جدل با دیدگاه سیاسی و عملکرد ابراهیم علیزاده دبیر اول (کومه له) جدید

جدل با دیدگاه سیاسی و عملکرد ابراهیم علیزاده دبیر اول )کومه له) جدید:

ابراهیم علیزاده  به مناسبت های مختلف در مورد تاریخ حزب کمونیست ایران و چهل سال فعالیت کومه له و همچنین رابطه ، کومه له با احزاب مختلف در کردستان ( چهار پارچه ) ، روایت خود را بیان کرده است.

من در این موارد به نقد تاریخ نگاری جعلی و غیر واقعی او، در رابطه با تشکیل حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن (کومه له) ، میپردازم و استدلال خواهم کرد که تلاش شبانه روزی ابراهیم علیزاده در ارتباط با احزاب ناسیونالیست در کردستان (چهار پارچه) ، بقول ایشان ، از چه نیازی سرچشمه میگیرد و کدام جنبش را تقویت میکند.

۱ــ روایت تاریخ نگاری  ابراهیم علیزاده از حزب کمونیست ایران :

آقای علیزاده شما در دانشگاه سلیمانیه روایت خود را در مورد تشکیل حزب کمونیست ایران ارائه داده اید و معتقد هستید که ، نیروهای چپ شرکت کننده در کنفرانس وحدت ، حزب کمونیست ایران را تشکیل دادند. آقای علیزاده این اظهارات شما گویا نیروهای شرکت کننده در کنفرانس وحدت ، حزب کمونیست ایران را تشکیل دادند دروغ و کذب محض ، از جانب شما میباشد.   کنفرانس وحدت در بهار سال ۱۳۵۸ تشکیل شده بود و نیروهای شرکت کننده در کنفرانس مذکور هیچ دخالتی در تشکیل حزب کمونیست ایران نداشتند ، و مشغله شان تشکیل حزب کمونیست ایران نبود و از جانب کومه له  هم کسی در آن کنفرانس شرکت نکرده بود و کنفرانس وحدت بدون نتیجه خاتمه یافت ، در صورتیکه تاریخ تشکیل حزب کمونیست ایران تابستان سال ۱۳۶۲ بوده است ، با این حساب سه  سال فاصله مقطع زمانی در بین این دو اتفاق تاریخی وجود دارد ، که هیچ ربطی به هم ندارند.

آقای علیزاده شما خودت یکی از اعضای هیئت موسس تشکیل حزب کمونیست ایران بودید ومطلعید که سازمانهای اصلی تشکل دهنده آن ، سازمان زحمتکشان کردستان ایران  (کومه له) وسازمان  اتحاد مبارزان کمونیست و جمعی از کادرهای  سابق از ، سازمان  پیکار و آرخا بودند.

سازمان اتحاد مبارزان کمونیست هنگام تشکیل حرب کمونیست ایران ، تشکیلات  خود را  منحل کرد ودر رابطه با کومه له مشخصا استدلال شد بنا به جایگاه و موقعیت کومه له ، و شرکت و دخالتگری کمونیست ها در کردستان ، در رابطه با جوابگوای به مسائلی که در آن جامعه وجود داشت ، مسئله (ملی و ارضی) ، کومه له همانند سازمان کردستان (حزب کمونیست ایران)  بماند و به آن حقوق ویزه  ای داده شد که اسناد آن بطور مستند موحود میباشد، در اینجا لازم است شما را به سخنرانی آن موقع عبدالله مهتدی در سمینار شمال در تدارک تشکیل حزب کمونیست ایران ، مراجعه بدهم که اخیرا توسط رفیق ایرج فرزاد لینک آن انتشار یافته است.

“عبدالله مهتدی در آن سمینار ، بیان میکند رفقا ، حق ویژه ای که به کومه له  داده میشود تاج افتخاری نیست که بر سر ما مینهند ، بلکه این نشانه عقب افتادگی پرولتاریا ، در کردستان است (نقل به معنی از سخنان عبدالله مهتدی در سمینارشمال  در تدارک تشکیل حزب کمونیست ایران )”

آقای علیزاده شما روایتتان از تاریخ تشکیل حزب کمونیست ایران نه تنها هیچ انصافی در آن موجود نمی باشد بلکه ، این نوعی دروغگویی و زیرپانهادن حقایق موجود در آن تاریخ میباشد.

