مذاکره مخفیانه احزاب ناسیونالیست کُرد در کُردستان، رهبری کومەله کجا ایستاده است؟

مذاکره مخفیانه احزاب ناسیونالیست کُرد در کُردستان، رهبری کومه له کجا ایستاده است؟

در چند روز اخیر نشست مخفیانه چهار حزب ناسیونالیست از جمله حزب دمکرات کردستان ایران، حزب دمکرات کردستان، سازمان زحمتکشان کردستان و سازمان زحمتکشان کردستان ایران با نمایندگان جمهوری اسلامی در کشور نروژ با میانجیگری یک (ان جی او) NGO متعلق به همین کشور افشاء و طبل رسوایی آن به صدا درآمد. در همین راستا تلویزیون کومه له در “برنامه ی تایبه ت “مصاحبه ی با رفیق ابراهیم علیزاده انجام داد که در این برنامه ایشان تا حدودی بخش قابل ملاحظه ای را با بیان اما و اگرها، از دو بار مراجعه این نهاد به این احزاب و کومه له در این زمینه پرده برداشت. همین مصاحبه و تبیین دبیر اول کومه له از مذاکره، ابهاماتی به همراه داشت و سوالاتی را بی جواب گذاشت که جا دارد در ادامه این مطلب آن را در برابر کمیته ی رهبری کومه له مطرح نمود. اما برای اینکه نشان دهم که نشست و مذاکره با رژیم جمهوری اسلامی از طرف احزاب ناسیونالیست خلق الساعه نیست، تلاش می کنم به یک زمینه ی تاریخی در این خصوص خیلی مختصر اشاره ای داشته باشم و نشان دهم این نوع نشست ها و مذاکرات بر بستر کدام فعل و انفعالات و ماهیت سیاسی- طبقاتی  این دست از احزاب ناسیونالیست استوار است.

 همانطور که می دانیم با شکل گیری جنبش دوم خرداد در سال ۱۳۷۶، طرفداران و حامیان آنها در حاکمیت جمهوری اسلامی تلاش نمودند فریبکارانه همانند سوپاپ اطمینان در نقش پِستانَکی فریب، از حاکمیت رژیم اسلامی تصویری را به بیرون ارائه دهند که گویا با سر کار آمدن دولت اصلاحات خاتمی، روزنه ای مهیا شده و بورژوازی کُرد میتواند سهمی در حاکمیت سیاسی ایران و کردستان داشته باشد. خروجی همچنین رویکرد و پُروپاگنده ی سیاسی در آن دوران پروژه ا ی را در دستور کار و فعالیت قرار داد؛ که نهایتن به تشکیل فراکسیون نماینده گان کُرد در مجلس شورای اسلامی (سخنگوی آن بهاالدین ادب)، اقدام برای یک حزب کُردی در کردستان، کم کردن و تعدیل در زمینه ی فشارهای به اصطلاح فرهنگی- هنری، همزمان تماس های پی در پی وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی با عده ای از به اصطلاح روشنفکران شناخته شده ی کُرد در خارج از کشور بر بستر رسمیت دادن و مقبولیت دولت اصلاحات وقت با یک لباس شرعی و با شعار گفتگوی تمدن ها، کاملن پروژه ی در جهت پیشبرد سیاست های رفرمیسم بورژوازی ایران که بتواند جان تازه ای را به تجدید قوای حکومت جنایتکار جمهوری اسلامی ببخشد در عرصه سیاسی ایران و متعاقب آن در کردستان پا به عرصه ظهور نهاد. برای هر ناظر سیاسی بخصوص ما کمونیست ها  کاملن مشهود بود که این طرح و پروژه ی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است که اهداف شومی را تعقیب می کند؛ از جمله با تعدیل فشارهای فرهنگی و برجسته کردن احساسات کُردایتی در زمینه های فرهنگی- هنری اما کاملن موزیانه برای خیز برداشتن در جهت به انحراف کشاندن زمینه های مادی مبارزات انقلابی مردم کردستان و جریانات رادیکال بود تا بتواند ضمن تضعیف جنبش سوسیالیستی در کردستان، این جنبش انقلابی را به شکست بکشاند. درست با تاثیر گرفتن از همچین اوضاع و احوال سیاسی بر متن شعار اصلاحات و گفتگوی تمدنها در آن مقطع زمانی، انشعابی به رهبری عبدالله مهتدی و عمر ایلخانیزاد در حزب کمونیست ایران و کومه له به وقوع پیوست. می توان گفت درست شدن سازمان زحمتکشان و رویکرد سیاسی کاملن راست با شعار های فریبنده به ظاهر رادیکال تحت نام کومه له به عنوان محصول آن دوره به حساب آورد. در همان موقع کم نبودن کمونیست های رادیکالی که سرنوشت امروز احزاب بورژوا- ناسیونالیست را در بند و بست های مخفیانه با رژیم جمهوری اسلامی را پیش بینی کرده و بارها ماهیت سیاسی آنها را افشا کردند. دقیقن با این توضیح بر این اساس میتوان گفت که پروژه ی اخیر در نشست مذاکره مخفیانه و هم زمان گردهمایی تحت عنوان  کنگره بین المللی مشاهیر کُرد، روزهای ۱۱ و ۱۲ تیرماه ۱۳۹۸ امسال در دانشگاه کردستان در شهر سنندج نه تنها خلق الساعه نیست بلکه پروژه های از پیش تعیین شده بر یک بستر سیاسی و دو روی یک سکه است که سال ها پیش با نام جنبش اصلاحات دوم خرداد پا به عرصه ی ظهور نهاد و امروز با تطهیر آن با نام مذاکره و نشست مخفیانه و تجلیل از مشاهیر کُرد در دو مقطع زمانی مختلف یک سناریو شوم را دنبال می کند و هدفمند کمر به نابودی ۴۰ سال مبارزه رادیکال و سوسیالیستی در دل جامعه ی کردستان با نشست های مخفیانه با وزارت اطلاعات رژیم اسلامی بسته است.

