کانون مدافعان کارگر و موضع گیری اش در رابطه با زندانیان سیاسی و دولت !

کانون مدافعان کارگر و موضع گیری اش در رابطه با زندانیان سیاسی و دولت !

جامعه ی سرمایه داری امپریالیستی و خاصه در کشورهای باصطلاح پیرامونی مانند جامعه سرمایه داری ایران که با قوانین ۱۴۰۰ سال قبل که در آن زمان هم ضد انسانی بودند، تحت یک دولت سرمایه داری دیکتاتور اداره می گردد، به قدری فاسد، پوسیده  بختکواره شده است که در آن  می توان ، دوغ و دوشاب را باهم قاطی نموده  و به عنوان شیره ناب انگور به خورد کارگران و زحمتکشان داد. عین همین نقش را ، همین نوشته باصطلاح کانون دفاع از حقوق کارگر در باره زندانیان، زندان های مخوف جمهوری اسلامی بازی می کند. این اعلامیه مدافعان واقعی  کارگران و زحمتکشان و کودکان کار را و… با همنشینان با همین مزدوران حاکمیت مانند خانه کارگر و شوراهای اسلامی و مدافعان مرکز همبستگی آمریکائی که خود همین کانون یکی از آنهاست مانند جعفر عظیم زاده و پروین محمدی را در یک جا قرار می دهد. گذشته از این که، این نوبع به  اصطلاح  نوشته ی افشا گرانه نمی گوید، در کجای این عالم تحت سلطه ی سرمایه داری امپریالیستی زندان جای اختلاسگران و دزدان  اموال کارگران و زحمتکشان، استثمارگران و قتل عام کنندگان انسان زحمتکش بوده است و هست که در ایران مستبد و جنایت کار باشد. دولت در جامعه ی سرمایه داری حکم یک کمیته ای را بازی می کند که امور تمام طبقه سرمایه دار را رتق  فتق می کند. دولت در جامعه ی سرمایه داری نقش اش این است که دستمزد و حقوق کارگر را در حد مورد دلخواه سرمایه داران حریص و استثمارگر نگه دارد و متعرضان را سرکوب،  شکنجه نماید و اعدام کند. دولت در جامعه ی سرمایه داری بر خلاف نصایح شما حیله گران دو دوزه باز که سعی می کنید، نقش ستم کارانه اش را با نسبت دادن به این جانی حاکم  وآن مرتجع و جلاد  قوه قضاییه اش و غیره، بپوشانید، دیکتاتوری سرمایه داران برای سرکوب کارگران و زحمتکشان از کودک و پیر و جوان، زن و مرد است. به بینید کارل مارکس و فردریک انگلس در مانی فست حزب کمونیست  که شما ها تمامی آثارشان را ازبر کرده اید و از آنها فقط برای وارونه کردنشان استفاده می کنید، در باره دولت  چه نوشته اند : « بدین ترتیب مشاهده می کنیم که بورژوازی نوین خود محصول یک جریان تکامل طولانی و یکرشته تحولات در شیوه تولید ومبادله است.  هر یک از این مراحل تکامل بورژوازی، کامیابی سیاسی مربوطه ای را از پی داشت. بورژوازی که هنگام تسلط اربابان فئودال صنفی ستمکش بود و در کمون ** بصورت جمعیتی مسلح و حاکم بر خویش در آمد، در اینجا – جمهوری مستقل شهری بود *** در آنجا – ” صنف سومی” که به سلطنت مالیات می پرداخت*  سپس در دوره صناعت یدی در سلطنت های صنفی یا مطلقه حریف اشرافیت گردید و بطور کلی پایه اساسی سلطنت های بزرگ قرار گرفت، و سرانجام پس از استقرار صنایع بزرگ . بازار جهانی، در دولت انتخابی نوین برای خویش سلطه سیاسی منحصر بفرد بدست آورد. قدرت دولتی نوین فقط کمیته ایست که امور مشترک همه طبقه بورژوازی را اداره می نماید. ”  تٔکید از من است. آنها در دو پاراگراف بعدی چنین می نویسند: ”  بورژوازی انواع فعالیت هایی که تا این هنگام حرمتی داشتند  بدانها با خوفی زاهدانه می نگریستند، از هاله مقدس خویش محروم کرد. پزشک و دادرس و کشیش و شاعر (شما به خوانید آخوند و آیته الله و امام و اقتصادان و روزنامه نگار و مفسر را.. – من حمید) و دانشمند را بمزدوران جیره خوار مبدل ساخت. بورژوازی پوشش عاطفه آمیز و احساساتی مناسبات خانوادگی را از هم درید و آنرا به مناسبات صرفا پولی تبدیل نمود.  … ” ، البته، این ها همه در زمانی است که هنوز طبقه بورژازی – سرمایه دار  و از آنجا دولتش نقش انقلابی و رادیکال دارند، ولی در آغاز قرن گذشته و حتی قبل از آن یعنی از سال ۱۸۷۱ یا سرکوب خونین  کموناردهای پاریس، به تمامی جامعه سرمایه داری وارد دوران جدیدی می گردد که بعد ها به دوران امپریالیسم گفته شده،  یعنی ارتجاع محض، یعنی جنگ طلبی ای که تاریخ بشر بخود تا آن دوره ندیده بود، یعنی پایان هر گونه ترقی خواهی و همکاری با هر نیروی مرتجع مذهبی و قومی و… یعنی دو جنگ جهانی که ۷۰ میلیون کشته ارمغانش بود  و تا کنون… صدها میلیون کشته و تمرکز قدرت اقتصادی  به تبع آن سیاسی  بیش از حد که امروزه نوشته می شود ۶۴ نفر از ثروتمندان در دستان خود ثروتی به اندازه نیمی از کل جمعیت دنیا یعنی نزدیک به ۴ میلیارد را متمرکز کرده اند  میلیاردها انسان مجبورند که فقط اگرُ کاری بدست آوردند، استثمار شوند تا زنده بمانند، تبدیل گشته است. اما، شماها که همه این ها را می دانید، بزدلانه و خائفانه   و یا باید گفت  و نوشت : خیانت کارانه و… سعی می کنید که کل طبقه ی سرمایه دار واقعا زائد و نالازم که زالو وار به جامعه چسبیده است و خون انسان کارگر و زحمتکش می مکد را، در کلیت خود، آب “غسل تعمید”  رویش ریخته و این جنایان  را به دولت های بد و نا کارآمد نسبت دهید و به آنها هوشدار دهید که فلان و بهمان می شود! با این همه اسم خودتان را نه مدافعان سرمایه داران، بلکه مدافعان کارگران نهاده اید! بسی خیال باطل و عمل مزورانه!

