به راست زدن ها

به راست زدن ها

اقبال نظرگاهی مختار است در ” چپ روی کودکانه ” اش که عکس العملی به “شرح سه عکس و یک توصیه” است تلاش کند صورتمسئله عوض کند، به تفسیر های دلبخواه  دست بزند، آسمان ریسمان بهم ببافد، با لیست کردن اسامی هر فعال سیاسیِ مخالفی که به ذهنش میرسد آش را شور کند تا بتصور خود اصل مطلب را در میان حجمی از گرد و خاک گم و گور کند. صورتمسئله “شرح سه عکس و یک توصیه” اما به هیچ تفسیری نیاز ندارد، سرجایش باقی مانده است و با هیچ پرش و ترفند اقبال نظرگاهی عوض نمیشود، موضوع  آن یادداشت کوتاه بر سر یک چیز بود و بس: مبارزه . نقل قولی که در آنجا از اقبال آورده شده بود دقیقا در همین مورد بود.

اقبال خطاب به گلشیفته فراهانی که روی فرش قرمز کن قدم میزند نوشته بود:«زنده باد زنان مبارز. زنانی که با شهامت علیه فرهنگ وحشی پرور اسلام و مردسالاری ایستادند و می ایستند و از حق انتخاب خود دفاع می کنند.» (تاکیدات از من)

آخر کدام مبارز و کدام مبارزه؟ کدام شهامت؟ کدام ایستادگی؟ اجازه دهید با هم به این عکس غور کنیم و صحت و سقم ادعاهای اقبال را بررسی کنیم. ا) گلشیفته در دو تا از این عکسها با کارگردان فیلم “مرده‌ها نمی‌میرند”، جیم جارموش، روی فرش قرمز فستیوال کن عکس گرفته است. آن فیلم از ژنره فیلمهای زامبی (zombie) ـ کمدی است، بعبارت دیگر فیلمی برای تفنن است، سیاسی نیست و هر چه هست ربطی به ایران و اسلام ندارد. ۲) چه کسی است که نداند که زنان شرکت کننده در جشنواره های فیلم، عملا مانکن لباسهای اشرافی مد هستند؟ موقعیتی که به آنها تحمیل شده است. ارقامی که آنها برای تهیه یک دست لباس خرج میکنند در مواردی (مثل نیکل کیدمن، جنیفر لوپز، مریلین مونرو) سر از میلیونها دلار در میاورد. ۳) بدن نمائی سلبریتی های زن در برخی از این لباسها در روی فرش قرمز بقدری شهره است که آنرا با کاتگوری “لباس لختی” معرفی میکنند. آنچه گلشیفته پوشیده است در قاموس این مراسم لباسی عادی و متدوال است. او اگر خارج از عرف این مراسم لباس میپوشید انگشت نما میشد. ۴)  گلشیفته هیچ کجا نگفته است که شرکت او در کن بمنظور مبارزه بوده است، حال مبارزه با هر چه که باشد. طفلک ادعائی ندارد. ۵) شهر لوکس کن فرانسه، که از جمله به شهر متمولها شهرت دارد حتی برای شهروندان عادی فرانسه شهر نسبتا گرانی برای زندگی است. کن یکی از امن ترین شهرهای دنیاست. فرانسه با وجود اعتراضات چند ماه گذشته جلیقه زردها، یکی از باثبات ترین و متعارف ترین کشورهای سرمایه داری در دنیاست. جائی که گلشیفته در حال قدم زدن بود ــ اگر هم قصد مبارزه داشت ــ حتی مانند خیابانهای پاریس در همراهی با جلیقه زردها نبود که بهرحال درجه ای از شهامت را لازم داشته باشد، خیر! او در یکی از امن ترین و لوکس ترین مکانهای دنیا روی فرش قرمز قدم میزد و لباس گرانقیمتش را نمایش میداد. نمایشی که نهایتا در خدمت بازار مد لباس میلیونرها قرار میگیرد. آخر چه شهامتی برای این “مبارزه” لازم است؟ در عوض، دختر دانشجوی دانشگاه تهران بصرف حضور در یک اعتراض خیابانی به جمهوری اسلامی، جان بر کف است. اگر نگوئیم دانشجوی معترض زن در تهران قهرمان است، بطور قطع  شهامت او قابل ستایش است. ۶) اگر هر سلبریتی زنی بصرف بتن کردن لباس گرانقیمت و نشاندان سینه اش روی فرش قرمز “مبارز با شهامتی باشد که علیه فرهنگ وحشی پرور اسلام و مردسالاری ایستاده است”، که خب چرا دفتری در بورلی هیلز نمیزنید؟ بورلی هیلز، مثل برایدل پث تورنتو ، مثل بل ایر، مثل غرب هالیود مملو از چنین “مبارزانی” است که “علیه اسلام و مردسالاری” مبارزه میفرمایند و خودشان هم بیخبرند. در هر دو مورد البته خطا میزنید. بعنوان یک قاعده، نه آنها با فرهنگ اسلامی مبارزه میکنند  و نه فرهنگی که لباس گرانقیمت سینه نما به سلبریتی زن تحمیل میکند، فرهنگ پیشروئی است. آن فرهنگ اتفاقا فرهنگ مرد سالار است.

دوستان، شما با مخدوش کردن مفهوم مبارزه با شغلِ نمایش مد لباسِ برای میلیونرها در روی فرش قرمز، نفس مبارز و مبارزه را مبتذل میکنید. این عملکرد شما، چه آگاهانه باشد و چه از سر خامی، با تخطئه کردن مبارزات دانشجویان زن و مردی که در دانشگاه تهران خود را “فرزند کارگرانیم” خطاب میکننِد، چفت میشود. اختلاف مواضع ما اختلافی طبقاتی است هر چند که شما آنرا به سخره بگیرید.

من با کمال میل  اتهام “چپ روی” را از اقبال میپذیرم و در فرصت دیگری جواب سایر نکات دست راستی او را خواهم داد. اما از آنجا که نمیخواهم “زوم” اقبال بهم بخورد، فعلا به همین کوتاه بسنده میکنم.