از عید پاک تا پاپانوئل هاى اسلامى!

 

عید پاک از مهمترین تعطیلات سال است.  این عید از مقدسترین مناسبتهاى مذهبى مسیحیت بشمار میرود. در همین ایام است که مسیح به صلیب کشیده میشود. شام آخر، وصایا، چگونگى رفتار شاگردان چهارگانه، روایت عروج به جل اجل از سنگ بناهاى مسیحیت بشمار میروند که همگى در همین به این روزها گره میخورند. بخش مهمى معجزات، از ادعاى حقانیت دین مسیحیت و ادعاى برترى این دین بر شعبات دیگر الهى ریشه در همین چند روز دارند. همزمان با عید پاک پرحرارت ترین تحرکات مذهبى مسیحى در گوشه و کنار جهان بحرکت درمیاید. عید پاک هیزم آتش بسیج احساسات مذهبى توسط صدها هزار کلیسا و کشیش میگردد. این مناسبت، در بسیارى کشورها روز بازار سینه زنى و زنجیر زنى و انواع سنتهاى مذهبى خشن و خون آلود است.


اما در دل دنیاى متمدن تر عید پاک سراپا متفاوت است، سوئد یک نمونه گویاست. در اینجا اثرى از دراماتیک مناسک مذهبى دیده نمیشود. درست در نقطه مقابل سرنوشت مسیح در جنجال یکى دو هزار سال قبل، عید پاک مصادف با آرامش و تفریحات دنیوى و خانوادگى است. تنها نشانه از مسیح، قدردانى عمیقى است که از وى براى برگزیدن چنین مقطعى  براى سفر به آسمان انتخاب کرده است. تعطیلات چند روزه در شروع بهار، بهترین وقت مناسب براى رفت و روب انبار، آماده سازى کلبه هاى ییلاقى، احوالپرسى از خانواده و تعویض لاسیتکهاى زمستانى اتوموبیل، همگى با هم یک فرصت استثنایى و غنیمت براى  تازه تر کردن نفس براى دور دیگرى از کار و درس تا از راه رسیدن تابستان را بدست میدهد. اما با گذشت زمان عید پاک، با سنتها و عادتهاى تازه ترى هم گره خورده است.
اینجا بدور از دغدغه توصیه هاى انجیل مقدس در اشاره به شام آخر مسیح، عید پاک بمعناى خوردن و نوشیدن و بقول شرکتهاى زنجیره اى ایام شکم چرانى است. در نقاط مختلف دنیا دستجات مذهبى اجتماعات و خیابانها را به اشغال درمیاورند، آدمها خود را به میخ میکشند و با تعزیه و موعظه فضاى آغشته به ترس و عزا را میافرینند. اینجا، در فضایى یکسر متفاوت، در فضایى مملو از  آرامش و صلح و صفا، تعطیلات عید پاک، دوست داشتنى ترین تعطیلات سال بحساب میاید. دنیایى از رنگهاى شاد، شکلات و خوردنى ها، خود شیرینى جوجه ها و خرگوشها و سخاوتمندى ویژه بزرگسالان همه چیز را براى لذت و آرامش کودکانه جامعه فراهم میاورد. براى رعایت انصاف نباید از قلم انداخت که خود کلیسا در ایجاد این فضا و بخصوص براى کودکان نقش فعالى ایفا میکند.  اینجا اثرى از فشارهاى مذهبى و براى تحمیل مستقیم جنبه هاى مذهبى  دیده نمیشود. کلیسا موى دماغ لذتهاى دنیوى، حتى در ایام مقدس مذهبى نیست. کلیساها تقریبا خالى میمانند، اما کماکان سخت نیست تشخیص داد که  کلیساها و مسیحیت برنده اصلى ایام عید پاک باقى میمانند.
