نشست احزاب راست اپوزسیون کورد با جمهوری اسلامی از کذب تا واقعیت

نشست احزاب راست اپوزسیون کورد با جمهوری اسلامی از کذب تا واقعیت

مقاله ام را میخواهم با تجربه شخصی خود در مورد تناقض در سیاست برخی از این احزاب و جریانات آغاز کنم. در شهر سلیمانیه کردستان عراق زمانی که برای شرکت در یک کنفرانس که اکثر احزاب چهار بخش کردستان نیز در آن حضور داشتند شرکت به عمل آوردیم به یاد دارم که نماینده های این احزاب راست زمانی که از سیاست حزب خود در قبال جمهوری اسلامی سخن به میان می آوردند غیر از سرنگونی کامل جمهوری اسلامی سیاست دیگری را برای حضار در جلسه بیان نمیکردند، و حتی اگر حزب یا جریان دیگری سیاستی مخالف جهت سیاست آنها را بیان میکرد با قاطعیت تمام در مقابل تفکر و سیاست آن حزب می ایستادند. این سخنان دقیقا در زمانی بیان میشد که جریانی موصوم به سازمان خبات مشارکت خود را در “مرکز همکاری احزاب کردستان ایران” لغو کرده بود که در جریان یک کنفرانس خبری اعلام نمود طی نشست هایی که این اوخر با چهار حزب دیگر عضو در  “مرکز همکاری احزاب کردستان ایران” داشته ایم بحث از مذاکره با جمهوری اسلامی را به میان کشیده اند و این سیاست مخالف سیاست کلی حزب ما بوده و به همین خاطر از عضویت در مرکز همکاری احزاب کردستان ایران عقب نشینی کرده ایم .

این احزاب راست کردستان ایران به دیدگاه من همزمان دو نوع سیاست متفاوت و متناقض باهم را در پیش گرفته اند. از این روی که شعار سرنگونی رژیم را برای حفظ اعضاء ، جذب نیرو از داخل کشور و حفظ پایگاه اجتماعی خود سر میدهند (بقای خود )، و اما در رهبری همان جریانات اصل سیاست حزبشان گویا چیز دیگریست و در تکاپوی مذاکره با جمهوری اسلامی هستند!. به دیدگاه من احزاب راست کردستان ایران به دلیل شکست در نوع سیاست و استراتژی خود در مقابله با جمهوری اسلامی و از طرفی دیگر قدرت گرفتن روز افزون توان نظامی جمهوری اسلامی نسبت به سالهای اول انقلاب در منطقه و افول قدرت مانور این احزاب در میدان مبارزه سبب شکست این احزاب در میدان مبارزه با جمهوری اسلامی شده است از این روی به این نتیجه رسیده اند که مانند سالهای ١٣۶٠ توازن قوا بسیار تغییر کرده است و توان ادامه مبارزه ای جدی علیه جمهوری اسلامی را ندارند و به همین دلیل بعد از شکست های مکرر در نوع استراتژی های غلط این احزاب در مقابله با جمهوری اسلامی که همواره دلخوش به دخالت خارجی کشور های دیگر در امور ایران شده بوده اند و آن کشورها برعکس تفکر غلط این احزاب تنها سیاست تامین منافع خود را دنبال کرده اند. حال به این نتیجه رسیده اند که دولتی مانند امریکا که در شعار خواهان براندازی جمهوری اسلامی بود او نیز خواستار مذاکره و تامین منافع خود است و جنگی که بخواهد اینها را بقدرت برساند صورت نخواهد گرفت. به دید این احزاب عاقلانه ترین راه مزاکره با جمهوری اسلامی و بازگشت به داخل کشور است زیرا به این نتیجه رسیده اند که نه خود توان براندازی را دارند و نه دولتی مانند امریکا درصدد سرنگونی جمهوری اسلامی  است .

اما باید اعلام کنیم که وظیفه  مبرم مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی نه از راه جنگ تا کنونی این نو ع احزاب و نه از مسیر مذاکره و تسلیم اینها نمیتواند دچار اخلال جدی قرار بگیرد، سیاستهای این احزاب تنها میتواند مانعهای بر سر راهمان ایجاد کند و  به مبارزه آزادیخواهانه در داخل کشور علیه جمهوری اسلامی آسیب برساند و به نفع جمهوری اسلامی در کوتاه مدت تمام گردد. این سیاستهای غیر انقلابی اما به امر مبارزه انقلابی کارگران و زنان و جوانان کشور نمیتواند و نباید خللی ایجاد کند.  جامعه ای که ۴٠ سال است تشنه آزادی و برابری و کسب حق برابری شهروندی خود است، دیر یا زود با سرنگونی جمهوری اسلامی و کنار زدن این نوع موانعها به نتیجه خواهد رسید. این یک ضرورت تاریخی است!

منبع: شماره ١٠۴ نشریه سوسیالیسم امروز

١۵ تیر ١٣٩٨/ ۶ جولای ٢٠١٩