یادداشتی بر کتاب “مبانی کمونیسم کارگری”

یادداشتی بر کتاب “مبانی کمونیسم کارگری”

 

بسیار خرسندم که رفیق عزیزم “حمه غفور” این امکان را نصیبم کرده است، این یادداشت را برای کتاب بسیار با ارزش “مبانی کمونیسم کارگری” به زبان کردی بنویسم. این کتاب حاوی پنج اثر مهم مارکسیست بزرگ و رهبر جنبش کمونیسم کارگری منصور حکمت است. منصور حکمت این پنج اثر را به زبان فارسی نوشته و اکنون حمه غفوربا زحمات بیدریغش آنها را در این کتاب شایسته برای کارگران، سوسیالیستها و آزادیخواهان و مبارزین راه رهایی قطعی از نظم استثمارگر سرمایه در جامعه کردستان قابل دسترس و مطالعه کرده است.اگر من هم در مقابل این انتخاب قرار بگیرم که از میان کوهی از مقالات و نوشته های تئوریک، نظری و برنامه ای و سیاسی، حاصل بیش از دو دهه فعالیت پرثمرفکری و سیاسی منصور حکمت پنج اثر را برای ترجمه و قابل دسترس کردن به زبانهای دیگری مثلا انگلیسی، اسپانیایی، عربی و… آماده کنم، همین پنج اثری که در این کتاب ترجمه و گرد آوری شده، انتخاب میکنم. این پنج اثر به نحو درخشانی تصویر همه جانبه ای از کمونیسم کارگری مورد نظرمنصور حکمت را به دست میدهند. برجسته ترین آثار حکمت برای ایجاد دگرگونی و برای سازماندهی انقلاب کارگری هستند. در این آثار حکمت به نحو شفافی تمایز کمونیسم کارگری را با کل کمونیسمهای خرده بورژوایی و بورژوایی دوران حیاتش و امروز را در جهان معاصر ترسیم کرده است. در عین حال این پنج اثر ماندگارند. به این دلیل چون تبلور تبیین مارکسیستی از جهان معاصر مقطع سرمایه گلوبال با عمده ترین پیچیدگیها و پیشرفتهای تکنولوژیک و انفورماتیک در دهه های پایانی قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم است. بنابراین میتوان گفت دامنه تاثیرگذاری این مباحث در نقد این نظام پیچیده و همه مصائب آن به دوره های خاصی محدود نمیشود.تا وارونگی این نظام استثمارگر با مختصات جدید دوران حاضر هست، ضرورت دست بردن به نقد و تغییرآن و لاجرم ضرورت این مباحث پایه ای کمونیسم کارگری به عنوان ابزار مهم سازماندهی تغییر و دگرگونی اساسی در دوره معاصر سرجای خودش هست.  یک اصل بسیار مهم در تفکر و عمل کمونیستی منصور حکمت نقد است. نقدی برای شوریدن علیه نظم موجود، علیه نظم سراپا وارونه کاپیتالیستی و ساقط کردن آن و پی افکندن نظم سوسیالیستی. نقدی بر کاپیتالیسم گسترش یافته به دورافتاده ترین کوی و برزن دنیای حاضر با همه ابعاد فاجعه بار آن. دیدگاه کمونیسم کارگری و این پنج مبحث اسناد درخشان این نقد و برنامه عملی برای پایان دادن به این نظم جهنمی و اسارتبار در هر گوشه این دنیا است. یک خصلت اساسی مشترک این پنج اثر و اساسا تبیین مارکسیستی حکمت و کمونیسم کارگری مورد نظر او خصلت پراتیکی کمونیسم است. اما زمانی که از خصلت پراتیکی دیدگاه کمونیسم و مارکسیسم  به طور کلی و کمونیسم کارگری حکمت به طور مشخص صحبت میکنیم، فورا باید یادآوری کنیم، درک مارکسیستی منصور حکمت از پراتیک، بر خلاف درک رایج و سطحی و مصلحت گرایانه بخش عمده سوسیالیسم تدریج گرا و سنتی قرن بیستم، تماما درکی متفاوت و انقلابی است. منصور حکمت این درک درخشان و متمایز از موضوع پراتیک را در سمینار اول مبانی کمونیسم کارگری به تاریخ مارس  ۱۹۸۹ به روشنترین وجهی بیان کرده است. به سهم خود در مناسبت دیگری گفته و نوشته ام:  ” تز پایه ای دیگر کمونیسم کارگری، جایگاه پراتیک و نقش نیروی فعاله انسان برای تغییر است. شناخت درست پراتیک طبقاتی برای پیشبرد انقلاب کمونیستی بسیار ضروری است. وقتی از پراتیک صحبت میشود در تصویر اولیه، عمل ساده و فیزیکی انسانها به ذهن متبادر میشود. در کمونیسم مارکس و کمونیسم کارگری حکمت پراتیک پدیده ای اجتماعی طبقاتی برای تغییر و به این ترتیب پدیده ای همه جانبه است. عبارات، پراتیک،اجتماعی، طبقاتی، انسان، تغییر، که خیلی وقتها و همین جا در جمله ای در کنار هم ترکیب میشوند، هر کدام لایه های مختلفی از روند اجتماعی مربوط به هم و سطوح مختلفی از تحلیل سیاسی را شکل میدهند که مارکس آن را به روشنی تبیین کرده و حکمت خلاقانه به آن بازگشته است. در سمینار مارس ۱۹۸۹این سطوح توضیح داده شده و من فرصت ندارم به توضیح مجدد آنها بپردازم. به عنوان نتیجه ای مختصر میتوانم بگویم: مارکسیسم در توضیح پراتیک و جامعه به مسئله شناخت طبقه به عنوان بخش لایتجزای پروسه تولیدی جامعه در هر مقطع میرسد و لذا جایگاه پراتیک طبقه در قبول نکردن شرایط و مناسبات تولیدی موجود تشخیص داده میشود. جامعه طبقاتی کلید شناخت قانونمندی جامعه است. واقعیت طبقه و طبقاتی بودن جامعه مقدم بر ادراک مارکسیسم است. طبقه و لاجرم پراتیک طبقه جایگاه کلیدی در ایجاد تغییر دارد. منصور حکمت مینویسد ” در تلقی مارکس از انسان طبقه وارد میشود، در تلقی مارکس از پراتیک طبقه وارد میشود، در تلقی مارکس از ماتریالیسم طبقه وارد میشود” در نتیجه پراتیک آگاهانه طبقه معین به تغییر منجر میشود و بدون آن تغییری ایجاد نمیشود.بدون چنین پراتیکی تغییر نظم موجود و تحقق سوسیالیسم و کمونیسم اتفاق نمی افتد و بر خلاف تز جاافتاده و پاسیو “اجتناب ناپذیری کمونیسم” در میان کمونیسمهای غیر پراتیک و غیر کارگری، سوسیالیسم و کمونیسم خودبخودی نمی آید. در این دیدگاه پراتیک طبقاتی و مبارزه طبقاتی موتور محرکه تاریخ است و نه هیچ چیز دیگر و این را مقایسه کنید با تبیین کمونیستهای بورژوایی بنا به منفعت طبقاتیشان هر بار موضوع دیگری از جمله مسئله ملی، نژادی، فرهنگی، جنسی را به عنوان موتور محرکه تحولات و جامعه برجسته میکنند. در صورتی که پشت همه این کشمکشها مبارزه طبقاتی خوابیده است.تاکید بر این وجه مساله به روشنی خصلت پراتیکی و دگرگون ساز مارکسیسم و کمونیسم کارگری حکمت را برجسته میکند”. جایگاه این بعد پراتیکی کمونیسم کارگری از مقطعی که برای اولین بار دیدگاه کمونیسم کارگری از جانب حکمت معرفی شد، و در مقاطع بعدتر و تاکنون در کلیت دیدگاه او و همه مباحثش استمرار و انسجام خود را با برجستگی حفظ کرده است. در همین رابطه یادآوری نحوه طرح مبحث کمونیسم کارگری بر فهم جنبه پراتیکی انقلابی آن کمک زیادی میکند. اولین بار در زمستان سال ۱٩٨۶ و در کنگره دوم حزب کمونیست ایران با  مبحث و عنوان کمونیسم کارگری از جانب منصور حکمت آشنا شدم. در بخش گزارش آن کنگره و در مبحث جامعی تحت عنوان “موقعیت و دورنمای حزب” منصور حکمت موانع پیش پای انقلاب کارگری را در سطح جهانی و در ایران برشمرد.در آن مبحث و آنزمان به عنوان یکی از اساسی ترین موانع انقلاب کارگری این تز برجسته شد که “طبقه کارگر یک راه میرود و جنبش به اصطلاح کمونیستی هم یک راه دیگر” منصور حکمت از شکاف موجود بین “کارگر و کمونیسم” صحبت میکرد و میگفت که در دوره مارکس و در اوایل قرن در دوره لنین اینجوری نبود. برعکس کمونیسم آن دوره ها کارگری و جنبش کارگری آن دوره ها به ویژه بخش پیشرو آن کمونیستی و مارکسیستی بود. جنبش کارگری و کمونیستی در هم تنیده بودند. همین واقعیت یک عامل تعیین کننده وقوع انقلاب کارگری اکتبر بود. نتیجه گیری اصلی حکمت این بود که به شکاف بین کارگر و کمونیسم باید پایان داد و کمونیسم کارگری را باید احیاء و مجددا شکل داد. کمونیسم کارگری مورد نظر حکمت برای تحقق این رسالت ضرورت پیدا کرد و به صحنه آمد.  از آن وقت کمونیسم کارگری مبنای تحرکی مهم در حزب کمونیست ایران و عنوان و پدیده ای آشنا در کمونیسم ایران شد.

