دو گرایش در مبارزه برای افزایش دستمزد (ملاحظاتی پیرامون کمپین “طومار خواست افزایش دستمزدها”)

على جوادى
مبارزه برای افزایش دستمزد مبارزه ای منحصر به گرایش رادیکال – سوسیالیستی و شورایی و یا گرایش محافظه کار و سندیکالیستی طبقه کارگر نیست. برای طبقه کارگر مبارزه برای افزایش دستمزد مانند نفس کشیدن امری حیاتی و ضروری است. یک مبارزه دائمی٬ تعطیل ناپذیر و همگانی است.

تلاش برای جلوگیری از کاهش سطح رفاه طبقه کارگر و سازماندهی یک تعرض جدی برای افزایش سهم طبقه کارگر از محصولات تولید شده جامعه که حاصل دسترنج خود کارگران است٬ یک مبارزه همیشگی است. کمونیسم کارگری یک نیروی تعیین کننده این جنبش است. پیشبرد و سازماندهی این مبارزه یک خصیصه ذاتی جنبش شورایی و کمونیسم کارگری است. ما برای نابودی سیستم کار مزدی و سرمایه داری مبارزه میکنیم. اما مادام که نظام کارمزدی برپا است٬ جنبش ما برای حداکٽر آسایش و رفاه ممکن برای کارگران و مردم زحمتکش تلاش میکند.

اما در عین حال سیاستها٬ اهداف٬ روشها و کلا سنتهایی این دو گرایش را در حتی در مبارزه برای افزایش دستمزد از هم متمایز میکنند. هر کدام از این گرایشات با سنت و سیاست خود برای افزایش دستمزد مبارزه و تلاش میکنند. دامنه٬ مطالبات و مبانی متفاوتی نقطه تحرک این گرایشات در صفوف طبقه کارگر هستند. شناخت تفاوتها و نقد سیاستهای راست و سندیکالیستی یک ضرورت تامین ملزومات پیشروی سیاست رادیکال – سوسیالیستی طبقه کارگر و پیشبرد موفق مبارزه برای افزایش دستمزد است. مبارزه برای اصلاحات اقتصادی به معنی حل شدن در اصلاحات و افق رفرمیستی و سندیکالیستی نیست. گرایشات سندیکالیستی و رفرمیستی باید بطور دائم فشار ما بعنوان یک گرایش متفاوت کارگری را بر سیاستهای راست و سازشکارانه خود حس کنند و فعالین جنبش ما باید در راس تلاش برای بهبود اقتصادی زندگی طبقه کارگر قرار گیرند.

مبارزه برای تعیین و افزایش حداقل دستمزد مبارزه ای است که در سالهای اخیر در صفوف طبقه کارگر ابعاد گسترده تری یافته است. ما هر ساله در ایام پایانی سال شاهد تشدید کشمکش بخشهای مختلف طبقه کارگر و کارفرما و دولت سرمایه برای تعیین حداقل دستمزد و میزان افزایش دستمزدها هستیم. در سال اخیر هم بار دیگر شاهد شکل گیری کمپینی بمنظور جمع آوری امضا برای افزایش حداقل دستمزد بودیم که بنا به گزارشات منتشر شده بیش از ده هزار امضا برای این کمپین جمع آوری شده است. این طومار از قرار تسلیم شورایعالی کار بمنظور پیگیری خواستهای "کمپین" شده است. هدف از این یادداشت بررسی جوانب مختلف مبارزه برای افزایش حداقل دستمزد و نقد گرایش سندیکالیستی در این راستا است.

خواست افزایش حداقل دستمزد خواست همه بخشهای طبقه کارگر است و آنجائیکه این طومار که اعلام میکند: "این حق مسلم ماست که فقط با اشتغال در ساعات رسمی کار، چنان دستمزدی دریافت کنیم که ضمن بر خورداری از رفاه و آسایش، دیگر مجبور نشویم به اضافه کاریهای طاقت فرسا و شغل دوم تن در دهیم." تماما مورد حمایت گرایش رادیکال – سوسیالیستی و شورایی طبقه کارگر است. رژیم اسلامی و سرمایه در ایران شرایط فلاکتبار اقتصادی را به طبقه کارگر تحمیل کرده اند. در شرایطی که خط فقر اسلامی اعلام شده حدود ٨٠٠ هزار تومان در ماه است٬ تعیین حداقل دستمزد معادل ٢۶٠ هزار تومان یک جنایت دسته جمعی طبقه حاکم علیه طبقه کارگر و توده مردم محروم و زحمتکش است. اما مساله و تفاوت بر سر چگونگی سازماندهی و سیاستهای حاکم در پیشبرد مبارزه ا ی جدی و اساسی برای دستیابی به همین مطالبه است. در اینجا ما شاهد غلبه سنت و گرایش سندیکالیستی در این عرصه هستیم.
 
مبارزه برای افزایش دستمزد و کمپین "جمع آوری امضا"
مبارزه برای افزایش دستمزد و تعیین حداقل دستمزد نمیتواند و نباید محدود به جمع آوری امضا و طومار شود. نفس جمع آوری طومار به خودی خود دارای اشکالی نیست. الزاما نشاندهنده یک گرایش راست و سندیکالیستی نیست. میتواند گوشه ای و تنها گوشه ای از یک مبارزه جدی و اساسی برای افزایش دستمزد باشد. یک کمپین طوماری میتواند در محدوده ای اذهان را به یک مطالبه جدی جلب کند. اما محدود کردن مبارزه برای افزایش دستمزد به کمپین "جمع آوری امضا" نشاندهنده افق و سیاست راست و سندیکالیستی در همین مبارزه است. تمامی تجربیات مبارزاتی طبقه کارگر حاکی از آن است که جنبش برای افزایش دستمزد بدون اتکاء به عمل مستقیم اعتراضی توده های کارگر قادر به یک گام پیشروی و پیروزی نیست. در شرایطی که طبقه کارگر برای دریافت حقوق و مزایای پرداخت نشده خود در مراکز کارگری متعدد دست به اعتراض و تشکیل مجمع عمومی و اعتصاب میزند٬ با کارفرما و رژیم درگیر میشود٬ با خانواده و هم طبقه ای های خود اعتراضش را به خیابان میکشاند٬ در چنین شرایطی قرار دادن کمپین جمع آوری امضا در مرکز ٽقل تلاش کارگر برای افزایش حداقل دستمزد خواسته یا ناخواسته تلاشی "عقب تر" از سطح عمومی اعتراض و مبارزه طبقه کارگر برای خواست افزایش دستمزد است. از این رو کمپین "جمع آوری" امضا علیرغم طرح خواست اصولی خود زمانیکه اهرم پیشبرد کار خود را یک "طومار" قرار میدهد عملا به یک کمپین "کم خطر" و "بی ویتامین" در مبارزه علیه بورژوازی و رژیم اسلامی تبدیل میشود. هیچ مبارزه کارگری بدون قدرت توده های معترض کارگری قادر به دستیابی به اهداف خود نیست. دستیابی به هر هدف و مطالبه ای مستلزم روی آوری و کاربرد ابزار لازم برای رسیدن به آن هدف است. نمیتوان فراخوان قیام داد اما اسلحه ها را فراموش کرد! جمع آوری امضا و طومار یک سیاست رادیکال در مبارزه با بورژوازی مستبد و حکومت اسلامی نیست. این ابزار خوانایی لازم برای تحقق هدف اعلام شده خود را ندارد. چنین مبارزه ای از پیش محکوم به عدم موفقیت است. مبارزه ای که نتواند نیروی لازم برای