اگرامروز تاریخ نگار منصفی بخواهد ، تاریخ تشکیل حزب کمونیست ایران را برشته تحریر در بیاورد ، مینوسد که این حزب در چه تاریخی و سالی تشکیل شد و برای تدارکش چه سمینارهایی گذاشته شد ، وبحث دادن حق ویژه به (کومه له)  از روی چه ضرورت اجتماعی در کردستان ، بود و نیروهای اصلی تشکیل دهنده آن چه جریاناتی بودند ، و برنامه و سیاست های آن را چه جریانی نوشته  بود و مشخصا نقش و جایگاه منصور حکمت در این حزب ، و تدوین برنامه و اساسنامه و کنگره ها و مقاطع تاریخی که این حزب در ایران و کردستان طی کرد ، چه بود ، با تاکید فروان از نقش موثر و تعیین کننده ، اتحاد مبارزان کمونیست و منصور حکمت یاد میکند.

اما ، آقای علیزاده شما اصلا از اتحاد مبارزان کمونیست  بخصوص نقش و جایگاه رفیق منصور حکمت در کنگره موسس حزب کمونیست ایران نه تنها هیچ اسمی نمیبرید بلکه خیلی خصمانه تلاش دارید آن تاریخ را آنگونه که منافع امروزی ات اقتضا میکند به مخاطبینت ارائه بدهید و بیان میکنید نیروهای تشکیل دهنده کنفرانس وحدت همراه با کومه له ، آن حزب را تشکیل دادند.

بسی جای تاسف است که شما از یک جو انصاف و تاریخ نگاری دربیان تاریخ واقعی این حزب برخوردار نیستید.

آقای علیزاده این همه کینه و نفرت پراکنی از جانب شما در باره کمونیسم کارگری و شخص منصور حکمت  برای پیشبرد چه هدفی است؟ چه منفعتی شما را وادار میکند این همه کینه توزی و بیرحمی نسبت به کسی که خیلی به او مخلص ، و احترام میگذاشتی ، نشانه چیست؟ جوابت به فعالی که محل کار و زندگیش ، در ایران است و چپ میباشد اگر روزی به بایگانی اسناد این حزب دست یابد ، و به واقعیت فعالیت این حزب پی ببرد ، و اسناد ثبت شده این حزب  را با روایتی که شما ارائه داده اید،  مقایسه کند ، و شما را مورد مواخذه قرار دهد چیست؟

شما صراحت عبدالله مهتدی را ندارید ، انتخابی که کرده وبه تناقض درونی خودش رهبر(کمونیسم یا ناسونالیسم) که همیشه در طول تاریخ مبارزه سیاسی اش حمل میکرده پایان میدهد، و انتخاب سیاسی می نماید و رسیدن به رهبری ناسیونالیسم (جلال طالبانی ایران) درکردستان ایران جواب مثبت میدهد. عبدالله مهتدی ، میگوید از اول تشکیل حزب کمونیست ایران اشتباه بود و او ، تاریخ  یک دهه فعلیت کمونیستی خود را برای مقبولیت و پذیرش در پیشگاه جنبش و سران ناسیونالیستی  در کردستان ، راخط کشیده است .

خوشبختانه تاریخ تشکیل حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن (کومه له کمونیست) مستند و مکتوب می باشد ، و قابل دسترسی برای هرکسی که علاقمند  به بازخوانی آن و مقایسه  حذف آن تاریخ  ،  با ارزیابی که شخص شما از این تاریخ نموده اید ، پی  به واقیت  موجود در آن تاریخ مببرد.

