سوسیالیست و اَزاداندیش یامماشات با لیبرالیزم!

محمد نبوى

اخیرأ جمعى از اعضاء سابق کومه له و حزب کمونیست ایران " موسوم به فراکسیون فعالیت بنام کومه له " طى اطلاعیه اى حزب کمونیست ایران را تحویل موهوم پرستان داده و کو مه له سوسیالیست و اَزاد اندیش را براى خودشان نگهداشته اند! اَفرین به این انصاف و احسنت به این اَزاد اندیشى! البته قبل از آنان هم اعضاء اسم و رسم دارترى، کومه له را بقول خودشان از حزب کمونیست جداکردند، مدعى بودند با این جدایى موجبات توسعه و پیشرفت کومه له را فراهم میکنند. 

اَن زمان، رفقایى که تقریباً یک دهه بعد ملقب به " فراکسیون فعالیت بنام کومه له " شدند، همانند انشعابیون مدعى بودند که ما ( حزب کمونیست ایران و کومه له)، ظرفیت فعالیت در شکل و فرم سازمانى کنونى را نداریم و مناسب تراست، سازمان تشکیلاتى مان، صرفاًبنام کومه له فعالیت کند .ظاهراًاین رفقا آنزمان، اختلافى برسرمبانى برنامه، استراتژى وسیاستهاى حزب کمونیست و کومه له نداشتند، فقط با فرم تشکیلاتى، مخالف بودند. بنابراین باانشعابیون نرفتند و باحزب ماندند. کنگره نهم کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران ) بابرسمیت شناختن خواست این رفقا، مقرر نمود تا طى یک همه پرسى از اعضاء دراین مورد پرسش بعمل آید. نهایتاً اکثریت اعضاء کومه له، فعالیت درفرم سازمانى حزب کمونیست ایران را انتخاب کردند.

متعاقب این همه پرسى، اگرچه این رفقا به تصمیم اکثریت تمکین کردند اما بتدریج معلوم شد، اختلاف این جمع با حزب کمونیست ایران تنها برسر آرایش تشکیلاتى نیست و در واقع تمکین آنان نه ازسر وفادارى به باورهاى مشترک، بلکه عدم انسجام درفرموله کردن اختلافات با این باورها بود که موقتاً آنان را در صفوف حزب کمونیست و کومه له نگهداشته بود.

نزدیک به یک دهه یعنى ازکنگره نهم کومه له تا کنگره سیزدهم کومه له طول کشید تا این رفقا توانستند بر بحران فکرى خود غالب شوند و مکنونات فکرى خودرا طى اطلاعیه اى که به اطلاعیه اعلام فراکسیون موسوم است، باطلاع عموم برسانند.

اطلاعیه اعلام فراکسیون قبل ازاینکه بیانگر نقطه نظرات مملو از ابهام این رفقا در مورد مبارزه طبقاتى، انقلاب کارگرى، سوسیالیزم و استراتژى سوسیالیستى باشد، بیانگر این درک درست و رایج درصفوف کومه له وحزب کمونیست ایران بود ، مبنى براینکه اختلاف این رفقا برسر آرایش تشکیلاتى، قالب و قواره حزب کمونیست ایران نیست، بلکه اختلاف برسر موجودیت طبقه کارگر، میزان رشد و گستردگى مبارزه این طبقه، ممکن بودن انقلاب سوسیالیستى و استراتژى سوسیالیستى است .

متعاقب اطلاعیه کمیته مرکزى کومه له وحزب کمونیست ایران مبنى بر رسمیت دادن به انشعاب اعلام نشده این رفقا، آنان طى اطلاعیه اى زیر عنوان (( بگذار حزب کمونیست ایران راموهوم پرستان بردارند،این کومه له سوسیالیست وآزاداندیش است که میماند ))، ضمن بکارگیرى ادبیاتى که درشأن آنان نبود تلاش کرده اند کل اعضاء و مدافعین حزب کمونیست ایران را موهوم پرست و خود را واقعبین نشان دهند. کلیه اعضاء، کادرها و فعالین کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران ) را از گردونه کومه له حذف کرده ودرعوض جمع خود و دو سازمان زحمتکشان و جمعى ازکسانى را که سالهاست غبار کمونیست بودن را ازخود پاک کرده اند را در این گردونه جاى داده و به آن " کومه له سوسیالیست وآزاد اندیش " اطلاق میکنند .

