گفتگوی “صدای سوسیالیسم امروز” با سلام زیجی در باره:حداقل دستمزد سال ٩٨، فاجعه سیل، و الحاق بلندیهای جولان به اسرائیل

گفتگوی “صدای سوسیالیسم امروز” با سلام زیجی در باره:

حداقل دستمزد سال ٩٨، فاجعه سیل، و الحاق بلندیهای جولان به اسرائیل

 صدای سوسیالیسم امروز:  در این بخش از برنامه دعوت کردیم از رفیق سلام زیجی حول تحولات ایران و منطقه از جمله حداقل دستمزد کارگران و سیل های أخیر ایران و همچنین درمورد تصمیم دولت امریکا در باره الحاق  بلندهای جولان خاک سوریه  به اسرائیل گفتگویی خواهیم داشت و توجه شما را به این گفتگو جلب خواهیم کرد.

همانطورکه اطلاع دارید در هفته های آخر سال ٩٧ جمهوری اسلامی حداقل دستمزد کارگران را إعلام کرد و چهارصد هزار تومان به دستمزد کارگران اضافه شد در حالی که کارگران خواهان حقوق بالای خط فقر کنونی ایران شش الی هفت میلیون تومان میباشند، وظیفه ی طبقه ی کارگر در قبال چنین تصمیمی چیست و مردم باید چه راهی را در پیش بگیرند؟

سلام زیجی: بله متأسفانه این رویداد یک فاجعه ی بزرگ دیگری که به اصطلاح قبل از عید و شروع سال نو یک پیام  ورخ  داد هولناکی بود که جمهوری اسلامی با شروع سال جدید به طبقه ی کارگر ایران داد، طبق معمول همه ی سال های چهل سال عمر ننگین و ضد کارگری  جمهوری اسلامی بسیار روشن است که پاسخ هر انسان آزادیخواه در ایران هر کارگر و هر فعال کارگری گفتن نه بزرگی به این تصمیم است. برای همه معلوم است که اضافه کردن، چهارصد هزار  تومان، یعنی تعین حدود یک میلیون و نیم تومان دستمزد کارگر در مقایسه با سطح زندگی که خود جمهوری اسلام و آمار و ارقام های منتشر شده بین صد تا سیصد درصد بخش عمده ی  مواد خوراکی و مایحتاج اولیه ی زندگی مردم در ایران افزایش پیدا کرده است، بسیار بسیار ناچیز است.

 وقتی از افزایش سی و چند درصدی دستمزد یا افزایش ۴٠٠ هزار تومان نسبت به سال قبل  صحبت میشود ، در واقع یعنی ترمیم  بیست- سی  درصدی از کل  هزینه های است که دویست -سیصد درصد از نیازمندیهای اولیه زندگی کارگران را افزایش داده است. در حقیقت جمهوری اسلامی چیزی افزایش نداده، بلکه  در مقابل افزایش سیصد درصدی میوه، پیاز، سیب زمینی،سیب، کرایه منزل، برق و غیره بیست درصد مسئله را جبران کرده است. همین! و اسم این شگرد سرمایه داری و جنایت را هم  “حداقل دستمزد” گذاشته اند.  داده های که خود مقامات جمهوری اسلامی قبلاً ارائه کرده بودند  خط فقر زیر سه میلیون و هفتصد و پنجا هزار تومان و مقاماتی دیگر از خود رژیم از رسیدن  سطح خط فقر به ۶میلیون  گزارش داده بودند. اما درست در لحظات پایانی سال یک شعبده بازی به نام مذاکره سه جانبه که همواره با ریاست و تصمیم وزیر کار و دولت اداره میشد در پوشش شورای عالی کار چنین تصمیم هایی میگیرند. این یک تعرض آشکار و یک اقدام جنایتکارانه است. ظاهرا کسی ابعاد جنایتکارانه بودن آنرا مستقیما نمی بیند، اما در پی این تصمیم شما باید آمار هزاران کودک را ببینید که تلف میشوند، میلیونها انسان را ببینی که به خاطر گرسنکی از بین میروند، در پی این تصمیم جنایتکارانه باید آمار بالا رفتن تعداد جوانانی که به گرسنگی، فقر، اعتیاد، فحشا کشیده میشوند دید.  به این معنا فقط موضوع این نیست که دستمزد ماهانه ی کارگر زیاد میکنند یا کم عملاً یک تعرضیست برای کشتار کارگر، برای کشتار بخش عمده ی جامعه.