۲ــ روایت ابراهیم علیزاده در رابطه با چهل سال فعالیت کومه له:

آقای علیزاده شما به مناسبت چهل سال فعالیت تشکیلات کردستان حزب کمونیست ایران (کومه له) روایتتان این است که تشکیلات کومه له از ابتدای شروع بکار ، کارگری بوده و اغلب کادرها و فعالین آن در میان کارگران فعالیت کرده اند و از همان زمان تشکیل حزب کمونیست ایران در دستور کار شما بوده و در این رابطه فعالیت کرده اید ، من وقتی اسناد به اصطلاح”کنگره اول ” را بررسی میکنم و سخنان رفیق جانباخته ایوب نبوی یکی از کادرهای شناخته شده در جنوب کردستان ، در کنگره دوم سازمان زحمتکشان کردستان ایران (کومه له) ، که اخیرا از جانب رفیق ایراج فرزاد پیاده شده و در معرض قضاوت عموم قرار داده شده ، و پراتیک و محل فعالیت اکثر رهبران و کادرهای آن وقت تشکیلات کومه له ، و شخص خودم را بعنوان یکی از عناصر قدیمی و کادر تشکیلات مذبور را به خاطر می آورم ، کل هم وغم و فعالیت مان در روستاها و در میان دهقانان نیمه مرفه و بعضا مرفه پیش میرفت.

من در مریوان در بخش تشکیلات شهر فعال بودم زمانیکه اتحادیه دهقانان مریوان(یه کیه تی جوتیاران) تشکیل شد، من روزانه همراه جمع زیادی از هواداران کومه له برای کمک به دهقانان مرفه جهت درو کردن محصول کشاورزی (که شامل کندم  و نخود ) میشد میرفتیم .

رهنمود آنوقت تشکیلات کومه له به کسانی که تحصیل کرده بودند ، رفتن به دهات و تدریس در دهات بود من از زبان هیجیک از رهبران آنوقت کومه له نشنیدم که به ما بگوید به شهرها و یا به مراکز صنعتی بروید و در میان کارگران فعالیت کنید.

این ادعای شما که میگوئید کومه له از ابتدا “کارگری” بوده واهم فعالیتش در میان کارگران بوده واقعیت ندارد.

آقای ابراهیم علیزاده شما آکاهید که سازمان زحمتکشان کردستان ایران (کومه له) تا زمان تشکیل کنگره موسس حزب کمونیست ایران سه کنگره داشته است ، کنگره به اصطلاح “اول آن” که صورت جلسات آن انتشار علنی یافته ، نشان میدهد مشغله فکری رهبری آنوقت چه بوده من لازم نمیدانم بدان بپردازم.

در کنگره دوم سازمان زحمتکشان کردستان ایران (کومه له)  در بهار ۱۳۶۰ ، رهبری آن وقت (کومه له) با تصمیم خود بدون اینکه ، گول کسی را خورده باشد و یا جمعی روشنفکر آنها را گول زده باشند ،  قطعنامه هایی را به تصویب میرساند که با سرمایه داری نامیدن ، جامعه ایران با دیدگاه نیمه مستعمره و نیمه فئودال خود که دیدگاه مسلط در آن سازمان  بود، خاتمه میدهد .

در کنگره دوم همچنین قطعنامه ای تصویب شد که سازمان زحمتکشان کردستان ایران (کومه له) از زحمات اتحاد مبارزان کمونیست برای کمک با مرزبندی با پوپولیسم و سایر دیدگاه های انحرافی در چپ ایران و انتخاب ، اینکه جامعه ایران ، جامعه ای سرمایه داری و تضاد اصلی درجامعه تضاد کار و سرمایه است قدر دانی منماید.

یکی دیگر از قطعنامه های  کنگره دوم کومه له ، قطعنامه در رابطه با مسئله ملی  و مسئله ارضی در کردستان است ، در این قطعنامه کنگره دوم ، کومه له  ، حل این دو مسئله مهم را به بر پایی جامعه سوسیالیتی حواله میدهند ، در واقع نوعی عدم دخالتگری و بیوظیفگی برای تشکیلات آنوقت.

زمانیکه قطعنامه های کنگره دوم سازمان زحمتکشان کردستان ایران (کومه له) ، بدست اتحاد مبارزان میرسد رفیق منصور حکمت با نقد آن دیدگاه ، در برخورد به آن دو مسئله مشخص رفع مسئله (ملی و ارضی) ، از طریق ارسال نواری ، برخورد درست به آن دیدگاه پاسیفستی و تروتسکیستی ، را تئوریزه کرده بود ، و آن را برای رهبری کومه له ارسال کرده بود ، رهبری وقت کومه له با گوش دادن به نظرات رفیق منصور حکمت ، متوجه برخورد غلط خود نسبت به مسئله (ملی وارضی) شدند .

