ناسیونالیسم کورد، تن فروشی و ایدئولوژی ملوک الطوایفی حاکم در کردستان عراق

ناسیونالیسم کورد، تن فروشی و ایدئولوژی ملوک الطوایفی حاکم در کردستان عراق

مدتی است که نام سایه کریم به یکی از مسائل اجتماعی در جامعه ی کردستان عراق و‌ حتی کردستان ایران مبدل گشته و همانطور که قابل پیش بینی بود درج شدن نام سایه کریم به عنوان اولین پورن استار کرد انعکاس چشمگیری در رسانه های تحمیق افکار توده یی کردی به دنبال داشته است. در این نوشته سعی خواهم کرد که بطور خلاصه نظرات خود را در رابطه با این موضوع بیان و در حد توان خویش عوامل موثر بر پدیده ی تن فروشی را بررسی کنم.

در هتل ها،عمارات، قصرهای مسئولین به اصطلاح حکومت فاسد کردی، بیش از هزاران محل پذیرایی دقیق تر بگویم تن فروش خانه برای “هنرمندان”،”بازیگران”، “مجری های برنامه های تلویزیونی و غیره وجود دارد، که به صورت رسمی و غیر رسمی در قبال دریافت پول و اجناس دیگر تن خود را می فروشند. سوء استفاده ی روسای عشایر موسوم به حکومت، از مقام های سیاسی موروثی به اشکال مختلف در بازتولید پرمتیوترین شکل تن فروشی در کردستان عراق وجود دارد و اشکال مختلف تن فروشی و سکسیسم عریان را می توان در این جامعه به صورت اشکار مشاهده کرد.

در چند سال اخیر این موضوع بارها از جانب بعضی از رسانه های به اصطلاح اپوزسیون به صورت مستقیم و غیر مستقیم مورد تایید قرار گرفته است. به اصطلاح حکومت فاسد کردی با برپا کردن چنین پاتوق هایی رسماً زنان و مردان را تشویق به تن فروشی می کند. تمام پاتوق ها زیر نظر مستقیم نیروهای آسایش و یا مسئولین این نهاد امنیتی سازماندهی می شوند،چیزی که طبیعتا و‌ با توجه به شرایط فرهنگی حاکم در کردستان از جانب به اصطلاح حکومت اقلیم انکار می شود. لازم است یاددآور شوم که مطابق قانون ایل بارزانی و‌ طالبانی، تجارت سکس “غیر قانونی “است و کارگران جنسی مجاز نیستند “آزادانه” سکس را خرید و فروش کنند. نباید شک کرد، که با توجه به مسیر قهقرائی که این جامعه سپری می کند دیری نخواهد پایید که کردستان عراق به یکی از بزرگترین بازارهای سکس و ترافیک زنان و “تن فروشی “ در منطقه تبدیل خواهد شد.

تن فروشی زنان در کردستان عراق اشکال مختلفی به خود گرفته است. یکی از این اشکال فروش تن به خاطر دستیابی به مقام و شهرت و ذوب شدن در دستگاه های ارتجاعی حزبی قبیله یی موسوم به حکومت اقلیم کردستان است. “هنرمندان” سبک مغز، سکسیست و مرتجع بی مایه ی لمپن زن و مرد از زمره ی گروه هایی هستند، که به این شغل پست روی می اورند. شغلی که از یک طرف به عنوان تن فروشی قلمداد نمی شود، از طرف دیگر وحشیانه ترین و ریاکارانه ترین شکل تن فروشی است، اما جامعه ان را تا حدود زیادی پذیرفته است.

در میان اکثر مردان سبیل کلفت و ناموس پرست کردستان کمتر کسی پیدا می شود که آرزوی همخوابگی با دختران عرب و‌ ایرانی را در سر نداشته باشد. بی دلیل نیست که خانه های تیمی زنان تن فروش ایرانی،ترکیه یی،گرجستانی،ارمنستانی و چندین کشور منطقه به یکی از بزرگترین بازارهای سکس برای مردان کردستان عراق تبدیل شده است.