در این شرایط  بسیار معلوم است که طبقه کارگری نباید این را تحمل کند. متأسفانه جنبش ما  در این زمینه در سال ٩٧نتوانست یک مبارزه ی متحد و طوری که شرایط سیاسی ایران امکان میداد، ادعا نمیکنم به طور صد در صد، اما به درجه ی زیادی فعالین ما کارگران  شرایط مساعد تر سیاسی در مقابل داشتند تا قبل از این تصمیم دولت و سرمایه داران علیه خود، یک فضای اعتراضی و اعتصاب در چندین مراکز مهم به اعتراض روی بیاورند و جمعیت میلیونی کارگران به صف میشدند و بگویند ما همان پرچم مطالباتی که ،عموما عادت داریم در نزدیک به پایان ماجرا در بیانیه های خشک و خالی  مطالباتمان رامنتشر کنیم، شش میلیون و  هفت میلیون  حداقل دستمزد را خواسته ایم بتوانیم حداقا شش میلیون و  هفت میلیون کارگر  را در حمایتش به اعتصاب  و اعتراض متحد بکشانیم. با این اعتراض و مبارزه اعلام میکردیم که جمهوری اسلامی بفهمد و نمیتواند پشت درهای بسته تصمیم جنایتکارانه علیه زندگی دها میلیون انسان زحمتکش این مملکت بگیرد و بداند که  برایش گران تمام خواهد شد!. متاسفانه ما خوب نجنبیدیم، اعتراضاتمان خوب نبود. جمهوری اسلامی سالهاست راه تشکل های ما و انتخاب نمایندگان مستقل ما را بسته است، اما ما میتوانستیم حول همین امر م‌م افزایش دستمزد در مراکز کارگری، شوراهای کارگری به وجود بیارویم نمایندگان منتخب مجمع عمومی به وجود بیاوریم ،میلیون ها  کارگر را به خیابان بیاوریم. با صدا بلند میفتیم شما هر تصمیمی بگیرد بدون حضور و دخالت مستقیم نمایندگان واقعی کارگری قابل قبول نیست! از اول میبایست پیام محکم و گسترده طبقاتی مان را به جمهوری اسلامی و کارفرمایان در بُعد اجتماعی و طبقاتی میدادیم که متأسفانه انجام ندادیم.

اما الان با وجود همه این ها مبارزه باید ادامه پیدا کند باید سال ٩٨را تبدیل کنیم به سال نه گفتن به این تصمیم جنایتکارانه، به سال اتحاد و مبارزه  گسترده طبقه ی ما برای پس زدن این تعرض. پرچم و مطالبه شش، هفت میلیون دستمزد کماکان در رأس مطالبات کارگر ایران قرار بگیرد. برای این أمر تعجیل زیادی را باید انجام داد، نهاد  و تشکل های توده ای و کارگری را در مراکز کار شکل داد. نه این که فعالین کارگری یک تعدادی از آن ها جمع بشوند، دستشان درد نکند، اما این جایگاه تشکل توده ای و صف متحد کارگری را که میتواند مبارزه ی واقعی را سازمان بدهد، نتوانسته و نمیتواند بگیرد. باید یک مجموع تشکل مستقل و تودهی کارگری به وجود آورد، بدون چنین ابزارهای مبارزه کاری راه به جای نمی برد،، باید مبارزه ی وسیع تری برای آزادی فعالین زندانی در زندان های جمهوری اسلامی سازمان داد. و همزمان  در در ظرفیت شخصای و چه از جانب حزب سوسیالیست انقلابی  از مردم آزادیخواه ایران،  که  اکثریت مردم زحمتکش اند و ٩٠٪آن ها مخالف جمهوری اسلامی اند و زیر فشار اقتصادی قرار دارند، میخواهیم که از طبقه ی کارگری ایران حمایت کنند حمایت از طبقه ی کارگر حمایت از خودشان است. جمهوری اسلامی میخواهد کارگر را گرسنه کند، در صف آنها تشدت و اختلاف بیاندازد، به فقر و گرسنگی بکشاند تا قدرت اعتراض نداشته باشد، بیکاری را در ایران جاری کند که بیشتر کارگران نتواند بگوید دستمزد بیشتری میخواهم چون جمهوری اسلامی میگوید ١میلیون کارگر دیگر هستند که بیکارند و خواهان کارند و بدون بیمه هم هستند آن ها را جانشین میکنیم، حاضر هستند با دستمزد کمتری هم کار کنند، و غیره.