بخصوص عید پاک سال ٢٠٠٩ ویژه بود. دو هفته قبلتر قانون ازدواج رسمى براى زوجهاى از جنس مشابه از تصویب پارلمان گذشت.  جناب پاپ در واتیکان با اظهارات پر جنجال در مورد مصرف کاندوم با ارجاع به پیامهاى افراطى مسیحى به استقبال عید پاک رفت. جلوى دماغ ایشان، در اروپا، یکى پس از دیگرى کلیساها و کشیشها آمادگى خود را براى جارى کردن خـطبه مذهبى ازدواج در مورد همجنسگرایان اعلام میدارند و در تصویر روایتى "امروزى و مدرن " از مسیحیت، گوى سبقت را از یکدیگر میربایند. سازمانها و ارگانهاى مدافع حقوق همجسنگرایان هزار بار حق داشتند که پیروزى خود را در آستانه عید پاک و با  انتشار ورژن ویژه از تابلوى نقاشى مشهور شام آخر، سربلندانه  جشن بگیرند. جامعه سوئد در سال ٢٠٠٩ مثال گویایى براى توضیح معماى جان سختى و چگونگى چنگ انداختن مذهب در دل جامعه مدرن انسانى و حتى در دل به کرسى نشاندن ضد مذهبى ترین  خواستهاى تاریخ انسانى است. پاسخ این معما از طرفى در قدرت انعطاف کلیسا نهفته است. کلیسایى که شم بقا دارد. منافع زمینى خود را میشناسد. این کلیسا تعادل قوا را تشخیص میدهد. درگیر در جبهه هاى متعدد، هر جا لازم باشد از عقب نشینى ابایى ندارد.
جنبه اساسى دیگر در رمز تداوم حیات کلیسا در دست انداختن دستگاه مذهبى به کودکان و مدارس است.  هر روز هفته و بخصوص در ایام عید پاک کودکان را در مدارس به سمت کلیساهاى محله قطار میکنند. هر هفته ساعتها همه اتوریته و اعتبار مدرسه را یکجا در اختیار کلیسا و کشیش و داستانها انجیل قرار میدهند تا به میل خود دنیاى کودکان را شکل بدهند. روزانه از کانال دهها رسانه و از جمله فیلمها و اسباب بازیها و کتب درسى مستقیما کودکان و تلقیات آنها از خود و دنیا و سرنوشت پیشاروى خود را مورد حمله قرار میدهند. اینجا و در این جبهه کمتر نشانى از "انعطاف" کلیسا  را میتوان سراغ گرفت. اینجا روایتها به نسخه اصلى شباهت بیشترى دارند. اینجا موعظه ها شفاف تر و خط و نشان کشیدن الهى واضح تر است. همانقدر که کودکان را گول میزنند، همانقدر هم آنها را میترسانند.  این هنوز تمام تصویر نیست. باید به مدارس رسما مذهبى سر بکشید. در یک کشور باصطلاح سکولار و مدرن آنچه که در این مدارس میگذرد چیزى کمتر از ننگ آشکار نیست. در مدارس مذهبى مسیحى(مابقى مدارس مذهبى دست کمى ندارند) ، در مدارسى که بخشا به شعبات سکتهاى ترسناک مذهبى مرتبط هستند، در آنچه به این کودکان معصوم تدریس میشود، در آنچه بعنوان ارزش و الگوى رفتارى انسان دیکته میشود، یک فاجعه در جریان است. انعطاف ذکر شده در قاموس کلیسا و به حراج گذاشتن آداب زناشویى مسیحى و کل عقب نشینى کلیسا را باید در کنار سنگرهایى که هنوز در دست دارد، در کنار جولان در مدارس و تعرض به کودکان قرار داد. اینها مشت رند هستند، اینها عقل معاششان بر همه چیز میچربد، اینها ژنرالهاى هفت خط حمله به انسان و انسانیت هستند.
