دها هزار انسان بی دفاع است. به این ترتیب ما به شدت با این  مذاکره و با این رژیم جانی مخالف هستیم. و مذاکره کنندگان بورژوا و ناسیونالیست کورد را به این دلیل و به دلیل کمک به تداوم بقای جمهوری اسلامی باید افشا و ترد نمود و همراه با جمهوری اسلامی به شکست و رسوائی کشاند.

  حتی روش و طریقه ی مذاکره آن ها و پنهان کردن آن در طی یک سال و نیم مذاکره خاک به چشم مردم کردن است، فریب دادن شهروندان است، به حساب نیاوردن همان “کوردهای” است که اینها به دروغ به “نمایندگی” آنها  دوباره با رژیم راه آشتی در پیش گرفته اند و گوایا “کوردها همیشه صلح طلب بوده اند”!.  مردم آزاده  باید بداند هیچکدام از این جریان ها برای آزادی “مردم کوردستان” واقعا تلاش نمیکنند!، این ها به دنبال منافع حزبی و گروهی خودشان هستند که به نظر من این گروه ها و جریان ها سرمایه داران و عقب افتادگان و ظالمان جامعه ی کوردستان هستند. و ما باید بدانیم تجربه ی کوردستان ایران تجربه ی سی سال در عراق تجربه ی ده ها و صد ها مزدور کورد زبان شهر های مختلف کورد زبان ایران و تجربه دها بار “مذاکره” به ما نشان داده کسی که سر در آخور جمهوری اسلامی بگذارد، کسی که برای قدرت گرفتن سرمایه داران و کهنه فئودالها و شیوخ تلاش میکند، کسی که باوری به آرمان  برابر انسانها  ندارد، حزب هایی که حتی تا دیروز به همدیگر حمله کرده اند، مخالفین درون خود را زندان و سرکوب میکنند، بخشی از این ها عامل ترور و تروریست هستند (من سمیناری داشتم که با و توضیح داده ام که جریان عبدالله مهتدی به معنای واقعی کلمه یک جریان فاشیست و تروریست است)، و حزب دموکرات نه فقط با جریان کومله قدیم و کشتار سازمان پیکار و دها مورد مشابه بلکه حتی دستش به خون جریان جدا شده از خودش(رهبری انقلابی) هم رنگین است، حتی همین چند روز پیش سازمان (خبات)را محاصره کردند، و جریان عبدالله مهتدی  نیز همین دیروز بود به افراد عمر ایلخانی زاده و اردوگاهشان حمله کردند، نمیتوانند پیام آور آزادی “مردم کردستان” باشند!. بر عکس خود سازمان و نیروی سلب آزادیهای واقعی اند. حرف من این است که این ها حق دارند و خوب هم است نه تنها مذاکره که بروند با جمهوری اسلامی هم ادغام شوند، اما جامعه همانطوری که اجازه نداده جمهوری اسلامی بعداز ۴٠ سال کشتار و جنایت بی وقفه خود را نماینده آنها بداند، جامعه کردستان هم نباید اجازه بدهد این جریانات ورشکسته  بیش از این به اسم آنها و با هزینه کردن از مبارزه آزادیخواهانه  جامعه و با هیزینه کردن از “شهدا”ی فرزندان عزیز انها به پای مذاکره بروند و به دنبال پول و ثروت و مقام و شراکت در فساد و استثمار و جنایت آینده مشترکشان با جمهوری اسلامی علیه ما شهروندان شوند!

از راه مذاکره هرگز نمیتوان یک سر سوزن از جمهور اسلامی حقی گرفت. حتی مسئله ی کورد در ایران نیز با وجود جمهوری اسلامی حل شدنی نیست.  چه برای حل مسئله کورد جه برای گرفتن حداقلهای از حقوق و آزادیهای شهروندی. همچنانکه گفتیم ازنگاه سوسیالیستی-کارگری از موضع قدرت و حتی بنا به تصمیم خود حول موردهای معین و بر اساس منفعت جنبش و کمک به تسریع استراتژی سرنگونی انقلابی حکومت میتوان  با جمهوری اسلامی “مذاکره” انجام بدهی یا ندهی. بر خلاف دیدگاه رهبری کومله حزب کمونیست که میگوید اساساً “مذاکره را رد نمیکنیم” باید گفت اساساً باید مذاکره با جمهوری اسلامی را، آنهم دقیقا به شکلی که شماها بارها پایش رفته اید، باید رد کنیم، به ویژه این مذاکرات که شماها بارها به ان تن داده اید مذاکره نیست خفتی است که جمهوری اسلامی یکطرفه بر شما تحمیل و اعمال کرده است. جریانی که بنا به ادعای خود کارگری و آزادیخواه است و پرچم قرمز را در دست دارد و به دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی و  انقلاب کارگری است اما از طرفی دیگر به این شکل در وصف “اصول مذاکره ” سخن فرسائی میکند، سیاست کمونیستی نمیکند، دیپلماسی بورژوائی را در زروق چپ به فروش گذاشته است.  از نظر ما این خط قرمز است. مذاکره با جمهوری اسلامی معنایی ندارد و به هر دلیلی به اسم اپوزسیون و “نماینده مردم”هرارتباطی که با جمهوری اسلامی گرفته شود باید از روز اول به جامعه اطلاع داده شود. اما سیاستی که این احزاب در پیش گرفته اند در نروژ همان چیزی را دریافت میکنند که در پاریس و میکونوس تحویل گرفتند.  غیر از این هیچ چیز دیگری دست گیرشان نمیشود و عواقب شکست و  ناکامی دوباره آن ها متأسفانه بر سر جامعه میریزد و روند مبارزه ی ما را با جمهوری اسلامی سخت تر میکنند.