در آن کنگره و آن دوره این گرایش به عنوان بحثی اثباتی و در تداوم و تکامل خط حزبی مطرح شد، به اندازه کافی تمایزات خود را با رادیکالترین چپ موجود غیر کارگری و غیر کمونیستی طرح نکرد. با شفافیت و انتقادی و تعرضی به کل کمونیسم  موجود خود را عرضه نکرد، در نتیجه نارسا و ناکافی مطرح شد و آن تحول اساسی مورد نظر را به همراه نداشت. به همین دلیل سه سال بعدتر (در سال ۱۹۸۹) منصور حکمت به موضوع برمیگردد و این بار در چارچوبی متفاوت دیدگاه خود را در دو محور اصلی عرضه و فرموله کرد. محور اول: به عنوان انتقاد و تعرضی مارکسیستی به کل کمونیسم موجود در دنیا و چپ ترین روایت از آن که ناظر بر سیاست و پراتیک حزبی بود که خود در رأس آن قرار داشت. و محور دوم : اثباتی به عنوان ارائه چارچوب یک جنبش متمایز و به عنوان چارچوب فکری، سیاسی، پراتیکی و حزبی همان جنبش متمایز طرح شد. منصور حکمت خود این روند را چنین بیان میکند. بنابراین بحث من دو بخش عمومى دارد بخش اول راجع به این است که مبحث کمونیسم کارگرى به چه چیزى پاسخ میدهد و تحت چه شرایط معینى و در رابطه باچه مشاهدات و تجربیات معینى خودش را مطرح میکند و بخش دوم صحبتم راجع به کمونیسم کارگرى بعنوان یک موضوع اثباتى است.امیدوارم که در آخر این جلسه توانسته باشم کارى بکنم که رفقا این را تشخیص بدهند که بحث کمونیسم کارگرى فقـط شکوه اى درباره “کارگرى نبودن حزب کمونیست ایران” و یا “کم بودن کارگران در حزب کمونیست” نیست. فشارى نیست براى “کارگر گرائى” بیشتر توسط حزب کمونیست ایران. بلکه معرفى و مقدمه اى است به یک دیدگاه سیاسى و اجتماعى متمایز. دیدگاهى که عواقب و استنتاجات سیاسى و عملى بسیار فراگیر و وسیعى دارد. دیدگاهى که هدف خودش را پیشبرد پراتیکى قرار میدهد که با آن چیزى که امروز بعنوان کمونیسم چه در بیرون حزب کمونیست و چه توسط حزب کمونیست ایران انجام میشود، تفاوت بسیار دارد. ” (منصور حکمت –سمینار اول کمونیسم کارگری- مارس ۱٩٨٩)