با وجود این مدتی است که نام سایه کریم به یکی از دغدغه های جامعه ی الترا سکسیستی و واژن پرست این جامعه مبدل گشته و اکثر مردم یا بقول سوزان روزنتال -پزشک سوسیالیست- “شوالیه های اخلاق” ظاهراً به گونه ای خود را جا می زنند که انگار قضیه ی جدیدی شکل گرفته است. این اخلاق در جامعه ی کردی سال های مدیدی است که بکارت خود را از دست داده است. برخورد مرتجعانه ی جامعه ی کردستان را میتوان به عنوان یکی از شدیدترین اخلاقیات جنسی و ضد انسانی قلمداد کرد که عمق آن خارج از درک و‌ شعور هر انسان آگاه و هوشیار است. سایه کریم تا به حال ،به طرق مختلف از سوی شوالیه های اخلاقی واژن پرست کرد مورد تهدید به مرگ قرار گرفته است. همین افرادی که سایه را بخاطر اقدامش تهدید و مورد سرزنش قرار می دهند،شک نکنید که جزو نخستین کسانی هستند که برای دیدن فیلم جدید سایه مدام و به طور شبانه روزی در اینترنت و سایت های پورن در جستجوی سرچ هستند به امید اینکه نیازهای جنسی خود را برای چند لحظه از طریق خود ارضایی با فیلم پورن سایه کریم برطرف کنند.

علاوه بر تجارت سکس ، تجاوز به کودکان و “پدوفیلسم” یکی دیگر از پدیده های عصر شترسواری و نشات گرفته از قوانین مذهبی و شرعی است، که در ادبیات و گفتار روزمره ی تود ی مردم تولید و بازتولید می شود و به یک معضل اجتماعی در جامعه ی کردستان تبدیل شده است.

این نوع از دورویی و اخلاقیات ریاکارانه و ارتجاعی در جامعه ی کردستان حیرت انسان را بر می انگیزد. یکی از معضلات عمیق جامعه ی کردستان نبود اگاهی طبقاتی، سیاسی و حاکم بودن ایدئولوژی بورژوایی در میان توده های مردم در بعد وسیع است. این آگاهی یا ایدئولوژی کاذب سال هاست از طریق دامن زدن به گفتمان ناسیونالیستی، قوم گرایانه و مذهبی از یک طرف و از طرف دیگر با توده گیر کردن نوعی ناسیونالیسم نژادپرست محورانه در سطح گفتمانی و مزدوری برای دولت ها از جانب به اصطلاح حکومت اقلیم کردستان، برای نمونه مزدوری برای ایران و ترکیه و عربستان و اسرائیل و امریکا و غیره، به نوعی تناقض لاینحل در فضای واقعی شکل داده می شود. حاکمانی که این ایدئولوژی کاذب و ناسیونالیستی مذهبی را به جامعه حقنه می کنند، خود از لحاظ اقتصادی پیرو اقتصاد نئولیبرال سرمایه داری جهانی هستند، پروژه یی که از جانب امپریالیسم جهانی و منطقه یی، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، ان جی او های امپریالیستی و غیره با تمام قدرت به پیش می رود. مزدوری به اصطلاح حکومت اقلیم کردستان برای دولت های منطقه یی و بین المللی از یک سو تاکید این سیستم ملوک الطوایفی عشایری بر حل مساله ی کرد را به کاریکاتوری مبدل ساخته است و یک نوع نابسامانی اجتماعی در جامعه در نتیجه ی توهم به بالا و بی امیدی به نیروی توده ها، به خاطر وابستگی ایلی و قبیله یی مردم به این به اصطلاح حکومت شکل گرفته است. در نتیجه ی این نابسامانی اجتماعی و فرهنگی، توده ی مردم الوده به میکروب مذهب و ویروس ناسیونالیسم قوم پرستانه ی کوردی الوده به سکسیسم و وطن پرستی مردسالارانه، در بسیاری از مواضع سوراخ دعا را گم کرده و یک باره و صد باره قربانی جهالت و تجاهل خود می شوند. در این میدان این توده ی مردم یک بار به صورت گله یی گول توطئه های اپورتونیستی کاریکاتور رفراندوم را می خورد و با اتکا به نوستالژی قومی و “ملی” تشکیل دولت کردی را رهایی توده ی مردم کرد می خواند، بدون اینکه راهکار اقتصادی برای حل مساله ی نابرابری های طبقاتی و جنسی و قومی ارائه دهد. پروژه ی رفراندوم بارزانی همانطور که در گفته های خود مشهود بود، بیشتر شبیه پروژه ی درست کردن باغ وحش بود، تا “دولت” کردی. علیرغم اینکه جامعه ی کردستان در یک بحران اقتصادی، سیاسی و ژئوپولتیک به سر می برد، تاکنون به جز نیروهای انگشت شماری از جمله کمونیست ها، هیچ نیروی پیدا نشده است که چه به عنوان اپوزیسیون و چه در حاکمیت منطقی غیر از منطق سرمایه داری جهانی را به عنوان الترناتیو معرفی کند. در جامعه یی با این میزان از بحران اقتصادی، سیاسی، بحران نابودی عقل و غیره مردم مساله ی تن فروشی یا تبدیل شدن یک دختر کورد، ان هم تنها به خاطر کورد بودنش تبدیل به یک مساله ی “حیاتی” می کنند و همین مردم گرسنه اما بی عقل، در شرایطی که برای شام شب محتاجند، همه کله هایشان داغ شده است و هر کس به صورت فردی نقشه ی ترور سایه کریم را می کشد. این میزان از بی شعوری را با هیچ چیزی دیگری به جز ویرانی عقل نمی توان توصیف کرد، ویرانی عقلی که از طریق ایدئولوژی ملوک الطوایفی ایل بارزانی، طالبانی و گله های اسلامی حاکم در کردستان به مردم حقنه شده است.

