گردهمایی هانوفر … گفتگو با محمود خلیلی

مجید خوشدل

www.goftogoo.net

هنوز  زود است، پای نوشته هایی در پیوند با زندان سیاسی  در رسانه های تبعیدی باز شوند که چشم و چار کور می کنند، آدرس اشتباه می دهند و بر حرف‌هایی تأکید می کنند، تا در عمل خلاف اش را اثبات ‌کنند.
هنوز خیلی زود است تا با سرقت بردن مفاهیمی نظیر«بازخوانی»، «دادخواهی» و… قاپ عده ای دوباره دزدیده شود و بارقه های امید و آرزو دوباره به یأس تبدیل شوند.

هنوز خیلی زود است، سیل نوشتار تکراری در کمتر از یک هفته به رسانه های تبعیدی سرازیر شوند تا فاجعه زندان‌های ایران را به مراسم سیاسی- عبادی تقلیل دهند. اما زود نیست تا فعل و انفعالات این عرصه را در اجتماعات ایرانی هوشیارانه دنبال کنیم.  
*    *    *

مراسم و گردهمایی هایی که در بیستمین سالگرد کشتار ۶۷ (و بیست و هفتمین سال کشتار زندانیان سیاسی) در کشورهای مختلف برگزار گشت، درس‌های آموزنده و پرسش های فراوانی در خود داشت که توجه و هوشیاری فعالان عملی و نظری این عرصه را دو چندان می کند:
– رشد کمّی این مراسم نسبت به گذشته، آیا معلول دوری جستن بخشی از جامعه تبعیدی از فرهنگ پایدار و مخرّب  سکتاریستی بوده است و یا باید آن را در تقارن زمانی بیست سالگی جستجو کرد؟
– آیا حضور مؤثر بخشی از فرزندان جانباختگان در گردهمایی ها در سال جاری نیز تداوم می یابد و یا این حضور امیدبخش  توسط عده قلیلی به گروگان گرفته خواهد شد؟
– آیا تجربه تفاوت های کیفی در بخش های مختلف گردهمایی ها؛ انتخاب تم های سخنرانی و سخنرانان، نحوه  اداره نشست‌ها، فضای نسبتاً باز و انسانی برخی گردهمایی ها و… به مراسم امسال نیز منتقل می شود؟
چند ماه انتظار اغلب این پرسش ها را به پاسخ می نشاند.

*    *    *

«گفتگوهای زندان» که به همراه طیفی از فعالان سیاسی و زندانیان سیاسی سابق دو گردهمایی را در سال‌های گذشته در کشور آلمان برگزار کرده، در صدد برپایی گردهمایی سوم در شهر هانوفر آلمان است.
بحث و گفتگوی دقیق پیرامون چگونگی این گردهمایی هنوز زود است. اما چون پیشگیری بر درمان تقدم دارد، و نیز این جمع تجربه برگزاری دو گردهمایی را در گذشته در کارنامه خود دارد، با طرح پرسش هایی به استقبال این گردهمایی می روم.