 

منصور حکمت ارائه این دیدگاه تماما متمایز و دگرگون کننده را حاصل سه سال تعمق در زندگی سیاسی خودش نیز میداند. در این رابطه حکمت میگوید.”مبحث کمونیسم کارگرى بطور مشخص براى من چگونه طرح شد؟ ما براى این پا به فعالیت سیاسى گذاشته ایم که آدمهایى هستیم با افکارمعین و تبیین معینى نسبت به دنیاى پیرامون خودمان و تغییرى که باید در آن بوجود بیاوریم. انتخاب کمونیسم بعنوان یک روش زندگى و یک روش مبارزه و یک تئورى و یک ایدئولوژى نیز از همینجا مایه میگیرد. در این مبارزه،دستاوردهاى معینى بدست آورده ایم. هریک از ما میتواند به تاریخ زندگى سیاسى خودش فکر بکند و بفهمد که به کجا رسیده است و چقدر در جهت آن اهداف و آرمانهائى که او را به این سمت کشانده است، پیش رفته است. بحث کمونیسم کارگرى حاصل بیش از سه سال تعمق خود من است راجع به این جنبه از زندگى سیاسى خودم و فعالیت سیاسى اى که خود را بخشى از آن میدانم”.

اکنون هم با همین متد، یعنی حرکتی برای تغییرلازمست مباحث این کتاب مبنای سیاست و پراتیک کمونیستها قرار گیرد. به عنوان تلاشی برای به حرکت درآوردن جنبش طبقاتی کارگر برای ایجاد دگرگونی اساسی در نظم موجود، به منظور سازماندهی انقلاب کارگری و پایان دادن به حاکمیت بورژوازی و به معنای به صحنه کشیدن پراتیک دخالتگرانه و متمایز کمونیستی و کارگری که چنین تغییری را ممکن کند. پنج اثری که در این کتاب گرد آمده است، به باورمن میتواند مبنای راه اندازی و پایه گذاری جنبش و تحزب کمونیستی کارگری روشن بین و دخالتگردر هر گوشه ای از این دنیای اسیر نظم وارونه  کاپیتالیستی باشد، اما لازمه آن آستین بالازدن تعداد کافی کمونیستهای ماگزیمالیستی که این پنج اثر مهم “مبانی کمونیسم کارگری” را قطب نمای سیاست و پراتیک خود قرار دهند، حول آن طبقه کارگر را برای ایجاد دگرگونی اساسی و سازماندهی انقلاب اجتماعی پرولتاریا به میدان بکشند. بر این اساس و به طور مشخص در کردستان عراق این کتاب میتواند در احیای جنبش کمونیسم کارگری لطمه خورده ما و تحزب آن نقش موثری را ایفا کند. این هدف را به درست رفیق حمه غفور در نوشته خود برای این کتاب با شفافیت بیان کرده است. همین جا از رفیق حمه غفور و همه رفقایی که در آماده کردن این کتاب او را یاری رسانده اند، عمیقا قدردانی میکنم و تاکید میکنم کار بزرگ و شایسته و فراموش نشدنی را به سرانجام رسانده اند.

موفق باشید

اول مه ۲۰۱۹

***

بعد از تحریر!