سازمان زحمتکشان کردستان ایران (کومه له ) در کنفرانس ششم خود نقد اتحاد مبارزان کمونیست را قبول کرد ، در نقد ا.م.ک اعلام شده بود بکارگیری موضع شما در قطعنامه کنگره دوم  دررابطه بامسئله (  ملی و ارضی) شما را منزوی میکند ، عبدالله مهتدی دراین باره نامه ای برای اتحاد مبارزان کمونیست مینویسد واز رهنمود و برخورد عمیق تئوریکی آنها قدردانی میکند.

آقای علیزاده در این رابطه که چه کسی اشتباهات شما را در رابطه با موضع درست و اصولی با مسئله ( ملی و ارضی) در کردستان را بیان کرد نه تنها اشاره ای نمیکنید ، بلکه میگوئید ما مدتی  از (مسئله ملی ) دوری کردیم ولی بعدا در سمینار ششم کومه له آنرا اصلاح کردیم.

آقای علیزاده معلوم است چرا شما تاریخ ، را بروایت خودت آنگونه ، که اهدافت که ترا وادار کرده ، این جعل تاریخ را بزبان می اوری ،چیست ؟ باید بیان کنم در خاتمه نظرخودم را در رابطه با انتخابی که بعد از جدایی کمونیسم کارگری ، کردی چیست ، مفصلا توضیح میدهم.

در کنگره سوم کومه له برنامه مشترک کومه له و ا.م.ک بتصویب رسید سه نفر مهمان ، حضور داشتند جلال طالبانی ، شیخ عزالدین حسینی و منصور حکمت. در آن کنگره موضع جلال طالبانی و عزالدین حسینی این بود که کومه له ، از پیوستن به حزب کمونیست دوری کند ، ولی خوشبختانه منصور حکمت در کنگره پیروز شد و کنگره سوم ،  برنامه مشترک  را بتصویب رساند.

آقای علیزاده  ولی شما کماکان در این رابطه سکوت کرده اید و واقعیت موجود را که در آن کنگره چه اتفاقی افتاد بیان نمی کنید ، این سکوت و عدم گفتن واقعیت در کنگره سوم کومه له  ، ادامه همان اهدافی است که درپیش گرفته ، و دارید عملا آنرا پراتیک میکنید.

منصور حکمت وتمامی  کادرها ، اعضا و انسانهای کمونیستی که در پائیز سال ۱۳۶۸ از حزب کمونیست ایران جدا شدند ، یک دهه تمام در عرصه های مختلف آن حزب و تشکیلات کردستان آن (کومه له ) فعالیت کردند  و صدها انسان کمونیست برای پیشبرد سیاست های حزب و سازمان کردستان آن چه در زندانهای رژیم ضد انسانی جمهوری اسلامی و چه در عرصه های نبرد در مقابل  جنگ تحمیلی حزب  بورژوا ناسیونالیست کردستان ایران (حزب دموکرات  ) ودر میدان های جنگ مسلحانه با رژیم جمهوری اسلامی فداکارانه جانباختند ، و با پراتیک خود رادیکالیسمی را چه در ایران و کردستان چنان  تقویت واعتباری دادند ، که امروزه شما در سایه آن دارید اهداف خودتان را پیش میبرید.

اعتبار و جایگاهی که ، کومه له در کردستان آیران کسب کرد نتیجه بیش از یک دهه فعالیت رادیکال ، هزاران انسان  کمونیست در میدانهای کوناگون مبارزه طبقاتی است ، که با هر گونه نابرابری( زن و مرد ، فرهنگ مرد سالار، زدودن سنت های کهنه و ترویج فرهنگ مدرن و…) ومبارزه با افکار و سنت های ناسیونالیستی که  ریشه پایه و اجتماعی در جامعه کردستان دارند ، کسب شده است.

 آقای علیزاده شما نه تنها به این تاریخ با روایت واقعی آن برخورد نمیکنید و به نقش جریان کمونیست و رادیکال به رهبری منصور حکمت اشاره ای نمیکنید ، بلکه روایت خودت را آنگونه که اهداف امروزیت اقتضا میکند (بخوان انکارتاریخ واقعی )  را بیان مینمائید.

