روزى که فرانکفورت سرخ شد

محمدامین کمانگر 
 
۲۸ . ۳٫ ۲۰۰۹  روز شنبه  شهر فرانکفورت آلمان  در میان بارش باران شدید بین بیست وپنج ، تا سی هزار نفر علیه فقرو بیکاری از سه نقطۀ اصلی و در خیابانهای اصلی و پر رفت وآمد این شهر رو به میدان مرکزی شهر ( میدان شهرداری) که فاصله  طولانی ای است شروع به حرکت کردند.

در مسیر تظاهرات چندین ماشین بزرگ در فاصله های مشخص که بلند گوهای بزرگ بر آنها نصب شده بود در حرکت بودند . و سخنرانان ، سخنرانی میکردند و علیه این اوضاع (  گرانی وبیکاری) شعار میدادند. و علاوه برآن توسط  دهها بلندگوی کوچک وبزرگ دیگر ، شعارها تکرار می شد وخبر تظاهراتهای دیگر را گزارش می دادند. در این تظاهرات  احزاب  و سازمانها و گرایشات مختلفی شرکت داشتند که هرکدام با پرچمهای خاص خود حضور داشتند.

 و در طول تظاهرات هزاران پرچم و پلاکارت دیده می شد که عادلانه ترین خواستها و تمایلات  انسانی را نمایندگی می کرد . هزاران نفر در سنین مختلف دیده می شد که نوشته ای را بر پلاکارتی  یا عکسی را از تبعیض در بین انسانها  بزرگ  کرده و بر گردن خود آویزان و اعتراض و نارضایتی خود به وضع موجود را بر آن نوشته بودند و توجه بسیاری از عکاسان وفیلمبرداران کنجکاو را بخود جلب کرده بودند. 

 اول صف را که مشاهده می کردید ماشین بسیار بزرگی حرکت می کرد با بلند گوهای بسیار قوی  و۲ پرچم قرمز یکی جلو ودیگری در پشت ماشین نصب شده بودند . بعد از آن صف چند هزار جوان پسر ودختر  را می دیدید که اکثراً یکنوع لباس سیاه پوشیده بودند وبازو در بازوی هم  زیر پرچمهای سرخ  خواستار تغیر جهان و تنها راه انقلاب سوسیالستی را فریاد  میزدند وپلاکارت بزرگی در اول صف به این مضمون حرکت می کرد "ناسیونالیسم وسرمایه داری هردو کثیفند" حال زمان یک انقلاب سوسیالیستی است.این شعار بر روی دهها پلاکارت  بچشم می خورد.  وکادرها و اعضای حزب کمونیست کارگری ایران در این تظاهرات ودر این صف با حمل عکسهای بزرگ مارکس و نوشته او که ما "به تغیر جهان نیاز داریم" ، نقش برجسته ای  را ایفا کردند ، بخصوص پرچم  سرخ مارکس و منصورحکمت به صف تظاهرات زیبایی خاصی داده بود واز مصافت بسیار دور خودنهایی می کرد.

 در این روز شهر فرانکفورت شاهد مارش عظیم انسانهایی شد که عمیقاً علیه نابرابری و  بردگی انسان فریاد می کشیدند. شاهد خروشان وحضورهزاران انسان برابری طلب بود که در شهر های کوچک وبزرگ آمده و  در شهر فرانکفورت جمع شده بودند و بانک محکومیت نظاام سرمایه داری و ناعادلانه بودن آنرا سر دادند. و علیه شرایط استثمارگرانه موجود دست به اعتراض زدند و در زیر پرچمهای سرخ رژه رفتند.این شهر شاهد ارتش عظیم انسانهایی بود که علیه نظم موجود جهانی و بیکاری میلیون میلیون از انسانها و گرانی سرسام آور داد میزدند و این نظام و این دنیای وارونه را بنقد می کشیدند. و نوعی دیگر از زندگی ودنیایی دیگر را خواستار بودند.اینها به خیابانها آمده بودند تا تغیر دهند.  ۳۰ هزار انسان علیه هیولای گرسنگی به خیابانها آمده بودند که برای بلعیدن دست رنج کارکران و زحمتکشان جهان دهن باز کرده است. ۳۰ هزار انسان ساعتها  در کنار هم  یکصدا به نظام سرمایه داری  نه گفتند. آنجا سوسیالیسم به شعار همه تبدیل شده بود به شعر همه تبدیل شده بود وبه خواست همین امروز همه تظاهرات کننده گان تبدیل شده بود .

 سوسیالیسم حضور خودرا بر هزاران پلاکارت و نوشته نشان می داد و برای محو گرانی وبیکاری و نابرابری های اجتماعی پا به میدان گذاشته بود و سخنرانان توسط صدها بلند گو در مسیر تظاهراتها این را اعلام می کردند. من بلا فاصله شعار تظاهراتهای مردم ایران به ذهنم آمد که میگویند سوسیالیسم بپا خیز برای رفع تبعیض . و در ضمن این بیانگر تشنگی جهان امروز وبشر امروز به سوسیالیسم است که دیروز در ایران و امروز در آلمان مردم خواستار این نظام انسانی هستند. این تظاهرات مهری بود بر گفته های منصور حکمت  وقتی میگوید " دنیا بدون "خطر" سوسالیسم ، بدون امید به سوسیالیسم ، بدون فراخوان سوسیالیسم  به چه منجلابی بدل می شود" آری تظاهرات کنندگان پس از پیمودن مسیرهای طولانی وارد ( رومر) میدان شهرداری شدند و سراسر میدان پوشیده از پرچمهای سرخ بود. و سخنرانان در میان کف زدن حضار شروع به سخنرانی کردند.و هرکدام گوشه وزوایای وضع موجودرا بنقد می کشیدند و دنیای بهتری را نوید میدادند. وخواستار پایان این نظام وارونه بودند . 

  زنده باد انسانیت !    

 ۲۹ مارس ۲۰۰۹