باید اعلام کنم کتاب “مبانی کمونیسم کارگری” به زبان کردی در کردستان عراق به چاپ رسیده و در دسترس است. سه روز دیگر یعنی روز دهم ژوئن ۲۰۱۹ از جانب مترجم و گردآورنده، یعنی رفیق “حمه غفور” طی مراسمی در شهر سلیمانیه این کتاب معرفی و توزیع میشود. به علاوه همین کتاب به زبان فارسی از جانب انتشارات حزب کمونیست کارگری – حکمتیست هم آماده شده و به زودی چاپ و قابل دسترس میشود.

***

یادداشتێک دەربارەی کتێبی

“بنەماکانی کۆمۆنیزمی کارگەری”

بە زمانی کوردی

زور خوشحالم ئه مرو (۴ حوزه یران – ۴ جون) روژی له دایکبوونی مه نسور حیکمه ت، کتیبی به نرخی “بنەماکانی کۆمۆنیزمی کارگەری” له کوردستانی عیراق له چاپخانه ها ته ده ر، و ئه که ویته به رد ه س خوینه ران. ئه م یادداشته ی خواره وه له دوتوی ئه و کتیبه دا هاتووه و ده ی خه مه به رده ستتان!

یادداشتێک دەربارەی کتێبی

“بنەماکانی کۆمۆنیزمی کارگەری”

