“آمد نیوز”

اینکه پلیس بتواند به سازمانهای اپوزیسیون رخنه کند یک احتمال واقعی است. اپوزیسیون ضمن هوشیاری و رعایت عقل سلیم نباید به این دلیل یک دیوار بتونی بدور خود بکشد. تعداد پلیس مخفی و نفوذی در حزب کمونیست آمریکا در اوج مک کارتیسم در دهه ۵۰ میلادی قرن گذشته بیشتر از تعداد اعضای عادی آن حزب بود طوریکه در برخی از جلسات حزبی پلیسها از یکدیگر گزارش تهیه میکردند بدون اینکه خبر داشته باشند کسی را “لو” میدهند که خود یک پلیس نفوذی است! نهایتا آنچه در یک سازمان سیاسی اپوزیسیون تعیین کننده است سیاستهای آن است. نفوذی میتواند باعث لو رفتن اعضا شود، باعث ضربه زدن به نیروی انسانی اپوزیسیون شود که در خود بسیار مهم است و باید از آن اجتناب شود اما نفوذی قادر به تعیین سیاست برای اپوزیسیون نیست بلکه ناچار است خود را همرنگ سیاست اپوزیسیون کند تا مورد قبول او واقع شود. حمایت لنین از رومن مالینوسکی و لو رفتن تعدادی از اعضای کمیته مرکزی بلشویکها توسط او بر کسی پوشیده نیست. اما مالینوسکی برای اینکه بتواند مورد اعتماد لنین واقع شود ناچار بود به یک سخنران قهار بنفع سیاستهای بلشویک و مشخصا علیه منشویکها تبدیل شود. لنین در مقطعی گفته بود “آنچه از مالینوسکی نصیب پلیس شد کمتر از آنچه بود که از او نصیب ما [بلشویکها] شد”، بعبارت دیگر این پلیس تزار بود که دلقک بلشویکها شده بود، نه برعکس.

دلقک شدن اپوزیسیون راست توسط جمهوری اسلامی تنها به این دلیل ممکن است که خود این اپوزیسیون زمینه دلقک شدن را دارد. اپوزیسیونی که نقشه عملش برای کسب قدرت سیاسی تکیه زدن به سازمانهای جاسوسی، توطئه و دسیسۀ “ابر قدرت” ها باشد، که بخواهد از بالای سر مردم و در دالانهای سری کاخهای “سران” کشورها بقدرت برسد، زمینه دلقک شدن هم دارد چون نفوذی برای جلب اعتماد و انطباق خود با چنین سیاستی کافیست یک “توطئه بسیار محرمانه” را بخورد او دهد. کاری که جمهوری اسلامی با روح الله زم کرد. روح الله زم و کسان دیگری در اپوزیسیون راست که شیفته “پروژه محرمانه براندازی” شدند اولین کسانی نبودند که دلقک جمهوری اسلامی شدند و احتمالا آخرین دلقکها نخواهند بود.

مستند “ایستگاه پایانی دروغ” جمهوری اسلامی کوچکترین تاثیری بر اپوزیسیون کارگری و سوسیالیست و حمایت توده مردم از آن ندارد چرا که چنین سناریوهائی (دروغین یا واقعی) هیچ جایگاهی در مبارزات توده مزدبگیر علیه جمهوری اسلامی ندارند. چنین مستندی اما یک چاقوی دولبه است. در کنار رو شدن ظرفیت دلقک وار اپوزیسیون راست، جمهوری اسلامی همزمان و ناخواسته پته دستگاه عریض و طویل سرکوب و جاسوسی خود را روی آب میریزد. جمهوری اسلامی با این مستند نشان داد که شغل “شریف” سناریو نویسان سازمانهای اطلاعاتیش دروغ نویسی محض است و بس و در این امر چه با تجربه و قهار است. این را البته همه ما میدانیم. آنچه فرق کرده است اینست که با اقرار سیمای جمهوری اسلامی در “ایستگاه پایانی دروغ” ما امروز یک سند، یک مدرک زنده و دنیا پسند در دست داریم. سندی که جمهوری اسلامی در آن اقرار میکند که اتهامات امنیتی اش علیه اپوزیسیون حاصل دروغ نویسی یک تشکیلات عظیم الجثه سرکوب و جاسوسی است. مشغله اصلی چنین دستگاه عریض و طویل دروغ نویسی فریب هر روزۀ اپوزیسیون راست نیست. مشعله اصلیش پروپاگاندای ۲۴ ساعته در رسانه هایش، در تولید محصولات “هنریش” است، در نوشتن اتهامات دروغین برای مخالفین سیاسی و در اعتراف نویسی و تحمیل آن از طریق اعمال شکنجه بر زندانی سیاسی است.