 مخالفت و حساسیت ما در این مسئله از اینجا نشاط میگیرد و گرنه این ها( دولت و اپوزسیون راست) جزو یک جنبش و طبقه ی واحد هستد، هم  جنگ و هم صلح آن ها همیشه به ضرر است و هیچ منفعتی برای مردم کارگر و زحمتکش ندارد.

“کنگره مشاهیر کورد”!

 سوسیالیسم امروز: اجازه بدهید وارد موضوع دوم این گفتگو شویم. رفیق سلام زیجی همانطور که قبلاً اشاره کردم در یکی دو روز اخیر در سنندج کنگره ای به نام “کنگره ی مشاهیر کورد” برگزار شد و تعدادی “مشاهیر کورد” از جمله مظهر خالقی  را   بعداز حدود ۴٠ سال دوری از ایران به آن نمایش بازگردانده بودند و در شبکه های اجتماعی شخص خالقی  نیز مورد انتقاد زیادی قرار گرفت. به نظر شما  هدف از برگزاری این نوع “کنگره ها” از جانب جمهوری اسلامی چیست؟

سلام زیجی: به نظر من  هدف و ماهیت این نوع نمایشها این است که جمهوری اسلامی از این راها بیش از پیش بر جامعه کردستان کنترل داشته باشد و مخاطرات آنرا علیه خود از سر راه بردارد. اتاق فکری و رهبران جمهوری اسلامی (وقتی از رهبران جمهوری اسلامی حرف میزنیم منظورم آنهای نیست که به فارسی حرف میزنند مثلاً بعضی از جریان ها یا حتی تعدادی از چپ های پیشین و قوم پرستان جدید بحث از “ایرانی های فارس” یا “عجم” های استعمارگر و “اشغالگر” میکنند در حالیکه من اول از کورد های بیشرمی حرف میزنم که به کوردی حرف میزنند و در ایران و شهر های کورد نشین قدرت دارند. در شورا های اسلامی، در مجلس اسلامی، در فرمانداری ها و شهرداریها، در نیرو های نظامی و انتظامی،  درکارگاها و کارخانجات، و در استثمار و کشتار کولبران و در همه ی این ها کار برای سرمایه داری و جمهوری اسلامی میکنند). از روز اول جمهوری اسلامی خواسته همه نطفه های آزادیخواهی و چپ و کمونیستی که انقلاب ۵٧ را نمایندگی کرد از بین ببرد. و بطور اخص محتوا  و ماهیت  جنبش اعتراضی و رادیکال کارگری و انقلابی درون جامعه کردستان ( که بخشی از “جنبش کردستان” است نه خود آن!) در کردستان نیز خاموش و به انحراف سوق بدهد، علاوه بر جنبش رادیکال کارگری و کمونیستی، جمهوری اسلامی با یک جنبش راست ناسیونالیستی و افراطی کوردی هم مواجه است که معمولان کار کردن و همراهی کردن آنها با پروژهای خودش برایش امر راهتری بوده است. در کنار سرکوب بیوقفه و اعمال فضای نظامی و وحشت همواره از راهها متعدد  دیگر “فرهنگی” و مساجد و پول و امتیاز دادنها و برخی نرمشهای کم زیان برایش ب بخشی از نیروی جنبشه ناسیونالیستی و اسلامی در صدد خالی کردن خصلت انقلابی فضای جامعه از درون هم بوده است.

 با مقداری تفاوتی مانند همان کارهای که در تهران و بقیه نقاط انجام میدهند در کردستان هم دنبال میکنند، در برخورد به جنبش کارگری آخرین مورد یادمان هست وقتی کارگران هفت تپه  و فولاد اعتراض اعتصاب کردند، بسیجی و ملا ها وحتی کارگر الله اکبر گویان را به صفوفشان فرستادن تا با بساط مسخره نماز و سجده راه انداختن در خیابانها  صفوف متحد انقلابی و ضد سرمایه داری و زنده باد شوراهای کارگری و غیره آن اعتراض را بخشا به حمل پلاکارد خامنه ای جلاد و الله اکبر گوئی تبدیل کنند، تضعیفشان کنند و بعد راحتر به دستگیر رهبران و فعالین جنبش اقدام نمایند.

