کودکان کار‎

کودکان کار‎

تحقیق نشان می دهد که عواملی چون دیکتاتوری دولتی وسرمایه گذاری نکردن دولت ،نارسایی نهاده های اجتماعی کننده ای مثل خانواده و مدرسه، فقر اقتصادی، خانواده های کودکان خیابانی و ناتوانی آنها در انطباق با شیوه های زندگی شهرهای بزرگ، آلودگی و آسیب زا بودن محلات حاشیه شهری، فقدان نظارت کافی از سوی سامان های مسئوول، و الگوهای نادرست کنش متقابل بین شهروندان و کودکان خیابانی، همه دست به دست هم داده اند تا پدیده کودکان خیابانی ( که عمدتا کودکان کار درخیابان هستند)، کماکان به عنوان مشکلی صعب العبور در بسیاری از شهرهای بزرگ کشور خودنمایی کند.و از همه مهمتر عدم مسئوالیت پذیری دولت درمقابل جامعه

که موجب پدیدهٔ کودکان کار می شود و نمونهٔ بارز آن در جمهوری اسلامی ایران گواهی بر این فاجعه و سوءاستفاده از کودکان در ایران شده است که اینگونه حکومتهای دیکتاتور با نادیده گرفتن حقوق کودکان و اهمیت

ندادن از زیر این مسئوالیت مثل همیشه شانه خالی میکند.وحتی هیچگونه برنامه ریزی برای کمک به کودکان کار نکرده و نمیکند حکومتی که حتی قابلیت پذیرش،پاسخگویی و به عهده گرفتن مسئولیت این معضل را ندارد.

واما وظیفهٔ ما چیست؟

مسئولیت پذیری، مفهومی است که انسان‌ها همواره در زندگی فردی و اجتماعی خود با آن ارتباط دارند. انسان به لحاظ گستره وسیع ارتباط خویش، مسئولیت پذیری زیادی در حوزه‌های مختلف دارد. حوزه‌های مسئولیت پذیری انسان می‌تواند در ارتباط با کودکان، در ارتباط با خانواده، جامعه و محیط زیست تعریف گردد که نسبت به هر یک دارای مسئولیت بوده و وظیفه‌ای بر عهده دارد.

درایران باوجود دیکتاتور عموم افراد جامعه نمی توانند بدرستی جوابگوی وظایف و مسئولیت خویش باشند.

رشد و کمال انسان چه از لحاظ روحی و فردی و چه از لحاظ اجتماعی به مسئولیت پذیری او ارتباط دارد و

این امر به رفاه اجتماعی و تسکین روانی افراد جامعه رابطهٔ مستقیم دارد.

حکومتهای دیکتاتوری که بخشی از ثروت مملکت رو برای سرکوب وتداوم خویش صرف میکنند جای برای

پرداختن و مبارزه برای کمک به کارگر وکودکان کار نیست