برای این که جمهوری اسلامی نتواند این ترفند  و سیاست های کثیف خودش را علیه ۵٠-۶٠میلیون انسان، اگرخانواده های کارگری را هم در نظر بگیریم ،به سر آنجام برساند، باید از طبقه کارگر حمایت کرد و پشتشان ایستاد. جمهوری اسلامی اگر کارگر را بزند تمام جامعه ایران را زده است. جمهوری اسلامی میخواهد مانند سال ۶٧برنامه هاش را جلو ببرد و سیاست های آن زمان را به کار ببرد، برنامه ی ضد انسانی که خود خامنه ای آن تحت عنوان “سیاست اقتصاد مقاومتی” اعلام کرده بود و یا اینکه  اکنون از “گسترش تولید در داخل کشور” حرف میزند ،همه ی اینها را آخوند ها ، دولتیها ، سپاهی و اطلاعاتی ها و مجلسی ها ی مفت خور که انجام نمیدهند، تمام  این سیاستها را با زور و با همان حداقل دستمزد تحمیل شده بردگی کارگر مجبور است انجامش بدهد.  هر کسی دنبال آزادی و برابری است باید از طبقه کارگر حمایت کند. با پیشروی جنبش کارگری کل جامعه پیشروی خواهد کرد، و هر تعرضی که جمهوری اسلامی به اقتصاد و تشکل و فعالین کارگری میکند پیش درآمد تعرض به همه ی عرصه های دیگر است، به همه ی جنبشهای دیگر، به همه ی مطالبات دیگر که در جامعه جاریست. این سیاست و واقعیتهای که اشاره داریم باید در کل جامعه و طبقه کارگر جا بیافتد.

حرف ما و فراخوان ما کماکان این است که همه ی رهبران کارگری فعالین دلسوز فعالین جنبش سوسیالیستی طبقه کارگری اگر میخواهیم سال جدید، به سال پیشروی جنبشمان تبدیل کنیم باید به آنچه که تا کنون آنجامه داده و میدهیم رضایت ندهیمن، این سطح از مبارزه پراکنده و غیر متمرکز و غیر متشکل جوابگوی جنبشی نیست که میخواهد بر دشمنان طبقاتی اش پیروز گردد! . سال پیش رو، سال ٩٨،سال سرنوشت سازی هست برای هر دو طبقه، هر دو طرف، هم برای جمهوری اسلامی و سرمایه داری هم برای  ما کارگران و مردم زحمتکس و آزادیخواه. جمهوری اسلامی و سرمایه داری میخواهد برای یک سال دیگر عمر ننگین خودشان را طی کنند آنهم از راه سرکوب و به فقر کشیدن و گرسنگی ما، و ما هم نباید این اجازه روبه این نقشه و یورش گستاخانه و ضد انسانی بدهیم. باید کاری بکنیم که عمر اون ها رو کوتاه بکنیم، به طرف سرنگونی آن ها برویم، بحث محوری این است که ما باید متحد و متشکل بشویم، حول همین پرچم و مطالبه ی شش-هفت میلیون تومان دستمزد و آنرا در رأس مطالباتخود قراردهیم. باید دست به دست همدیگر بدهیم، مبارزات پراکنده را تمام کنیم، دست اتحاد طبقاتی مبارزین و فعالین کارگری رو دست کسانی بدهیم که کل طبقه رو به هم وصل کنند، وظیفه ی مبرم مبارزه  ما با جمهوری اسلامی و علیه این یورش های گسترده تنها از راه شکل داد به یک صف  متحد طبقاتی به جلو خواهد رفت. با تک تیراندازی، اعتراضات فردی و طومار نویسی نمیشود جمهوری اسلامی و سرمایه داری در ایران را پس زد همانطور که با این شکل چهل سال است نتوانستیم. چیزی که جمهوری اسلامی از آن وحشت دارد اتحاد میلیونی کارگری از جمله ارگان های مهم صنعتی است.