 در کوردستان هم همین سیاستها اجرا میشود. جمهوری اسلامی میخواهد از راه مزدوران خودش( عمدتا کورد زبان) و از راه احزاب همیشه سر به زیر ناسیونالیست، احزابی که جمهوری اسلامی به خوبی میداند به دنبال براندازی و برداشتن خامنه ای ها و روحانیها از سر راه نیستند، احزابی که جمهوری اسلامی میداند فرق پایه ای حتی با همان کردهای همراهش در داخل کشور ندارند، احزابی که نه تنها مثلا اعتراضی به ثروت باد آورده  امثال خامنه ای ها ندارند بلکه خودشان هم در آرزوی سهیم شدن در این چپال و دزدیها هستند، و چنانچه قبول کنند “اسلحه” نداشته باشند این احزاب در کوردستان میتوانند سهیم قدرت در سایه جمهوری اسلامی باشند و در اقتصاد شریک باشند. بنظر من کل این پروژه از کنگره مشاهیر تا مذاکره با احزاب اپوزسیون همان جنبش ناسیونالیستی هدف محوری رژیم اسلامی این است که با ایجاد  پل “دوستی” با ناسیونالیسم کورد به هر شکلی شده خطر یک جنبش گسترده کارگری- اجتماعی-انقلابی که به عنوان آتش زیر خاکستر عامل اصلی  تنک کردن فضای جامعه کردستان به جمهوری اسلامی است، و از روز اول نه فقط به جمهوری اسلامی که حتی به همین ناسیونالیسم کاسه لیس در “کنگره مشاهیر” ها هم نه گفته است، نه تنها هرگز موجودیت جمهوری اسلامی را نپذیرفته که یورش و سرکوب و جنایتش را با قدرت پاسخ داده،  و یک سنت انقلابی و کمونیستی با هزارها جانباخته  چه در صف اول ماه مه ها و چه در میدان مبارزه مسلحانه در سینه خود دارد و به واقعیت جامعه کردستان ایران تبدیل کرده است و هرگز و هرگز نه با مذاکره و نه با جنگ تا پایان عمر جمهوری اسلامی از پای نخواهد نشست!. پس ماهیت این نوع کنگرها و هدف از آن بنظر من در گام نخست  تلاش برای خالی کردن تاریخ و مبارزه و سنتی است که اشاره کردم و در نهایت فراهم کردن یک محور”آشتی کوردایتی- شیعه گری” با رهبری جمهوری اسلامی.

  گردانندگان و شرکت کنندگان “کنگره مشاهیر کورد” و همقطارانشان  هیچ مشکلی با حکومت مرکزی ندارند، اما ما داریم، اکثریت جامعه دارد، بسیاری هستند که  حتی بطور فردی و خانوادگی از جمهوری اسلامی و عواملش شاکی هستد، هزارها خانواده هستند که به خاطر جمهوری اسلامی خانواده هایشان را از دست دادند، زندگیشان نابود شده فرزندانشان از بین رفته و در زندانها به آنها تجاوز شده، برای این نسل و اکثر جامعه جمهوری اسلامی و داعش یک پدیده واحد جنایتکارند، باید حساب پس بدهند و از بین بروند! همین الان هر روزه جمهوری اسلامی کولبری را میکشد کارگری که به خاطر فقر  وبدبختی به طرف اعتیاد رفته است، یا حتی به طرف عراق میرود که ظاهراً “حکومت کوردی” در آنجا است اما در آن جا نیز در کوچه و پس کوچه ها و خیابان ها میخوابند و از سرما میمیرند و یا پولشان را میخورند و کسی هم جوابگو نیست. در همین سنندجی که بسیاری از جریانات اسلامی و ناسیونالیستی بنا به همکاری و یا نقشه خود رژیم روی آن تمرکز کرده اند( چرا اینو مثلا کمتر در مهاباد که سنتا قبلگاه ناسیونالیسم بوده و هست دست به این کارها نمیزنند جای تعمق است، و دلیلی برای آنچه که گفتیم روی چپ و فرهنگ و تاریخ انقلابی و کارگری جامعه کردستان تمرکز کرده اند، و سنندج یکی از مراکز اصلی آن بوده، آن شهر را تبدیل به  یکی از کانونهای تحرک ارتجاع اسلامی و ناسیونالیستی کرده اند).”کنگره ی دانشجو های کورد”، “دو خردادی ها”، “جبهه متحد کورد”، “کنگره” پیشمرگان مسلمان”، و اکنون “کنگره” نامشاهیران “کورد” و غیره را در شهری راه انداخته اند که مرکز آزادیخواهی و چپ، شهر بیست و چهار روز مقاومت جانانه ای مردمی است که علیه حمله ی وحشیانه جمهوری اسلامی ایستادند، و یک نوع “کوبانی” بود برای خودش. جمهوری اسلامی میخواهد این تاریخ را پاک کند و مجموعه ای آدم ضعیف و تسلیم طلب و مزدور  را دور خودش جمع کند تا بتواند راحت تر کارش را دنبال کند. آن وقت دیگر آزادی و حقوق زنان و کارگران و کودکان و مسئله “حق ملی” هم معنایی ندارد.  پول  سر سپردگی خودت را بگیر و مسائل دیگر را فراموش کن. حکومت جمهوری اسلامی در کردستان به یک نیروی اجتماعی از این جنس احتیاج دارد تا”اشغالگر” تصور نشود، بلکه  از نگاه جنبش ضد انقلابی کاسه لیسان اسلامی-ناسیونالیستی”دوست کوردها” قلمداد گردد.