سرمایه داری و تجارت زنان

صنعت سکس یکی از مهمترین جنبه های سیستم سرمایه داری بخصوص در سرمایه داری معاصر به شمار می رود و در کنار صنعت نفت، اسلحه سازی و فوتبال جزو پردارمد ترین صنایع برای بورژوازی به شمار می رود. درآمدهایی که ازاین صنعت به اقتصاد بوروژوازی در سال می رسد، درامد سرسام اور میلیاردی است.

صنعت سکس و خود فعالیت جنسی را می توان از زوایای مختلفی بررسی کرد. تا انجا که به صنعتی شدن و کالایی شدن سکس بر می گردد، در این شکی نیست که تن فروشی نمی تواند

بدون جنبه های اقتصادی ان یعنی بدون پرداخت پول یا جنسی در مقابل سکس وجود داشته باشد و بدون در نظر گرفتن کالایی شدن سکس مورد ارزیابی قرار بگیرد. یکی از جنبه های رابطه ی جنسی مساله ی سلطه است. سلطه ی مرد بر زن در روابط جنسی و زناشویی معمولی خود نوعی از تن فروشی را در بین زوج هایی که بر اساس روابط سلطه وارد رابطه می شوند شکل می دهد و تن فروشی طولانی مدت را در فرمت خانواده ی بورژوایی و سنتی شکل می دهد. از طرف دیگر مساله ی سلطه به خاطر موقعیت اقتصادی و اجتماعی و یا زیبایی یکی از اشکال دیگر تن فروشی است که از جانب جامعه و کسانی که ایدئولوژی وارونه ی طبقه ی حاکم را نمایندگی می کنند، نه تنها تن فروشی محسوب نمی شود، بلکه بخشی از روزمرگی است. این مساله در روابط بین انسان ها با ملیت های مختلف و جایگاه طبقاتی و موقعیت های اجتماعی در تمام جهان به وفور دیده می شود و به قول انگلس اکثریت قریب به اتفاق روابط زناشویی در جامعه ی بورژوایی از این شکل روابط هستند و چیزی جز تن فروشی دائم یا طولانی مدت نبوده و نیستند.

در مورد تن فروش افسانه های زیادی وجود دارد، یکی از این افسانه ها این است که تن فروشی را اولین شغل جهان می دانند. مکتوباتی که در اختیار محققان تاریخ، انسان شناسی و باستان شناسی قرار گرفته اند، به تاریخ بیش از هر چهار هزار سال تن فروشی اشاره می کنند. خود انگلس در منشاء خانواده به تن فروشی در یونان باستان اشاره می کند. مساله ی تن فروشی اما در سرمایه داری معاصر و به ویژه سرمایه داری نئولیبرال بیش از هر زمانی اوج گرفت و با گسترش جهانی شدن سرمایه، توسعه ی اینترنت و رسانه های جمعی همچون ماهواره و غیره، تن فروشی قالب دیگری به خود گرفته است. یکی از اشکال تن فروشی تن فروشی اینترنتی و سکس چت ها در مقابل دریافت پول و یا شارژ گوشی و غیره است. دیگری پرداختن پول در مقابل مشاهده ی فیلم هایی پورن در اینترنت است. یکی دیگر پیدا کردن تن فروشان در اینترنت و ملاقات حضوری انان است. الیزابت برنشتاین به عنوان یکی از جامعه شناسان معاصر در حوزه ی جنسیت سال ها در این زمینه کار و فعالیت میدانی کرده است و تمام جوانب تن فروشی را در کشورها و شهرهای موسوم به پساصنعتی همچون امستردام، برلین، هامبورگ و لس انجلس و غیره بررسی کرده است.