کارگران و زحمتکشان اما، راهی و چاره ای ندارند، جز اینکه دشمن خود را کل طبقه ی سرمایه دار ملی و بین المللی، امپریالیست و مرتجع  و دولت های انتخابی و غیر انتخابی، سکولار،  مرتجع، جنایت کارش و نیز همه سازمان های جهانی و محلی اش  شناخته و خود را برای رویا رو شدن با چنین دولت هایی که تا بن دندان مسلح شده اند  و   نیروهای متجاوز و سرکوب گر رسمی و غیر رسمی اش، با متحزب نمودن خود در حزب کارگران آگاه، انقلابی و کمونیست، حزب مخفی  شهرت یافته به حزب لنینی و تسلیح طبقاتی، وارد یک جنگ همه جانبه – جنگ طبقاتی – گشته و چنین دولتی را درهم شکنند و با سلطه سیاسی خویش – دیکتاتوری انقلابی – طبقاتی پرولتاریا یعنی شوراهای مسلح کارگران و زحمتکشان جانشین کنند تا از این طریق به منشاء تمامی جنایات یعنی مالکیت خصوصی سرمایه دارانه و نیز دولتی اش پایان داده و خود و جامعه وارد مرحله نوین از تکامل و تحول اجتماعی شوند که در آن استثمار فرد از فرد بر افتاده و  دولت نیز نالازم گشته و به خوابی ابدی فرو رود و انسان انسان یا به قول ضد عرب های وطنی تان،  آدم آدم  شود!

http://www.kanoonm.com/3256

حمید قربانی – سال ۲۰۹۲ اسپارتاکوسی