این تنها مسیری است که جمهوری اسلامی میتواند به هدف محوری خود که عبارت است  از به انزو کشاندن جنبش سوسیالیستی و کارگری و مبارزه و خصوصیات چپی و از این طریق  تامین تسلط بیشتر بر جامعه کردستان، که با این پیشروی دستش حتی برای تداوم جنایت در سطع سراسر ایران بازتر خواهد شد. هدف بیرون مرزی این پروژه رژیم در عین حال  پایان دادن به موجودیت و یا خطر”مبارزه مسلحانه” در کوردستان علیه خود است. کاری بکند مثلا مانند قاضی محمد و دوران های قبل تر که انجام داده اند. همانطوری که چند سال است بجز موارد بسیار محدود  و ناموفق، نگذاشته اند گلوله از تفنگ کسی دربرود، و از راه اتحادیه ی میهنی و اقلیم کوردستان آن ها را در مرز ها نگه داشته اند. رابطه چنین کنگره های مضحکی با خبر مذاکرات مضحک تر با احزاب علنی و مسلح همین جنبشی که در داخل با جمهوری اسلامی کنگره و دفه و دایره و رقص کوردی دایر میکنند همان است که عرض کردم. به این معنی میخواهند به رادیکالیسم درون جامعه ضربه بزنند، به چپ و مبارزه ی آزادیخواهانه ی که برای مثال همین چند روز پیش برای نجات یک نفر از اعدام در سنندج اعتراض میکنند و موفق میشوند، ضربه بزنند.

 مبارزه ای که در اخلاق و سنت ناسیونالیستی نیست، سنت چپ و آزادیخواهانه اینگونه است، سنتی که انقلابی بودن و انسانیت و حق حیا‌ط قائل شدن برای هر انسانی میتواند چنین در فکر و اعمال و مبارزه اش نمایندگی شود و هر روز به دنبال نجات اعدام کسی و روز بعد پیش گیری از قتل ناموسی و روز بعد گرفتن حق کارگر از حلقوم سرمایه دار کورد و غیر کورد و… . این جنبش کارگری-سوسیالیستی جامعه کردستان است که چنین مبارزه و فضای را تامین کرده است. نه ناسیونالیسم و مذهب و جمهوری اسلامی! و نه حتی “جنبش انقلابی کردستان” بطور کلی، عنوانی که خط سیاسی ناسیونالیست-پوپولیست حاکم بر بخشی از چپ همواره استفاه میکند. کسی که به دنبال پست و مقام و پول باشد، در این دنیای مملو از ظلم و جنایت همه هم و غمش “زبان کوردی” شده، هر دولتی برایش رقص و کنگره و خواننده ای برایش ترتیب بده عین خیالش نیست که کسی آزادی داره یا نه، کسی گرسنه هست یا نه، اعدام میکنند یا نه، بچه ی مردم گرسنه است یا نه!. او پول مفت خود، ژست “کوردایتی” گرفتن خود و عادی جلوه دادن اینکه سرش همواره درآخور حکومتی است که حتی برای گرفتن “حقوق ملی” عقب مانده اش( براستی مطالبه آنها حتی ربطی به رفع ستم ملی واقعی هم ندارد، بلکه به این بهانه نان میخورند!) حاضر به  هر شکلی از تن دادن به حکومت مرکزی هستند. هدف از برگزاری امثال “کنگره مشاهیر کورد” به منظور تقویت این سنت عقب مانده و ارتجاعی در کردستان، به هدف پرهیز از حل نهائی ستم ملی و مسئله کورد در آن کشور، و ضربه زدن به سنت رادیکال اعتراض-کارگری و سوسیالیستی در جامعه است.

