کارگران و “انتخابات”

سیاوش دانشور 

عوامل خانه کارگرى رژیم اسلامى فعالیت تبلیغاتى در باره نمایش "انتخابات" را در میان کارگران شروع کرده اند. گزارشهاى دریافتى از برخى مراکز کارگرى حاکى از اینست که این تلاشها بعضا در میان کارگران موثر بوده و بعضى از کارگران براساس یک منطق مقایسه اى میگویند باید به موسوى راى بدهیم.

 

به کارگران چه میگویند؟

میگویند میر حسین موسوى با احمدى نژاد فرق دارد. او هم حزب اللهى و پایبند به اصول است و هم اصلاح طلب و "طرفدار حقوق مردم و کارگران"! او در میان تمام بخشهاى نظام نفوذ دارد و میتواند به نابسامانى اقتصادى و بیکارى "پاسخ" دهد. اگر احمدى نژاد گفت پول نفت را سر سفره مردم مى آوریم و عملا کارگران را فقیرتر کرد اما موسوى از قدیم طرفدار "مستضعفان" بوده است. او در شرایط وخیم جنگى توانسته بود مملکت را اداره کند و وضع مردم مثل امروز نباشد! میگویند نفس اینکه احمدى نژاد برود و کسى بیاید که از فقرا و "مستضعفین" دفاع کند که بدتر نیست. و …

 

از خانه کارگر تا توده ایها

خانه کارگر و شوراهاى اسلامى کار پرونده شان روشن است. اینها ارگانهائى مانند سپاه و اطلاعات اند و کارنامه شان در سرکوب کارگران مبارز و پیشرو سیاه است. کارگران خواهان انحلال این ارگانهاى ضد کارگرى و پلیسى و اخراج آنها از مراکز کارگرى اند. این جریانات معرفه و حکومتى اند. در کنار اینها توده اى ها شمشیر میزنند. سیاست خط توده ایستى مانند همیشه اینست که کارگران را به نیرو و سیاهى لشکر "انتخابات" ارتجاع تبدیل کند. توده ایها بار دیگر فرصت را غنیمت شمردند و براى جناح متبوعشان در حکومت سر و دست میشکنند. دیروز آمدن خاتمى را جشن گرفتند و او را "ناجى مملکت" دانستند و امروز میر حسین موسوى را. توده ایسم سیاست مستقل ندارد و سیاستش را همواره تحرک جناحى از حکومت تعیین میکند. تبلیغاتشان هم شناخته شده است؛ به کارگران میگویند ما که قدرتى نداریم٬ اگر تغییرى بشود باید توسط کسانى بشود که اهرمى در دست دارند و آن دولت است. احمدى نژاد که وضعش معلوم است پس میر حسین که اهل همنشینى با "مستضعفین" است و خودش بچه حزب اللهى است بهتر است! این خط استدلالى نخ نما ٣٠ سال است که تکرار میشود و بارها ماهیت ارتجاعى و ضد کارگرى اش اثبات شده است. حقیقت اینست که جمهورى اسلامى با تمام کراهتش نظام اینهاست. دیروز و در متن جهان دو قطبى پرچم "ضد آمریکائى" امامشان را هوا میکنند و امروز پرچم مصالحه با آمریکا و "وحدت ملى" را. بجز آخوند و حزب اللهى هیچ شخصیت سیاسى دیگرى توده اى جماعت را به وجد نمى آورد. با اینکه دفاع از نظام شنیع و ضد کارگر جمهورى اسلامى را امر و سیاست خود تعریف کرده اند٬ حتى روزنامه شان در ایران حق انتشار در دولت "اصلاحات" و دولت "مستضعفان" ندارد! این خط منحط سیاستى بجز دفاع از یک جناح و از این طریق دفاع از کل حکومت اسلامى ندارد. همواره چشمش به بالاست و در هر دوره دم حجره مرتجعى را آب و جارو میکند. سیاستهاى خط توده ایستى عمیقا ضد کارگرى است حتى اگر توسط برخى کارگران و سندیکالیستها تبلیغ و ترویج شود. حزب توده و اکثریت و ملیون و جمهوریخواهان آخوند زده٬ هر کدام چه مستمرا و چه به تناوب٬ دوره هائى نوکرى جمهورى اسلامى را کردند و وقتى ارزش مصرف شان تمام شد به بیرون پرت شان کردند. اینها هیچوقت از رژیم اسلامى دل نکندند. سیاست جریانات پرو رژیم در دفاع از حکومت رسوا است. اما دست برنمیدارند. گویا ترک عادت موجب مرض است! کسى که به هر دلیلى از حکومت بانى فقر و فلاکت و جنایت و اعتیاد و فحشا و آپارتاید دفاع میکند یک مرتجع خالص است. سیاست اینها در جنبش کارگرى هم همواره سرویس دادن به خانه کارگر و شوراهاى اسلامى کار و مقابله با کارگران پیشرو و کمونیست بوده است.