 ١١ اردیبهشت، روز جهانی کارگر دارد فرا میرسد، این پروسه و روز فرصت دیگری برای جنبش ما است تا بتواند قدرت طبقاتی خود را به نمایش بگذارد، علیه جمهوری اسلامی به میدان بیاید، و به ویژه یکصدا علیه تصمیم جنایتکارانه دولت سرمایه داران مبنی بر حداقل دستمزد بردگی و همچنین در اعتراض به بازداشت فعالین کارگری و داشتن حق اعتصاب و اعتراض و حق تشکل باید بتوانیم همه  مراکز کار را خواباند و یکصدا به اعتراض نشست.

صدای سوسیالیسم امروز :سوال دوم من از شما رفیق سلام زیجی این است که در هفته های اخیر و همین الان در اکثر استان های ایران سیل جاری بود و تلفات جانی و مالی زیادی را به بار آورده است.  طبق آخرین آمار جمهوری اسلامی تقریباً ۴٣نفر کشته شده اند در این فاجعه . در همین رابطه تا کنون  حزب سوسیالیست انقلابی دو بیانیه صادر کرده است،اولی فراخوان  در کمک  به سیل زندگان و دومی پیام تسلیت به خانواده ی قربانیان بود. سوال اساسی برای همه  این است که چرا سیل باید در این سطح خرابی به وجود بیاورد، و نقش جمهوری اسلامی در این باره چگونه بوده  و مردم باید چه کاری انجام بدهند؟

سلام زیجی: بله متأسفانه فاجعه دوم در شروع سال جدید همین سیل ویرانگر بود.  فاجعه اول موضوع سوال اول شما در باره تعرض گستاخانه به زندگی دها میلیون انسان از جانب جمهوری اسلامی و سرمایه داران در پوشش “تعیین حداقل دستمزد سال ٩٨” بود.  و به دنبال و چند روز بعد شروع فاجعه ی دوم “طبیعت” و اقدامات فاجعه آمیز جمهوری اسلامی در برخود به این پدیده است که  تا کنون قربانیان زیادی گرفت  است. و همین امروز متاسفانه چندین نفر دیگر هم قربانی شدند در آمل و جاهای دیگر، یعنی آمار تلفات بیشتر شده از آن آمار ۴٣نفر که شما اشاره کردید. همانطور که در اطلاعیه های حزب و پیام تسلیت حزب ابراز کردیم واقعاً قلب ما به درد آمد و متأثر شدیم از رویداد هایی که در این فاصله رخ داد و شاهدش بودیم  یک بار دیگر همینجا صمیمانه و قلباً به همه ی بازماندگان و خانوادگان قربانیان تسلیت میگویم. دست تمام اکسانی را به گرمی میفشاریم و میبوسیم که بدون دولت و إتکا بهنهادهای دزد و ارتجاعی جمهوری اسلامی، مستقلاً خودشان به یاری سیلزدگان شتافتند، و به ویژه سر تعظیم فرود می آوریم برای کسانی که دسته جمعی با قایق رفتند و جان تعدادی را نجات دادند ولی خودشان جان باختند. و درود میفرستیم به همه کسانی که در سطوح مختلف کمک کردند تا امروز. تداوم این کمک ها بسیار ضروری است همچنان مستقل از دولت باید بدست نیازمندان برسد، طبعا باید به بی کفایتی و حضورهای نمایشی این رژیم نیز شدیدا اعتراض نمود. کمک ها را باید ادامه دهیم تا حدی که درد و رنجهای عزیزان آسیب دیده مقداری کاهش پیدا کند.