در این رابطه مسئله ی خالقی محور نیست بلکه بخشی از تامین کننده سوخت موتور کشتار و سرکوب و فریبی است که فرمانش دست جمهوری اسلامی میباشد. در برخود به شخص او من برخورد و نظر بقیه  و کسانی که به او “خیانتکار” گفتند و غیره را ندارم. حتی بعضی از افراد از نظر شخصیتی به او بی احترامی کردند و این جوابگو این داستان نیست. او برگشته دنیا خراب نشده! هزاران مانند خالقی چهل سال است در ایرانند، چهل سال است در جمهوری اسلامی اند، حتی بنظرم خالقی هزار بار شرافتمند تر و کم زیانتر بوده و هست از بیشتر رهبران احزاب اپوزسیون ناسیونالیست کورد. ما باید این را به پروژه ی جمهوری اسلامی در منطقه ربط دهیم. طبق اطلاعیه ای که من دیدم مظهر خالقی یکی از برجسته ترین چهره ها ی حکومت اقلیم کردستان واتحادیه ی میهنی  او را همراهی و برگردانده اند. اگر قرار است حرفی بزنید باید به این توجه کنید. به این امر مهم معترض باشید که جمهوری اسلامی با این کارها و همراهی این نوع “کوردها”  دارد به پروژه اش تحت عنوان “هلال شیعه و کورد”  کمک میکند. در مباحث پیشتر گفتیم بخشی از احزاب کوردی به معنای دقیق کلمه “حزب کوردی” عملا در خدمت این سیاست جمهوری اسلامی جلو میروند.

 در اینجا است باید یاد آوری کرد کلیت پدیده ناسیونالیسم با اصل رسالت آزادی جامعه و آزادی انسان تناقض دارد و میتواند شما را  به هر مسیر سیاهی سوق بدهد از جمله به آخوش خونین جمهوری اسلامی!. ناسیونالیسم خرافات است و ابزار دفاع از حاکمیت زورگویان و سرمایه داران. پروپاگند احزاب ناسیونالیستی که به همان زورگویان و سرمایه داران تعلق دارند از احساسات ساده و اولیه ما انسانها و از وجود ستم و نابرابری واقعی که میبینم و به آن معترضیم بهره میگیرند تا ما را سرباز خود کنند و برای مقاصد دیگری مورد استفاده قرار بگیریم. ناسیونالیسم ما را راضی میکند که برای او مبارزه کنیم و “پیشمرگ” شویم  و برایشان بمیریم تا او قدرت فاسدش را به دست بگیرد. ناسیونالیسم خاصیت مذهب را دارد میگوید اگر تو بمیری به بهشت میروی. دورانی یادم هست لوله ی تفنگ را روی سرش میگذاشتی چشمهایش را نمی بست چونکه عمیقاً باور داشت به بهشت میرود. بهشت و دنیایی که پر از حوری و مزخرفات دیگر است!. به نوعی دیگری خرافات ناسیولیستی همین بلا را سر نسل  بخشی ازجوانان می آورد.  جمهوری اسلامی این ظرفیت را دارد هر دو خرافه را، حداقل بخشی از نیروی آنها را در خود هضم کند. همانطور که بخشی از شوونیسم فارس یا ناسیونالیسم ترک و اسلام عرب زبان را نیز بخشا در خود حل کرده است.  به همین ترتیب جمهوری اسلامی حتی می تواند با ترکیب دو خرافه مذهب و ناسیونسالیسم کورد کلیت یا بخش مهمی از جنبش بورژوازی کرد را در خود حل کند. اما گفتیم  علیرغم خواست جمهوری اسلامی و ناسیونالیسم کورد  ما تخم تاریخ و سنت و ویژگی های جنبشی متضاد با ناسیونالیسم و مذهب در کردستان ایران کاشته ایم، و در جریان است و کار آنها را بسیار سخت تر کرده است. قرار است همین مانع را با آن پروژه های مشترک و غیر مشترکی که دارند از سر راهشان بر دارند. روزی با جنگ مسلحانه جلو آمدن نتوانستند، امروز با جنگ نرم در قالب “کار فرهنگی و ملی” و مساجدشان و تداوم دشنامگوئی به ما سوسیالیستها و خرافه گریزان آزادیخواه جامعه.

  امروز برای همگان عیان است که در کلیت خود دو شکل از “مبارزه” و “امید” حتی در برخود به مسئله ملی  در جریان است که گویائی بی ربطی آن دو بهم را می رساند.  چیزی به اسم “منافع مشترک کوردها” نداریم!، این دروغ است! همانطوری که جنبش و اهداف واحدی هم برای “فارسها” و ترک” ها و بقیه نداریم!، در هیچ زمینه ای!.