این سوسیالیستهاى آزاداندیش! بالحنى بسیار هیستریک و پرخاشگرانه به زعم خود دارند دلایل اثباتى شان را درباب موهوم پرستان بیان میکنند، اما باذره بین چه عرض کنم، با تلسکوپ هم نمیتوانى سرسوزنى از این موهوم پرستى اعضاى کومه له و حزب کمونیست را در اطلاعیه این حضرات بیابى. من میخواهم همانند یکى از اعضاى حزب کمونیست و کومه له با استفاده از بیانیه اعلام فراکسیون فعالیت بنام "کومه له" و همچنین اطلاعیه اخیر این جمع به پاره اى ازاین موارد که به نظر آنان اوهام است اشاره کنم :

۱_ یکى ازمهمترین اوهام حزب کمونیست ایران از نظراین جمع باور به ممکن بودن انقلاب سوسیالیستى و باور به بلوغ و توانایى طبقه کارگر در به سرانجام رساندن این انقلاب است . اگرچه آنان بى باورى خود به سوسیالیزم و به آمادگى ذهنى طبقه گارگر را صراحتاً اعلام نکرده اند، اما در بیانیه اعلام فراکسیون وقتى در مورد دستیابى به سوسیالیزم صحبت میکنند، سخنان خود را این چنین مطرح میکنند: " اَیا سوسیالیزم درایران به تنهایى ممکن است ؟ اَیا چه درسهایى ازانقلابات و شکستهاى گذشته میشود گرفت؟ اقتصادسوسیالیستى چه ملزومات و خصوصیاتى دارد و چگونه عملى خواهدشد؟ چه عواملى مانع اتحاد طبقاتى کارگران است ؟ " (تاکید ازمن است)

سپس اضافه میکنند : "مابراین باوریم که دستیابى به جامعه سوسیالیستى واستقرارآن درایران وبویژه در کردستان پیچیدگیها و دشواریهاى خودرا داراست وملزومات سیاسى، اقتصادى،اجتماعى وفرهنگى خودرا چه درسطح منطقه اى  وچه درسطح جهانى مى طلبد ."      (تاکیدازمن است)

مجموعه این سوالات وسپس استنتاجى که از آن میشود نه تنها سوسیالیزم بعنوان یک نظام اجتماعى ،بلکه مبارزه در راه انقلاب کارگرى وتصرف قدرت سیاسى توسط طبقه کارگر را نیز، به آینده اى دور و بعضاً ناممکن موکول میکنند.

این جمع جواب تمام این سوالات و ابهامات را دارند،اما مصلحت سیاسى اجازه بیان واعلام آنرا نمیدهد . آنان سوسیالیزم را به تنهایى درایران ممکن نمیدانند، بنابراین استنتاج عملى این ذهنیت، خلع ید ازکارگران بعنوان تنها نیروى محرک انقلاب سوسیالیستى است. این جهتگیرى است که آنان را از حزب کمونیست و استراتژى این حزب متنفرکرده وت
صور میکنند اعضاى این حزب چون به امکان پذیر بودن سوسیالیزم وانقلاب کارگرى باور دارند، اوهام پرستند. جمع فراکسیون قطعاً میدانند اقتصاد سوسیالیستى چیست، چه ملزومات وچه خصوصیاتى دارد وچگونه عملى میشود. مطرح کردن این چنیین سوالاتى مصرف دیگرى دارد .این ابهام پراکنى و تشویش اذهان توسط احزاب سوسیال دمکرات درطول تاریخ بکرات مشاهده شده. کمونیستهایى که به گفته خودشان همگىصاحب آدرس و اسم و رسمدار هستند اگر بعداز سى_چهل سال مبارزه قادر به حل این ابهامات نباشند، پاک معلوم است اراده کارگر را براى مبارزه و کسب قدرت سیاسى دچار تردید میکنند. منظور من این نیست که این جمع عزم جزم کرده اند که روحیه ى کارگران را تضعیف کنند، بلکه منظورم این است که ارزش مصرف این ابهام پراکنى، بیان و توجیه تغییر ریلى است که این رفقا مشغول به سرانجام رساندن آن هستند. ما میدانیم دو انقلاب کارگرى یکى درنطفه و دیگرى در طفولیت شکست خورد. ما مطمین نیستیم در فرداى انقلاب سوسیالیستى همه چیز بر وفق مراد طبقه کارگر خواهد بود. اما مطمنیم که طبقه کارگر فقط به نیروى خود پیروز میشود. مطمنیم کمونیستها باید بدون هیچ تردید و اما و اگرى درخدمت تشکل یابى این طبقه باشند .اینها همه ازنظر این جمع موهوماتیست که ما را گرفتارحزب کمونیست ایران کرده وآنان گریبان خود را از آن خلاص کردند .