اما سیل چرا انقدر فاجعه به وجود می آورد، به نظر من یک بخش آن مربوط است به طبیعت و  “خشم های” آن و در فصلهای معینی در برخی از مناطق کشور و جهان. اما این همه تلفات و خسارت ناشی از آن عوامل طبیعی به طور قطع طبیعی نیست و ربطی به “خشم طبیعت” ندارد، بر میگردد به آمادگی جامعه و ماهیت دولت حاکم و مسئولیت پذیری آنها در قبال جان و امنیت شهروندان.  توجه کنید زلزله استان کرمانشاه  و سرپل ذهاب هنوز کماکان بعد از یک سال و نیم دو سال مردم در چادر و کانتینر و جاهای بد زندگی میکنند، هنوز تعداد زیادی سرپناهی برای زندگی کردن ندارند، خب این دیگه ربطی به  ‘خشم طبیعت“ و فاجعه زلزله ندارد، زلزله تمام شد، اما بعد ازلزله یک زلزله دیگری هست به اسم جمهوری اسلامی که توجهی به سرنوشت مردم ندارند. میخواهم بگویم ما باید متوجه این باشیم که بخشی از این فاجعه ها تقصیر خود دولت حاکم است. در کشوری مثل  ایران با این ثروت عظیم نفت،گاز ، طلا و معادن  اگر اختیارش در دست یک دولتی باشد که یک ذره شرف و أخلاق و مسئولیت در وجود خود داشته باشد میتواند جلوی خیلی از مسائل را در جامعه بگیرد.میتواند جلوی گرسنگی بیکاری، اعتیاد، فحشا، آمار خودکشی و همه ی این فاجعه ها که در ایران هستند را بگیرد . عامل  اصلی وقوع این فجایع و دامنه خرابی هایش جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری حاکمه است، ثروت مملکت در این چهل سال اگر به ساختمان سازی اختصاص داده میشد اگر جمهوری اسلامی به جای کشتار و بازداشت فعالین محیط زیستی محیط زیست را آباد میکرد، به جای سپاه پاسداران و مقامات حکومتی که بخاطر سود جوئی و ثروت آفرینی خود که معادن طلا و سنگ معدن تمام مراتع کشور را ویران نمیکردند، اگر به فکر سد های بهتری بودند، اگر در ساختمان سازی فکر های بهتری داشتند، و هزینه ها در راستای ارتقای امنیت و رفاه شهروندان میبود ، اگر هزینه ای که برای نیرو های جمهوری اسلامی در داخل ایران  و در کشور های متعدد  خرج شده میشود، به جای هزینه کردن در بیت رهبری و سپاه و اطلاعات و پنج- شش میلیون آخوند بیکاره و گردن کلفت  بی خاصیت در جامعه، این پول های عظیم  را چنانچه  در راه رفاه، آسایش، امنیت، راه سازی، ساختمان سازی، سد سازی و جنگل بانی و امکانات راه یابی برای خروج سیلاب احتمالی یا حتی مقاومت ساختمان ها در مقابل زلزله به نظر من این فاجعه در ایران باعث این ویرانی ها نمیشد.

 میخواهم بگویم طبیعت در همه جای دنیا، سیلاب ،زمین لرزه و اتشفشان و رعدوبرق وجود دارد. اما در همه جا به اندازه ایران قربانی نمیگیرد. حداقل به اندازه ی کشور هایی که رژیم های استبدادی دزد و فاسد تلفات نمیگیرد. به نظر میرسد حتی این پدیده ها برای جمهوری اسلامی یک “نعمت الهی شده” است همانطور که بعضی مقامات دولتی و آخوند ها چنین مزخرفاتی گفتند. از این نظر است که بالأخره حتی فاجعه های طبیعی- انسانی نیز تبدیل به یک پروژه ی اقتصادی و فرافه پرستی برای آن ها میشود. علاوه بر فاکتور طبیعت و باران و سیل، از نظر ما، جمهوری اسلامی مسئول اول عواقب پیامدهای باران و سیل و عامل این سطح از آسیب رسانی میباشد. در واقع قاتل دوم  ۴۵  نفر( در واقع دها و صدها انسان این رویداد) و دها  و صدها هزار بی خانمانی  مستقیما جمهوری اسلامی ایران است.

اخبار و گزارش های زیادی هست دال بر اینکه حتی نیرو های جمهوری اسلامی وسائل های کمکی و جمع آوری شده شهروندان را نیز میدزدند برای فروش  و بهر برداری خود. این از نف فاجعه سیل فاجعه آمیزتر و وحشیانه تر است. و نباید این ها را فراموش کرد  و این اوباش را بخشید. چنانچه امکانات و ثروت کشور را در اختیار خود مردم قرار داده شود من تردید ندارم امثال ما و اکثریت عظیم جامعه  پول و ثروت جامعه را در اختیار شهروندان قرار میدهند و در مقابله با فاجعه های طبیعی هم خیلی راحت تر و بهتر میتوانیم مقابله کنیم و خیلی راحت تر میتوانیم جان انسان های بیشتری را نجات بدهیم، و اجازه ندهیم کشوری با این همه امکانات  و همه ی وسعتی که دارد هر روز تحت لوای سیل و زلزله جمعیت زیادی تلف بشوند و جمهوری اسلامی هم کماکان سر جای خودشباقی بماند و هیچ مسئولیتی را قبول نکند.