“کنگر مشاهیر کورد و امثال ان  پروژه آشتی بخش ناسیونالیست و بورژوازی “کوردها” است با جمهوری اسلامی، و “حل صلح آمیز مشکل کورد” و غیره با حفظ و دفاع از بقای جمهوری اسلامی!. درست مانند برخی دیگر جنبشهای قومی و مذهبی و ناسیونالیستی در سراسر کشور کمترین فشار و تفاوتی نسبت به جمهوری اسلامی از آنها دیده میشود، چرا که عمدتا شریک قدرت اند، بخشهای “ملیتانت و مسلح” همین جنبش نیز  با استراتژی “مذاکره، جنگ، مذاکره” در صدد مذاکره و بندو بست با حاکمیت اند، و در مقاطعی تماما پشت به کشور دیگری و یا همراه شدن با نقشه های جنگی امثال امریکا میبندند، اما  ما هم یک جنبش متضاد و ضد آنها هستیم  که شامل هم “کورد”و هم فارس” و ترک ” و “عرب” زبانها  نیز هستیم. که هیچ همسوئی و منافع واحدی با هیچ نوع ناسیونالیسمی در هیچ گوشه ی از ایران نداریم، همانطوری که با هیچ شاخه ی از اسلامی ها و جمهوری اسلامی هم نداریم.

جنبش ما کارگران و سوسیالیستهای جامعه کردستان به همراه سراسر کشور در مبارزه ی چهل ساله علیه ظلم و ستم و اعتراض به جمهوری اسلامی و قبل از آن در پروسه سرنگونی یک حکومت، نظام پادشاهی، از راه انقلاب نه از راه آمریکا شریک است. چهل سال است که در مسئله ی حجاب اجباری و جنایت و استثمار و ظلم به کارگران و زنان با بقیه ی شهر های  ایران هم صدا است. به همت این مبارزات در دورانی جریانات چپ مانند کومله و چریک وپیکار و همچنین شکل گیری شورای کارگران  “بنکه زحمتکشان” و دیگر سنتهای اولیه کمونیستی و آزادیخواهانه از جمله در کردستان ایران قد علم کرد. تاریخ و جنبش و سنتی نوینی که حزب دموکرات و زمان قاضی محمد هرگز به خود  نه تنها نزدیک ندیده است که به اندازه جمهوری اسلامی مخالف عروج این مبارزه و فرهنگ و انقلابی گیری نوین کارگری و سوسیالیستی مردم زحمتکش جامعه کردستان بود و هست. در این تاریخ است که برای اولین بار پارتیزان و چریک و پیشمرگ هایی  پیدا میشوند که با آرمان سوسیالیستی و آزادیخواهی و سکولار و شعار زنده باد سوسیالیسم پاسخ یورش جنایتکاران اسلامی می دهند و جان باخته اند،  اولین بار بوده  در این ابعاد اجتماعی زنده باد آزادی و برابری  انسان در این منطقه به اهتراز در می آید  و به پرچم جنبش کارگری و آزادیخواهی کورد زبانان تبدیل میشود، و همین ناسیونالیسم کورد همزمان با جمهوری اسلامی با زور نظامی و تعرض وقیحانه خواست نابودش کنند، شکست خوردند و نتوانستند.

الان متأسفانه از جانب برخی از شرکای قدیم ما درآن تاریخ به آن تاریخ و مبارزه در جهت خدمت به ناسیونالیسم پشت کردند و آسیب رسانده اند و از این روند برای امر دیگری از جمله کرنش بردن به جمهوری اسلامی سوإستفاده میکنند، که خود من هم بخشی از این تاریخ پرافتخار سوسیالیستی و انقلابی در جامعه هستم.

میخواهم بگویم جمهوری اسلامی این چیز ها را میداند. از کوردستان ضربه خورده، به ویژه از جانب ما کمونیستها. در کوردستان علاوه بر اینکه پیروزی نظامی را به دست اورد، ( این هم ضمن اینکه بر میگردد بر سیاست همیشه تسلیم طلبانه حزب دمکرات، عمدتا ناشی از  ناتوانی و نبود استراتژی درست سیاسی-نظامی رهبران آن وقت جریان چپ، غالب بودن سنت ناسیونالیستی بر فعالیت ما ها، خصوصا بر رهبری آنزمان کومله بود) اما به قیمت گرانبها  جمهوری اسلامی و ترورییستهای تازه به دوران رسیده سپاه پاسداران  نیزتمام شد. در دهه شصت در عین حال که دهه پیروزی نظامی رژیم در کردستان است، اما دهه از بین بردن بخش زیادی از نیرو های جمهوری اسلامی نیز بود. در نتیجه جمهوری اسلامی از این  تاریخ میترسد! میخواهد به هر شکلی شده نگذارد این تاریخ ، از جمله تاریخ مبارزه توده ای و مسلحانه کمونیستها از نو او را چلنچ کند و دست جمهوری اسلامی را از سر جامعه کردستان قطع کند.  این نظام همیشه از تاریخ آزادیخواهانه و انقلابی چپ و کارگری در کل ایران و کوردستان وحشت داشته و دارد!، به خصوص از این میترسد اگر دوباره اتفاق بیافتد پایه های جمهوری اسلامی ویران میشود، مرد سالاری و مذهب و ضد زن بودن جمهوری اسلامی از ریشه کنده میشود، و هر آنچه که جمهوری کثیف و جنایتکار اسلامی تحمیل کرده و کاشته در عرض چند ماه و چند سال دودش خواهیم کرد و بجایش آزادی و برابری و امنیت و رفاه همگانی تامین خواهیم کرد!.

