آرشيو مطالب سايت آزادى بيان

www.azadi-b.com

آرشيو مطالب سايت آزادى بيان

نگاهی به سازش احزاب ناسیونالیست کرد و پُز سوسیالیسم کومله

نگاهی به سازش احزاب ناسیونالیست کرد و پُز سوسیالیسم کومله
بعد از به اتمام رسیدن “کنگره مشاهیر کرد” بار دیگر ناسیونالیسم کرد با شور و اشتیاق توصیف ناپذیر از طریق “ مرکزهمکاری احزاب ناسیونالیست کرد” در باتلاق جمهوری اسلامی ایران قدم گذاشته و رسواتر از همیشه به دنبال دستیابی به قدرت ناچیز زیر لوای این رژیم فاشیست جنایتکاراست. بعد از نشست مخفیانه جریانات ناسیونالیستی کورد با نمایندگان جمهوری اسلامی در نروژ، جریانات کردستانی متشکل از سازمان “زحمتکشان” کردستان، سازمان “انقلابی” “زحمتکشان” کردستان،حزب دمکرات کردستان ایران و‌حزب دمکرات کردستان بود، اول جریانات قومی قبیله یی جبهه ی ناسیونالیسم کوردی در تلاش برای مخفی کردن مساله بودند و با شیوه های به غایت بی پرنسیپانه این مساله را مخفی می کردند و به افکار عمومی دروغ می گفتند، اما با توجه به اینکه این خطر را حس می کردند، که خبر این مساله از جانب جمهوری اسلامی درز کند، در ابتدا به صورت نیم بند و بعد از ان به صورت علنی ملاقات خود با سران جنایتکار جمهوری اسلامی ایران ، ملاقاتی که با میانجیگری یک ان جی اوی امپریالیستی و جنایتکار متعلق به کشور نروژ ردیف شده بود، به لکنت زبان افتاده و این بار وقتی که مسائل به صورت علنی در سطح رسانه یی به گوش افکار عمومی جامعه ی کردستان و ایران رسید، در اوج بی شرمی طلبکار شده و این اقدام سازشکارانه و فروش منافع مردم را در راستای اهداف مردم کردستان خواندند. چنین سیاست ریاکارانه را میتوان در اطلاعیه ی کمیته مرکزی کومله نیز مشاهده کرد. در اطلاعیه کمیته مرکزی آمده است که :” در روزهای اخیر اطلاعات جسته و گریخته ،ناروشن و مبهمی دایر بر نشست نمایندگان از طرف “مرکز همکاری احزاب ناسیونالیست کردستان” با نمایندگان جمهوری اسلامی در رسانه های جمعی انتشار یافته است”.‌ ۱*
این نشست بار دیگر ماهیت احزاب نامبرده را برای همگان عیان تر کرد و نشان داد که این احزاب به اندازه ی جمهوری اسلامی به منافع توده های کارگر و زحمتکش در کردستان مرتبطند و اگر در فردای تحولات سیاسی به عنوان پیشمرگ جمهوری اسلامی با لباس کوردی تفنگ در دست بگیرند، بی گمان مثل جمهوری اسلامی اول کمونیست ها و انقلابیون رادیکال را پاکسازی خواهند کرد. رژیم در حال سقوط جمهوری اسلامی که به کلی قدرت و توانایی خود را برای مقابله ی توده ی میلیونی مردم ایران از دست داده است، از این نشست تنها در راستای تمدید حیات و تجدید قوای خود بهره برداری می کند و برای این نیروهای به اصطلاح اپوزیسیون کورد هم رسیدن به قدرت محلی زیر حاکمیت جمهوری اسلامی در اولویت قرار گرفته است و این مساله در نهایت در راستای افزودن عمر ننگین رژیم فاشیست جمهوری اسلامی ایران و حدادی کردن ماشین کشتار رژیم است. چنین بند و‌ بست و معاملات را میتوان در ماهیت سیاسی-طبقاتی احزاب نامبرده تعریف کرد. اگر به پیشینه ی حزب دمکرات کردستان ایران بخصوص در دوران رهبری قاسملو و بعدها شرفکندی بنگریم متوجه خواهیم شد که حزب نامبرده در این زمینه از هیچ سیاست سازش کارانه ی دریغ نکرده است و‌ همواره سیاست مذاکره و‌ تن دادن به رژیم اسلامی یکی از محورهای اصلی این خط بوده است. ولی این حزب فاقد ان مکانیزم لازم بود که بتواند وارد معامله ی شود که از جمهوری اسلامی ایران امتیاز بگیرد.
