روزهائى که خیابانها در دست مردم بود

عبدل گلپریان


روزهای ٢٧، ٢٨ و ٢٩ اسفند ٨٧ بیاد ماندنی خواهد بود. در این روزها میلیونها مردم از کوچک و بزرک، پیر و جوان در سراسر کشور، در شهرهای کردستان با رفتن به استقبال چهارشنبه سوری و سال نو نشان دادند که این مناسبتها را به فضایی شاد و با نشاط تبدیل خواهند کرد. بر خلاف تبلیغات ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی، رنگ و بوی چهارشنبه سوری و سال نو  برای مردم نه از سر" بجا آوردن سنتهای دیرینه ایرانیان"، بلکه ساختن سه روز شادی و شکستن سد آپارتاید جنسی و اعتراض  گسترده مردم علیه حکومت ضد شادی حاکم بر جامعه بود.

سران ریز و درشت حکومت اسلامی از روزها و هفته ها قبل از چهارشنبه سوری و سال نو، با هجویاتی که بر علیه شادی و خوشی مردم بر زبان جاری کردند خواستند مردم را در خانه هایشان نگه دارند. نیروهای سرکوب خود را چند برابر و به مزدورانشان اضافه حقوق پرداخت کردند. در نماز جمعه هایشان به هر آنچه بوی شادی دارد حمله کردند. طرح و دستور العمل نا امنی اجتماعی شان را در اختیار فرماندهان ناجا قرار دادند و با تمام توان تلاش کردند تا مانع شادی مردم شوند. اما خودشان هم ناباورانه و انگشت در دهان دیدند که اگر مردم بخواهند کاری صورت دهند تا به آخر آنرا بپیش خواهند برد و با اینچنین ظرفیتی بساط جمهوری اسلامی را برمی چینند.
چهارشنبه سوری و برگزاری سال نو در اواخر اسفند ٨٧ برای کل جامعه حرکتی سیاسی و در اعتراض به حکومت اسلامی بود. مردم به اراجیف و تهدیدات و اهانتهای حکومت به شادی آنها توجه نکردند و با عزمی جزم و در تجمعات دهها هزار نفره در شهرها و روستاها بیرون آمدند و با استقبال از شادی و جشن، با اجرا و برپایی موسقی، رقص و پایکوبی زنان و مردان و بویژه جوانان دختر و پسر، سد آپارتاید جنسی را درهم شکستند. در بسیاری از این مراسمها شعارهای "زنده باد آزادی برابری" سر داده شد. دور انداختن حجاب و مانتوها بویژه در کردستان از ویژگی های دیگر این مراسمها و در اعتراض به حکومت اسلامی و قوانین زن ستیز آن بود. سوزاندن تصاویر خامنه ای و احمدی نژاد بعنوان سمبل و نماینده کثیف ترین حکومت این عصر نشان از سوت پایان عمر اوباشان اسلامی بود. تمامی اینها پاسخی محکم و دندان شکن به چرندیات سران حکومت اسلامی در ضدیتشان با شادی مردم و پاسخی به یاوه گوئی های احمدی نژاد در سنندج بود.
به یک معنا در این سه روز شهرها در دست مردم بود. مهمترین عاملی که این امکان را میسر کرد، حضور گسترده و یکپارچه مردم در خیابانها و محلات شهرها بود که عزم کردند آنچه را که می خواهند باید انجام دهند. این همان کلید اصلی ماجرا برای خاتمه دادن به ٣٠ سال فقر، جنایت و ضدیت با شادی و انسانیت است. حضور گسترده میلیونها انسان تشنه شادی نشان داد که می توان و باید برای یک دنیای بهتر، برای سرنگونی حکومت اسلامی و برپایی دنیایی آزاد و برابر، برای برقراری سوسیالیسم از این توان و قدرت بهره جست. قدرتی که می تواند نیروهای حافظ خدا، قرآن و سرمایه اسلامی را در خیابانها میخکوب کند. اگر قرار باشد درس و تجربه ای از سه روز جشن و شادی مردم گرفته شود، همین حضور میلیونی است که می تواند برای تغییر وضع موجود، برای پایان دادن به سه دهه فلاکت و سیه روزی و بطور سازمانیافته حول پرچم حزب کمونیست کارگری نکبت حکومت اسلامی را برای همیشه از زندگی مردم جارو کند. این قدرت میلیونی می تواند و باید در سیزده فروردین بار دیگر و قدرتمندتر از چهارشنبه سوری به میدان آید. روز سیزدهم فروردین را به عزای حکومت اسلامی تبدیل کنیم. همانگونه که برای استقبال از شادی و جشن با تجمعات هزاران نفره به خیابانها آمدیم، به همان شکل نیز می توان برای تحقق خواست و مطالبات پایمال شده خود بطور متحد و یکپارچه دست به اعتراض و تجمع بزنیم. شیشه عمر حکومت اسلامی در دست مردم به ستوه آمده از میراث ٣٠ سال فقر و عزای حکومت اسلامی است.