 

اما همین رژیم میداند که این پایه ها از جانب حزب دموکرات خراب نمی شوند! از جانب شرکایی حزب دمکرات، سازمانهای عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده خراب نمیشود!، چرا که سیاست اینها در خیلی موارد تفاوت پایه ای با رژیم اسلامی ندارد. ممکن است  مقداری رفرم “کوردی” بیشتریی بکنند، ممکن است اعتراضات  “خانوادگی” هم داشته باشند اما هیچیک از ارگان  سیاسی، فرهنگی و نظامی و اداری که جمهوری اسلامی و سیستم ظالمانه سر مایه داری بر آن استوار است نه تنها از بین نخواهد رفت که با غلیظ تر کردن عوامفریبیهای “ناسیونالیستی-کوردی” ستمهای مضاعف تری را نیز بر ستمها و نابرابریهای موجود اضافه خواهند کرد.، نه برابری زن و مرد، نه  قدرت مذهب و مسجد، نه ابزار سرکوب و زندان، نه ترور مخالفین، نه سرکوب کمونیستها و کارگران، نه آزادیهای سیاسی،… از جانب سازمانهای نامبرده اصیل ناسونالیستی کوردی به نسبت دوره حاکمیت جمهوری اسلامی بهتر نخواهد شد. این سیستم و فرهنگ غالب نه به وسیله سیاست و اهداف آنها و نه پ.ک.ک و پژاک و خبات خراب نمی شوند. این سنتها و فرهنگ و قوانینی ضد انسانی که جمهوری اسلامی چهل سال است به مردم تحمیل کرده است فقط از جانب یک جریان کارگری و آزادیخواهانه و سوسیالیستی میتواند زیرو رو گردد و کاملا از زندگی شهروندان کنار زده شود.

این کنگره ها را برای این میگیرند له  صدای طبل فرهنگ کوردی را با صدای شمشیر حضرت علی و روزه خوانی امام حسین شان در هم ادغام کنند تا بتوانند با ساز “حلال شیعه-کوردی” شان همنوا گردد. هنگامی که این موضوع به امر واقعی بخش قابل توجه ای از نیروهای ناسیونالیسم کورد تبدیل شده است چه فرقی میکند سیستم و نظام چکاره است و چکار میکند. تو وقتی در سیستم و منافع آن سهیم و شریک شدید بقیه داستان آسان حل خواهد شد. تو برولباس کوردی بپوش و درس خودت را بخوان و عکس خامنه ای هم پشت سرت باشد، اگر خیلی هم ناراحتی عکس رهبر خودت را هم  کنار عکس خمینی و خامنه ای بگذار مشکل شما و جمهوری اسلامی حل میشود. به نظر من جمهوری اسلامی اگر از روز اول با این ها سازش میکرد اصلاً حزب دموکرات به این شکل درست نمیشدو به این مرحله نمیرسید. جمهوری اسلامی حتی به دلیل رفتار تند و فاشیستی کاری کرد حتی برادران مجاهدین خلق اش هم به اپوزسیون تبدیل شوند. اما با اندکی نرمش توانست بخش دیگری از همین نیروهای جنبش ملی و مذهبی در نقاط مختلف کشور از جمله در کردستان در سیستم جمهوری اسلامی ادغام و بخشا به ثروتهای باد آورده دست پیدا کرده اند و اساسا این بخش از ناسیونالیسم مسلمان و غیر مسلمان باعث تداوم بقای جمهوری اسلامی در کوردستان شده اند.اساساً آن ها جمهوری اسلامی را در کوردستان نگه داشته اند. برگزاری چنین کنگره های محصول این روند، و  همانطوی که قبلا اشاره کردیم در راستایی استراتژی بقای جمهوری اسلامی و کشاندن بخش هر چه بیشتری از جنبش بورژوا ناسیونالیست کورد به زیر چتر سیاستهای خود به مثابه یکی از جنایتکارانه ترین و مجرمترین دولت بورژوا-اسلامی تاریخ .

