توصیف واژگان به تعبیر دیکتاتوری خامنه ای

احمدگوهری برحقی

خواهش میکنم تاآخر بخوانید، بعد خود تصمیم بگیرید. از ابتدای تغییر نظام شاهنشاهی به جمهوری اسلامی(بخوانید دیکتاتوری اسلامی) وبه قدرت رسیدن آخوندهای «محتاج نان شب» ۳۰ سال میگذرد. همه چیز حتی واژگان فارسی، این زبان ایران زمین نیز دستخوش تغییرات مفهومی گردیده است،آنچنانکه آوردن بسیاری از واژگان برزبان،هر معنایی بجز معنای اصلی آنها را به ذهن انسان القا می کنند. وهر روز که بر عمر رژیم ننگین افزوده میگردد، واژگان فارسی و بخصوص واژگان کاربردی  در مسائل سیاسی مفهوم خود راازدست میدهند.

        آزادی: کلمه ای به غایت زیبا با مفهومی لذت بخش که در نهاد هرانسانی وجوددارد، بخصوص ما ایرانیان که «کوروش کبیر» بر اساس آن «اولین بیانیه حقوق بشر» را به جامعه جهانی هدیه داد. اما در این« رژیم ضدایرانی» این کلمه بصورت دیگری تعبیر میگردد؛ بدینصورت که هر ایرانی آزاد است که هرچه میخواهد بگوید، بنویسد، بخورد و بپوشد و در عوض رژیم خونخوار اسلامی هم آزاد است هرآنچه میخواهد توسط نورچشمی های «سیدعلی منفور» همچون «حسین شریعتمداری (حسین بازجو) » انجام دهد و بدلیل جانشین بودن خدا درزمین، بگیرد ،ببندد، اعدام کند و در وجه جدید در مقابل «انقلاب نرم خودساخته» ، «اعدام نرم » را بکار  برده،زندانیان بی پناه را باروشهایی همچون« خوراندن داروی پاکیزگی، سکته قلبی و غیره» به دیار فانی میفرستند.اینست معنای آزادی در نظام اسلامی خامنه ای!

        دانشجو: فردی که درجستجو و کسب علم ودانش است ودر جهت پیشرفت علم، ایام را سپری می کند. اما در سیستم همیشه ستمگر نظام اسلامی ، دانشجو چیزی نیست جز دست انداز در جاده پیشرفت ظلم و ستم که باید به هر صورت و وسیله ای از روی آن گذشت. وبا توجه به همین مفهوم ،از هیچگونه سرکوب، کوتاهی ننموده اند و در فصلی جدید، دفن مردگان را در دانشگاه، برنامه ریزی نموده اند.اینست نگاه خامنه ای و خامنه ای پرستان!

        دست دوستی: گونه ای ابرازعلاقه به طرف مقابل که با دراز کردن دست همراه است. اما درنظام مرگبار خامنه ای، از آنجاکه وی «هیچوقت توانایی دراز کردن دست بسوی کسی را ندارد» ، هرگونه دست دوستی رابه «دست چدنی با روکش مخملی » تعبیر میکند.نه تنها دست دوستی از سوی خارجیان که دست ایرانیان را نیز با گلوله ،سم و زندان پاسخ میگویند.
        علاوه بر اینها هزاران واژه فارسی دیگر نیز دستخوش تغییرات مفهومی توسط خامنه ای و بقیه آیات اعظام « مفت خور ، غیر ایرانی وقاتل» گردیده اند.همین بس که این مزدوران واژه های « خودی و ناخودی » را در برخورد افراد «موافق و مخالف» بکار میبرند. همین امر باعث میشود تا عزیزی همچون «مرحوم امیدرضامیرصیافی» در سلاخ خانه اوین بجای عیدی ،در آستانه سال جدید،مرگ هدیه میگیرد و پولهای این ملت به فرزندان « حسن نصراله» هدیه میگردد.
        این آقایان از همان ابتدا ضد ایرانی بودن خود با ورود خمینی به بهشت زهرا به اثبات رساندند. چگونه؟ نگاهی به تاریخ ایران زمین نشان میدهد ایرانیان، انسانهایی شاد وسرزنده بوده اند واعیاد بسیاری از جمله چهارشنبه سوری و نوروز داشته وخوشبختانه دارند وبه کوری چشم ایشان خواهند داشت.هرچند ضدایرانیانی همچون «مطهری» چهارشنبه سوری را کار احمقان و نیاکان مارا« پدران و مادرانی احمق » خطاب میکند وکسی همچون « خزعلی»، جایگزینی عید غدیر را بجای عید نوروز در سر میپروراند.( غدیر روز اعلام جانشینی علی بجای محمد به نقل از شیعه و علی همان کسیکه ایرانی را نجس خواند و خونش را مباح دانست.)
        حال سال خورشیدی جدید آبستن حوادث بسیاری است. انتخابات ریاست جمهوری و کناره گیری «سیدخندان» و به صحنه آمدن «میرحسین موسوی » پس از بیست سال و انتخاب مترسک دیگری بنام «رئیس جمهور» که تفاوتی در رفتار این نظام نخواهد داشت، چون تصمیم گیرندگان اصلی ، همچون واعظ طبسی( کلید دار امام رضا) ، مصباح یزدی (یکی ازتئوریسینهای جناح راست) و خامنه ای متاسفانه زنده و براریکه قدرت تکیه دارند.         
         کسری بودجه ۵۰% دولت با توجه به کاهش قیمت نفت و گم شدن بخشی از پولهای نفت و درنتیجه تورم ۳۰ درصدی ، کاهش نقدینگی در بانکها، رکوداقتصادی ودر نتیجه عدم پرداخت حقوق حقه مردم و افزایش بیکاری، نوزادی است که یکسال بر عمر ننگینش اضافه میگردد، کودکی که هدیه نفرت بار این رژیم جلاد است.
        وهمه این نزولات !!؟ از سر خیر توصیف واژگان و استفاده بهینه!!؟ آنها توسط « سیدعلی جلاد خامنه ای » است.حال وظیفه ما در قبال این همه ظلم چیست؟
         آیا زمان آن فرا نرسیده است که بجای آنکه  آمدن این وآن به جمع کاندیداهای ریاست جمهوری یا آنکه روابط ایران وآمریکا را در آینده مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، در پی راه نجات کشورایران از دست این جلادان باشیم؟
        آیا زمان آن نیست تا شاخه های مختلف اپوزوسیون بجای« دندان تیز به هم نشان دادن» اختلافات را کنار گذاشته ، در کنار یکدیگر راهی برای نجات مردم وسرزمین ایران از دست این «ضد ایرانیان»پیدا کنیم؟
        باید سرنگونی رژیمی را هدف قرار دهیم که هرنوع صدای مخالف را با استفاده از قانون «اعدام نرم» در بند ۲۰۹ اوین یا دیگر سیاهچال های این رژیم ددمنش خفه میکند و کمر به محو تاریخ وزبان و هر آنچه متعلق به ایران و ایرانیست،بسته است. باید با یکپارچگی و دوری از هرگونه تفرقه ، این ما باشیم که کمرهمت به محو نام و یاد وسرنگونی این رژیم منحوس بربندیم.تا یکبار دیگر سرزمینی آزاد و آباد را برای فرزندان ایران زمین ، این آینده سازان تاریخ  مهیا کنیم.