بە زمانی کوردی

ڕەحمان حسەین زادە

گەلێک شادمانم کە هاوڕێی ئازیزم “حەمە غەفور” ئەم دەرفەتەی بۆ ڕەخساندووم تا ئەم یادداشته بۆ کتێبی هێجگار بە نرخی “بنەماکانی کۆمۆنیزمی کارگەری” بە زمانی کوردی بنووسم. ئەم کتێبە پێنج بەرهەمی گرنگی مارکسیستی مەزن و ڕابەری بزووتنەوەی کۆمۆنیزمی کارگەری مەنسور حکمەت دەگرێتە خۆی. مەنسور حکمەت ئەم پێنج بەرهەمەی بە زمانی فارسی نووسیوە، وە حەمە غەفور بە هەوڵ و زەحمەتی بێ دریغی خۆی ئەوانەی لە بەرگی ئەم کتێبە شایستەدا بۆ کارگەران، سۆشیالیستەکان و ئازادیخوازان و خەباتکارانی ڕێگای ڕزگاریی یەکجاریی لە نیزامی چەوسێنەرانەی سەرمایە لە کۆمەڵگەی کوردستاندا ئامادە و بەردەست کردووە بۆ خوێندنەوە. ئەگەر بێت و منیش لە بەرامبەر ئەم بژارەیەدا خۆم ببینمەوە کە لەناو کێوێک لە وتار و نووسراوی تیۆریک، فکری و بەرنامەیی و سیاسی، بەرهەمی زیاتر لە دوو دەیە چالاکی و هەڵسووڕانی پڕ بەرهەمی فکری و سیاسی مەنسور حکمەت‌دا پێنج بەرهەم بۆ تەرجومە و قابیلی دەستڕاگەیشتن بە زمانەکانی دیکەی چەشنی ئینگلیزی، ئیسپانی، عەرەبی و..تد ئامادە بکەم، هەر ئەم پێنج بەرهەمەی کە لەم کتێبەدا تەرجومە و کۆکراونەتەوە، هەڵدەبژێرم. ئەم پێنج بەرهەمە بە شێوازێکی درەوشاوە وێنایەکی هەمە لایەنە لە کۆمۆنیزمی کارگەری جێ سەرنجی مەنسور حکمەت ئەدەن بەدەستەوە. ئەمانە بەرجەستەترین بەرهەمی حکمەتن بۆ ئەنجامدانی گۆڕانکاری لە پێناو ڕێکخستنی شۆڕشی کارگەریدا. مەنسور حکمەت لەم بەرهەمانەدا بە شێوەیەکی شەفاف جیاوازیی کۆمۆنیزمی کارگەری لەگەڵ تەواوی کۆمۆنیزمەکانی وردە بۆرجوازی و بۆرجوازی سەردەمی ژیانی خۆی و ئەمڕۆش لە جیهانی هاوچەرخدا ڕەسم کردووە. لە هەمان کاتدا ئەم پێنج بەرهەمە بەردەوام و پایەدارن. بەم دەلیلەی چونکە بەرجەستە کردنی لێکدانەوەی مارکسیستین سەبارەت بە جیهانی هاوچەرخی سەردەمی سەرمایەی گڵۆباڵ بە سەرەکیترین تەعقیدات و پێشکەوتنە تەکنەلۆجی وئینفۆرماتیکیەکانیەوە لە دەیەکانی کۆتایی سەدەی بیستەم و دەسپێکی سەدەی بیست و یەکەمدا. لەسەر ئەم بنچینەیە دەتوانین بڵێین دامێنەی کاریگەری دانانی ئەم باسانە بۆ ڕەخنەگرتن لەم نیزامە بەرین و پێچاوپێچە، و لە سەرتاپای کوێرەوەرییەکانی، سنووردار نابێتەوە بە هەندێک سەردەمی تایبەتییەوە. هەتا ئەم نیزامە پێچەوانەیەی چەوساندنەوە لەگەڵ تایبەتمەندییە نوێیەکانی سەردەمی ئێستا لەئارادا بێت، پێویستی دەستبردن بۆ ڕەخنە گرتن و گۆڕینی ئەو، وە بە ناچاری پێویستی ئەم باسە بنەماییانەی کۆمۆنیزمی کارگەری وەک ئامرازی گرنگ بۆ ئەنجامدانی ئاڵوگۆڕ و گۆڕانکاری ڕیشەیی لە سەردەمی ئێستادا، لەسەر جێی خۆیان دەمێننەوە. یەک پرەنسیپی هێجگار گرنگ لە بیرکردنەوە و کردەوەی کۆمۆنیستیی مەنسور حکمەتدا ڕەخنەیە. ڕەخنەیەک لە پێناو شۆڕش کردن بە دژی سیستەمی مەوجود، لە دژی سیستەمی سەرتاپا پێچەوانەی کاپیتاڵیستی و بۆ ڕووخاندنی ئەو و دامەزراندنی سیستەمی سۆشیالیستی.  ڕەخنەیەک لە کاپیتاڵیزمی پەرەسەندوو کە دوورترین کونج و قوژبنی جیهانی گرتووەتەوە بە هەموو مەودا کارەسات بارەکانییەوە. دیدگای کۆمۆنیزمی کارگەری و ئەم پێنج باسە بەڵگەنامەگەلێکی درەوشاوەی ئەم ڕەخنەیە و بەرنامەی عەمەلیین بۆ کۆتایی هێنان بەم نیزامە دۆزەخی و دیلیهێنەرە، لە هەر گۆشەیەکی ئەم دنیایەدا. یەک تایبەتمەندیی بنەڕەتیی و هاوبەشی ئەم پێنج بەرهەمە و بە شێوەی سەرەکی لێکدانەوەی مارکسیستی حکمەت و کۆمۆنیزمی کارگەری جێ سەرنجی ئەو، تایبەتمەندیی پراتیکی کۆمۆنیزمە. بەڵام کاتێک کە دەربارەی تایبەتمەندی پراتیکی دیدگای کۆمۆنیزم و مارکسیزم بە شێوەی گشتی و کۆمۆنیزمی کارگەریی حکمەت بە شێوەی دیاریکراو قسە دەکەین، دەسبەجێ دەبێت جەخت لەسەر ئەم ڕاستییە بکەین، دەرکی مارکسیستی مەنسور حکمەت بۆ پراتیک، بە پێچەوانەی دەرکی باو و ڕووکەشی و بەرژەوەند خوازانەی بەشی سەرەکیی سۆشیالیزمی بە شێنەیی و ناشۆڕشگێڕ و تەقلیدی سەدەی بیستەم سەرانسەر دەرکێکی جیاواز و شۆڕشگێڕانەیە. مەنسور حکمەت ئەم دەرکە جیاواز و درەوشاوەیەی سەبارەت بە مەوزوعی پراتیک لە سمیناری یەکەمی بنەماکانی کۆمۆنیزمی کارگەری لە بەرواری مارسی ١٩٨٩دا بە ڕۆشنترین شێوە خستووەتە ڕوو. بەش بە حاڵی خۆم لە بۆنەی دیکەدا وتوومە و نووسیومە: “تێزێکی بناغەیی دیکەی کۆمۆنیزمی کارگەری، پێگە و جێ‌وشوێنی پراتیک و ڕۆڵی هێزی فەعالی ئینسانە بۆ گۆڕانکاری. تێگەیشتنی درووست لە پراتیکی چینایەتی بۆ بردنە پێشی شۆڕشی کۆمۆنیستی  هێجگار پێویستە. کاتێک قسە لە پراتیک دەکرێت لە وێنا و تەسویری سەرەتاییدا، کردەوەی سادە و فیزیکی ئینسانەکان دێتە بەر چاو. لە کۆمۆنیزمی مارکس و لە کۆمۆنیزمی کارگەریی حکمەتدا