ناگفته نماند که جریانات شبه شوینیستی موسوم به کومله امروزه در تلاش هستند که گوی سبقت شوینیسم کرد را از احزاب موسوم به دمکرات بربایند. عمر ایلخانی زاده، رهبر سازمان “انقلابی” “زحمتکشان” کردستان در طی مصاحبه ای با تلویزیون اینترنشنال می گوید :” اساساً ما کومله و حزب دمکرات،یعنی دو حزب اصلی کردستان ایران همیشه خواستار این بوده ایم که از راه گفتگو و راه حل سیاسی مساله کردستان با دولت مرکزی را حل کنیم”۲*
این احزاب در حالی به چنین سازشی تن داده اند که جمهوری فاشیست سرمایه داری ایران از یکسو مشروعیت خود را نزد اکثریت جامعه ی ایران و همچنین جامعه ی کردستان از دست داده و‌از سوی دیگر در بحران های سیاسی،اقتصادی و اجتماعی دست و پا می زند وعلاوه بر آن تحریم های اقتصادی کشورهای غربی به خصوص امریکا،رژیم فاشیستی ایران در انزوای بین المللی قرار گرفته است. رژیمی که تاریخش با جنایات خونین،جنگ هشت ساله ایران و عراق، قتل عام هزاران انسان آزادیخواه،کمونیست و مبارز، سرکوب وحشیانه ی فعالین سیاسی و مدنی و غیره،برپایی جوخه های اعدام، گسترش اعتیاد در سطح میلیونی در جامعه ی ایران، بیکاری،فقر،فلاکت،تن فروشی،کلیه فروشی و فروش سایر اعضای بدن، عدم امنیت اجتماعی در سطح چشمگیر،اختلاس های میلیاردی مسئولین و غارتگران و صدها پرونده ی سیاه دیگرعجین است.
با توجه به چنین کارنامه ی ننگین و سیاه رژیم، مذاکره با رژیم جمهوری اسلامی ایران در هر فرم و شکل “مخفیانه یا علنی”،مشروط یا غیر مشروط از جانب تمام انسان های آزادیخواه،کمونیست ها،مبارزین واقعی صفوف انقلاب به طور کلی محکوم و فاقد هر گونه اعتبار است. اما همانطور که قابل رویت است در اطلاعیه درج شده ی کومله که کوچک ترین شفافیت و صراحتی در ان به چشم نیمخورد مذاکرات علنی احزاب ناسیونالیست کردی با رژیم فاشیستی ایران نه تنها محکوم بلکه یکی از گزینه هایی است که این احزاب میتوانند در مقابل رژیم از آن “بهره” گرفته و‌ در شرایط خاص ورق این بازی از قبل باخته را رو کنند.
با گذشت یکسال و نیم از مماشات احزاب ناسیونالیست ،کومله با انتشار اطلاعیه ی با تکیه کردن به عباراتی مبنی بر اینکه “ما هرگونه مذاکره پنهانی و به دور از چشم مردم را رد می کنیم. مذاکره نه تنها نباید شور مبارزاتی مردم را تقلیل دهد،آنها را در حاشیه و در انتظار نگهدارد،بلکه برعکس پیشرفت هر گام مذاکرات باید امکان گسترش بیشتر مبارزه انان را فراهم اورد. از اینرو مردم حق دارند که از جریان مذاکره ای که به زندگی و‌حقوق پایمال شده آنها مربوط است اطلاع داشته باشند. علنی بودن مذاکرات در عین حال به مردم نیز امکان می دهد،نیروهای مذاکره کننده را در روند مذاکرات بهتر بشناسند و محک بزنند”، از همان ابتدا درصدد این بوده است که سیاست های سازش مآبانه ی احزاب شرکت کننده را توجیه نماید. اظهارات ابراهیم علیزاده،صلاح مازوجی و حسن رحمان پناه گویای خیلی مسائل است. در این مدت شماری از اعضای کمیته مرکزی کومه له در طی مصاحبه های تلویزیونی به شیوه ی مستقیم و غیر مستقیم سعی در توجیه سیاست های الترا راست روانه ی حزب “مطبوعشان” اظهار نظر کرده و یا اینکه دست به قلم برده اند.