با رجوع به حافظه تاریخی میدانیم در اکتبر سال ۲۰۱۳ دبیر کل حزب دمکرات کردستان آن موقع خالد عزیزی با اظهار نا امیدی و مردود دانستن سرنگونی حاکمیت جمهوری اسلامی و همزمان با اشاره به اینکه در دوره ی خاتمی و آغاز اصلاحات در ایران و متعاقب آن در مصاحبه ای با خبرنگار “روزنامه هاولاتی” ، علیرغم اشاره ی ضمنی این خبرنگار به ترور عبدالرحمن قاسملو در وین، اعلام نمود که هر کجا امکان و زمینه اش مهیا باشد با رژیم اسلامی ایران پای میز مذاکره خواهیم نشست. از طرفی دیگر در اکتبر همان سال دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران مصطفی هجری طی مصاحبه ای با “خبرگزاری آناتولی” به این امر مهم نیز اشاره نمود که حزب متبوعشان تلاش دارد با رژیم جمهوری اسلامی وارد مذاکره شود، همچنین اظهار نمود علیرغم اینکه جمهوری اسلامی جواب رد داده است اما آنها کماکان خواهان مذاکره با پا درمیانی جامعه بین المللی جهت رسمیت دادن به آن هستند. همچنین هنوز به یاد داریم که حزب حیات آزاد کردستان پژاک در یک دوره ی جنگ و درگیری مسلحانه با رژیم جمهوری اسلامی، زمینه ی آتش بس برای هر دو طرف فراهم شد، “عبدالله اوجلان” از پژاک خواست که نباید تنها  به آتش بس بسنده کرد بلکه باید مذاکره نمود، بر همین مبنا در اکتبر سال ۲۰۱۳ پژاک ضمن انتقادی سطحی از دولت یازدهم روحانی در بی ثباتی این دولت در جهت عملکرد و گفتار از تمام وعده های انتخاباتی دولت روحانی نه تنها استقبال کرد بلکه پیام آشتی جویانه را طی یک نامه سرگشاده برای رژیم جمهوری اسلامی ارسال نمود. نشست مخفیانه سازمان زحمتکشان در کردستان عراق توسط عبدالله مهتدی و بقیه شرکا با مقامات رده پایین جمهوری اسلامی در اظهارات افشاگرانه ی کسانی که از این حزب جدا شدند یک واقعیت انکار ناپذیر است که بارها خودشان به آن غیر ضمنی اشاره کرده و بر طبل آن آشکارا و عیان نواخته اند. به باور من این نوع رویکرد و تلاش برای مذاکره از جانب احزاب ناسیونالیست نه تنها جای تعجب ندارد بلکه از ماهیت سیاسی- طبقاتی و رویکرد سیاسی  و استراتژی آنها سرچشمه می گیرد.