پراتیک دیاردەیەکی کۆمەڵایەتی و چینایەتییە بۆ ئاڵوگۆڕ و بەم شێوەیە دیاردەیەکی هەمە لایەنەیە. دەستەواژەکانی، پراتیک، کۆمەڵایەتی، چینایەتی، ئینسان، ئاڵوگۆڕ، کە زۆر جاران و هەر لێرەشدا کە لە جوملەیەکدا لە تەنیشت یەکدا لێک هەڵدەپێکرێن، هەر یەکەیان ئاستی جیاواز لە ڕەوەندی کۆمەڵایەتی پەیوەست بە یەک و ئاستگەلی جیاواز لە تەحلیلی سیاسی پێکدەهێنن کە مارکس ئەوەی بە ڕۆشنی لێکداوەتەوە و مەنسور حکمەتیش داهێنەرانە گەڕاوەتەوە بۆ بە دەستەوە گرتنیان. وە لە سمیناری مارسی ١٩٨٩دا ئەم ئاستانەی شەرح کردووە و من بوارم نییە بچمە سەر شەرحی دووبارەی ئەوانە. بە وێنەی دەرئەنجامێکی کورتکراوە دەتوانم بڵێم: مارکسیزم لە شەرح کردنی پراتیک و کۆمەڵگەدا دەگات بە تێگەیشتنی چینایەتی وەک بەشی جیانەکراوەی پرۆسەی بەرهەمهێنانی کۆمەڵگە لە هەر بڕگەیەکدا، وە هەروەها جەخت لەسەر جێگاوشوێنی پراتیکی چین (طبقە) لە قبووڵ نەکردنی هەلومەرج و پەیوەندییەکانی بەرهەمهێنانی مەوجوددا دەکات. واقعیەتی چین و چینایەتی بوونی کۆمەڵگە پێش لە تەسەوری مارکسیستی هه یه. چین و بە ئەکیدیش پراتیکی چینەکان جێ‌وشوێنی چارەنووس سازیان هەیە لە ئەنجامدانی گۆڕانکاریدا. مەنسور حکمەت دەنووسێت: “لە دەرک کردنی مارکسدا بۆ ئینسان چین دێتە ناوەوە، لە دەرک کردنی مارکسدا بۆ پراتیک چین دێتە ناوەوە، لە دەرک کردنی مارکسدا بۆ ماتەریالیزم چین دێتە ناوەوە”. بەم پێیە پراتیکی هۆشیارانەی چینێکی دیاریکراو دەبێتە هۆکای گۆڕانکاری و بەبێ ئەو پراتیکە چینایەتییە هیچ ئاڵوگۆڕێک ڕوونادات. بەبێ پراتیکێکی لەم چەشنە گۆڕینی سیستەمی ئێستا و دامەزراندنی سۆشیالیزم و کۆمۆنیزم ڕوونادات، بە پێچەوانەی تێزی جێکەوتوو و پاسیفی “چارە هەڵنەگر بوونی کۆمۆنیزم” لە ناو کۆمۆنیزمە ناپراتیک، ناشۆڕشگێڕ و ناکارگەرییەکاندا، سۆشیالیزم و کۆمۆنیزم خۆبەخۆ دانامەزرێت. لەم دیدگایەدا پراتیکی چینایەتی و خەباتی چینایەتی داینەمۆی حەرەکەی تەئریخە نەک هیچ شتێکی دیکە، وە ئەمە بەراوورد بکەن بە لێکدانەوەی کۆمۆنیستە بۆرجواییەکان بە گوێرەی بەرژەوەندی چینایەتییان هەر جارەی پرسێکی دیکە وەک “داینەمۆی تەئریخ” بەرجەستە دەکەن لە چەشنی مەسەلەی، نەتەوەیی، نەژادی، کەلتووری، ڕەگەزی. لە کاتێکدا کە لە پشتی هەموو ئەم کێشمەکێشانەوە خەباتی چینایەتی ڕاوەستاوە. جەخت لەسەر ئەم ڕووەی مەسەلەکە بە ڕوونی تایبەتمەندی پراتیکی و ئاڵوگۆڕ هێنەری مارکسیزم و کۆمۆنیزمی کارگەریی حکمەت بەرجەستە دەکات. پێگەی ئەم مەودایەی پراتیکی کۆمۆنیزمی کارگەری لە بڕگەیەکدا کە بۆ یەکەمین جار دیدگای کۆمۆنیزمی کارگەری لە لایەن مەنسور حکمەتەوە ناسێنرا، وە لە بڕگەکانی دواتریشدا و تا ئێستاش لە سەرانسەری دیدگای ئەو و تەواوی باس و نیقاشەکانیدا بەردەوامی و ئینسیجامی خۆی بە بەرجەستەییەوە پاراستووە. هەر لەم پەیوەندەدا بیرهێنانەوەی چۆنیەتی خستنەڕووی باس و موناقەشەی کۆمۆنیزمی کارگەری لەسەر دەرک و فەهمی لایەنی پراتیکی و شۆڕشگێڕانەی ئەو کۆمەکێکی زۆر دەکات پیویسته. یەکەمین جار لە زستانی ساڵی ١٩٨۶دا و لە کۆنگرەی دووهەمی حزبی کۆمۆنیستی ئێراندا ئاشنا بووم بە باس و ناونیشانی کۆمۆنیزمی کارگەری لە لایەن مەنسور حکمەتەوە. لە بەشی ڕاپۆرتی ئەو کۆنگرەیەدا و لە موناقەشە و باسێکی گشتگیر لە ژێر ناونیشانی “مەوقعیەت و ئاسۆی حزب”دا مەنسور حکمەت ئاستەنگەکانی بەردەم شۆڕشی کارگەریی لە ئاستی جیهانی و لە ئێران دەست نیشان کرد. لەو باس و نیقاشەدا و لەو سەردەمەدا وەک یەکێک لە سەرەکیترین ئاستەنگەکانی شۆڕشی کارگەری ئەم تێزە بەرجەستە بوو کە “چینی کارگەر بە ڕێگایەکدا دەڕوات و بزووتنەوەی بەناو کۆمۆنیستیش بە ڕێگایەکی دیکەدا”، مەنسور حکمەت دەربارەی قڵشتی نێوان “کارگەر و کۆمۆنیزم” قسەی دەکرد و دەیوت، کە لە سەردەمی مارکس و لە سەرەتاکانی سەدەی بیست لە سەردەمی لینیندا بەم جۆرە نەبوو. بە پێچەوانەوە، کۆمۆنیزمی ئەو سەردەمانە کارگەری و بزووتنەوەی کارگەری ئەو سەردەمانە بە تایبەتی بەشی پێشڕەوی ئەو کۆمۆنیستی و مارکسیستی بوون. هەر ئەم واقعییەتە فاکتەرێکی یەکلاکەرەوە بوو بۆ شکڵگرتنی شۆڕشی ئۆکتۆبەر. ئەنجامگیریی سەرەکیی حکمەت ئەمە بوو کە دەبێت کۆتایی بهێنین بە قڵشتی بەینی کارگەر و کۆمۆنیزم، وە کۆمۆنیزمی کارگەری دەبێت زیندوو بکەینەوە و سەرلەنوێ دایبمەزرێنینەوە. کۆمۆنیزمی کارگەری جێ سەرنجی حکمەت لە پێناو جێبەجێ کردنی ئەم پەیامەدا پێویستیی خۆی بەدەست هێنا و سەلماندی و هاتە پێشەوە. لەو سەردەمەدا کۆمۆنیزمی کارگەری بوو بە بنەمای بزووتنەوەیەکی گرنگ لەناو حزبی کۆمۆنیستی ئێران و وەک ناونیشان و دیاردەیەکی بەرچاو لەناو کۆمۆنیزمی هاوچەرخدا دەرکەوت.