۳ــ رابطه کومه له امروز با احزاب چهار پارچه کردستان:

آقای ابراهیم علیزاده شما در مصاحبه با تلویزیون کومه له در مورد تاریخ چهل ساله کومه له و همچنین در مصاحبه با رادیو پیام کانادا در رابطه با همکاری احزاب چپ در کردستان با تاکید فراوان بر رابطه خودتان با احزاب ناسیونالیست در هر (چهارقسمت ) کردستان نه تنها تاکید می نمائید ، بلکه با افتخار بر ادامه کاری تان با آنها که در بلوکهای مختلف ، چه بلوک آمریکا و دولتهای مرتجع منطقه و همچنین در بلوک ،  پ.ک.ک و اتحادیه میهنی کردستان عراق و کمیته دیپلوماسی (ک.ن.ک) ، که از ۳۳ جریان جریان ناسیونالیت و مرتجع اسلامی ، که  تحت سیطره پ.ک.ک و جمهوری اسلامی ایران قرار دارند ، وجمعی از این احزاب ، اسلامی میباشند ، اصرار و پافشاری به ادامه ، این ارتباط مداوم دارید.

در این مورد باید پرسید آقای علیزاده این همه تلاش از جانب شخص شما و سازمان مطبوع تان  برای رابطه داشتن با احزاب ناسیونالیست در (چهار) قسمت کردستان برای پیشبرد چه هدف و منافعی است ؟ چرا این همه اصرار و پافشاری دارید و با افتخار در مصاحبه های تلویزونی  ات به ادامه آن مصرید ، این عملکرد شما ، به کدام جنبش اجتماعی خدمت میکند و دارد آنرا تقویت میکند؟

آقای علیزاده چرا این همه به جغرافیا چسپیده اید ؟ چرا جغرافیا برایتان این همه تقدس دارد؟ آقای علیزاده چه موقع به خاطر دارید که به  شما گفته شد چسبیدن به جغرافیا  ، برادر من یعنی ناسیو نالیسم ؟ آیا این گفته از زبان منصور حکمت در برخورد به  شما در ی پلونم ۱۵  حزب کمونیست  در خرداد ۱۳۶۸، بیان شد ، زمانی که ما همگی در تشکیلات حزب کمونیست فعالیت میکردیم ، جنگ ایران و عراق به پایان رسیده بود  و جنگ اول خلیج بر علیه صدام حسین و اشغال نظامی عراق شروع شده بود، برای تشکیلات کردستان حزب (کومه له)  و فعالیت نظامی ما انقباض زیادی بوجود آمده بود ، به شما و رهبری وقت کومه له که شما مسئولیت کمیته رهبری (کومه له ) را عهد دار بودید ، مشخصا رفیق منصور حکمت ، گفت رهبری تشکیلات را به خارج و کشورهای اروپایی منتقل کنید و بخش عمده تشکیلات را به خارج بفرستید و تنها یک واحد رزمی همراه با رادیو در کردستان عراق بماند ، تا از آسیب پذیری تشکیلات جلوگیری شود.

اما شما ، درجواب طرح مشخص منصور حکمت که در آن پلونم ارائه داد، گفتید این حرفها صد من یک غاز است و شما از همان زمان اردوگاه داری و چسبیدن به تشکیلات در زیر سیطره رژیم عراق را به هر قیمتی ، ادامه دهنده همان نگرش و شیوه از فعالیت بوده و هم اکنون هم آنرا پراتیک می کنید.

آقای ابراهیم علیزاده چرا این همه برایت مهم است با احزاب ناسیونالیست رابطه و مراوده داشته باشید؟ چرا یک ذره انرژی خودت را برای ارتباط با احزاب چپ و کمونیست که در آن جامعه وجود دارند ،  صرف نمیکنید؟ آیا در کردستان عراق نیروهای چپ و کمونیست یافت نمی شوند و یا اینکه مسئله و مشغله شما در آن جامعه اصلا چپ وکمونیست ،  نیست؟

آقای علیزاده این پراتیکی که شما و بطبع تشکیلات تحت رهبریت در کردستان پیش میبرید، عرق و چسبیدن به جغرافیا عین ناسیونالیسم است و بس. 