و اینجا اسلام از راه میرسد.  دیدن سردمداران دین مبین که تند تند از روى دست کشیشان کپى میکنند واقعا تماشایى است. رنگ و روى مناسک و مناسبتهاى مذهبى اسلامى در همین جهت در حال پوست انداختن است. عید فطر و رمضان و قربان غیره تبدیل به فستیوالهاى سرگرمى کودکان شده اند که در آن  آخوند و سرایدار مساجد با خروس قندى دنبال کودکان راه میافتند و براى خبرنگار "ستون اسلامیون انتگره" در باب تاریخچه بازى فوتبال ائمه اطهار در کوچه پس کوچه ها
ى کوفه داد سخن میدهند.  جالب اینجاست که مساجد کاسه داغ تر از آش براى مسیح و مناسبتهاى مذهبى مسیحى پستان به تنور میچسبانند. بعد از تخم مرغ رنگ کردن و بادکنکهاى رنگى سر در مساجد، بزودى نوبت پاپانوئل هاى اسلامى در پاى منبر مساجد هم خواهد رسید! در لابلاى این بازارگرمیهاست که حجاب کودکان، تفکیک دختران از پسران، نماز و روزه اجبارى کودکان و امثال آن به بخشى از بازی و تفریح بچگانه نزول داده میشود. براى یک زخم دیده از حکومت اسلامى، براى کسى که دو کلمه معناى عربى دعاهاى صبحگانه اسلامى سر در میاورد، براى ما که مناسبتهاى مدارس نوع اسلامى را تجربه کرده ایم؛ فریبکارى این اداها و این نان قرض دادن میان پیروان ادیان برادر،  چندش آور است.
جامعه سوئد یک نمونه است. از امریکا تا دل اروپا، از این دسته کشورها و نوع سکولاریسم و تمدن آنها فراوان است. بقاى مذهب در این جوامع یک معادله سر راست است. مذهب از بنیادهاى جامعه است و قرار نیست که حذف بشود. سنگینى سایه مذهب به سادگى به رسمیتى گره خورده است که در کل سیستم جامعه درتنیده شده است. ازدواج و طلاق و تولد و تدفین شهروندان تنها گوشه اى از کارکردهاى جامعه است که دربست به این دستگاه سپرده شده است. کشیش و کلیسا و روایت مذهبى در تشریفات و روزمره جامعه در هم تنیده است. تعطیلات مذهبى و مناسک هاى مربوطه از جمله ابزارهایى است که تا اطلاع ثانوى حتى به کافرترین مردمان، هویت رسمى مذهبى جامعه را شیر فهم میکند.  سیستم آموزشى و مدارس، آن ابزار موثرى است که نسل بعدى مومنان را جدا از نیت و درجه ایمان والدین تضمین میکند. هر چقدر که کشمکشهاى اجتماعى رنگ و بویى از سکولاریسم را به جامعه تحمیل کند، به همان اندازه تحمیل مذهب در عرصه هاى دیگر تشدید میشود. راه مشترک و همنوایى انواع شعبات الهى از یهود تا اسلام و مسیحیت در این جوامع ماهیت مشترک طبقاتى آنها را بیش از همیشه آشکار میسازد. شباهت مدارس مذهبى این ادیان در سوئد واقعا خیره کننده است.
تعطیلات عید پاک یکبار دیگر یادآور سایه سنگین و سمج مذهب در کل روزمره جامعه و در هر گوشه و کنار زندگى ما بود. خوشى و سعادت امروز و تضمین زندگى انسانى و شایسته براى فرداى فرزندانمان در گرو طرد کل تشبثات مذهبى  است. ما هنوز یک تصفیه حساب قدیمى ناتمام  بر سر سکولاریسم را با بورژوازى بدهکاریم. چاره اى بجز پایان این راه نیست. کوتاه کردن دست مذهب از مدارس یک قدم فورى در اینراه است.
مصطفى رشیدى
١٢ آپریل، روز عید پاک سال ٢٠٠٩

 
نویسنده مقاله سخنگوى نهاد اول کودکان در سوئد است.
www.barnenforst.se