صدای سوسیالیسم امروز:آخرین سوال من درمورد بلندی های جولان خاک سوریه است که اخیراً بحث برانگیز شده است. بلندی های جولان که جزو خاک سوریه است و چند ده پیش توسط ارتش اسرائیل در جنگ “شش روزه” به تصرف در آمده، و تا امروز در اختیار داسطه است، اکنون برای اولین بار از طرف رئیس جمهور آمریکا، ترامپ، إعلام شد که این بلندیها به خاک اسرائیل الحاق میگردد.علت چنین تصمیمی در این مقطع چیست؟، مواضع حزب سوسیالیست انقلابی در این رابطه چه نظری دارد ؟

سلام زیجی: چند عامل باعث چنین تصمیمی شده است. هم فاکتور های استراتژیکتر در منطقه و عوامل های مقطعی و کوتاه مدت در این رویداد دخیل هستند. علت استراتژیک آن این است که نه دولت اسرائیل و نه آمریکا حاضر نیستند حق طبیعی و دیرینه مردم فلسطین را به رسمیت بشناسند. به نظر من ریشه ی اصلی چنین تصمیمی قبل از اینکه به سوریه و مسائل دیگر مربوط  باشد از این جا سرچشمه میگیرد. و این سیاست در ادامه سیاستهای تاکنونی دولت امریکا و هیئت حاکمه اسرائیل همواره به رشد جنایت و تروریسم و اسلامگرائی در منطقه کمک کرده و خواهد کرد. و اتفاقاً بر عکس تصور که بدست داده میشود حتی علیه رژیم اسد، حزب الله و جمهوری اسلامی هم نمیتواند باشد، برعکس به نفع پروپاگند و گرد آوری نیروی تروریستی و جدال آنها نیز در منطقه بیشتر کمک خواهد کرد.چنین سیاستی برمیگردد به سیاست فاشییستی و دست راستی که ترامپ آنرا نمایندگی میکند و حاضر نیست که حقوق اولیه نه تنها شهروندان فلسطین  و تشکیل دولت فلسطین را به رسمیت بشناسد که منفعت هیچ بخشی از شهروندان منطقه را مد نظر نداشته و ندارند. کار اینها ایجاد جنگ و بحران و کشتار و تروریسم در راستای اعمال قدرت و قلدری و کمک به راسترین جریانات شبیه به خود و بالا کشیدن ثروتهای عظیم در منطقه خاورمیانه و فروش تسلیحات  به کانگسترهای دست ساز خود و یا شبیه به خود در منطقه است. و همین سیاستها نیز، همانطور که خدمت شما  عرض کردم باعث شده مردمی زیادی کشته بشوند، جرایانات فاشیستی و اسلامی و تروریستی زیادی را به وجود بیاورند، و منطقه تبدیل شده به یکی از کانون های جنگ و تروریزم و کشت و کشتار و سناریو سیاهی و  بی ثباتی.

 در همین راستا،عامل کوتاه مدت دیگری که پشت این تصمیم خوابیده بر میگردد هم به ترامپ در آمریکا و انتخابات ریاست جمهوری که دوباره در حال نزدیک شدن است، و ربط دارد به لابی های یهودی و دست راستی که در آمریکا وجود دارند، مافیای اقتصادی و گردن کلفت های بزرگی که بخشی از ثروت آمریکا را در اختیار دارند و ترامپ  وافراد دیگری که در آنجا وجود دارند به این لابی ها و افراد نیاز دارند تا بتوانند در این دوره و در مضحکه انتخابات آتی از آن به نفع خود بهره بگیرند. در اسرائیل نیز  همین داستان در جریان است و البته شروع شده است. دولت  دست راستی بنیامین نتانیاهو، و رقبایش درگیر “انتخابات” هستند. فکر میکنند در این دوره با همزمان کردن تبلیغات”الحاق بلندیهای جولان به خاک اسرائیل” میتوانند نیروی بیشتری حول خود گرد بیاورند و عامل پیروزی شان شود.