آقای علیزاده (کومه له ) ای که شما رهبری میکنید ، کومه له کمونیست نیست ، بلکه کومه له امروزی  با پراتیک ناسیونالیستی میباشد و دارد بلوک ناسیونالیسم را تقویت میکند.

در جریان نظم نوین بوشی و حمله به عراق ، ناسیونالیسم کرد در عراق تا قبل از حمله به عراق در آشفتگی و بی دورنمایی بسر میبرد، اگر نظم نوین جهانی به دادش نمی رسید ، طبق سنت و فرهنگ ناسیونالیستی(آش بتال) میکرد در آن مقطع سران ناسیونالیسم ، اعلام آمادگی کردند که همچون پیاده نظام در خدمت پیشبرد سیاست نظم نوین بوشی در قتل و عام کردن مردم عراق ، بعنوان جلودار نیروهای آمریکا و کشورهای غربی از جبهه کردستان بکار گمارده شوند. و درسایه  خدمت به سیاست ضد انسانی  آمریکا و متحدینش به نان ونوایی رسیدند وبه این ترتیب  سرپرستی کمپ (آوارگان کردستان عراق) را به احزاب ناسیونالیست (اتحادیه میهنی برهبری طالبانی و حزب دمکرات کردستان عراق به رهبری خانواده بارزانی) سپرده شد ، در واقع احزاب ناسیونالیسم کرد در سایه نظم نوین جهانی در بورس قرار گرفتتند ، این اتفاق همزمان است با بروز علنی اختلافاتی که در حزب کمونیست ایران و بخصوص تشکیلات کردستان آن (کومه له) وجود داشت . لازم بذکر کردن است ، که از زمان تشکیل حزب کمونیست ایران ، گرایشات مختلف  (راست ، سانترو ناسیونالیسم کرد)در آن حزب وحود داشته است.

گرایش ناسیونالیسم کرد  در کومه له ، مثل یک گرایش اجتماعی خفته ، تا زمان بقدرت رسیدن ناسیونالیسم کرد در کردستان عراق در سایه نظم خونی جهانی برهبری بوش پدر ، هیچ تحرک و جنب و جوشی از خود نشان نداده بود ، ولی به محض اینکه می بیند که هم جنبشی هایش بر سرنوشت کردستان عراق گمارده شده اند ، آنهم فیلش یاد هندوستان افتاد و طی قطعنامه ای که از جانب عبدالله مهتدی فرموله شده بود ، در تشکیلات کردستان حزب به تحرک در آمد و در آن قطعنامه بیان کرده بود که دوستان حال و آینده خود را در اتحادیه میهنی کردستان برهبری جلال طالبانی ، مییابند.

آقای علیزاده همین گرایش ناسیونالیستی درون کومه له بود که در حین جنگ ایران و عراق ، گردان شوان را برای کمک به اتحادیه میهنی به (بیاره) فرستاد با وجود اینکه شما مثل کمیته رهبری کومه له مطلع شده بودید که اتحادیه میهنی همراه با سپاه پاسداران ایران قصد حمله به حلبچه و آزاد کردن آن را دارند ، از طرف رژیم صدام حسین بگوش شما و کمیته رهبری رسیده بود اگر به حلبچه حمله شود و نیروی ایران وارد آن گردد ، حلبچه را بمباران شمیایی میکند ، اما با وجود این اخبار موثق ، شما  و کسانی دیگر از رهبری کومه له در ماندن گردان شوان در بیاره ، اصرار داشتید ورژیم صدام حلبچه را بمباران شیمیایی کرد. سرانجام آن حادثه بسیار تاسف بار که گردان شوان قربانی آن نگرش ناسیونالیستی شد ، و جمع وسیعی از بهترین سرمایه های کمونیسم در ایران و کردستان ، در بیاره قربانی  آن نگرش نالیستی شدند.