رهبری کومله با رجوع به جریان مذاکرات “ هیئت نمایندگی خلق کرد” با خمینی جلاد و نمایندگان جنایتکارش در دولت موقت سال ۱۳۵۸ در تلاش است که به نوعی نشست “ مرکز همکاری احزاب ناسیونالیست کرد” با جمهوری اسلامی ایران را مشروعیت ببخشد و دست همکاری کومله و مخفی نگهداشتن توافقات قبلی را به عنوان سیاستی در راستای منافع جامعه ی کردستان تعریف کند.
نشست “هیئت نمایندگی خلق کرد” به ابزاری تبدیل شده که احزاب ناسیونالیست کرد و کومله قصد دارند که سیاست های خائنانه شان را بر پایه ی آن توجیه کنند. عمر ایلخانی زاده نیز همانند ابراهیم علیزاده در جریان همان مصاحبه ی تلویزیونی به این مساله اشاره می کند. بر هر انسان  آگاه این امر روشن است که مقایسه ی عملکرد دو هیئت نامبرده در شرایط کنونی و با توجه به موقعیت جمهوری اسلامی ایران در منطقه و بحران های داخلی تنها میتواند در ذهن افرادی مورد قبول واقع شود که کوچکترین درکی از مسائل سیاسی،اجتماعی و اقتصادی در اختیار ندارند یا سیاست را از زاویه ی ایدئولوژی بورژوایی و سازشکاری لیبرالی می نگرند.
عصبانیت سطحی کومله به “مرکز همکاری احزاب ناسیونالیست کرد”را میتوان به دعوت نشدن این حزب از جانب هیئت نامبرده مرتبط ساخت،زیرا کومله از یکسال و نیم قبل در آرزوی مذاکره با رژیم جمهوری اسلامی ایران بوده و کماکان نیز این آرزو را در سر میپروراند.همانطور که مشاهده کردید ابراهیم علیزاده در مصاحبه ی “به رنامه ی تایبه ت” بجای نقد و به چالش کشیدن نشست مخفیانه با رژیم جمهوری اسلامی ایران تنها به صورت کلیشه ی به پیرامون این مسئله پرداخت. هم در مصاحبه ی تلویزیونی نامبرده و هم در اطلاعیه کمیته مرکزی کومله هیچ گونه سیاست صریحانه رو به جامعه ایران و کردستان به چشم نمیخورد.
احزاب ناسیونالیست در طول تاریخ حیات ننگینشان مدام در حال سازش و امتیاز دادن با رژیم فاشیست سرمایه داری اسلامی ایران بوده اند و شک نداشته باشید که این سیاست همچنان ادامه خواهد داشت.احزاب ناسیونالیست کردی کوچکترین اعتقادی به مساله انقلاب و مبارزه از طریق قدرت مردم ندارند و همواره به عنوان سوپاپ اطمینان رژیم عمل کرده اند. سیاست های این قبیل احزاب همواره با حرکت و مبارزات جامعه کردستان بر علیه رژیم جمهوری اسلامی ایران کاملاً در تضاد بوده است.
کومه له امروزه بیش از هر دوره ی به دنباله روی سیاست های این احزاب مبدل گشته که مدام در حال نوسان بین سازش با رژیم فاشیستی سرمایه داری ایران از یکسو و دولت آمریکا،اسرائیل،عربستان سعودی و سایر شرکاء از سوی دیگرهستند. احزابی که بدون وابستگی به قدرت های منطقه قادر نیستند حتی برای مدت ۲۴ ساعت مستقلانه عمل نمایند و سیاست مشخصی را اتخاذ کنند. احزاب ناسیونالیست جهت حفظ منافع خود از یکسو با قدرت طلب های منطقه همکاری می کنند به امید اینکه جناح حاکم را بدر کنند و در گوشه ی از جغرافیای سیاسی کردستان قدرت را بدست بگیرند و‌ از سوی دیگر بدنبال ناامیدی از دولت آمریکا و شرکای منطقه در صدد هستند که با رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی ایران به امید اینکه خط شوینیستی کردیشان را ابقا کنند به سازش برسند.