لەو کۆنگرەیەدا و لەو سەردەمەدا ئەم مەیلە وەک باسێکی سەلمێنراو، وە لە بەردەوامی و تەکامولی خەتی حزبیدا خرایە ڕوو، بە ڕادەی پێویست جیاوازییەکانی خۆی لەگەڵ ڕادیکاڵترین چەپی مەوجودی ناکارگەری و ناکۆمۆنیستیدا نەخستەڕوو. بە شێوەی شەفاف و ڕەخنەگرانە و هێرشبەرانە بۆ سەر کۆمۆنیزمی باو خۆی نیشان نەدا، بەم پێیە ناتەواو و بە کەموکوڕییەوە خرایەڕوو، وە ئەو ئاڵوگۆڕە ئەساسییەی جێی ئامانج بوو لەگەڵیدا نەهات. هەر بەم هۆکارە سێ ساڵ دواتر (لە ساڵی ١٩٨٩دا) مەنسور حکمەت گەڕایەوە بۆ سەر مەوزوعەکە و ئەم جارە لە چوارچێوەیەکی جیاوازدا دیدگای خۆی لە دوو تەوەرەی سەرەکیدا فۆرمۆلە و نماییش کرد. تەوەری یەکەم: وەک ڕەخنە و هێرشێکی مارکسیستی بۆ سەر تەواوی کۆمۆنیزمی مەوجود لە دنیا و چەپترین ڕیوایەتەکان لێی کە باڵادەست بوو بەسەر سیاسەت و پراتیکی حزبەکەشیەوە، کە خۆی لە رابەرایەتییەکەیدا بوو. وە تەوەری دووهەم: سەلمێنراو بە وێنەی خستنەڕووی چوارچێوەی یەک بزووتنەوەی تایبەتمەند و بە وێنەی چوارچێوەی فکری، سیاسی، پراتیکی و حزبیی هەمان بزووتنەوەی تایبەتمەند خرایە ڕوو. مەنسور حکمەت خۆی ئەم ڕەوەندە بەم شێوەیە بەیان دەکات:  بەم پێیە باسی من لە دوو بەشی گشتی پێک دێت، بەشی یەکەم دەربارەی ئەمەیە کە باسی کۆمۆنیزمی کارگەری وەڵام بە چ شتێک ئەداتەوە، وە لە ژێر سێبەری کام هەل و مەرجی دیاری کراو و لە پەیوەند بە کام تێڕووانین و ئەزموونی دیاری کراو خۆی تەرح دەکات، وە بەشی دووهەمی قسە و باسەکەم سەبارەت بە کۆمۆنیزمی کارگەرییە بە وێنەی باسێکی سەلمێنراو. ئومێدەوارم لە کۆتایی ئەم دانیشتنەدا توانیبێتم کارێک بکەم کە هاوڕێیان ئەمە دیاری بکەن کە باسی کۆمۆنیزمی کارگەری تەنیا ناڕەزاییەک نییە دەربارەی “کارگەری نەبوونی حزبی کۆمۆنیستی ئێران” وە یان “کەم بوونی کارگەران لە ناو حزبی کۆمۆنیست”دا. گوشارێک نییە بۆ “کارگەرگەرایی” زیاتر لە لایەن حزبی کۆمۆنیستی ئێرانەوە. بەڵکو ناساندن و پێشەکییەکە بۆ دیدگایەکی سیاسی و کۆمەڵایەتی جیاواز. دیدگایەک کە ئاکام و دەرئەنجامی سیاسی و عەمەلی هێجگار هەمەگیر و فراوانی هەیە. دیدگایەک کە ئامانجی خۆی بە بەرەو پێش بردنی پراتیکێک داناوە کە جیاوازی زۆری هەیە بەو شتەی کە ئەمڕۆ بە ناوی کۆمۆنیزمەوە چ لە دەرەوەی حزبی کۆمۆنیست و چ لە لایەن حزبی کۆمۆنیستی ئێرانەوە ئەنجام ئەدرێت.”