 

موسوى کیست؟

میر حسین موسوى رئیس دولتى بوده است که عظیم ترین کشتار آن جامعه را سازمان داده است. قتل عام سران و فعالین جنبش شوراهاى کارگرى تا خیل وسیع فعالین سازمانهاى اپوزیسیون ایران٬ در دوره صدارت و نخست وزیرى ایشان صورت گرفته است. دولت موسوى پرونده بخش اعظم اعدامهاى ایران را زیر بغل دارد. اینها همان ٣٠ خردادیهاى خط امامى هستند و هنوز به آن مفتخرند! او نخست وزیر کابینه خمینى جلاد بود و همراه دیگر خط امامى ها٬ یعنى مجاهدین انقلاب اسلامى بهزاد نبوى و سلامتى و دیگران٬ در پروژه نسل کشى فعالین کارگرى و کمونیستها و مخالفین سیاسى نقش کلیدى داشتند. اینها کسانى هستند که با چاقو و اسید و پونز و تیغ کشى سر زنان حجاب کردند. در آنزمان این جماعت اوباش "چپ" و "راست" زیر پرچم خمینى دسته جمعى خون میریختند. اگر کارگران میخواهند در مورد وجنات این جناب بیشتر بدانند بهتر است در اینموارد و کشتار میلیونى جوانان در جبهه ها سوال کنند. دولت موسوى که توسط راستهاى افراطى بازار و حزب توده لقب "جناح چپ" حکومت را گرفته بود٬ تنها لفظ بورژوا – اسلامى "مستضعف" را داشت و این هم میراث خمینى بود. بیان همین کلمه تحقیرآمیز انعکاسى از قدرت طبقه کارگر در آن انقلاب بود که سرکوبگران اسلامى هم ناچار بودند بنوعى خود را به آن وصل کنند. قدرت شوراهاى کارگرى هم چنین تاثیرى داشت. رژیم ابتدا شوراهاى واقعى و انقلابى کارگران را قلع و قمع کرد و سرانش را نابود و قتل عام و زندانى کرد و بعد شورا را "غسل تعمید" داد و با اضافه کردن یک پسوند اسلامى به ایجاد سازمانهائى پرداخت که اساس کارشان جاسوسى در
میان کارگران بود؛ یعنى شوراهاى اسلامى. موسوى نماینده برهه اى از تاریخ جمهورى اسلامى است که طبقه کارگر و پیشروانش را به شدیدترین شکلى قلع و قمع کردند و بخون کشیدند.

 

از نظر اقتصادى دولت موسوى با سیاست کوپنى و جیره بندى معرفه است. اگر یک وجه این سیاست بهانه دوران جنگ و کمبودها بود٬ وجه اساسى آن اما هجویاتى بود که با عنوان "اقتصاد اسلامى" قرار بود در ایران پیاده شود. همان "اقتصاد اسلامى" که زیر فشار اعتبار مارکسیسم در دنیا و نقد کارگرى از سرمایه دارى ناچار شده بود "عدالت اجتماعى" و "ملى و دولتى کردن" را وارد سیستم خود کند و البته در دوران خودش شکست خورد. موسوى و خط امامى ها که بعدتر لقب بى مثماى "اصلاح طلب و لیبرال" و غیره گرفتند٬ همان دولت چاقوکشان و سرکوبگران اسلامى در مهمترین دوره تاریخ جمهورى اسلامى اند. شباهت اینها با احمدى نژاد و خامنه اى بیشتر از تفاوتشان است. همه شان مدافع این نظام مرتجع سرمایه اند و همه شان در تقابل با کارگر و آزادیخواهى دست شان خونین است. اینها اگر "فرقى" دارند در اینست که کدام سیاست میتواند این بساط تحجر و فقر و فلاکت را بیشتر سرپا نگهدارد.

 

پاسخ کارگران "نه" است!