آقای علیزاده کسانی از رهبران ، جنبش ناسیونالیستی در کردستان عراق در باره بمباران جلبچه و اینکه چرا  اتحادیه میهنی کردستان عراق ، مجبور به کمک و همکاری ، با سپاه پاسداران ایران ، برای آزاد سازی حلبچه میشود ، کتاب نوشته اند از جمله (حمه ی حاجی محمود و نوشیروان مصطفی) مفصلا در باره آن اتراژدی بسیار اسفناک توضیح داده اند.

آقای علیزاده ، همان نگرش مخلصی و بسات پهن کردن برای دوستان ناسیونالیست تان ، آمدن جلال طالبانی در دفعات مکرر به مهمانی در مقرات مرکزی کومه له و بساط برگزاری شعر خوانی برای شیرکو بیکس ، رژیم صدام حسین از طریق جاسوسا نش ، مطلع شده بود،  که اپوزیسیون رژیم عراق با کومه له ، که مقرهایش در منطقه زیر سلطه رژیم عراق بود ، و با آن دولت رابطه دیپلوماتیک دارد آمد و رفت دارند. رژیم  عراق به تلافی این عمل شما اردوگاهای منطقه بوتی را بمباران شمیایی کرد و دها کادر جنبش کمونیستی در این اردوگاه قربانی پشیبرد آن نگرش ناسیونالیستی شدند.

آقای ابراهیم علیزاده شما و رهبری آنوقت کومه له در این رابطه باید جوابگو باشید باید نه تنها به جنبش کمونیستی در ایران و کردستان  ، بلکه به خانواده آن عزیزان جانباخته جوابگو باشید ، و بگوئید دوستی با برادران ناسیونالیست تان  در کردستان عراق  به چه بهای گرانبهایی تمام شد.

آقای ابراهیم علیزاده این پراتیک شما و سازمان تحت رهبریتان (کومه له) که امروز دارید در چهار قسمت کردستان پیش میبرید ادامه همان خطی است که عبدالله مهتدی ، طی قطعنامه ای در رابطه با اختلافات درون حزب کمونیست ایران و کومه له فرموله کرده بود تا در پی گره زدن فعالیت آتی بعد از جدایی گرایش کمونیزم کارگری از حزب کمونیست ایران به (اتحادیه میهنی) ، دوستان حال و آینده خود را بیابد ، این عین  ناسیونالیسم است و شما سردمدار و خط دهنده و پراتیسین این ناسیونالیسم در کومه له امروزی هستید.

آقای علیزاده شما در مصاحبه تان با رادیو پیام کانادا اعلام میکنید ، با اتحادیه میهنی رابطه دارید. اتحادیه میهنی تحت سیطره و نفوذ رژیم ضد انقلابی جمهوری اسلامی میباشد و این تشکل ناسیونالیستی بفرمان فرماندهان سپاه پاسداران ایران چپ و راست میشود.

اتحادیه میهنی برهبری جلال طالبانی و بفرماندهی  نظامی جبار فرمان در سلیمانیه حزب کمونیست کارگری عراق را سلاخی کردند ، شما هیچ اعتراضی به آن کشتار نکردید.

آقای علیزاده در همان کردستانی که حزب و تشکیلاتت بارگاه و اردوگاه دارد ، هزاران زن قربانی قتل های ناموسی شدند شما هیچ اعتراضی نکردید.

حکومت هریم و مافیا های سازمانیافته آن ، زندگی مردم را بگرو گرفته و کاخهای فرعونی بنا کرده اند ، و زندگی اکثریت مردم را به مرحله نابودی رسانده اند بطوریکه جمعیت انبوهی از جوانان آنجا راهی کشورهای اروپایی شده اند و آینده ناروشنی برای آنها تحت سیاست های ضد مهاحرت کشورهای غربی ، رقم خواهد خورد.

در همین حکومت هریم تحت رهبری احزاب ناسونالیست ، ده ها روزنامه نگار و آدم معترض به آن سیستم مافیایی قتل و عام شدند و شما کماکان سکوت کرده اید چرا؟

آقای علیزاده چون شما (کرایه نشین اتحاد میهنی) در کردستان عراق هستید. ۳۰ سال تمام است فعالیت نظامیتان تعطیل شده است و گلوله ای از تفنگتان شلیک نشده است ، چرا بیخود اعلام میکنید ، چپ و کمونیست هستید؟

این چه چپ و کمونیستی است که یک ذره عاطفه و مهر انسانی در آن موجود نمی باشد که  به تمام نابرابریها  ، و حق کشی ها در اطراف خود بی تفاوت است و دخالت و اعتراض به مصائبی که در آن جامعه وجود دارد ، پرداختن به آنها را امر خود نمی داند. حقیقتا این هر چه هست و هر اسمی که بخواهی روی آن بگذارید ، چپ و کمونیسم نیست .

