سیروان پرتونوری
سرکوب ، ترور ، زندان و شکنجه مخالفین، اعدام و ایجاد رعب و وحشت در جامعه از جمله خشونت هایی است کهرژیم های دیکتاتور و مذهبی و زن ستیز با اتکا به ابزارهای سرکوبگر خود بر کل جامعه اعمال می کنند، که باعث صدمههای روحی، روانی و جسمی زیادی بر انسانها می شود.
در جامعهای که مذهب و سنت های کهنه و فرسوده و فرهنگ مرد سالارانهو پدرسالارانه و آداب و سنت های عقب ماندهکهاز طرف خود سیستم برای تفرقه و بهانقیاد کشاندن مردم از آن استفادهمی شود و آن را بهتار و پود جامعهتزریق می کنند و باعث ترویج خشونت، فقر و درماندگی و باورهای زن ستیزانه و افکار مردسالارانهو گسترش خشونت در جامعهمی شوند که قربانیان اصلی این خشونت ها در واقع کل احاد جامعهو در صدر آن زنان و کودکان می باشند.
آمار تکان دهنده خشونت علیه زنان در سراسر دنیا بخصوص در کشورهای جهان سوم و بویژهدر ایران هرروز شدیدتر و گستردهتر می شود این خشونت ها کهاز اشکال مختلف و متفاوت برخورد دار است عبارتند از :
خشونت فیزیکی: که نوع قابل رویت آن است شامل: گرفتن و بستن ،چنگ آنداختن ،کشیدن مو ، اخراج از خانه،کتک کاری، محروم کردن از غذا، گاز گرفتن، سیلی زدن، مشت و لگد زدن، کشیدن و هل دادن است.
خشونت خانگی: کهبرهم زدن میز غذا، محکم کوبیدن در ، شکستن اشیاء منزل و ….
خشونت روانی و کلامی: یکی دیگر از اشکال خشونت است که بر زنان اعمال می شود کهبا بکار بردن کلمات رکیک و دشنام و تهمت زدن، بهانهگیریهای پی در پی، قهر و محبت نکردن، و ایراد گرفتن به شکل ظاهری بدن و پوشش زن.
خشونت جنسی و ناموسی: تجاوز، ختنه جنسی، قتل ناموسی، اجبار بهسقط جنین یا حاملگی اجباری و ناخواسته، عدم رعایت بهداشت جنسی ، امتناع از داشتن رابطهجنسی، کههرکدام از این خشونت ها خود بحث مفصلی را می طلبد.
یکی دیگر از انواع خشونت تهدید بهآزار و قتل است: تهدید بهاذیت و آزار رساندن بهنزدیکان و اطرافیان زن ، بچهدزدی و ….
خشونت اقتصادی : بسیاری از مردان با استفادهاز عوامل مالی و اقتصادی، زنان را مورد خشونت و کنترل قرار می دهند. این مردان از استقلال مالی همسران خود جلوگیری و در اموال شخصی آنها دخل و تصرف می کنند و با ندادن خرجی خانهو پول کافی برای زنان مشکلات و مضیقهمالی ایجاد می کنند.
خشونت حقوقی: طلاق ، چند همسری، صیغه، روابط بدور از چشم همسر و حضانت کودکان، امتناع مرد از طلاق بر خلاف اصرار زن.
ممانعت از رشد فکری ، آموزشی و شرکت در فعالیت های اجتماعی و اشتغال زنان نوعی دیگری از خشونت است کهبا ایجاد محدودیت در ارتباط با جامعه، فامیل ،دوستان و بر زنان اعمال می شود.
نوع دیگر خشونت: خشونت علیه همجنسگرایان است که با تحقیر ، توهین و مسخره و انکار و نادیده گرفتن حقوق انسانی بر آنان اعمال می شود.
در سال های اخیرایران در ردهبندی خودکشی زنان و زن ستیزی زنان در جهان در ردیف کشورهای بسیار واپس مانده در ردهسوم این درجه بندی قرار گرفت.
در جامعهای که شبانهروز از طرف سیستم و قوانین متحجرش و در مدیاهای شبانهروزیش، تلویزیون، رادیو، نشریات، حفظ سنت و آداب و رسوم و آیین های کهنه و فرسودهو تبلغ مذهب و مردسالاری و ستم جنسی بهشیوهای علنی و همهجانبهتبلیغ می شود و ستم بر زنان بهامری عادی و روز مرهتبدیل شدهاست، در جامعهای که هنوز آداب و معاشرت بر مبنای سنت و مذهب و قوانین شریعت متداول است چگونهمی توان علیه خشونت و زورگوی بر زنان در جامعهو متوقف کردن و کاهش آن مبارزهو تلاش کرد؟
این بحثی است کهپژوهشگران و فعالین عرصهجنبش رهایی زنان و فعالین سوسیالیست با ایجاد میزگردها، سخنرانی ها، گردهمایی ها، نوشتن مقالات و مطالب ارزانده روزانه در پیش برد آن تلاش و مبارزهمی کنند.
با توجهبهاین کهریشهاین خشونت و نابرابری ها و دیگر مصائب اجتماعی در قوانین کشورها، روش و باور بهاعتقادهایی است کهطی هزاران سال حیات انسان تحکیم و با ستم بر زن ادامه و بهروند عادی زندگی در جوامع تبدیل شدهاست،در جوامع سرمایهداری با توجهبهخصلت متحرک سرمایهداری تاآنجا کهبهحفظ سود آوری و انباشت سرمایهلطمهوارد نشود با تلاش و مبارزهمردم آزادیخواهو برابری طلب به بخشی از این قوانین از جملهدر حوزه خانواده، ازدواج، اشتغال و غیرهتن دادهاند و بعضی از قوانین را تغییر دادهاند. در ایران و جوامع مشابه خصلت متحرک سرمایهداری بسیار کند پیش رفت و بجز در عرصهستم و استثمار بر کل احاد جامعهدر حوزههای قوانین اجتماعی بههمان روال گذشتهباقی مانده و بسیاری از آداب و رسوم عقب مانده مانند شیر بها، جهیزیه، مهریه و روشهای حقارت بار در رابطهبا زنان باقی مانده فقط بطور نمونه کشتار ناموسی زنان در کشورهای خاورمیانهمجوز قانونی دارد و قتل محسوب نمی شود در ایران جمهوری جهل و جنایت و سنگسار طبق اصل ۱۳۲ قانون جزا این کشتار واجب شمردهمی شود.
حفظ مذهب و سنت و فرهنگ مرسالارانهبرای سرمایهداران این خاصیت را دارد کهبا فرو دست نگهداشتن زنان و جلو گیری از اشتغال و شرکت در تولید منافع اقتصادی توسط زنان بهتفرقهو تشتت در میان کارگران زن و مرد دامن زدهو از همبستگی کارگران و زحمتکشان جامعه و حضور آنان در جامعهبهشکل های مختلف مانع ایجاد کنند.
مارکس در دست نوشتههای اقتصادی ، فلسفی خود بهاین موضوع بهخ