مردم انقلابی و آزادی خواه کردستان تحت هیچ شرایطی چنین سیاست های سازش کارانه را قبول نخواهند کرد و به روز خود بایستی با این احزاب شبه جمهوری اسلامی ایران به صورت کاملاً جدی برخورد کنند و انان را به انزوای سیاسی بکشانند. چنین سیاستی بدون کوچکترین ملاحظه و تردیدی از جانب مردم انقلابی کردستان مردود و غیر قابل توجیه است.
کومله و “قطب بندی” های دروغین
عده ی غافل و در خواب فرو رفته می کوشند که با مطرح کردن جناح راست و “چپ” درون کومله سیاست های راست روانه ی خود را توجیه کنند و به عبارت دقیق تر اب در آسیاب خط ایدئولوژیک،سیاسی و تشکیلاتی راست گرایانه ی ابراهیم علیزاده و‌ یارانش بریزند. اگر صلاح مازوجی خود را حامی و پشتیبان خط به اصطلاح سوسیالیستی درون کومله میداند، چرا راهکار رادیکالی برای عبور از کومه له ارائه نمی دهد و سیاست انتظار و انتقاد دوستانه را به پیش می برد؟
بحث ما این  که چه کسی خوشش می آید و که خوشش نمی آید نیست،بلکه با کدام بهانه و با پناه بردن به کدام مسئله ی تئوریک میتوان چنین سیاستی را توجیه کرد و انرا به عنوان خط سوسیالیستی درخور جامعه داد؟ آیا صلاح مازوجی به عنوان رهبر به اصطلاح “خط چپ درون کومله” در جریان چنین سیاستی نبوده که کومله قریب به یکسال و‌ نیم است علنی نکرده است ؟ زمانی که جمهوری فاشیست سرمایه داری ایران از یکسو رامین حسین پناهی،لقمان و زانیار مرادی و سایرین را به جوخه ی اعدام سپرد و از سوی دیگر یورش وحشیانه به مقرات حزب دمکرات را آغاز کرده بود رهبران این احزاب در حال بند و بست و سازش با مقامات رژیم اسلامی ایران بودند.
آیا جناح به اصطلاح چپ درون کومله همانند ابراهیم علیزاده و جناح راست درون حزبی نگران تفرقه بین احزاب ناسیونالیست کردی و به سردی گراییدن روابط کومله با احزاب ناسیونالیست کردستانی نیست؟ سکوت جناح موسوم به چپ کومله در قبال سیاست های کومله به طور شفاف بیانگر این مساله است. آخرین نمونه ی چنین سیاست سازش کارانه را میتوان در قبال پرونده ی ترور سامان دانشور بدست نیروهای میلیشیایی سازمان پژاک با صراحت مشاهده کرد.
هر فردی که کوچکترین درک واقعی از مسائل درون تشکیلاتی کومله و خط مشی این جریان داشته باشد بخوبی واقف است که شکل بندی قطب بندی های چپ و راست کاریکاتورگونه تنها حربه ی است که بواسطه ی آن می کوشند که دل شماری از فعالین چپ و کمونیست درون حزب را از خود نرنجانند و به امید پیروزی “قطب سوسیالیستی” بر جناح راست حفظ نیرو و تشکیلات داری کنند.
کومله که سال های طولانی است مسیر حیاتش را مشخص کرده و جهت بدست آوردن مشروعیت ناسیونالیستی با احزاب ناسیونالیست کرد از هیچ تلاشی دریغ نکرده است، امروز دیگر عملا در جبهه ی راست قرار گرفته است و بیش از هر دوره ی به دنباله روی سیاست های این احزاب مبدل گشته است.
کومله به رهبری علیزاده ،که آرزوی نئو قاسملویستی را در سر میپروراند،به سوی احزابی دست هم پیمانی دراز کرده است که نوکر صفتی بی چون و‌ چرای خود را به دولت های امپریالیستی جنایتکار در سالیان اخیر اعلام کرده اند. دولت هایی امپریالیستی ایی که جاده صاف کن هر نوع جنگ،بحران،بدبختی و مشقت مردم توسط دیکتاتورهای منطقه بوده و هستند. هدف از این نوع مکانیزم سیاسی، کنترل سیاسی نظامی بر سطح جهان است. قدرت امپریالیستی که در کمترین زمان ممکن دشمنی دیروزی را به دوست صادق و وفادار خود معرفی می کند و بالعکس.