اما توجه داشته باشید که نفس مرز و خاک، اینکه خاک جایی به جایی دیگری الحاق شود یا نشود  ازنظر من و  از نظر جنبش ما هیچ ارزشی ندارد. کاش هیچ مرزی وجود نداشت. دعوای خاک برای ما به عنوان یک جریان سوسیالیستی ارزش ندارد. در نتیجه از این بُعد ما هیچ انتقادی به این نوع سیاست ها و به این مورد معین هم نداریم. بحث این است که پشت این صحنه  اهداف وسیاست های ارتجاعی دنبال میشود، ضد مردمی است و ضدامنیت و آسایش و رشد و مبارزات آزادیخواهانه و کارگری در منطقه  است،  به جنبشهای دست راستی و تروریست و اسلامی از هر دو سوی “مرز جولان” و مهطقه کمک میکند و کانون های بحران و کشمکش و جنگهای دیگر به وجود می آورد. و اتفاقا عامل قدرت گرفتن  بیشتر رژیم اسد و یکدست تر بودن ‌قطب ارتجاع اسلامی در منطقه میگردد. همین چند روز پیش کنفرانس جریان اسلامی را در ترکیه گرفته اند و  یکصدا علیه ترامپ بودند، “اتحادیه عرب” را بصدا در آورد و علیه آن موضع گفتند، دوباره جمهوری اسلامی و  جریان حزب الله و تروریسم اسلامی را در این منطقه به صف ترکرده است. از طرف دیگر تقابل بین آمریکا و روسیه هم  در این موضوع دخیل است. مانند بسیاری موارد دیگر در جهان و منطقه. میخواهند روسیه را هم پس بزند و امتیازاتی در این زمینه بگیرند. خلاصه کنم:  ما مخالف این تصمیم هستیم دلیل محوری  ما  هم این است که این سیاست مشکل  دیرینه فلسطین را بی سرنوشت و به نفع سیاستهای فاشیستی و دست راستی نتانیاهو رقم خواهد زد. همانطور که خدمتتان عرض کردم از نظر تغییر مرزو الحاق آن و غیره، که خود دولتهای بورژوائی و عاملین خط کشی ارتجاعی تعین مرزها  و همچنین سازمان ملل شان علنا بنا به مصلحتها و یا قلدری یکی از آنها تغیراتی در خط مرزیشان صورت میگیرد و قوانین خودشان را زیر پا میگذاند، طبعا برای ما انسان های سوسیالیست مرز و خاک نه تقدسی دارد و نه  ارزشی. مهمترین حساسیتی که ما نسبت به این قضیه داریم ، اول بحرانی کردن مسئله ی فلسطین است که باید سالهای قبل این مسئله عادلانه حل میشدم دوم اینکه این تصمیم به رشد جریانات تروریست اسلامی کمک میکند، به ترویزم اسلامی، به جریانات دست راستی، در سوریه، لبنان، لیبی؛ حتی یک نوع امتیاز دادن است  به جمهوری اسلامی  و برای تبلیغات جریانات اسلامی که در منطقه تحت تأثیر جمهوری اسلامی قرار دارند. ما مخالف این تصمیم هستیم. این یک إقدام فاشیستی و دست راستی و قلدر مابانه دولت امریکا است و عوارض های منفی زیادی دارد که باید در مقابلش ایستاد. مردم فلسطین حقشان است فوراً دولت مستقل خود را تشکیل بدهند و اسرائیل نیز دستش نه فقط از  بلندیهای جولان بلکه باید از تمام مناطق که به مردم فلسطین تعلق دارد و اسرائیل و امریکا یک تنه در مقابل حتی ‌دولتهای بورژوائی دیگر نیز در برسمیت شناختن مناطق مرزی و حل مشکل فلسطین مخالفت میکنند، کوتاه کرد. از کلیه مناطقی که ارتش اسرائیل با زور تسخیر کرده است باید بیرون بروند و تشکیل دولت مستقل فلسطین را به رسمیت بشناسند. این تنها راه پایان دادن به منازعه دیرینه مردم فلسطین و ممانعت از بهره گیری دو ‌‌قطب ارتجاعی و سرکوبگر حاکم در اسرائیل و جریانات تروریست اسلامی در فلسطین و منطقه از تداوم این معضل حل نشده است.

) این گفتگو ١ اوریل ٢٠١٩ صورت گرفته بود. مصاحبه کننده و پیاده کننده گفتگو  رفقا ناصر زیجی و تینا خلیفه ای هستند.)

لینک تصویری گفتگو: http://www.azadi-b.com/J/2019/04/post_788.html?fbclid=IwAR0NUnaS-hUuUgbs4Cv7xCQBV8GRYKYwzw1w2nEOa0v9WiiI5KEEH5thUlA)