اگر ما بر این واقعیت صِحه بگذاریم که در کردستان یک جنبش سوسیالیستی و تحزب یافته با واقعیتی انکار ناپذیر دارد و به عنوان یک پایه ی اصلی در هم پیوند میان جنبش انقلابی کردستان و جنبش کارگری و سایر جنبش های رادیکال و اجتماعی چه در سطح سراسری و چه در سطح منطقه ای در معادلات سیاسی آینده ی کردستان نقش تعیین کننده ای دارد، اگر ما متفق القول باشیم که اقدامات لازم و ضروری در جهت اقدام برای یک جنبش واقعی و مردمی در حاکمیت شورایی در کردستان با پشتیبانی دیگر جنبش های رادیکال در سطح سراسری میتواند پایه های جمهوری اسلامی را در هم بشکند قطعن حرفی به گزاف نگفته ایم. اگر ما بر این امر اذعان داشته باشیم که احزاب بورژوا- ناسیونالیست برای تقسیم کردن قدرت از بالا بر سر مردم انقلابی کردستان از زاویه ی عملی کردن استراتژی احزاب متبوعشان از هیچ بند و بست مخفیانه چه با رژیم جمهوری اسلامی و چه با قدرت های منطقه ای به دور از دخالت مستقیم مرد کردستان آبایی ندارند، اگر ما کمونیست ها باور داریم که به دور از تمام سکت های حزبی و مواضع روشن در قبال افشای سیاست و ماهیت احزاب بورژوا- ناسیونالیست، در راستای حاکمیت شورایی به عنوان یک نیروی عظیم کمونیستی با اتکاء به جنبش های رادیکال و پیشرو درون جامعه کردستان در صدر همه جنبش کارگری در یک قطب چپ همصدا با یک آلترناتیو ظاهر شویم، قطعن می توانیم از قربانی شدن سرنوشت مردم انقلابی کردستان در راستای بند و بست استراتژی احزاب بورژوا- ناسیونالیست جلوگیری کنیم. اگر بپذیریم کارنامه ۴۰ سال حاکمیت رژیم اسلامی مملو از سیاست های سرکوبگرانه بوده و است و هر روزه نیست که خبر اعدام تکی و دست جمعی، پرونده سازی برای فعالین کارگری چه در ایران و چه در کردستان، کشتن کولبران زحمتکش در نقاط مرزی کردستان و ایجاد فضای رعب و وحشت در امنیتی کردن جامعه ی کردستان است. اگر بپذیریم رژیم جمهوری اسلامی در طی تمام سال های حاکمیت اش هیچ ابهامی را برای قبول نکردن حقوق مردم کردستان باقی نگذاشته است و برای خلاف تمام تبیین خوشبینانه احزاب بورژوا- ناسیونالیست از وضعیت و شرایط حال حاضر رژیم اسلامی ایران و سیاست های پادر هوایی که به قدرت های منطقه ای ازجمله پول عربستان وصل بود به این معنا که در یک دوره عملیات راسان حزب دمکرات کردستان ایران را در برداشت و همزمان سفر و دیدار عبدالله مهتدی از سران کشور عربستان می بینیم بعد از یک سال در نشست جهت مذاکره با نمایندگان وزارت اطلاعات باید گفت تنها یک سناریو است که کمر بر تضعیف مبارزه ی انقلابی و سوسیالیستی جنبش های رادیکال درون جامعه کردستان بسته است.