یقینا ًتمام کمونیستها و فعالین جنبش کارگرى پیچیدگیها و مشکلاتى را که استقرار سوسیالیزم در فرداى انقلاب کارگرى ایران میتواند داشته باشد، به رسمیت میشناسند. فعالیت بخش وسیعى ازکارگران ایران در کارگاه هاى کوچک، وجود و بازتولید عادات وفرهنگ خرده بورژوازى ،مذهب و از همه مهمتر وجود و استیلاى نزدیک به یک قرن خفقان ودیکتاتورى آنچنان زخمهاى عمیقى بر پیکر طبقه کارگر ایران وارد کرده که التیام آن به سالها وقت و فداکارى کمونیستها احتیاج دارد. ازکشفیات جمع فراکسیون نیست که جامعه کردستان، یک جامعه غیرصنعتى است، هر شهروند کردستانى هم به این واقعیت واقف است که کردستان فاقد مراکز صنعتى و تولیدى کامپیوتریزه است. مگر خود جمع فراکسیون که بقول خودشان هرکدام بیش از سه دهه سابقه مبارزاتى دارند و خود را کمونیست میدانند، فراموش کرده اند، سى سال قبل جامعه کردستان به مراتب کمتر از امروز صنعتى بود! مگرصنعتى نبودن کردستان بهانه اى شد که این جمع بجاى فعالیت کمونیستى، به تلاش لیبرالى و آرمانهاى سوسیال دمکراسى روى آورند! یکى از رفقاى جمع فراکسیون، بعداز انشعاب سازمان زحمتکشان از کومه له ، خطاب به مردم کردستان سخنان باارزشى بیان نمود که امروز درست به عکس آن دل مشغول شده است .

واقعیت این است این رفقا از تمام این ابهاماتى که براى خودشان درست کرده اندقصد استنتاج استراتژى دیگرى، غیر از استراتژى کومه له و حزب کمونیست ایران را دارند. بهمین خاطر ما یعنى اعضاء کومه له وحزب کمونیست ایران وبه تبع آن کارگران و فعالین کمونیستى را که از این استراتژى هوادارى میکنند، موهوم پرست خطاب میکنند و خودشان را سوسیالیست و واقعبین .

فراکسیون فعالیت بنام "کومه له " برخلاف مبانى فکرى و استراتژى 

سوسیالیستى کومه له، ازپیچیدگىها و دشواریهاى استقرار اقتصاد سوسیالیستى درایران وکردستان به این استنتاج رسیده اند که تلاش براى سازمان دادن انقلاب کارگرى که مهمترین رکن استراتژى کومه له در کردستان است ،را از دستورکار خارج کنند و در عوض استراتژى نیروهاى مولده ،غلبه برعقب ماندگیهاى اقتصادى،صنعتى کردن جامعه بانظارت و رهبرى سرمایه داران دمکرات و باوجدان و تلاش براى انسانى کردن نظام سرمایه دارى و اصلاح آن را در دستور کار فراکسیون قرار داده اند.