( مەنسور حکمەت- سمیناری یەکەم، بنەماکانی کۆمۆنیزمی کارگەری- مارسی  ۱۹۸۹)

مەنسور حکمەت تەرح کردنی ئەم دیدگا سەراپا جیاواز و ئاڵوگۆڕ بەخشەی بە بەرهەمی سێ ساڵ قووڵبوونەوە لە ژیانی سیاسی خۆی دەزانێت. لەم پەیوەندەدا حکمەت دەڵێ: باسی کۆمۆنیزمی کارگەری بە شێوەیەکی دیاری کراو بۆ من چۆن هاتە پێشەوە؟ ئێمە لە پێناو ئەمەدا هاتووینە ناو هەڵسووڕانی سیاسییەوە کەسانێکین هەڵگری ئەفکاری دیاری کراو و لێکدانەوەی دیاری کراوین لە پەیوەند بە دنیای  دەور و بەرمان، وە پەیوەست بە گۆڕانکارییەک کە دەبێ تیایدا ئەنجامی بدەین. هەڵبژاردنی کۆمۆنیزم وەک شێوازێکی ژیان و شێوازێکی خەبات و تیۆرێک و ئایدیۆلۆجیایەک هەر لێرەوە سەرچاوە دەگرێت. لەم خەباتەدا، کۆمەڵێک دەستکەوتی دیاری کراومان بە دەست هێناوە. هەر یەک لە ئێمە دەتوانێت بیر لە ژیانی سیاسی خۆی بکاتەوە و بزانێت چ شتێکی بە دەست هێناوە و تا چ ڕادەیەک بە ئاراستەی ئەو ئامانج و ئارەزووانەی کە ئەوی بۆ ئەم ڕێبازە ڕاکێشاوە، پێشڕەوی کردووە. باسی کۆمۆنیزمی کارگەری بەرهەمی سێ ساڵ قووڵ بوونەوەی خودی خۆمە له پەیوەند بەم لایەنەی ژیانی سیاسیی خۆم و هەڵسووڕانێکی سیاسی کە خۆم بە بەشێک لەو دەزانم.

 

ئێستاش هەر بەم مێسۆدەوە، یانی بۆ حەرەکەیەک لە پێناو ئاڵوگۆڕدا پێویستە باسەکانی ئەم کتێبە “بنەماکانی کۆمۆنیزمی کارگەری” ببێتە بنچینەی سیاسەت و پراتیکی کۆمۆنیستەکان. واتە بە وێنەی هەوڵ و کۆششێک بۆ خستنە گەڕی بزووتنەوەی چینایەتیی کارگەر لە پێناو ئەنجامدانی گۆڕانکاری ڕیشەیی لە نیزامی ئێستادا، بە ئامانجی ڕێکخستنی شۆڕشی کارگەری و کۆتایی هێنان بە دەسەڵاتداریەتی بۆرجوازی و بە مانای هێنانە مەیدانی پراتیکی دەخالەت گەرانە و جیاوازی کۆمۆنیستی و کارگەری کە ئاڵوگۆڕێکی لەم چەشنە مومکن بکات. ئەو پێنج بەرهەمەی کە لەم کتێبەدا کۆکراونەتەوە، بە بڕوای من دەتوانێت بنچینەی بەڕێ خستن و داڕشتنی بناغەی بزووتنەوە و تەحەزوبی کۆمۆنیستیی کارگەری بەرچاو ڕوون و دەخالەتگەر بێت لە هەر گۆشەیەکی ئەم دنیایەی دیلی نیزامی پێچەوانەی کاپیتاڵیستیدا، بەڵام ئەوە پێویستیی بە قۆڵ هەڵماڵینی ژمارەیەکی پێویست لەو کۆمۆنیستە مەکزیماڵیستانە هەیە، کە ئەم پێنج بەرهەمە گرنگەی “بنەماکانی کۆمۆنیزمی کارگەری” بکەنە ئاسۆ و قیبلەنومای سیاسەت و پراتیکی خۆیان، وە چینی کارگەر بۆ ئەنجامدانی گۆڕانکاری ئەساسی و ڕێکخستنی شۆڕشی کۆمەڵایەتی پرۆلیتاریا بە دەوریدا بهێننە مەیدان. لەسەر ئەم بنچینەیە و بە شێوەی دیاریکراو لە کوردستانی عێراق ئەم کتێبە دەتوانێت لە بووژاندنەوەی کۆمۆنیزمی کارگەری پاشەکشە پێکراو و زەبرخوواردووی ئێمە و تەحەزوبی ئەودا ڕۆڵێکی کاریگەر بگێڕێت. ئەم ئامانجە بە درووست هاوڕێ حەمە غەفور لە پێشەکیەکەی خۆیدا بۆ ئەم کتێبە بە ڕوونی بەیانی کردووە. هەر لێرەدا قەدرزانینی قووڵی خۆم بە هاوڕێ حەمە غەفور و هەموو ئەو هاوڕێیانەی کە بۆ ئامادە کردنی ئەم کتێبە هاوکاری ئەویان کردووە ڕادەگەیەنم و جەخت دەکەمەوە کارێکی گەورە و شایستە و فەرامۆش نەکراویان بە سەرئەنجام گەیاندووە.

سەرکەوتوو بن

یەکی ئایار ٢٠١٩

***