با توجه به چند پاراگراف اشاره شده در بالا متاسفانه رفیق ابراهیم علیزاده در مصاحبه اش به جای نقد و محکوم کردن همچین بند و بست های در مذاکرات مخفیانه، به کلیات و اصول یک مذاکره اشاره کرد که هر ناظر سیاسی میتواند با این تعریف از مذاکره به یک شکل مجرد و کلی اختلافی نداشته باشد و باید خاطر نشان کرد این تعریف از مذاکره در واقع خارج از کانتکس سیاسی- اجتماعی است که در حال حاضر تاریخ عملکرد واقعی جمهوری اسلامی پشت سر خود دارد. اصول و چارچوب مذاکره میتواند تعاریف و شروط خاصی را در بر داشته باشد و هر کس از زاویه ای به آن بپردازد.  باید گفت تبیین و توضیحات رفیق ابراهیم نه تنها ظرفیت های سیاسی یک جریان کمونیستی همچون کومه له با تاریخ درخشا ن اش در تمام تند پیچ های سیاسی را در خود نداشت بلکه به عبارتی در خط دادن به احزاب ناسیونالیست در جهت مذاکرات مشروط آنها را ترغیب کرده و متعاقب آن شرکت همه ی احزاب ناسیونالیست و کومه له را در جهت نشست را نه تنها الزامی میدانست بلکه مذاکره ی مشروط با جمهوری اسلامی را مورد تایید قرار داد. انتقاداتی را هم که وارد کرد توصیه ای بود به این احزاب که مبادا آنها در همچین نشست های به جمهوری اسلامی اجازه بدهند که در بین احزاب و سازمان های سیاسی در کردستان و متعاقب آن در سطح سراسری تفرقه بیاندازد.؟! ضمنن به آن دسته از رفقای ما که میخواهند مذاکرات هیئت نماینده گان خلق کُرد در روزهای پس قیام ۱۳۵۷ آن را به مذاکرات امروز تعمیم بدهند یادآوری کرد و گفت، همچین مقایسه ای تنها تقیه است که میخواهد اعتبارنامه دروغینی را  با یک لباس شرعی به تن این مذاکرات آویزان کند وگرنه برای هر انسان شریف و آگاهی کاملن مشهود است که فاکتورهای سیاسی- اجتماعی آن دوران که میتوانست در کلیت خود در مذاکرات نقش تعیین کننده ای داشته باشد در حال حاضر تقریبن هیچکدام از آنها نه تنها وجود ندارد بلکه تاریخ ۴۰ سال قتل و کشتار یکی از درنده ترین حاکمیت های تاریخ ایران پشت سر خود به ثبت رسانده است.