۲_ دومین مقوله اى که ما یعنى اعضاء حزب کمونیست ایران و کومه له (سازمان کردستان این حزب) را از نظرجمع فراکسیون موهوم پرست تداعى میکند، برنامه کومه له براى حاکمیت مردم درکردستان است. فراکسیون معتقداست،"برنامه کومه له براى حاکمیت مردم در کردستان از بسیارى جهات برنامه اى براى عمل نیست." اگر چه فراکسیون تاکنون برنامه اثباتى خودشان را در مورد آینده کردستان اعلام نکرده اند،اما از ادبیات تاکنونى آنان و مخصوصاً از صحبتهاى رفیق مینه حسامى درکنگره سیزدهم کومه له، پیداست، این برادران باساختار شورایى که یکى از ارکان اصلى برنامه کومه له براى حاکمیت مردم کردستان است،مشکل دارند.

ما از میان دو الگوى حکومتى تجربه شده در دنیا، حکومت شورایى و حکومت پارلمانى، ساختارحکومت شورایى را براى اَینده کردستان توصیه کرده و بر این ساختار تأکید کرده ایم، اما فراکسیون (طبق گفته هاى تاکنونى)نظام شورایى را ، نظامى غیرعملى، ذهنى، غیرقابل اجرا و مختص به دوران انقلابى میدانند.

فراکسیون، مارا به همین دلیل موهوم پرست وخودشان را که نظام پارلمانى را،عملى و قابل اجرا میدانند، واقعبین به حساب میاورند !

اگر معناى واقعبینى طرفدارى از نظام پارلمانى است! اگرمعناى موهوم پرستى دفاع از حکومت شورایى است ! اگر واقعبینى باسیستم فدرالى تداعى میشود و طرفدارى از سیستم شورایى با اوهام پرستى ! صدالبته که ماترجیح میدهیم اوهام پرست باشیم . واقعبین بودن ارزانى کسانى،که رخت بربسته و قصد سفر کرد
ه اند، تا خیمه خود را در جاى دیگرى مستقرکنند . جبهه واقعبین، تمام خلقى ، طرفدار فدرالیزم، منتظرشماست. کمیته مرکزى سازمان زحمتکشان کردستان، به این واقعبینى شما تبریک گفته و از اینکه با یک فاصله زمانى ده ساله توانستید شر کومه له کمونیست، اوهام پرست را از سرخود بازکنید اظهار شعف و شادمانى کرده و از شما دعوت بعمل آورده تا با آنان در تدوین پلاتفرم مشترک، سهیم شوید. (اطلاعیه کمیته مرکزى سازمان زحمتکشان کردستان _۳ اَپریل۲۰۰۹)

رفقا ! نکند بقایاى اوهام پرستى ناشى از چند دهه کار و فعالیت درصفوف کومه له و حزب کمونیست ایران موجب شود، این دعوت رانادیده بگیرید! یادش به خیر، در بعضى از جلسات حزبى، وقتى یکى از ما موهوم پرستان، دچار توهم میشدیم و براین اساس گوشه اى ازنظرات شما را با زحمتکشان (آنهم با چندبار معذرت خواهى که مبادا به قباى شما بربخورد) مقایسه میکردیم، چه غوغایى میشد !

۳_ جلوه دیگرى از اوهام پرستى کومه له و حزب کمونیست ایران، موضع ما درقبال سایر گرایشات اجتماعى است. فراکسیون، دریکى ازبندهاى بیانیه خودمیگویند: "درکل مدعیان چپ و از جمله ما گاهى حتى نظراتى تا حد تخطیه هرنوع جنبش و خواست دمکراتیکى به میدان آمده، گاه بامعیار منافع سکتى با آنها روبرو گشته ایم. این درنهایت به معناى پاسیفیزم وخودرا بى وظیفه کردن درقبال این جنبشهاست (جنبش زنان، جنبش دانشجویى و….) ازمنظراین دیدگاه همچنانکه ذکر آن رفت، گرایشهاى دیگر دردرون جنبشهاى اجتماعى محلى از إعراب ندارند و قابل پشتیبانى هم نیستند وتنها گرایشى که باید مورد پشتیبانى قرار گیرد، گرایش سوسیالیستى است، اَنهم درنوعى که خود مى پسندند ومیبایستى قبلاً مورد تایید قرارگرفته باشد." (بیانیه)_ تاکیدازمن است.