بررسی تن فروشی از نقطه نظر من نمی تواند تنها از موضع اخلاقی، روانشناسانه، سلطه، اقتصادی، اجتماعی و انسان شناسانه باشد. لازم به ذکر است که تمام موارد پیش گفته لازم است برای این مساله در نظر گرفته شوند. انگیزه های افراد برای تن دادن به تن فروشی متفاوت است، اما همانطور که گفته شد، تن فروشی بدون جنبه ی اقتصادی ان دیگر تن فروشی نیست.

تعریف می کند. „”این حقایق نشان میدهد که چنانچه بخواهیم مساله ی جنسی مایه و موجب اشتغال خاطر نگردد ناگزیر باید آنرا به همان صورتی بنگریم که جامعه به غذا می نگرد،نه به آن صورتی که زاهدان حوالی “تب” می نگریستند. عمل جنسی نیز مانند خوراک و پوشاک یک نیاز طبیعی است”. درست است که آدم می تواد بدون آن هم زنده بماند و به حیات خویش ادامه دهد، حال آنکه بدون خوردن و نوشیدن به چنین کاری توانا نیست. ولی از نظر روانشناسی،خواهش و میل بعمل جنسی با خواهش و میل به خوردن و‌ نوشیدن فرقی ندارد،اتش این خواهش با پرهیز و‌خودداری تیزتر میشود و چنانچه ارضا شود موقتاً فرو می نشیند”. ( راسل، ص ۱۶۳)

امروزه در اکثر کشورهای غربی و جهان تن فروشی به عنوان یک شغل درآمد زا و قانونی تعریف شده که مطابق این قانون تن فروشان موظف هستند که قوانین مالیاتی را را رعایت کنند. تنها تفاوتی که بین قوانین تن فروشی در کشورهای مختلف وجود دارد فقط طریقه ی داد و‌ ستد آن است. برای نمونه در کشورهای حوزه ی خاورمیانه،برخی از شیوخ عرب دارای اماکنی با صدها تن فروش هستند. در ایران این معامله از طریق شرعیت و‌ پناه بردن بر قوانین شریعه ی “صیغه” در حال اجرا است و در غرب در فرم و‌ قالب دیگری. برای نمونه در میان شیوخ دختران از سن ۹ سالگی به بعد به اسارت جنسی در می آیند،در حالیکه قانوناً این نوع از بردگی جنسی در کشورهای غربی ممنوع قلمداد شده است. از یکطرف شکست سرمایه داری “دولت رفاه” در به فرجام رساندن انسانها به مرز خوشبختی و رفاهیات اجتماعی و از طرف دیگر ظهور اقتصاد نئولیرال جامعه را به قله ی تن فروشی و بردگی جنسی رسانده است.

“از لحاظ اقتصادی،وضع فاحشه،قرینه موقعیت زن شوهر دار است. مارو می گوید:” بین زنانی که خود را از طریق فحشا می فروشند و‌زنهایی که از طریق ازدواج به فروش خود اقدام می کنند،تفاوت فقط عبارت از نرخ و مدت قرار داد است”.‌برای هر چند دو دسته زن،عمل جنسی عبارت از خدمت است،زن نوع دوم،از طرف مرد واحد برای تمام مدت عمر به خدمت گرفته شده است و زن نوع اول،چندین مشتری که مزدش را نقدا نقد می پردازند دارد” (سیمون دوبوار، ص ۴۴۸).

روابط خانوادگی در نظام سرمایه داری بیشتر بمثابه ی همان تن فروشی البته در قالب دیگری است،روابطی که بطور کل زن به عنوان برده ی جنسی از کار خود بمعنای کلمه بیگانه است و تنها نقشی که در این بین ایفا می کند این است که بدن زن به عنوان ابزاری در راستای ارضای نیازهای جنسی مردود عمل می کند. بنابراین چنین رابطه ی را تحت هیچ شرایطی نیمتوان روابط دوطرفه و انسانی قلمداد کرد. در چنین رابطه ی تنها پول و مادیات است که به عنوان مبنای رابطه مد نظر قرار می گیرد. انچه سخنی از آن در میان نیست عشق،محبت،احساس واقعی و‌غیره است که هر کدام به سهم خود جزو پایه های اساسی در رابطه ی بین طرفین مد نظر گرفته می شود.