 این ناسیونالیسم است و شما آقای  علیزاده ، و سازمان تحت رهبریتان به آن جنبش متعلق هستید.

آقای علیزاده ، بلوک هم جنبشی شما(حزب دمکرات کردستان ایران ، دو شاخه سازمان قومپرست (زحمتکشان)  وابسته به ائتلاف بارزانی تحت سیطره آمریکا و دول مرتجع منطقه خود را آماده پیشبرد سیاست آنها در رابطه با فردای بعد از جمهوری اسلامی ایران مینمایند ، و شما هم دارید با کمیته دیپلوماسی (ک.ن.ک) که متشکل از ۳۳ جریان ناسیونالیستی و اسلامی وابسته به پ.ک.ک واتحادیه میهنی که تحت نفوذ رژیم جمهوری اسلامی هستند ، همکاری و رابطه  خیلی دوستانه دارید و به ادامه پراتیک خودتان در این بلوک اصرار دارید.

گرفتن قیافه و ژست جپ و دفاع شما از تلاش برای سازمان دادن آلترناتیو سوسیالیستی ، سرگرم کردن احزاب و سازمانهای چپ (حزب حکمتیست و کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری) است و بس.

شاید این دو جریان در ارزیابی خودشان تشکیلات شما را چپ به حساب می آورند ، و به همین خاطر است بقول خودشان تلاش میکنند همراه با شما که در کردستان ایران نفوذ دارید؟ ، آلترناتیو سوسیالیتی بسازند.

بنظرمن  این دو جریان بخصوص حزب حکمتیست با موضع گیریشان در رابطه با افشای امضای کومه له در پای اعلامیه کمیته دیپلوماسی(ک.ن.ک)  ،   در میان کسانی که در کردستان ایران چپ هستند و هنوز به ماهیت واقعی  کومه له موجود ، بعد از جدایی جریان کمونیسم کارگری ، که دیگر ، این  (کومه له ) ، کومه له کمونیست نیست پی نبرده اند توهم پراکنی میکند ، تلاش حزب حکمتیست خدمتی به کومه له موجود است ، که فعالین چپ در جامعه به ماهیت و عملکرد کومه له فعلی ، که دارد جذب بلوک ناسیونالیسم آنهم تحت سیطره جمهوری اسلامی ایران و پ.ک.ک میشود ، پی نبرند.

به نظر من تلاش برای آلترناتیو سازی با کومه له امروز که عمیقا در جنبش ناسیونالیستی دارد هزم میشود از طرف هر جریانی که خود را چپ و کمونیست میداند آب در هاون کوبیدن است.

به نظر من به جای آن تلاش برای آلترناتیو سازی با کومه له موجود ، تلاش کنید اسناد مستند ، تاریخ حزب کمونیست ایران تا زمان جدایی کمونیزم کارگری و اسناد یک دهه فعالیت ، کومه له کمونیست را در دسترس فعالین کارگری و مدنی قرار دهید و اجازه ندهید کومه له فعلی و ناسیونالیست با گرفتن ژست و قیافه  چپ ، آنها را به  سوی نیروی ناسیونالیست سوق دهد.

در اینجا لازم میدانم به کسانی که خود را کمونیست میدانند و بتاریخ حزب کمونیست و تشکیلات کردستان آن (کومه له کمونیست) ، معتقد هستند و این تاریخ را تا مقطع ، جدایی کمونیزم کارگری  پائیزسال ۱۳۶۸  راتاریخ بخش مهم فعالیت سیاسی خود میدانند به حرف بیایند ، واجازه ندهند کسانی مثل ابراهیم علیزاده و شرکایش ، آن تاریخ را تحریف و در زیر آوار مدفون کنند.  

غفارغلامویسی

۱۴٫۰۵٫۲۰۱۹