کارگران سر سوزنى در بقدرت رسیدن این و یا آن جنایتکار حرفه اى منفعت ندارند و نباید نیروى این مضحکه شوند. سه دهه است که عناصر هسته مرکزى این حکومت با وعده هاى پوچ و اعمال فشار و گرو کشى راى بخشى از مردم را میگیرند و به سیاست سرکوب و فقر و استثمار ادامه میدهند. این دولت سرمایه داران اسلامى است که ضد منافع مستقل طبقه کارگر و ضد هر تلاش نیمچه آزادیخواهانه است. این دولت مرتجع ترین بخش بورژوازى است که امورش بدون کوبیدن طبقه کارگر نمیگذرد. کارگران با شرکت در مضحکه "انتخابات" تنها زنجیرهاى اسارت شان را محکم تر میکنند. کارگران نباید مهر تائید پاى حکومت ارتجاع اسلامى بگذارند. در شرایطى که این حکومت فعال کارگرى را زندان و شکنجه میکند٬ به جرم شرکت در اول مه شلاق میزند٬ هر سازمان و تشکل مستقل کارگرى را میکوبد٬ هر نوع آزادى سیاسى و حقوق شهروندان را به خشن ترین شکلى پایمال میکند٬ هر درجه راى کارگران به آن بدوا علیه خود جنبش کارگرى و تائید ضمنى تداوم وضع موجود محسوب میشود. کارگران نباید به نیرو و سیاهى لشکر این یا آن بخش ارتجاع تبدیل شوند بلکه باید جنبش مستقل طبقاتى خود را تحکیم کنند.

 

رفقاى کارگر٬

به دنیا نگاه کنید! به بحران عمیق سرمایه دارى و امواج عظیم اعتراض هم طبقه اى هایمان در اروپا! به شعارهاى ضد کاپیتالیستى و ضد سرمایه داران مفت خور نگاه کنید! دوره امروز دوره اعتراض رادیکال کارگران علیه کلیت نظم سرمایه و برافراشتن پرچم آلترناتیو کارگرى است. موسوى و جمهورى اسلامى سرمایه داران باید گورشان را گم کنند. جنبش ما کل این نظام ضد کارگرى را برسمیت نمیشناسد تا چه رسد به مضحکه "انتخاباتش". بجاى راى به موسوى و هر مرتجع بورژواى دیگر باید بفکر اداره جامعه توسط کارگران بود. باید از کل طبقه حاکم خلع ید سیاسى و اقتصادى کرد. واقعا کسانى که فکر میکنند باید بروند و به موسوى راى بدهند٬ صلاحیت کمترى در میان طبقه کارگر و رهبرانش در قیاس با آخوندها و سرمایه داران انگل براى حکومت کردن میبینند؟ آیا طبقه ما چیزى از اینها کمتر دارد؟ مادام که ما موقعیت برده بدون را میپذیریم خود برده دار و نظم برده دارى را بازتولید میکنیم. مادام که قرار است در بر پاشنه استثمار و کار مزدى و فقر و فلاکت طبقه ما بچرخد٬ به سرمایه دار و دولت سرمایه دارى و عمله و اکره مزدور امثال خانه کارگر و توده ایها نیاز هست. باید به فکر برچیدن این وضعیت بود و نیرو و افق این امر را تامین کرد.

 

در فرصت "انتخابات" کارگران باید صدایشان را براى دفاع از خواستهاى مستقل شان٬ در دفاع از رهبرانشان و آزادى کلیه زندانیان سیاسى٬ در دفاع از حق تشکل و اعتصاب و رفع محدودیت و ممنوعیت از سازمانهاى مستقل کارگرى بلند کنند. اگر بالائى ها و هر آخوندى میگوید "اصلاحات لازم داریم"٬ کارگران هم میتوانند بگویند مزد بیشتر٬ تشکل مستقل٬ بیمه بیکارى٬ لغو کار قراردادى٬ آزادى اعتصاب٬ آزادى هاى سیاسى٬ و زندگى مرفه لازم داریم! امروز باید به جنبش مستقل طبقاتى مان تکیه کنیم و استقلال این جنبش را مثل تخم چشم محافظت کنیم و نیرویمان را براى برچیدن بساط سرمایه دارى بسیج کنیم. دوره راى دادن به ارتجاع بورژوا- اسلامى که اسم کارگر را "مستضعف" گذاشته نیست٬ دوره سیاست انترناسیونالیستى و مبارزه ضد سرمایه دارى و بسیج طبقه کارگر براى انقلاب کارگرى علیه سرمایه دارى است. کارگران باید با سیاست و مبارزه مستقل شان پاسخ مباشران سرمایه را بدهند. *