با علنی شدن این نشست مخفیانه ماهیت رسوای کومله آشکارتر از هر دوره ی جلوی چشمان همگان قرار گرفته است. ولی باوجود این علیزاده همانند عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده از شهامت سیاسی لازم برخودار نیست که تکلیف حزبش را یکسره کند و بار سنگین “سوسیالیستی” که بر شانه های این حزب سنگینی می کند را بر زمین بگذارد. کومله در چند دهه ی اخیرهدفی جز خاک در چشم پاشیدن طبقه کارگر کردستان در دستور کارش نداشته و ندارد. به قول انگلس درختان نمی توانند در آسمان برویند. به عبارت دیگر افرادی که در توهم موضع گیری سوسیالیستی بیهوده شب و روز را سپری می کنند بایستی به خود آمده و به ماهیت این حزب پی ببرند.
بر خلاف روند قهقرائی که این احزاب در پیش گرفته اند شاهد هستیم که از سوئ دیگر طبقه کارگر ایران با تکیه بر آگاهی طبقاتی اش بر علیه سیاست های سرمایه داری و نئولیبرالی رژیم ایران از دی ماه به بعد به میدان امده و اگاهی طبقاتی ایی که در این طبقه شکل گرفته است، دیر یا زود همچون اتش زیر خاکستر عمل کرده و با روشن شدن جرقه های انقلاب کارگری کلیت رژیم اولترا فاشیستی سرمایه داری اسلامی ایران را به گور خواهد سپرد، ان زمان ما پاسخ این احزاب مرتجع و سازشکار را در خیابان های ایران و کردستان با مبارزه ی قهرامیز و انقلابی خواهیم داد و انان را به همراه جمهوری اسلامی برای همیشه حاشیه یی خواهیم کرد. مبارزات طبقاتی و کارگری در هفت تپه و فولاد، قیام دی ماه و شورش های شهری در یکی دو سال اخیر نشان دادند که توده های مردم در صورتی که اراده کنند و اگاهی طبقاتی را کسب کرده باشند، نیازی به این احزاب که چهل سال است در خارج کشور در کمین نشسته و منتظر شیرجه بردن به داخل هستند ندارند. حزب کمونیست طبقه ی کارگر ایران بی گمان نمی تواند بدون یک تشیکلات عظیم و شبکه های کارگری در داخل ایران وجود داشته باشد. ضرورت شکل گیری این حزب کمونیستی طبقه ی کارگر سال ها در ایران احساس می شود، چون بیشتر جریانات و نیروهای موسوم به اپوزیسیون با سیاست های لیبرالی به جنگ رژیم ایران می روند  و همواره سیاست فشار از پایین و چانه زنی از بالا را دنبال کرده اند. این سیاست فشار از پایین و چانه زنی از بالا برای طبقه ی کارگر که جمهوری اسلامی به عنوان مدافع طبقه ی سرمایه دار ایران دیگر هیچ معنی ایی در سیاست ندارد. اوج شارلاتانیزم و سرگردانی سیاسی و بی امید به جنگ و دخالت نظامی از جانب اراذل و اوباش موسوم به رهبری احزاب ناسیونالیست کرد که سال ها به صورت اتوماتیک بعد از یک کف زدن دوباره رهبر می شوند، باعث شده است که این احزاب بار دیگر هر چند به صورت موقت چکمه لیسی برای درجه دارهای امریکایی، ترک، عربستانی، اسرائیلی و غیره را کنار بگذارند و با کله در فاضلاب جمهوری اسلامی شیرجه ببرند.
ننگتان باد مزدوران
نفرت از شما پیشمرگ مسلمانان کورد
جاش بهترین واژه برای تشریح ماهیت شماست.
ژوبین خضری ۲۰۱۹٫۰۷٫۱۰
۱:
https://fa.komalah.org/ اطلاعیه کمیته مرکزی کومله درباره موضوع مذاکره با جمهوری اسلامی
 ۲:
https://youtu.be/e2kObpBfxBY زمینه سازی مذاکره چهار حزب ناسیونالیست کردی با جمهوری اسلامی ایران (عمر ایلخانی زاده با تلویزیون اینترنشنال)