من به عنوان یک کمونیست بدون شک مخالف هر نوع تن فروشی -چه قانونی و چه در قالب غیر قانونی هستم. افرادی هستند که در تلاش هستند که تحت عناوین مختلف و با بهانه های واهی به بردگی جنسی مشروعیت قانونی بدهند و آنرا به یک فرم اجتماعی تبدیل کنند. فرمی که بقول خودشان خارج از صنعت سکس و استثمار جنسی زن باشد، در واقع می خواهند با تغییر دادن فرم ماهییت را تغییر دهند. به قول مارکس شما نمی توانید با تغییر فرم ماهییت را تغییر دهید. رابطه ی جنسی یک امر طبیعی، انسان و کاملا شخصی است. کالایی کردن رابطه ی جنسی چه در چارچوب های نرم های تن فروشی رایج در جوامع سرمایه داری غربی، چه در شکل عقب مانده و پرمتیو ان یعنی اقتصاد اسلامی صیغه، چیزی جز تن فروشی نیست. تن فروشی در هر فرم و شکلی که باشد، چیزی جز تبدیل کردن زن به کالای قابل فروش نیست. البته تن فروشی مردان هم در جامعه ی سرمایه داری متاخر کاملا شکل کالایی به خود گرفته است. تن فروشی بردگی بردگی هاست. تن فروشی را نمی توان با چرندیاتی همچون مالکیت بر بدن و احساسات غریزی و غیره توجیه کرد، مساله ی تبدیل کردن بدن و احساسات انسانی و جنسی به کالا است، که خریدار و فروشنده روی ان قیمت می گذارند. اینجاست که باید یک اخلاق مترقی با تمام قدرت علیه تن فروشی بایستد، در بعد سیاسی جنبش اجتماعی برای رهایی تن فروشان از بردگی جنسی سازمان دهد. باید تمام ریشه ی های اقتصادی تن فروشی این عامل بردگی و بیگانگی انسان با وجود انسانی و محصول کار خود از بین برود، این امر در سرمایه داری ممکن نیست و بازتولید گفتمان سرمایه دارانه تحت هر نامی، چه پست مدرنیسم، چه فمینیسم لیبرالی و چه هر جریان دیگری، چیزی جز دامن زدن به بردگی جنسی و تولید و بازتولید این بردگی را به دنبال نخواهد داشت ،مستقل از اینکه زن با تن دادن به چنین رابطه ی مزد خود را دریافت می کند.

کارگران جنسی بدون شک برده های جنسی هستند که موقعیت آنها را نمیتوان با شرایط یک کارگر که از طرف فرد سرمایه دار مورد استثمار قرار می گیرد یکسان تعریف کرد. برده یی که به بردگی خود پی ببرد، به اگاهی دست یافته است، برده یی که بردگی خود را تبلیغ و ترویج می کند، بی گمان برده ی احمقی است که به خاطر داشتن اگاهی وارونه طناب بردگی را به گردن خود انداخته است.

برخلاف تصوراتی که از طریق فمینیسم بورژوایی و طبقه ی مسلط در زمینه ی تن فروشی به جامعه حقنه شده است، راهکار رهایی از تن فروشی در چارچوب نظام سرمایه داری و مناسبات کالایی، در جامعه یی که جدیدا در تایلند اکسیژن تمیز هم به کالا تبدیل شده است و در بطری به فروش می رسد، غیر ممکن است. بهبود وضعیت زندگی تن فروشان حتی در چارچوب مناسبات سرمایه داری باید به امر مبارزه ی روزانه برای بهبود وضعیت فروشندگان نیروی کار تبدیل شود. درست کردن اتحادیه ی تن فروشان برای رهایی از تن فروشی و برای گسترش اگاهی طبقاتی در میان تن فروشان ضروری است، اما هیچ کدام از این مسائل نمی توانند رهایی ابدی انسان از کالایی شدن و کالایی بودن احساس و تن ش را نوید دهند. برای رسیدن به رهایی راهی جز نابودی مناسبات کالایی وجود ندارد. کسانی که با تن فروشی مخالفند، چون مافیای قاچاق سکس در این زمینه اکتیو است، در واقع عینک بورژوایی بر چشم داشته و از پشت این عینک به جامعه نگاه می کنند. مخالفت انان با خود مساله ی تن فروشی نیست، بلکه با مافیا است، مانند کسانی که خود را چپ و سوسیالیست هم دانسته و می دانند، اما تنها با فساد در نظام بورژوایی مشکل دارند. این افراد یا ساده لوح اند که با ایدئولوژی بورژوایی تحمیق شده اند، یا تبهکارانی هستند که می خواهند معضل سرمایه داری را نه یک معضل زیربنایی و معضل در مناسبات تولیدی، بلکه یک معضل روبنایی و فرهنگی و یا وجود فساد در نهادهای این نظام خطاب کنند.

ژوبین خضری ۲۰۱۹٫۰۷٫۰۱