محمود خلیلی در این گفتگو به پرسش هایم پاسخ می دهد. پرسش هایی که اغلب بر کمبودها و نقاط ضعف دو گردهمایی گذشته انگشت می گذارد تا تصویر واقعی تری از گردهمایی هانوفر به خوانندگان گفتگو انتقال دهد.
این گفتگوی تلفنی بر روی نوار ضبط شده است.
*    *    *
* محمود خلیلی گرامی، سپاسگزارم از شرکت‌ تان در این گفتگو. «گفتگوهای زندان» با همکاری تعدادی از فعالان سیاسی و زندانیان سیاسی سابق قرار است سومین گردهمایی زندانیان سیاسی را در تابستان امسال در شهر هانوفر آلمان برگزار کند. در رابطه با برگزاری این گردهمایی شما در آغاز کارید. اما چو ن«پیشگیری بهتر از درمان است»، در این گفتگو به استقبال این گردهمایی می رویم. البته از آنجا که شما و دوستان‌تان دو گردهمایی دیگر در سال‌های گذشته برگزار کرده اید(که این مراسم نقاط قوت و ضعف زیادی داشته)، ما به فرازی از آنها توجه می کنیم. برای شروع گفتگو ممنون می شوم، به موارد مشخص شده گردهمایی هانور اشاره مختصری داشته باشید.
– با سلام و درود به شما مجید عزیز و مخاطبین گرامی تان که این مصاحبه را می خوانند. همان طور که مطرح کردید، این سومین گردهمایی است که تلاش می شود، توسط زندانیان سیاسی برگزار شود. ما تجربه برپایی دو مراسم را در سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۷ در شهر کلن آلمان داشتیم و امسال این گردهمایی در شهر هانوفر آلمان خواهد بود. تلاش ما بر این است که در گردهمایی امسال تا جایی که توان و امکان داریم، از مشورت و مشارکت دیگران بهره ببریم. بر این اساس هر دو یا سه هفته یکبار جلسات پالتاکی ای برگزار می کنیم، ضمن اینکه از طریق ایمیل-آدرس گفتگوهای زندان سعی می کنیم با دیگران ارتباط بگیریم…
* از شما سؤال کرده بودم، تا این لحظه چه مواردی از این گردهمایی تان قطعی شده؟
– در حال حاضر فقط جای گردهمایی مشخص شده و تاریخ برگزاری آن. همین طور انتشار اطلاعیه ای که نحوه ثبت نام و هزینه های شرکت در گردهمایی توضیح داده است.
* راجع به این گردهمایی در ادامه پرسش هایی را طرح خواهم کرد. اما چون در گردهمایی های گذشته تان نکات قابل تأملی به چشم می خورد، از شما به عنوان یکی از کوشندگان هر دو گردهمایی سؤال می کنم: شما چه انتقاداتی به این دو مراسم داشتید؛ به طور مشخص به گردهمایی سال ۲۰۰۷؟
– مواردی که راجع به ایرادات و اشکالات دو گردهمایی گذشته وارد بوده و ما هم کم و بیش در جریان آن هستیم، یکی حجم زیاد برنامه ها و سخنرانان بود. عزیزان شرکت کننده اشتیاق داشتند که در تمام بحث‌ها مشارکت داشته باشند، ولی متأسفانه امکان پذیر نشد تا واکنش ها و نقد حاضرین در جلسه مطرح شود. روند و فشردگی برنامه طوری بود که اغلب خسته شده بودند.
* دیگر چه انتقادهایی به دو مراسم برگزار شده دارید؟
– انتقاد دیگری که راجع به دو مراسم گذشته مطرح شده، فعال شرکت نکردن طیف‌های مختلف در این دو مراسم  بوده…
* کدام طیف‌ها به طور مشخص؟
– بحث و انتقاد عده ای این بود که می گفتند، فلان طیف مشارکت بیشتری در مراسم داشته و امکانات بیشتری به آن‌ها داده شده. در صورتی که در سمینار قبلی این انتقاد راجع به نیرویی دیگر بود. در هر حالت این صحبت‌ها خواهد شد و انتقاداتی به ما خواهد بود. یعنی ما نمی توانیم خواسته صد در صد تمام افراد را برآورده کنیم. من فکر می‌کنم اگر افراد به طور نسبی به برآورده شدن شصت درصد خواسته هاشان رضایت بدهند، هر دو گردهمایی با همه ضعف‌ها و ایراداتی که به آن‌ها وارد بوده، خواسته اغلب شرکت کنندگان برآورده کرده….
* این کمبودها و انتقادها را در جزئیات نگاه کنیم. در مقدمه اشاره کنم که من با تعدا
د قابل توجهی از شرکت کنندگان گردهمایی کلن صحبت حضوری و تلفنی داشتم. بخشی از انتقادهای آن‌ها را با شما در میان می‌گذارم: در گردهمایی آخرتان یکی از انتقادهایی که عمومیت داشت، آوردن «موضوع ملی» به حوزه زندان سیاسی بود. بحث آن‌ها این بود که اگر توجیه برنامه گزاران برای این تصمیم وجود این خواسته در ایران است، خواست‌ها و جنبش های بسیاری می‌توانند به حوزه زندان سیاسی وارد شوند. مثلاً جنبش زنان، جوانان و غیره. به هر حال این عده معتقد بودند که شما با آوردن این موضوع فرعی، واقعیت تاریخی زندان سیاسی در نظام اسلامی را مخدوش کرده اید. نظر شما را می‌شنوم.
–  ما منکر این ایراد نیستیم. بحثی که موضوع ملی را مطرح می کرد، شاید در سمینار بد جا افتاد. به خاطر این که هدف ما چیز دیگری بود. هدف ما بررسی زندان در رابطه با قومیت ها و ملیّت های مختلف بود…