 اما سوالاتی که باید کمیته ی رهبری کومه له و شخص دبیر اول آن رفیق ابراهیم علیزاده روبه مردم کردستان جواب دهد این است: آیا واقعن تمام چالش های موجود در ارتباط با این نشست مخفیانه در تعریف اصول مذاکره بصورت مجرد و یا مشروط است؟! آیا واقعن ما کمونیست ها با شناختی که از ماهیت جنایتکارانه ۴۰ ساله حاکمیت تا دندان مسلح جمهوری اسلامی داریم جایز هستیم با تعیین شروطی که خواه در خوشبینانه ترین حالت مورد قبول رژیم اسلامی هم واقع شود، بر میز مذاکره با جمهوری اسلامی بنشینیم؟! طبق اظهارات شما و تعدادی از رفقای کمیته مرکزی کومه له اگر مذاکرات امر تنها یک حزب یا صرفن احزاب نیست و ضمنی میخواهید این پیام را برسانید که این حق خود مردم کردستان در تعیین سرنوشت خویش است، سوالی که در ذهن هر انسان سیاسی و ناظر بر این اتفاقات رَهزنی میکند اینست که:آیا مردم انقلابی، شریف، آگاه و فهیم کردستان و متعاقب آن جنبش های رادیکال و سوسیالیستی جامعه کردستان که ما خودمان را در راستای منافع این جنبش ها تعریف و تداعی میکنیم، این مشروعیت را به این احزاب و از جمله ما به عنوان سازمان کردستان حزب کمونیست ایران کومه له داده اند تا پای همچین مذاکراتی در بهترین حالت آن به قول شما مذاکرات مشروط برویم.؟! اگر ما به قول شما به پای همچین مذاکراتی که مد نظر کمیته رهبری کومه له و شخص رفیق ابراهیم است برویم، آیا با استراتژی حزب ما در جهت سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی توسط مردم آگاه و انقلابی کردستان در تضاد قرار نمی گیرد؟! چه جوابی به جنبش کارگری و مردم انقلابی در راستای حاکمیت شورایی توسط خود مردم خواهیم داد؟! آیا این نوع مذاکرات فارغ از هر تبیینی که داشته باشیم، واقعن در راستای استراتژی کدام قطب سیاسی در کردستان نقش بازی و در حال جولان است، قطب چپ و از زاویه ی منافع کارگران و زحمتکشان کردستان یا قطب راست و سهیم کردن طبقه بورژوازی کرد در به دست گرفتن قدرت و حاکمیت سیاسی در آینده ی کردستان؟! باید اذعان داشت که سوالات مطرح شده نقطه ی کور و پر ابهامی است که رهبری کومه له خود را از مبرا دانسته و به آنها جواب نداده است. آسیب شناسی همچین رویکرد سیاسی نشان از آن دارد؛ کما اینکه رهبری کومه له برای مدتی در واقع اختلافات سیاسی در تشکیلات را انکار می کرد، تقریبن با عملکرد، موضع گیرهای سیاسی و تاکتیکی اش در قبال تمام رویدادهای سیاسی در یک سال اخیر به صورت قطر چکانی و روبه مردم کردستان از اختلافاتی جدی که استراتژی حزب را نشانه می گیرد، پرده بر می دارد.

ما کمونیست باید با نقدی کوبنده و صریح، با عزمی راسخ نشان دهیم این انتخاب و تبیین از رویدادهای که به مذاکره میخواهد ختم شود ربطی به سابقه ی تاریخی کومه له و تمام سنت های مبارزاتی جنبش کمونیستی در ایران و متعاقب آن در کردستان ندارد. باید در برابر هر نوع مذاکره ای با رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی قاطعانه ایستاد و این دست از مذاکرات و نشست های مخفیانه سیاسی با هر تبینی که از آن داریم چه در شکل و قواره ی مشروط و یا هر تعبیر و تفسیر محافظه کاران و پراگماتیستی از آن می شود افشا نمود، زیرا تن دادن و مشروعیت بخشیدن به همچون نشست ها و مذاکراتی پشت کردن به ۴۰ مبارزات انقلابی و پیشرو جنبش کمونیستی و آگاهانه خزیدن در زیر چتر استراتزی احزاب بورژوا- ناسیونالیست در کردستان است بر همین مبنا باید تمام مدافعین جنبش های رادیکال در جامعه کردستان از جمله جنبش کارگری، جنبش زنان و دیگر جنبش های رادیکال و پیشرو در برابر تمام بند و بست های احزاب ناسیونالیست راسخ و استوار ایستاده گی و ماهیت سیای- طبقاتی آنها که هیچ ربطی به منافع طبقه ی کارگر و توده های زحمتکش در کردستان ندارد بی رحمانه مورد نقد و افشا کنند. زیرا ما کمونیست ها بر این امر کاملن آگاه و پافشاری خواهیم کرد که تنها با تأمین حضور مستقیم مردم در صحنه مبارزه سیاسی در کردستان است که می توان شرایط سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی را مهیا کرد و تنها از راه فراهم نمودن تمام مکانیسم ها سیاسی- اجتماعی پیشرو در دل مبارزات انقلابی است که می تواند حاکمیت شورایی را از زاویه منافع طبقاتی برای مردم کردستان تامین نماید نه از راه مذاکره و مشروعیت بخشیدن به حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی که در طی این چهل سال از هیچ جنایتی در قبال مردم ایران و بخصوص کردستان فروگذاری نکرده است.

ناصر زمانی

۷ جولای ۲۰۱۹

#انقلاب_کارگرى

https://t.me/enghelab_karegari