 این کنگره مرتجعین اسلامی و ناسیونالیستی  با “ناودار” قلمداد کردن یک مشت خواننده و عناصر حاشیه ای و کاسه لیس بزرگترین توهین به شعور مردم سنندج، مردم کردستان و افکار عمومی کردند، آنها با  کنگره “ناودار”های بی مایه شان همان هدفی که پیشتر تشریح کردیم  این پیام را به همه دادند که گویا، بجز این چند کاسه لیس، صف صدا و هزارها هنرمند و سیاستمدار و تحصیلکرده و انسانهای خوش نام جامعه له خودشآن را نفروخته اند،  وآن هزارها انسان واقعا خوشنام و الگوئی جامعه کردستان که در میدانها مختلف  مبارزه و در زندانها و با شلیک اوباش این حکومت فاشیست کشته شده اند “ناودار” نیستند!، کار اینها در همین شهر سنند توهین به  امثال جمال چراغ ویسی های است که هزار برابر “خوشنام تر” و “محبوب تر” و سر بلند تر از امثال خالقی ها بوده و هست. جمال چراغ ویسی را اعدام کردند در همان شهر سنندج، ده ها و صدها انقلابی دیگر را اعدام و یا ناچار به ترک کشور کرده اند حالا باید بپذیرم همین رژیم اعدام و ترور با همکاری یک مشت اوباش مواجب بگیر “مشاهیر کورد” جلومان گذاشته اند که ازشان قدر دانی کنیم، نخیر! شرمشان باد! که زیر بار پروژه های جمهوری اسلامی رفته اند.

جمهوری اسلامی کسی را به کنگرهاش میبرد ضربان قلبش با ضربان قلب جمهوری اسلامی بزند، ضد و مخالف  نباشد، حداقل  موازی باشد و جمهوری اسلامی را خنثی نکند،  در چهار چوب استراتژی بقای جمهوری اسلامی یکدیگر را تکمیل کنند. امیدوارم مردم ازادیخواه کوردستان  وصف انسانهای مبارز و شرافتمند شهر سنندج  این مضحکه را تحریم کرده باشند، علیه آن موضع بگیرند، و نشان بدهند هوشیارتر از آنند که یک مشت خود فروخته، یک مشت مزدور جمهوری اسلامی بتوانند با پوشیدن دو تیکه پارچه لباس کوردی نهادهای جنایتکار این نظام بتوانند افکار عمومی شهروندان را مهندسی کنند و فریب بدهند، امیدوارم همانند این چهل سال، با قامت بلندتر و اراده انقلابی تر متحدانه برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی و همه بساط فارسی و ترکی و کوردی آنها و علیه  با کلیه پروژه های ارتجای از نوع “کنگره مشاهیر” را به زودی منهدم کنیم و یک دنیای آزاد و برابر برای همه، و یک راه حل انسانی و پایدار برای حل ستم ملی و مسئله کرد انتخاب و به سر آنجام برسانیم.

به جای حمله به خالقی و افراد  باید به اساس فکر و سیاست و جنبش هایی که این راه را به ما نشان میدهند، به کلیت جمهوری اسلامی، و به  ماهیت ناسیونالیستی و مذهبی عقب افتاده ای که چنین کار هایی انجام میدهد تمرکز داشت و معترض بود. جمهوری اسلامی باید گورش را گم کند! نه فقط در کوردستان بلکه در همه ی ایران!، چه “مذاکره” بکند یا نه ، چه کنگره “مشاهیر کورد” برگزار کند چه نکند، تنها راه نجات و رهائی قطعی سرنگون کردن این حکومت است با قدرت و بازوی خودمان و با قدرت نیروی سازمانیافته کارگری وآزادیخواهانه ی خودمان، زیر پرچم سوسیالیسم، از سنندج و بوکان و سقز تا تبریز و تهران و همه نقاط کشور. این است وظیفه مبرم همه مبارزین راه آزادی و برابری و همه کسانی که آرزوی سرنگونی فوری جمهوری اسلامی را دارند.  زنده باشید!

توضیح: این متن پیاده و ادیت شده گفتگویی است که “صدای سوسیالیسم امروز” به زبان کردی با رفیق سلام زیجی در تاریخ.١٣ تیر١٣٩٨(۴ جولای ٢٠١٩)، قبل شکستن سکوت چند روزه و اقرار اجباری”نماینده” یا نمایندگان جریانات ناسیونالیست کورد شرکت کننده در مضحکه “مذاکره “سری با جمهوری اسلامی” در نرویژ  انجام داده بودند.

 گفتگوی تصوری از جانب رفیق ناصر زیجی و پیاده کردن و ترجمه آن به زبان فارسی از جانب رفیق تینا خلیفه ی صورت گرفته است. ضمن تشکر فراوان از هر دو رفیق یاد آوری میکنیم به منظور رسانده  کاملتر نظرات مصاحبه شونده در مواردی در متن فارسی اصلاحات ویا توضیحات بیشتری اضافه شده است. این هم لینک فایل تصویری گفتگو به زبان کردی: http://www.hawpshti.com/19/?p=2700&fbclid=IwAR0G62W71u-lOq0eSAPOBZ6pm52pd4cyB_DevKZ4rPHyBypdTcvzy4JJRbQ

Iransocialist2017@gmail.com