افتاب امد دلیل افتاب

افتاب امد دلیل افتاب**

الف داده ها:

١- امروز رابطه سرمایه بر تمامی جوامع ساکن بر کره خاکی مستولی است.

٢- سرمایه برای انباشت روز افزون خود نیازمند أنست که نیروی کار در تمامی نقاط عالم را بکار گیرد. نیاز سرمایه به نیروی کار برای انباشت سرمایه در شرایط فعلی روز افزون است.***

٣- جنگهای منطقه ناشئ از أنست که طبقه سرمایه دار قصد دارد تمامی نیروی کار در تمامی مناطق دارای نیرو کاری که در رابطه سرمایه بطور کامل درگیر نیستند را در اختیار بگیرد، جتگهای منطقه اَی را عمدتا در چارچوب این نیاز باید دید ، فروش کالاهابی نظیر اسلحه را فقط در خدمت به ابن نیاز و در اختیار گیری مناطق جدید کار بوسیله سرمایه مشخص و در رقابت با رقبای سرمایه دار میشود تبیین کرد، از دید سرمایه جهانی؛ باید موانع ایجاد مناطق با ثبات زا از میان برداشت، سود ناشئ از فروش کالاهایی نظیر اسلحه. در قبال میزان ارزش إضافی ناشئ از نیروی کار در مناطق تثبیت شده ناچیز است. قطره در مقابل دریاست از سوی دیگر تصور انکه هدف غارت این مناطق است نشانه عدم درک از رابطه سرمایه در قرن ٢١ است، اگر نفت ایران یا عراق را میبرند خوب پولش را میدهند غارتی اگر هست غارت نیروی کار ارزان است غارت کالا مربوط به سرمایه قرن ١٨ و ١٩ میلادی است.

۴- نیاز سرمایه به نیروی کار لازم حهت انباشت سرمایه باعث گردیده که در چارچوب پیشرفت های تکنولوژیک و ساده شدن استفاده از ابزار کاز زنان بیشتر و بیشتر در تولید اقتصادی شرکت کرده و بیش از پیش موجبات تساوی زن و مرد در چارچوب رابطه سرمایه میسر گردد تساوی زن ومرد در چارچوب دمکراسی و بر أساس نیاز انباشت سرمایه دارد تحقق پیدا میکند خیال بافی است اگر ادعا کنیم تنها سوسیالیزم قادر به ایجاد تساوی زن و مرد است خواست دمکراتبک تساوی زن ومرد امر سرمایه است و نیاز های سرمایه بسوی ایجاد تساوی جنسیت و تمایلات جنسی میشود، از نظر دور نداریم که تحقق سوسیالیزم. بر پایه نیاز خود امر مساوات زنان و مردان را سریعتر متحقق. خواهد کرد.

۵- سرمایه قرن بیست و یک با سرمایه قرن ١٨،١٩ و نیمه اول قرن ٢٠ از نظر محتوا بکسان ولی بسیار گسترده تَر است امروز بخش کار سرمایه به کار یدی محدود نمیشود و کار کنانی که نیرو ذهنی خود را در رابطه کالایی میفروشند بخش أعظمی از پرواتاریا را تشکیل میدهند در کشورهای متروپل کارکنان یدی نقش کمتر و کمتری از کار را تشکیل میدهند*. بیاد داشته باشیم که عدم در نظر گرفتن این امر میتواند ما را از تحلیل جامع باز دارد اگر ما مارکسیت هستیم و مثل او فلسفه غلمی را بکار میبریم باید شجاعاته این داده مهم در بررسی هایمان با تکیه بر امار و ارقام بیان داریم

ب: استنتاجات

اگر داده های فوق واقعیت دارند که دارند، بنابراین؛

١- نباید تحقق خواستهای دمکراتیک را موکول به تحقق سوسیالیزم کرد این نعل وارونه زدن است، هر یک از سوسیالیستها باید دمکراتیی پیگیر باشد و خواستهای دمکراتیک را نا دیده نگیرید، در راه مبارزه با نیروی های غیر متعارف نظیر حکومت مذهبی ایران باید که سوسیالیستها در صف مقدم خواستاران سرنگونی حاکمیت غیر متعارف إسلامی باشند هرگونه إعلام موضع منوط بودن سرنگونی اسلامیون به موکول کردن ان به ماهیت سرمایه دارانه اش، ذهنی گرایی روشنفکران منحط بورژوا امپریالیستی است.

٢- باتوحه به جهانی بودن سرمایه هر گونه دفاع ضمنی از حکومت إسلامی به همگام شدن با رژیم غیر متعارف إسلامی است برای طرز برخورد مارکسیستی و علمی به این امر رجوع کنید به نامه های کارل مارکس به لأسال از الجزائر.

٣- باید از تحریم های اقتصادی و خطر جنگ که متحقق خطر فلاکت است را محکوم کرد و با تمام قوا علیه تحریم های اقتصادی و تهدید به جنگ از سوی حکومت إسلامی و سرمایه امپریالیسی مبارزه کرد و توده های کارگر و اقشار دیگر جامعه را علیه ان فراخوان داد باید مبارزات مردم را ارتقاء ببخشید و انان. را حول خواسته های حداکثری متشکل کرد.

کمونیست ها خواستاران پیگیر مبارزه علیه سرمایه هستند ولی در عبن حال در پیشاپیش هر مبارزه دمکراتیک حرکت میکنند.

به پیش بسوی رهبری مردم در جهت سرنگونی رژیم مرتجع و غیر متعارف اسلام ، زنده باید سوسیالیزم، زنده باد شوراها

——————-
•بیاد دارم که در دهه ٨٠ قرن پیش نشربه تایم لندن تصمیم به تغییر روش تولید. گرفت، کارگران چاپخانه. و دفتر روزنامه. را اشغال کردند، کارفرما عکس والعمل نشان داد و إعلام کرد چاپخانه و ابزار چاپ و دفتر روزنامه مال شما من روزنامه ام را بر میدارم و انرا با متد مدرن در جاى دیگری به طریق کامپیوتریزه چاپ میکنم مارا بخیر وشما را به سلامت!
•* افتاب را نمیشود انکار کرد تحلیلمان را عِوَض کنیم، افتاب را نمیشود در قالب تحلیل میتافیزیکی و از پیش تعریف شده کتجانید، واقعیت ها سر سختند و خواه و ناخواه باید به حسابشان أورد.
•** هیچ رابطه اَی متافیزیکیو دائمی در خصوص انباشت سرمایه و نیاز به نیرو کار روز افزون وحود ندارد، در چارچوب پیشرفت تکنولوژیک ممکن است که نیاز انباشت سرمایه به نیرو کار ارزان تغییر کند ایا نمیشود پیشبینی کرد که بزودی کار اجتماعا لازم برای تولید کالاهای مشخص (تعیین کننده ارزش کالا) بنخوی پیش رود که فی المثل تولید کالا در ایالات متحده امریکا از تولید و حمل از ویتنام ارزانتر شود؟نمیشود دید که تولید تقریبا اتوماتیک کالا امری مقدور و ختی مطلوب است؟ این سبک تولید اینده نه چندان دور نیست؟