در جامعه سرمایه دارى ایران، جنبش هاى معینى وجود دارند که شناخته ترین و اکتیوترین اَنها عبارتند از؛ جنبش کارگرى، جنبش زنان، جنبش دانشجویى و جنبش انقلابى کردستان. هرکس که باالفباى مارکسیزم و مبارزه طبقاتى اَشنایى داشته باشد، میداندکه در درون این جنبشهاى اجتماعى دو گرایش سیاسى و طبقاتى متفاوت در مقابل هم صف اَرایى کرده اند. در جنبش کارگرى، لیبرالها با مطالبات صرفاً رفرمیستى و مصالحه جویانه باحکومت سرمایه دارى جمهورى اسلامى در مقابل سوسیالیست ها ایستاده اند. درجنبش زنان فمنیست هاى لیبرال دست در دست فمنیست هاى اسلامى در مقابل زنان سوسیالیست و انقلابى قرار گرفته اند. در جنبش دانشجویى، دانشجویان چپ و سوسیالیست رودرروى بقایاى سازمان تحکیم وحدت و لیبرالهاى سکولارقراردارند و در جنبش انقلابى کردستان گرایش ناسیونالیستى و لیبرالى درمقابل گرایش سوسیالیستى به رهبرى کومه له، ایستاده اند.به باور فراکسیونى ها، مواضع کومه له و حزب کمونیست ایران درمقابله با لیبرالها در درون جنبشهاى اجتماعى، اذهان مردم را مغشوش میکند. همچنین درکنگره سیزدهم کومه له، سیاست حزب در رابطه با کمپین یک میلیون امضا از طرف یکى از اعضاى فراکسیون مورد سرزنش قرارگرفت.

کمونیستها میدانندکه سیاست مماشات جویانه در قبال لیبرالها هیچ وجه اشتراکى با استراتژى سوسیالیستى کومه له وحزب کمونیست ایران ندارد. اگر مبارزه براى سازمان دادن انقلاب کارگرى و تصرف قدرت سیاسى از جانب طبقه کارگرومبارزه براى الغاى مالکیت خصوصى و لغو کار مزدى دو رکن اساسى استراتژى سوسیالیستى هستند. مسیر سازماندهى انقلاب کارگرى وبه زیرکشیدن نظام سرمایه دارى که سرنگونى جمهورى اسلامى از اولین گامهاى اَن است، رکن دیگر استراتژى سوسیالیستى میباشد. ما کمونیستها به کودتا وتصرف قدرت سیاسى از جانب یک حزب یا فرقه سیاسى به جاى طبقه کارگر اعتقادى نداریم، مامیخواهیم جمهورى اسلامى ازطریق پیشروى طبقه کارگر وانقلاب کارگرى سرنگون شود.

برخلاف موضع فراکسیون، تمام فلسفه جریان ما و کمونیزم مارکس براى حضور و شرکت فعال درجنبشها و مقابله با گرایش لیبرالى و دیگر گرایشات بورژوایى با این هدف است که نگذاریم این جنبشها دررسیدن به خواستهاى دمکراتیک خود شکست بخورند. نگذاریم این جنبشها به نیروى ذخیره الترناتیو لیبرالیزم بورژوایى ایران تبدیل شوند. تمام تلاش ما براى تحقق این هدف است که گرایش سوسیالیستى توان اَنرا بیابد که رهبرى این جنبشها را بدست گیرد و در اتحاد با جنبش کارگرى، پیشروى سایر جنبشها را در رسیدن به مطالباتشان تضمین کند.

فراکسیون، این جهتگیرى ما را توهم پرستى مینامد و موضع گیرى خودشان که مماشات با لیبرالهاست، جهتگیرى سوسیالیستى و واقعبینانه قلمداد میکند.

این رفقاى" واقعبین وسوسیالیستهاى اَزاداندیش " فراموش کرده اندکه، سوسیالیستهاى اَزاداندیش و واقعبین، درهمان حال که کار اَگاهگرانه و سازماندهى توده اى، طبقاتى و حزبى کارگران را در رأس کار و فعالیت روتین خود قرارمیدهند، از حضور فعال درجنبشهاى دمکراتیک وتلاش براى تأمین رهبرى سوسیالیستى براین جنبشها غافل نیستند.

فراکسیون مارا موهوم پرست خطاب میکند،چون درحد وسع وتوان خود نگذاشته ایم ت