* به هر حال در جا انداختن این موضوع اگر اشکالی بود، اشکال از برگزار کنندگان مراسم بود.
– ما شاید در طرح موضوع اشتباه کردیم. به شیوه ای که شکل بیان‌مان غلط بود -چون هدفمان چیز دیگری بود- و برنامه هایی که ارائه داده شد، اصلاً بر این اساس نبود. یعنی صحبتی که با برخی از سخنرانان شده بود، این بود که بیایند، چهارچوب های این موضوع را باز کنند؛ کسانی که خودشان در شهرها و استان های مختلف ایران در زندان بودند…
* که چه بگویند؟
– که بگویند، شرایطی که در زندان شهرستان ها بود، چه بود و تجربه های آنها در این زندانها چگونه بود.
* اما نگاه کنید…
– البته این ایراد به ما وارد است که نتوانستیم هدف مان را پیش ببریم.
* اما مسئله این است که دوستان و رفقایی که در دهه شصت در زندان‌ شهرستان‌ها زندانی بودند، برای خواست های ملی به زندان نیفتاده بودند (البته استثناها به کنار).
– دقیقاً! ما هم به این موضوع اعتقاد داشتیم. ولی مسئله ما این بود که ابعاد مسئله زندان را باز کنیم، اما در این قضیه ناموفق بودیم و در این مورد انتقاد به ما وارد است. ولی هدف ما این بود که از زندان شهرستان‌ ها اطلاعاتی کسب کنیم و وضع زندان‌ در شهرستان‌‌ها را تا حدودی باز کنیم و اصلاً نمی خواستیم بحث ملیت را پیش ببریم.
* به هر حال این بحث عملاً در سمینارتان عمده شد و موضوع های دیگر را تحت الشعاع قرار داد…
– بله این حالت در سمینار به چشم می خورد.
* انتقاد دیگری که تعدادی به شما وارد می کردند، ناهماهنگی در میان برنامه گزاران و عدم مدیریت منسجم بود. این ویژگی تا حدودی تداخل و تشنج در برنامه ایجاد کرده بود: فردی چیزی می گفت و دیگری آن را ملغی می کرد. اعمال مدیریت در برنامه ها، خصوصاً در رابطه با موضوع های حساسی نظیر زندان سیاسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و متأسفانه اغلب برنامه های ما فاقد این خصوصیت است. نظرتان را در این باره می شنوم.
– در گردهمایی اول ما این حالت را کمتر داشتیم. به خاطر این که طیف محدودی از بچه های شناخته شده که قبلاً با هم کار کرده بودند، پایه ی تشکیل دهنده مراسم بودند. اما در گردهمایی دوم ما سعی کردیم جمع برگزارکننده را گسترش دهیم؛ از یک محدوده خارج شویم و جمع بسته ای نباشیم. بر این مبنا درگردهمایی دوم دیدگاه‌های مختلفی عمل می کرد. قبلاً اگر پنج نظر را به راحتی می شد جمع کرد، حالا ما با سی نظر مواجه بودیم که جمع و جور کردن آن به مراتب مشکل‌تر بود…
* و شما این تداخل و بی نظمی را هنوز طبیعی می‌ بینید؟
– ببینید، ما دستاوردهای زیادی از این گردهمایی به دست آوردیم. دیدیم که با چه کسانی می شود کار کرد و کار کردن با چه کسانی مشکل است. متوجه شدیم چگونه می شود همکاری‌ها را گسترش داد. البته ما منکر ضعف‌ها و کمبودها نیستیم. ولی همان‌طور که گفتم، همکاری و تصمیم گیری بیست- سی نفر ناهماهنگی هایی را ایجاد خواهد کرد.
* اما یکی از ظرافت‌های کار و اصولاً از وظایف تدارک دهندگان گردهمایی‌‌ها زدودن ناهماهنگی هاست. به هر حال به هر کار عملی، از جمله به دو گردهمایی پیشین شما انتقادهایی وارد بوده است. با این حال، ظاهراً نیرویی که بیش از دیگران شمشیر را برای این گردهمایی از رو بسته بود، گرایش(یا نمی دانم محفلی) از سوپر چپ‌های رادیکال بودند. و شما بیشترین تلاش و انرژی تان را برای قانع کردن این محفل ناسالم و منحرف صرف کردید.
– همان طور که می دانید، هر کس کاری انجام دهد، خواه ناخواه انتقاد افراد مختلف را خواهد داشت. این که شما از چپ سوپر رادیکال نام می برید، بابد واضح تر توضیح داده شود، تا بشود توضیحی در آن باره داد…
(محمود خلیلی راجع به«جریان ناسالم و منحرف» سؤال مشخص می‌کند و به ایشان توضیح می دهم، چون نام بردن از افراد بی چهره‌ و آلوده ای که تنها با یک رسانه اینترنتی «سوپر رادیکال» تداعی می شوند، تبلیغات کردن برای آن‌هاست، ترجیح می دهم نامی از آن ها در مصاحبه برده نشود. پس از توضیحاتم، محمود خلیلی عنوان می کند که هیچ جواب و پلمیکی با این جریان ناسالم از طرف برگزارکنندگان گردهمایی ها صورت نگرفته است. ادامه صحبت های ایشان را پی می‌گیریم.)
– … به هر حال مسئله این است که مثلاً اگر مجید خوشدل، محمود خلیلی و تعدادی دیگر که در یک تشکیلات بودند و در گردهمایی حضور پررنگ تری داشته و توانسته باشند دیگران را تحت تأثیر قرار دهند، آیا به این مسئله انتقاد وارد است؟ به نظر من این موضوع بیش از هر چیز ضعف دیگرانی را می رساند که مشارکت فعال نداشته اند…
* آیا شما سعی کردید، مشارکت دیگران را جلب کنید؟
– بل